15 نشانه نابودی احساسات خود { نکات و راهکارها }
نشانه های کسی که در حال نابودی احساسات خود است چیست؟ نابودی احساسات باعث می شود شما بیشتر از قبل درگیر آسیب های عاطفی خود بشوید. ازدواج های امروزی نیاز به همیاری و مشورت هر دو نفر دارند. در واقع رابطه باید برد-برد باشد. هر کدام از طرفین که بخواهد خودش را برتر از دیگری ببیند رابطه ای بین آن ها به وجود نمی آید. احساسات در زندگی بسیار مهم است. شما نمی توانید شخصی را پیدا کنید که احساسات برایش مهم نباشد. احساسات بخش بسیار مهمی را در زندگی و روند رشد فرد تشکیل می دهد.
در روان شناسی تعاریف متفاوتی از احساسات وجود دارد. نکته ای که باید بدانید این است که همه روان شناسان احساسات را مهم می دانند. احساس دوست داشتن کسی یا چیزی یا احساس خشمگین شدن نسبت به دوستان یا عضوی از خانواده همه نمونه های از این فرایند هستند. عدم احساسات و سرد بودن نسبت به موضوعات مختلف درست نیست. هر فرد در طول زندگی خودش ممکن است رفتار های مختلفی از خودش بروز دهد. این رفتار ها می تواند به علت های مختلفی ایجاد شود.
رفتار زوجین و عدم نابودی احساسات خود
هر فرد در طول زندگی خودش دارای رفتار های مختلفی است. برخی از آن ها ممکن است به خاطر شرایط مختلف زندگی شأن دچار حالت های رفتاری مختلف شوند. این رفتار ها می تواند در هر فردی به گونه ای باشد که او را آزار دهد یا این که او را به سمت بیماری های روحی دیگر ببرد. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با نشانههایی که کسی در حال نابودی احساسات خود است، صحبت کنیم.
عدم نابودی احساسات خود اغلب می تواند احساس امنیت بیشتری داشته باشد
عدم نابودی احساسات خود اغلب می تواند احساس امنیت بیشتری داشته باشد، اما همیشه سالم ترین راه برای حرکت در زندگی نیست. این رویکرد ما را از بحث در مورد نیازهای خود باز می دارد (که می تواند به یک موضوع چرخه ای تبدیل شود) و ما را از ارتباط واقعی با دیگران باز می دارد. در درازمدت، نگه داشتن احساسات میتواند حتی به روشهای غیرمنتظرهای که مربوط به سلامت روانی و جسمی ما باشد و نتیجه معکوس داشته باشد.
چرا ما تمایل داریم که احساسات خود را کاهش دهیم؟
سناریوهای زیادی وجود دارد که در آن احساس می کنیم مجبوریم احساسات خود را سرکوب کنیم. برای مثال، ممکن است فقط بخواهیم مقامات را با خودمان سپری کنیم، به خود می گوییم که بعداً با این احساس کنار می آییم. فکر می کنیم این احساس ارزش کاوش را ندارد، یا سعی می کنیم احساسات خود را پنهان کنیم تا یک رابطه را به نتیجه برسانیم. ”
با این حال، در نهایت، ما تمایل داریم احساسات خود را به یک دلیل کلیدی کاهش دهیم: به نظر می رسد انجام این کار آسان تر و ایمن تر است.
دلایل عدم نابودی احساسات توسط ما می تواند متفاوت باشد
دلایلی که ما گاهی اوقات – یا اغلب اوقات – احساسات خود را در خود جمع می کنیم می تواند متفاوت باشد. اما به نظر می رسد که همه آن ها از ترس از آسیب پذیری ناشی می شوند. دکتر کولین مولن، روانپزشکی، LMFT میگوید از این ترس، ما از طریق اقدامات عاطفی محافظت از خود واکنش نشان میدهیم. جمع کردن عدم نابودی احساسات خود و عدم ایجاد حس کاذب امنیت عاطفی ایجاد می کند.
او میگوید که برخی از مردم وقتی بزرگ میشوند یاد میگیرند که ابراز احساساتشان بیخطر نیست. راه های مختلفی وجود دارد که این می تواند خود را در دوران کودکی نشان دهد.
دلایل عدم نابودی احساسات خود
وقتی چیزی ناراحت کننده را تجربه می کنید، آیا تمایل دارید احساسات خود را حفظ کنید یا سعی کنید آنها را پنهان کنید؟ آیا سعی میکنید احساسات خود را کاهش دهید و طوری رفتار کنید که انگار خوب هستید، حتی زمانی که قطعاً اینطور نیست؟ذاین نوع رفتار می تواند برای شما بسیار مضر باشد و زندگی شما را بدتر کند. راه های بهتری برای عدم نابودی احساسات پیچیده وجود دارد تا سرکوب آنها. در اینجا دلیل وجود دارد که هرگز نباید احساسات خود را در درون خود بپوشانید و به جای اینکه همه چیز را در درون خود نگه دارید، عواطف خود را ابراز کنید.
چرا هرگز نباید احساسات خود را در خود جمع کنید؟
عدم نابودی احساسات خود خصوصا موارد منفی آنها را قوی تر می کند
امتناع از پذیرش احساسات منفی که احساس می کنید در واقع می تواند باعث شود که آنها طاقت فرساتر شوند. وقتی آن احساسات بد را سرکوب میکنید، از شر آنها خلاص نمیشوید – فقط آنها را در پشت سر خود ذخیره میکنید. آن ها بعداً برمیگردند تا شما را اذیت کنند، یا ممکن است فوراً شروع به درگیری با شما کنند.
مطالعاتی در ارتباط با این زمینه
مطالعات طولانی مدت نشان داده اند که ابراز احساسات منفی ممکن است منجر به وضعیت ذهنی مثبت تر شود. برای کاهش تأثیر بدترین احساسات ما، ابراز صریح و صادقانه آنها (البته در موقعیت های مناسب) می تواند به کاهش شدت آنها و بهبودی کمک کند. از نظر عدم نابودی احساسات خود، افزایش قدرت حاصله در آنها نیز می تواند باعث موارد زیر شود:
افزایش اضطراب
استرس ناشی از تجمع احساسات ممکن است بر سطوح استرس شما تأثیر بگذارد و باعث شود بیشتر احساس اضطراب و ناراحتی کنید.
فرسودگی ذهنی
مقابله با احساسات طاقت فرسایی که حتی نمیدانید هنوز بر شما تأثیر میگذارند، میتواند به آرامی بر هر حرکت شما تأثیر بگذارد.
بدتر شدن روحیه
هر زمان که یک احساس بد جدید را تجربه می کنید، ممکن است آنها را به شکلی بسیار شدیدتر احساس کنید.
مشکل با مثبت اندیشی
سرکوب عواطف ممکن است باعث شود این منفیگرایی بر شما غلبه کند و حتی در زمانهای خوب شادی را با مشکل مواجه کند.
عدم نابودی احساسات می تواند شما را منزوی کند
مردم اغلب نگران این هستند که بیان هر چیزی در مورد احساسات باعث می شود دیگران آنها را دوست نداشته باشند. در واقع، آنها باید برعکس در مورد آن نگران باشند. حتی با وجود این که مردم نمی توانند ذهن شما را بخوانند، بیشتر آنها از هوش هیجانی و همدلی بصیر کافی برخوردارند تا به طور ناخودآگاه احساسات منفی را دریافت کنند. در اینجا چند راه خاص وجود دارد که احساسات مختلط می توانند شما را منزوی کنند:
ارتباط خودتان را قطع می کنید
اکثر مردم به طور طبیعی شروع به قطع رابطه با افراد می کنند. این اتفاق چه به طور مستقیم یا غیرمستقیم انجام می شود خصوصا زمانی که احساسات خود را در درون خود جمع می کنند. ممکن است فکر کنید “به هر حال هیچکس به من اهمیت نمی دهد” و رفتار شما باعث می شود که این افکار از بین بروند و شما را تنها بگذارد.
نشانههایی که کسی در حال نابودی احساسات خود است.
تعریف فرهنگ لغت آکسفورد از “نابودی احساسات خود ” این است: “در طول زمان احساسات را سرکوب یا پنهان کنید.” پس چگونه می دانید که آیا کسی دقیقاً این کار را با احساسات خود انجام می دهد؟ در اینجا چند نشانه وجود دارد که باید به آنها توجه کنید که نشان می دهد شخصی احساسات خود را سرکوب می کند:
وجود نگرش، عواطف را آشکار می کند
نگرش رهایی موقت از آنچه در داخل می گذرد است. این نتیجه چیزی است که نابودی احساسات شخص مورد نظر را در بر می گیرد. زیرا آنها شادی را به یک نتیجه خاص وصل می کنند و آن را بدست نیاوردند. شاید شخصی که دوست دارند کاملاً آنها را تحقیر کرده باشد و درد در خفا از بین برود. شاید شخص دیگری در محل کار، اعتبار کاری را که انجام داد، گرفته باشد. این چیزی بیش از یک مکانیسم مقابله ای برای جلوگیری از یک نابودی احساسات نیست.
احساس تنهایی
این گونه افراد احساس می کنند احساسات آنها برای دیگران بیگانه است و حتی تماس های دوستان را نادیده می گیرند.
درمان خاموش
می گویند سکوت برای هر فردی یکی از عوامل نابودی احساسات خود است. برای کسی که احساسات خود را در خود جمع می کند، این یک فریاد برای کمک است، در عین حال یک فریاد خاموش است. این یکی دیگر از مکانیسمهای مقابلهای است که چیزها را درون خود نگه میدارد و شخص آنها را “با هم نگه میدارد”. همچنین می تواند به عنوان راهی برای اینکه به کسی بفهماند که از او راضی نیستید استفاده شود.
حواسپرتیها ممکن است نشاندهنده نابودی احساسات باشد.
اینها ممکن است به اشکال مختلفی مانند افراد، رویدادها، بازی ها، رابطه جنسی و غیره ظاهر شوند. اینها برای بازدارندگی فردی که سرکوب را انجام می دهد از واکنش بالقوه سریعتر و مخرب تر از مجموع چرنوبیل و فوکوشیما استفاده می شود. هر چیزی که می تواند به برتری در برابر نابودی احساسات کمک کند، یک روش منصفانه است. با این حال، چنین حواسپرتیهایی صرفاً یک راهحل موقت برای یک مشکل طولانیمدت هستند.
اجتناب
این اجتناب از علتی است که احساسات منفی را به همراه دارد. محرکها میتوانند شامل افراد، اشیاء، مکانها، رویدادهایی باشند که پایان بدی داشتند و موارد دیگر. این نیز مانند آخرین علامت، راهی است برای اینکه فرد با شیاطین خود روبرو نشود.
مصرف نوشیدنی های الکل و نابودی احساسات خود
مصرف نوشیدنی یا مواد یکی دیگر از مکانیسم های مقابله ای است که بسیار رایج است. طیف مواد از الکل تا هروئین و “بالاهای قانونی” متغیر است. همانطور که احتمالاً می دانید، این می تواند منجر به وابستگی، بیماری احتمالی یا حتی مرگ شود. باز هم، این “راه حل ها” فقط یک اقدام موقت هستند.
حافظه بد می تواند با نابودی احساسات خود همراه باشد
از آنجایی که فرد مبتلا بیشتر بر نحوه برخورد با سرکوب تمرکز می کند، بیشتر فراموش می کند و کمتر قادر به تشخیص نشانه های اجتماعی در یک محیط خاص است. این منجر به فقدان ارتباط، و کاهش مشخص در رضایت از رابطه با همه، بیشتر از همه شریک عاشقانه می شود.
افزایش وزن و نابودی احساسات خود
کورتیزول، “هورمون استرس” برای بهبودی از دو هورمون دیگر، یعنی آدرنالین و هورمون آزاد کننده کورتیکوتروپین، در بدن ترشح می شود که باعث کاهش اشتها در کوتاه مدت می شود. پس از ناپدید شدن دو هورمون دیگر، کورتیزول باقی می ماند و اشتها باز می گردد و باعث می شود بیشتر بخورید. همچنین می تواند به عنوان “چربی احشایی” در شکم ذخیره شود. اگر این روند ادامه یابد، سرکوب به استرس تبدیل می شود که می تواند باعث افزایش وزن شود.
آسیب سلامت روده
از آنجایی که مغز و دستگاه گوارش قابل تعویض هستند و روده به عنوان “مغز دوم” شناخته می شود. این می تواند علائم فیزیکی در آن ناحیه خاص ایجاد کند. این علائم عبارتند از: ناراحتی معده، نفخ، اسهال و حالت تهوع. حقیقت ماجرا این است که دیر یا زود ظاهر می شود. می توانید تصمیم بگیرید که آن را رها کنید یا نابودی احساسات شما این کار را برای شما انجام می دهند.