تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی
در مقاله «سیستم باورها»، در مورد اینکه چگونه نتیجهگیریهایی که در مورد زندگی میگیریم، نظام باورهای ما را تشکیل میدهند، نوشتیم. در نهایت نگاهی هم بر اضطراب داشتیم. اما در این مقاله از وب سایت همکده ما به بررسی تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی می پردازیم. عقیده را می توان چنین تعریف کرد: دیدگاه یا قضاوتی که در مورد چیزی شکل می گیرد، نه لزوماً مبتنی بر واقعیت یا دانش. در حالی که نظرات ما می تواند بر اساس واقعیات باشد (آنها لزوماً نیازی به این امر ندارند)، با این وجود، SOB ما از نظرات ما تشکیل شده است. ما همچنین گفتیم که SOB ما محرک اصلی رفتارهای ما است.
با این توضیحات اگر دچار مشکلاتی در این زمینه هستید می توانید با متخصصان ما در مرکز مشاوره همکده در ارتباط باشید. در کنار خدمات حضوری با مشاوره تلفنی روان شناسی می توانید مشکلات خود را رفع نمایید.
تصویر افکار تا اعمال
ما در هنگام تعامل با جهان به تجربه زندگی خود فکر می کنیم (تأثیرهای خارجی). افکاری که فکر می کنیم به شدت تحت تاثیر SOB ما هستند. بر اساس تعامل بین زندگی فکری و SOB ما، به نتایجی میرسیم. این نتیجه گیری ها تصمیمات ما را هدایت می کند و سپس اقدامات ما را هدایت می کند.
رفتار کل فرآیند تفکر و عمل است
تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی بسیار خاص است. این فرآیند هر بار که ما یک عمل را انجام می دهیم اتفاق می افتد … چه از آن آگاه باشیم یا نه. تکرار این فرآیند رفتاری بارها و بارها در مورد یک موضوع یا موضوع خاص می تواند این فرآیند را آنقدر خودکار و سریع کند که می تواند غریزی به نظر برسد. عادتسازی زمانی اتفاق میافتد که فرآیندهای مشابه را بارها و بارها انجام دهیم تا زمانی که فرآیندها خودکار شوند. عادت به این صورت تعریف می شود: واکنش خودکار به یک موقعیت خاص.
در مورد عادت کردن، «تمرین کامل میکند» به ذهن میرسد. هر چه بیشتر چیزی را تکرار کنیم، خودکارتر می شود. بنابراین، رفتارها می توانند آنقدر خودکار شوند که احساس غریزی، ماهیت دوم و به ظاهر ذاتی داشته باشند. با این وجود، رفتارهای ما شامل فرآیندی از تفکر، تصمیم گیری و عمل در نتیجه است. اگر فردی بخواهد رفتاری را تغییر دهد، باید در سطح تفکر به آن بپردازیم… جایی که رفتار دلهره آمیز منشأ می گیرد. ما این کار را با درک SOB خود، آنچه حاوی آن است، چرا در ابتدا آن نتیجهگیریها را انجام دادیم، نتایج ناسالم (که منجر به رفتار دلهرهآمیز میشود) و ایجاد تغییر رفتاری سالم انجام میدهیم. ما این فرآیند را با درک باورها، چیستی آنها، از کجا آمده اند و ارزیابی آنها برای اینکه ببینیم آیا آنها ناسالم هستند و چرا شروع می کنیم.
منظور از باورها چیست؟
برای این که بتوانیم تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی را بدانیم باید به معنی باور برسیم. باور را می توان این گونه تعریف کرد: چیزی که شخص به عنوان واقعی یا درست، همچنین نادرست و غیر واقعی می پذیرد. به عنوان مثال، اکثر ما معتقدیم که خورشید در آسمان واقعی است. ما معتقدیم که چون هر روز آن را می بینیم (زمانی که هوا ابری نیست) و علم نشان داده است که واقعی است. بنابراین، ما معتقدیم که خورشید واقعی است. بر اساس این نتیجه، SOB ما ممکن است با موارد زیر پر شود:
- باورها: “درست” است که خورشید واقعی است.
- ارزش ها: خورشید به ما اجازه می دهد روی زمین زندگی کنیم، بنابراین خورشید “خوب” است.
- ترجیحات: بسیاری از ما خورشید را به دلیل این نتیجه گیری ها دوست داریم و علاوه بر این، به دلیل اینکه خورشید احساس گرما می کند. به احتمال زیاد دلایل دیگری وجود دارد که بسیاری از مردم خورشید را دوست دارند.
در این مورد، SOB ما حاوی این عبارات است: اینکه واقعیت خورشید “درست” است، ما معتقدیم که خورشید “خوب” است و ما آن را “دوست داریم”. هنگامی که این عبارات در SOB ما درونی شدند (یادگیری و پذیرفته شدند)، اگر کسی در مورد خورشید از ما بپرسد، به احتمال زیاد پاسخ خواهیم داد:
- ما معتقدیم که خورشید واقعی است.
- معتقدیم که خورشید برای سیاره ما خوب است.
- ما آفتاب را دوست داشتیم.
همانطور که در مقاله سیستم باورها اشاره کردیم، زمانی که نتیجهگیریهای خود را درونی کردیم، تغییر آنها دشوار است، بهویژه مقولههای ارزشها و باورها. ترجیحات، نه چندان.
اگر بخواهیم به نظر متفاوتی در زمینه باورها برسیم باید چه کار کنیم؟
تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی پیچیدگی های خاص خود را دارند. برای تغییر رفتارمان (روشی که وقتی کسی از ما در مورد خورشید سوال میپرسد)، باید SOB خود را تغییر دهیم. به عنوان مثال، ما باید با بیانیه باور شروع کنیم. اگر کسی شما را متقاعد کرد که خورشید واقعی نیست … و شما او را باور کردید، ممکن است نتیجه گیری “خورشید واقعی است” خود را به نتیجه “خورشید واقعی نیست” تغییر دهید. این بیانیه باور شما را در SOB به این تغییر می دهد: خورشید واقعی نیست.
اگر کسی شما را متقاعد کند که خورشید مضر است، و بنابراین، «خوب» نیست. این نیز بیانیه ارزشهای شما را به: خورشید بد است تغییر میدهد. و اگر فکر میکنید که خورشید بد است، ترجیح شما میتواند به این موارد تغییر کند: «من از خورشید بیزارم». این نظرات متفاوت SOB شما را بر این اساس تغییر می دهد. سپس، وقتی کسی از شما در مورد خورشید می پرسد، به احتمال زیاد به آنچه در ابتدا انجام داده اید، متفاوت پاسخ می دهید، با این جمله: «خورشید وجود ندارد. اگر خورشید بود، بد بود، بنابراین، من از آن متنفرم.» تغییر در SOB شما باعث تغییر در رفتار می شود.
بسیاری از ما باورهایی داریم که قاطعانه به درستی آنها اعتقاد داریم، در حالی که در واقع، آنها در واقع نادرست هستند. اینها انواع باورهایی هستند که اغلب باعث ایجاد مشکلاتی با اضطراب می شوند – باورهایی که ما ابتدا معتقد بودیم درست هستند، در حالی که در واقع نادرست هستند. در نتیجه، آنها به یک رویکرد بیش از حد دلهره آمیز به زندگی (رفتار) دامن می زنند. اینجاست که تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی دیده می شود.
تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی
رفتار دلهره آمیز ناشی از جنبه های ناسالم SOB شما است. اگر میخواهید رفتار دلهرهآور را از بین ببرید، باید آن قسمتهای ناسالم SOB خود را شناسایی کرده و آنها را تغییر دهید تا رفتار حاصله شما سالم باشد تا دلهرهآور. غلبه بر اختلال اضطراب و علائم آن همه چیز در مورد ایجاد این نوع تغییر سالم – در سطح شناختی است، زیرا رفتارهای ما از آنجا شروع می شود.
در اینجا یک مثال آورده شده است: بسیاری از افرادی که با اختلال اضطراب دست و پنجه نرم می کنند، این کار را انجام می دهند، زیرا به طور قاطع معتقدند که نسبت به دیگران پست تر هستند و/یا به نوعی دارای نقص هستند. این یک مسئله عزت نفس ناسالم است. عزت نفس ناسالم به شدت تحت تأثیر نحوه ساخت SOB آنها قرار می گیرد.
بسیاری از افرادی که با اختلال اضطراب دست و پنجه نرم می کنند در محیط هایی بزرگ شدند که در آن نوعی سوء استفاده فیزیکی، روانی، عاطفی و/یا روحی وجود داشت.
مثالی در زمینه تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی
جیم فولک نویسنده اصلی این مقاله، در زمینه مشکلات خود برای باورها و اضطراب به خود اشاره می کند:
من (جیم فولک) در خانهای بزرگ شدم که پدرم بیش از حد انتقادی بود، انتظارات غیرواقعبینانهای داشت و فردی مستبد بود. در نتیجه، به نظر می رسید هر کاری که من انجام دادم برای او خوب نبود. علاوه بر این، وقتی کاری را انجام میدادم که او فکر میکرد نباید انجام میدادم، فریاد میزد، خفن میکرد، پا میزد و تهدید به خشونت میکرد. گاهی اوقات او مرا مورد آزار و اذیت بدنی قرار می داد.(کتک زدن، سیلی زدن، مشت زدن و …).
از آنجایی که بچه ها مسائل را شخصی می گیرند، به این نتیجه رسیدم که مشکلی در من وجود دارد، زیرا همیشه او را عصبانی می کردم. سال به سال این نوع درمان در حالی که من در حال رشد بودم باعث شد که SOB من برخی از باورهای ناسالم داشته باشد، مانند:
- مشکلی در من وجود دارد.
- تقصیر من است که دیگران را ناراحت می کنم.
- درست است که بچه ها را باید دید نه شنید.
- اظهار نظر من اشتباه است.
- درست است که من باید خیلی نگران این باشم که دیگران در مورد من چه فکری می کنند.
- نباید کسی را ناراحت کنم.
- این درست است که من هرگز به اندازه کافی خوب نخواهم شد.
- درست است که اگر کسی ناراحت است، من کار اشتباهی انجام داده ام.
- اشتباه کردن اشتباه است.
- درست است که هر چقدر هم که تلاش کنم، هرگز مورد قبول دیگران قرار نخواهم گرفت.
رفتارهای ناشی از تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی
وقتی فردی این نوع باورها را در SOB خود داشته باشد، رفتار حاصله منعکس کننده آنها خواهد بود. رفتارهای دلهره آمیزی که از باورهایی مانند این نشات می گیرند عبارتند از:
- احساس حقارت نسبت به دیگران و نگرانی از اینکه آیا دیگران به حقارت من پی خواهند برد یا خیر.
- نگرانی از اینکه ممکن است کسی را با چیزی که ممکن است بگویم یا انجام دهم ناراحت کنم.
- نگران این هستید که از من سوء استفاده شود زیرا این اشتباه است که از خودتان دفاع کنید.
- احساس نگرانی در مورد ناراحت شدن کسی، و سپس این که ناراحتی او متوجه من شود.
- نگرانی از اینکه نمی توانید کسی را که ناراحت است آرام کنید.
- احساس نگرانی در مورد اینکه تحت خشونت فیزیکی قرار بگیرم، زیرا ممکن است کار اشتباهی انجام داده یا گفته باشم.
- نگرانی در مورد آنچه ممکن است در یک شرایط مهم رخ دهد.
- ترس از اینکه نظر من ممکن است توسط دیگران اشتباه تلقی شود.
- نگران این هستم که احمق به نظر بیایم و حقارت خود را نشان دهم.
- نگران اشتباه کردن
- احساس نگرانی در مورد رفتن به محیط های اجتماعی مهم، و سپس به نظر احمقانه برای چیزی که ممکن است بگویم یا انجام دهم.
و انبوهی از رفتارهای دلهره آور دیگر. اینقدر نگران بودن (رفتار دلهرهآمیز)، روز به روز، میتواند بر ذهن، احساسات و بدن تأثیر بگذارد. جای تعجب نیست که یک فرد در نهایت با اختلال اضطراب روبرو شود. بیشتر SOB من پر از باورها، ارزش ها و ترجیحات ناسالم بود، همانطور که بسیاری از کسانی که با مسائل اضطراب دست و پنجه نرم می کنند.
اس او بی ناسالم
تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی می تواند ما را وارد چالش های سختی کند. SOB که ما در طول سالهای شکلگیری خود میسازیم، و رفتارهایی که از آن ناشی میشوند، اغلب همان رفتارهایی هستند که در بزرگسالی از آنها استفاده میکنیم. از آنجایی که نمی دانیم SOB و رفتارهای ما ناسالم هستند، فکر نمی کنیم مشکلی در آنها وجود داشته باشد … تا زمانی که شروع به مبارزه با علائم، روابط ناسالم و اختلالات زندگی کنیم. مبارزه با اختلال اضطراب باعث می شود تا به دنبال کمک باشید. مطمئناً، راههای زیادی برای کاهش استرس و علائم آن وجود دارد که ناشی از رفتار بیش از حد دلهرهآور است. اما فقط مدیریت استرس و علائم آن چیزی نیست که من آن را بهبودی واقعی میدانم. این فقط مدیریت علائم است.
بهبودی پایدار مستلزم پرداختن به مسائل اصلی اضطراب یک بار برای همیشه است تا رفتارهای حاصل از ما سالم باشد تا دلهرهآور. بنابراین پس از مدتی، ما حتی به این فکر نمیکنیم که مجبور باشیم تغییری سالم ایجاد کنیم. با تمرین، تکرار و تقویت، رفتارهای سالم ما خودکار می شوند و رفتارهای به ظاهر غریزی و ناسالم کنار گذاشته می شوند.
درمانگران و کمک آنها برای رفع تاثیر باورها و اختلالات اضطرابی
یکی از چالشهای ایجاد تغییر کلی سالم این است که ایجاد تغییر معنادار به تنهایی دشوار است. اگر می توانستیم، در وهله اول با مسائل اضطرابی دست و پنجه نرم نمی کردیم. این به این دلیل است که اکثریت قریب به اتفاق SOB ما برای ما عادی به نظر می رسد، و در نتیجه، اکثریت قریب به اتفاق رفتارهای ما احساس می کنند عادی هستند و ناسالم نیستند.
معمولاً به یک درمانگر باتجربه اختلال اضطراب نیاز است تا ابتدا به شما در شناسایی رفتارهای ناسالم کمک کند. دوم، به شما کمک می کند تا اجزای ناسالم SOB خود را که بر رفتار بیش از حد دلهره آور شما تأثیر می گذارد، شناسایی کنید. سوم، به شما کمک می کند تا بفهمید SOB و رفتارهای ناسالم شما از کجا سرچشمه گرفته و چرا. چهارم، به شما کمک می کند یاد بگیرید « رفتار سالم» چیست. پنجم، حمایت از شما از طریق ایجاد تغییرات سالم. و ششم، راهنمایی، حمایت و تشویق شما را در حین اعمال این تغییرات در روابط و زندگی خود. اگر میخواهیم تغییر رفتاری سالمی ایجاد کنیم، باید اجزای ناسالم SOB خود را شناسایی کرده و با موفقیت به آنها رسیدگی کنیم. انجام این کار اغلب به کمک یک متخصص نیاز دارد.
در این زمینه می توانید با متخصصان مرکز مشاوره همکده در ارتباط باشید. درمان حرفه ای اغلب تنها راه غلبه بر مشکلات اضطراب مشکل ساز است.