چگونه بر ترس از مرگ غلبه یابیم؟
چگونه بر ترس از مرگ غلبه یابیم؟ تاناتوفوبیا یا ترس از مرگ میلیون ها نفر در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داده است. برای برخی از افراد این ترس می تواند همراه با اضطراب و افکار دائمی شود. با وجودی که تاناتوفوبیا ترس از مرگ یا مردن خود فرد است نوع دیگری ترس از مرگ به نام نکروفوبیا ( ترس از موجودانت مرده یا هرچیز دیگری که به مرگ مرتبط باشد ) داریم که متفاوت از قبلی است. اما در کل هردو این ترس ها می توانند به شکل مشابهی مرتبط با ترس از ابعاد ناشناخته ی مرگ باشند. در برخی موارد دیگر ترس از مرگ برای احتمال برخورد با چیزی است که در حال حاضر برای فرد شناخته شده است.
این موضوع خصوصا برای کسانی که در دوران پایانی زندگی خود قرار دارند درست است، زیرا ناشناخته هایی که پیرامون مردن هستند می توانند با نزدیک شدن بیشتر زمان آن برای فرد محقق تر شوند. برای انکه بتوانید در برخورد با پایان زندگی راحت تر باشید نیاز است که فوبیای خود را درک کرده و برای غلبه بر تاثیری که روی شما دارد تلاش کنید.
باید ابتدا ترس از مرگ خود را به درستی درک کنید
زمان هایی را که در مورد مردن فکر می کنید جایی بنویسید.
اولین چیزی که در زمان برخورد با ترس از مرگ ارزیابی می کنید این است که چگونه – و البته چقدر – ترس شما روی زندگی تان اثر گذاشته است. شما اغلب فورا متوجه محرک های محیطی یا علل ایجاد ترس و اضطراب خود نخواهید شد. نوشتن در مورد موقعیت هایی که در ان ترس در شما ایجاد می شود می تواند ابزار موثری برای کار کردن روی این مشکلات باشد.
در ابتدای کار تنها به سادگی از خودتان بپرسید ” زمانی که احساس ترس یا اضطراب در ان لحظه در من ایجاد شد در اطراف من چه می گذشت؟ ” بنا به دلایل متعددی در ابتدا پاسخ دادن به این سوال برای شما کار بسیار سختی خواهد بود. در ابتدا از کلیات شروع کنید. در مورد چند روز گذشته ی خودتان فکر کرده و هر چقدر جزئیاتی که به یاد می اورید را در مورد زمان هایی که به مرگ فکر می کردید بنویسید. باید دقیقا بدانید زمانی که این افکار برای شما ایجاد شدند مشغول به چه کاری بودید.
نکته قابل توجه در خصوص اینکه چگونه بر ترس از مرگ غلبه یابیم؟
ترس از مرگ بسیار متداول است. در طول تاریخ بشریت افراد همیشه نگران این موضوع بوده و می خواستند خود را از قبل برای مردن اماده کنند. این اتفاق بنا به دلایل مختلفی می افتد، از جمله سن، مذهب شما، سطح اضطرابی که دارید، تجربه ی از دست دادن کسی، و … برای مثال در طول مراحل انتقالی در زندگی شما به احتمال بیشتری ترس از مردن را تجربه خواهید کرد. افراد در بین سنین 4-6، 10-12، 17-24، 35-55 بیشتر ترس از مرگ دارند.
محققان زمان زیادی را در مورد چشم انداز مرگ تحقیق کرده اند. بر اساس نتایج فیلسوف بزرگی مرگ می تواند به خاطر ابهام خود منبع ترس برای افرادی باشد زیرا چیزی است که از بیرون امده و ما را به بیرون از اینجا انتقال می دهد. از این رو فرایند مردندر واقع به ما ناشناخته ترین ابعاد از چیزی که خارج از تصور است را نشان می دهد. همانطور که در ابتدا گفته شد مردن این قدرت را دارد که بدن زنده ی ما را به یک قلمرو غیرانسانی منتقل که در ابتدا از آنجا آمده ایم منتقل سازد.
هر زمان احساس ترس از مرگ داشتید برای خودتان بنویسید.
دفعه ی بعدی هر زمانی که به یاد دارید کاری را به خاطر ترس یا اضطراب خود انجام نداده اید بنویسید. باید حتی موقعیت هایی که زیاد مطمئن نیستید آیا لزوما احساسات شما به نوعی مرتبط با مرگ یا مردن بوده اند را نیز یادداشت کنید.
چگونه بر ترس از مرگ غلبه یابیم؟ – اضطراب خود را با افکار در مورد مردن مقایسه کنید.
زمانی که یک لیست از افکار در مورد مرگ و لیست دیگری از لحظات اضطراب تهیه کردید به دنبال نقاط اشتراک میان این دو باشید. برای مثال شاید متوجه شده باشید هربار یم برند خاص شکلات را می بینید سطح خاصی از اضطراب را تجربه می کنید اما دقیقا نمی دانید علت آن چیست. سپس متوجه می شوید در طول چنین موقعیت هایی شما به مردن فکر می کنید. شاید به یاد بیاورید که این برند از شکلات را در زمان خاکسپاری پدر بزرگ شما استفاده کرده بودند. سپس شما با فکر کردن به کلیت مرگ شروع به تجربه کردن درجه ای از ترس خواهید کرد.
چنین ارتباط هایی، بین اجسام، احساسات و موقعیت ها، می توانند تقریبا نامحسوس باشند، گاهی اوقات جریان چیزی فراتر از سناریویی است که در بالا توضیح داده شد. اما نوشتن در مورد ان ها یک راه عالی برای شروع کسب اگاهی بیشتر از چنین شرایطی است. سپس شما بهتر می توانید روش تاثیر گرفتن در چنین لحظاتی را مدیریت نمایید.
ارتباط میان اضطراب و انتظار را باید تشخیص دهید.
ترس نیورسس قوی است که می تواند به شدن روی هرکاری که ما انجام می دهیم اثر بگذارد. اگر بتوانید شروع به نگاه کردن فراتر از ترس های خود کنید شاید بتوانید بفهمید اتفاقی که شما از آن ترس دارید به آن اندازه ای که فکر می کردید وحشتناک نیست. اضطراب اغلب همراه می شود با اینکه منتظر هستید که ببینید قضیه ای که از ان ترس دارید اتفاق می افتد یا نه. این احساسی است که به آینده نگاه می کند. باید به خودتان یاداوری کنید که گاه ترس از مردن بدتر از خود مرگ است. چه کسی می داند، شاید مردن برای شما به آن اندازه ای که در موردش تصور می کنید سخت و ناخوشایند نباشد.
چگونه بر ترس از مرگ غلبه یابیم؟ – با خودتان صادق باشید.
کاملا روراست بوده و درست با حقیقت مرگ برخورد کنید. تا زمانی که بتوانید این کار را انجام دهید ترس از شما دور خواهد شد. زندگی برای شما باارزش تر خواهد شد اگر به درستی موقت بودن ان را درک کنید. شما می دانید روی با مرگ مواحه خواهید شد اما لازم نیست حتما تمام زندگی خود را در ترس سپری کنید. زمانی که با خودتان صادق بوده و با ترس هایی که در سر دارید مواجه شوید می توانید شروع به از بین بردن فوبیای خود کنید.
از چیزهایی که در محدوده ی کنترل شما نیستند بگذرید
روی چیزهایی تمرکز کنید که بر آن ها کنترل دارید.
فکر کردن بهمرگ می تواند کار ترسناکی باشد، در اصل علت این است که ما را با محدودیت های زندگی و چیزهایی که برای ما قابل دستیابی هستند مواجه می سازد. باید یاد بگیرید روی چیزهایی که واقعا در کنترل شما هستند تمرکز کرده و در عین حال خود را درگیر چیزهایی کنید که روی ان کنترلی ندارید.
برای مثال شاید ترس شما برای مردن به خاطر یک حمله ی قلبی باشد. فاکتورهای خاصی هستند که نمی توانید در مورد بیماری های قلبی روی ان کنترلی داشته باشید مانند سابقه ی خانوادگی، نژاد و قومیت، و سن. با تمرکز کردن روی چنین چیزهایی تا حدی بیشتر مضطرب خواهید شد. به جای این کار رفتار سالم تر این است که تمرکز خود را روی چیزهایی بگذارید که بر آن کنترل دارید، مانند کنار گذاشتن سیگار، ورزش منظم و خوب خوردن. در حقیقت زمانی که شما سبک ناسالمی برای زندگی خود دارید در خطر بالاتر بیماری های قلبی خواهید بود تا اینکه بخواهید روی موارد غیرقابل کنترل تمرکز کنید.
چگونه بر ترس از مرگ غلبه یابیم؟ – زندگی خود را هدایت کنید.
زمانی که ما می خواهیم مسیر زندگی خود را هدایت کنیم اغلب ناامیدی ها، ترس ها و اضطراب هایی را در مورد چیزهایی داریم که قادر به برنامه ریزی روی آن ها نیستیم. باید کمی سخت گیری خود در مورد کنترل کردن تمام خروجی های زندگی را کمتر کنید. هنوز هم می توانید برنامه ریزی داشته باشید. باید زندگی خود را هدایت کنید. اما باید کمی فضا برای ناشناخته ها بگذارید.
این نسبت درست مانند جریان آب رودخانه است. گاهی اوقات جریان آب رودخانه تغییر می کند، رود موج هایی خواهد شد و جریان آی کند یا تندتر می شود. رودخانه هنوز در جریان است اما باید هر کجا که شما را می برد با ان همراه شوید.
الگوهای فکری غیرسازنده را حذف کنید.
زمانی که تلاش دارید اینده را تصور کرده یا در مورد آن پیش بینی داشته باشید از خودتان بپرسید ” اگر این اتفاق بیفتد چه خواهد شد؟ ” این یک الگوی فکری غیرسازنده است که کاتاستروفیک نام دارد. یک الگوی فکری غیرسازنده نوعی از روش فکر کردن در مورد موقعیتی است که در نهایت باعث می شود شما احساساتی منفی پیدا کنید. اینکه چطور موقعیتی را تفسیر می کنیم باعث ایجاد احساسی درون ما می شود. برای مثال اگر نگران دیر رسیدن به محل کار خود هستید شاید به خودتان بگویید ” اگر دیر به محل کارم برسم رییس من را توبیخ خواهد کرد و شغل خود را از دست خواهم داد ” داشتن الگوهای فکری غیرسازنده باعث می شوند در صورتی که بخواهید نتیجه را به شدت در کنترل داشته باشید احساس اضطراب زیادی پیدا کنید.
الگوهای فکری غیرسازنده را با افکاری مثبت جایگزین نمایید. برای الگوهای فکری نادرستی که دارید برای خودتان دلیل بیاورید ” اگر من دیر برسم رییس از دست من بسیار عصبانی خواهد شد. اما من می توانم به او توضیح دهم که امروز ترافیک بسیار بیشتر از حد عادی بوده است. همچنین برای اینکه بتوانم زمان کار خود را بهتر مدیریت کنم پیشنهاد می دهم که کمی بیشتر در محل کار بمانم.
یک محدوده ی زمانی برای نگرانی های خود داشته باشید.\
در طول روز پنج دقیقه به خود زمان دهید تا در طول ان اجازه داشته باشید در مورد چیزی نگران باشید. هر روز در زمان مشخصی این کار را انجام دهید. سعی کنید این زمان برای نگرانی و تفکر را قبل از رفتن به رختخواب نگذارید زیرا مسلما نمی خواهید مرتبا در تخت غلت زده و همه چیز را با خودتان مرور کنید. اگر هرگونه فکر نگران کننده ای در هر زمان دیگری از روز به فکر شما رسید ان را برای زمان نگرانی در روز کنار بگذارید.
افکار مضطرب کننده ی خود را به چالش بکشید.
اگر با نگرانی هایی در مورد مرگ گیر افتاده اید از خودتان در مورد احتمال مردن در سنارویوهای خاصی سوال کنید. برای مثال در مورد امار مرگ و میر در سانحه ی هوایی اطلاعات کسب کنید. به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که نگرانی های شما بسیار فراتر از حقیقت چیزی هستند که ممکن است اتفاق بیفتد.
فکر کنید که شما چگونه تحت تاثیر دیگران قرار گرفته اید.
زمانی که نگرانی های افراد دیگر شروع به اثر گذاشتن روی ذهن شما می کند اغلب بیشتر در مورد این خطرات فکر می کنید. شاید شما دوستی دارید که ذهنیتی منفی در مورد بیماری ها دارد. این باعث شده است شما خودتان نیز در مورد بیمار شدن احساس اضطراب زیادی داشته باشید. زمانی که با این فرد می گذارنید را محدود کنید، در نتیجه این چنین افکاری زیاد وارد ذهن شما نخواهند شد.
کاری را امتحان کنید که قبلا اصلا انجام نداده اید.
ما اغلب از انجام کارهای جدید و خارج کردن خودمان از شرایط فعلی اجتناب می کنیم، علت آن ترس هایی است که از چیزهایی که هنوز نمی دانیم یا نمی توانیم به درستی درک کنیم داریم. برای اینکه بتوانیم کنترل کردن شرایط را تمرین کنیم باید فعالیتی را انتخاب کنید که قبلا اصلا انجام نداده اید و آن را امتحان کنید. با کمی تحقیق در فضای آنلاین ان را شروع کنید. سپس می توانید با افرادی صحبت کنید که قبلا این فعالیت را انجام داده اند. وقتی این کار را شروع کرده و کمی با آن راحت تر شدید ببنیدی می توانید قبل از شروع کار دیگر ان را یک یا دو بار دیگر امتحان کنید.