تربیت جنسی چیست و چرا مهم است (قسمت دوم)
در محتوای قبل دربارهی اهمیت تربیت جنسی و لزوم آموزش امور جنسی به فرزندان، صحبت کردیم. بیان کردیم که گفت و گو دربارهی امور جنسی ممکن است برای شما و فرزندتان سخت و خجالت آور باشد، اما این مسئولیت شماست که این موضوع را با او مطرح کنید.
اجازه ندهید معذب بودن شما یا سکوت فرزندتان، مانعی بر سر آموزش درست باشد. مهم است که فهم فرزندتان از امور جنسی، با کمک مستقیم شما بیشتر شود. علاوه بر این، اطلاعات جنسی آنها، چه شما نقش فعالی در آن داشته باشید، چه نه، افزایش خواهد یافت. پس بهتر است که شما قدم پیش بگذارید و با تربیت درست و ارائهی اطلاعات صحیح به فرزندتان، از او مراقبت کنید و ارزشها و قوانین خانوادگیتان را به او یاد دهید. شاید بپرسید چگونه؟
تربیت جنسی چیست و چرا مهم است؟ (قسمت اول)
روش های صحبت با کودک برای تربیت جنسی کودک
همان طور که سایر موضوعات، مثل ریاضی یا علوم، در گامهای تدریجی آموزش داده میشوند. آموزش جنسی هم قدم به قدم و تدریجی است. با مباحث ابتدایی شروع کنید و سپس به فراخور افزایش سن و توانایی فرزندتان برای فهم جزئيات به آن بیفزایید.
از لحظات قابل آموزش شروع کنید.
لحظات آموزشپذیر
- تولد یک حیوان خانگی.
- یک ویزیت سادهی پزشک برای چکاپ همیشگی
- رفتن به باغ وحش که منجر به تماشای رفتار جنسی حیوانات میشود.
- یک برنامهی تلویزیونی که بر خلاف ارزشهای یا اخلاقیات خانوادگی شماست.
- فرزند شما به بدنهای لخت یا نیمهلخت دیگران در خانه یا استخر خیره میشود.
- بعضی رفتارهای نوجوانان مانند بوسیدن یا گرفتن دست یکدیگر در مکانهای عمومی.
- زمانی که شما دارید پوشک فرزندتان را عوض میکنید، فرزند شما کنجکاوانه، به بدن لخت خواهر یا برادرش نگاههای زیرچشمی میکند.
- مسافرت با ماشین، وقتی که بچهها با پدرمادرشان یکجا هستند اما مجبور نیستند به صورت هم نگاه کنند، موقعیت بسیار خوبی برای شروع بحث جنسی است.
فرزند من هیچ علاقهای به موضوعات جنسی ندارد.
اگر فرزند شما، 5 یا 6 ساله است و علاقهای به موضوعات جنسی نشان نداده است، لازم است والدین پا پیش بگذارند و به مسائلی مانند چگونگی بچه داشتن تا حدودی اشاره کنند. قبل از شروع، بهتر است مقداری اطلاعات کسب کنید و پاسخهای مناسب برای سوالات محتمل آماده کنید.
برای مثال شما میتوانید با مثال زیر شروع کنید:
«من وقتی بچه بودم، مامانبزرگ هیچ وقت دربارهی این که بچهها از کجا میان، چیزی برای من نگفته بود، تو تا حالا این سوال برات پیش نیومده؟»
یک راه مناسب دیگر این است که کتاب مناسبی بخرید و با کودکتان مطالعه کنید. بعضی از کودکان ممکن است ترجیح دهند به تنهایی کتاب را ورق بزنند، این رویکرد برایشان امنیت خاطر بیشتری به همراه دارد و باید مورد احترام قرار بگیرد. بعدا میتوانید از او بپرسید سوال یا نظری درمورد کتاب دارد یا نه، این میتواند آغازکنندهی یک بحث خوب باشد.
همچنین میتوانید از لحظات آموزشپذیری که قبلا به آنها اشاره شد، استفاده کنید.
نکات کلیدی در مورد گفتوگو دربارهی سکس
- میزانی از خجالت و شرم، هنگام گفتوگو دربارهی سکس، طبیعی است.
- شوخی کردن، راهکار بسیار موثری برای رفع تنش و شکستن یخها دارد.
- اطلاعبخشی دربارهی سکس، مثل هر چیز دیگری، نیاز به تکرار دارد، یک بار گفت و گو، کافی نیست.
- از بچههای محصل در مقطع راهنمایی و اواسط دبستان، نظراتشان دربارهی کلاس بهداشتشان را بپرسید.
- اگر پاسخ مناسب را نمیدانید، اشکالی ندارد که پاسخ دادن را به تعویق بیندازید. اما فراموش نکنید به زودی با پاسخ مناسب به سمت کودکتان بازگردید.
- فرزند شما، به منبع قابل اطمینانی از اطلاعات و توانایی برقراری ارتباط با شما یا یک بزرگتر معتمد، نیاز دارد تا بتواند دربارهی این موضوعات حساس، گفتوگو کند.
- اگر حین گفت و گو با فرزندتان، دچار اشتباه شدید، به فرزندتان بگویید اشتباه کردید و اشتباهتان را تصحیح کنید. میتوانید این گونه آغاز کنید:« آخرین باری که داشتیم دربارهی نینیها حرف میزدیم رو یادت میاد؟ من همه چیزو بهت نگفتم و اینی که الان میخوام بگم چیزیه که واقعا اتفاق میفته…».
- نیاز به دانستن
- در هر سنی، کودک باید میزان مشخصی از اطلاعات جنسی را کسب کند، بنابراین لازم است والدین بدانند در هر سنی باید چه مقدار از اطلاعات را به فرزندشان انتقال بدهند.
تربیت جنسی – در سن 5 سالگی، کودک باید حداقل دانش را دربارهی موضوعات زیر داشته باشد:
- به طور ابتدایی، بداند نوزادان از کجا میآیند. (رحم مادر).
- دربارهی هویت جنسیاش، عزت نفس خوبی داشته باشد.
- اسمهای درست قسمتهای مختلف بدنش، از جمله اعضای تناسلیاش را بداند.
- بتواند با والدینش یا یک بزرگتر قابل اعتماد، دربارهی مسائل جنسی صحبت کند.
- معنی حریم شخصی را بدانند و هنگام لباس پوشیدن یا استفاده از دستشویی، آن را رعایت کنند.
به میزانی که بچهها بزرگتر میشوند، لازم است اطلاعات بیشتری را به آنها انتقال دهید. برای این کار، بهتر است ابتدا مروری بر آموختههای قبلی کودک داشته باشید سپس مباحث جدید را آغاز کنید. ممکن است کودکتان بعضی چیزها را فراموش کرده باشد یا به خوبی متوجه نشده باشد.
سن تربیت جنسی کودک و مواردی که باید بداند.
تربیت جنسی – از سن 6 تا 9 سالگی کودک باید بداند:
- مسائل خانوادگی را بفهمد: والدگری، طلاق و ازدواج مجدد.
- اطلاعات ابتدایی دربارهی ایدز و دیگر بیماریهای مقاربتی داشته باشد.
- تولیدمثل گیاهان و حیوانات را بخشی از چرخهی طبیعی زندگیشان بداند.
- حقایق زندگی را بداند: نوزادان از کجا وارد میشوند، از کجا خارج میشوند.
- تفاوت بین دو جنس را بداند، بتواند برای اندام های جنسی خودش و جنس مقابلش، اسامی درست را به کار برد.
- بفهمد اساس دوستی چیست و چگونه است و بتواند با والدینش یا یک بزرگتر قابل اعتماد، احساساتش را در میان بگذارد.
- مسئولیتش برای سلامت اولیه و نیازهای بدنش با افزایش سن، بیشتر شود. (بهداشت فردی: شامل مسواک زدن و دوش گرفتن، تمرین برای داشتن عادات غذایی سالم و… .)
اگر تا سن 9ـ10 سالگی هنوز دربارهی مسائل جنسی با فرزندتان صحبت نکردهاید، هنوز خیلی دیر نیست، میتوانید شروع کنید. به یاد داشته باشید هرگز برای شروع خیلی دیر نیست. هر چه زودتر شروع کنید احساس خجالت و شرم کمتری را تجربه خواهید کرد و به ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی با فرزندتان کمک بیشتری کردهاید.
از سن 9 تا 13 سالگی، فرزندتان باید بداند:
امور جنسی بخشی از زندگی:
- چگونه دوست پیدا کنند و این دوستی را حفظ کنند.
- اطلاعات کاملتر دربارهی ایدز و بیماری های مقاربتی.
- فرآيند تولیدمثل، شامل، والدگری، جلوگیری از بارداری و سقط جنین
- انواع گرایشهای جنسی: دگرجنسگرا، همجنسگرا(گی و لزبین)، دوجنسگرا
- تغییرات نرمالی که هر دوجنس طی بلوغ تجربه میکنند (مثل عادت ماهیانهی دختران و احتلام پسران)
- دانش بیشتر راجع به سواستفادهی جنسی، شامل چگونگی شناسایی، مراقبت از خود و واکنش در برابر موقعیتهای خطرناک.
سوالات جنسی که کودکان می پرسند
بچهها از کجا میان؟
هنگامی که یک کودک زیر 5 سال این سوال را میپرسد، پاسخ باید ساده و خلاصه باشد. دو یا سه جمله برای پاسخ دادن کافی است. اطمینان حاصل کنید که متوجه سوال کودکتان شدهاید. سوالش را تکرار کنید تا منظورش از سوال برای خودتان و او، شفافسازی شود. به عبارتی همیشه با بازگویی سوال کودکتان آغاز کنید.
به فرزندتان نگویید بچه ها را لکلکها میآورند یا آن ها را از مغازه میخرید یا…
بسیاری از کودکان گفته میشود که آنها در شکم مادرشان بزرگ شدهاند. این ممکن است منطقی به نظر برسد، اما ممکن است کودک، جنین را با غذا یا شکم یکسان بداند. اگرچه این اطلاعات، ناکافی، غیردقیق و گیجکننده و اصلاح آن در آینده مشکل است، کودکان به باورهای ابتدایی خود میچسبند تا زمانی که رشد شناختیشان به جایی برسد که بتوانند اطلاعات جدید را بپذیرند. بنابراین، مفاهیم جدید و دقیق، ممکن است نیاز به تکرار داشته باشند تا به طور کامل پذیرفته شوند. این فرآیند آموزش، شبیه یادگیری یک زبان جدید است: تکرار، تکرار، تکرار و باز هم تکرار.
مثال زیر به فهم بهتر نکات ذکر شده کمک میکند:
مادلین، پنج ساله، یک روز بعد از برگشتن از مهدکودک نزد مادرش میآید و میپرسد:
« مامان! بچهها از کجا میان؟»
مادر: « خودت فکر میکنی از کجا بیان؟»
مادلین:«مطمئن نیستم، شاید از بیمارستان بیان، اما خانم ویلسون یه نینی داره!»
مادر:« نینیها تو یه جای خاص تو بدن مامانشون رشد میکنن تا آمادهی بیرون اومدن بشن.
مادلین:«تو شکمت، درسته؟»
مادر:«نه، تو یه جای خاص که بهش میگن رحم»
برای فهم بهتر حتی میتوانید به کودکتان نشان بدهید که رحم، کمی پایینتر از شکم زن است.
این توضیح اکثر کودکان پیش دبستانی را راضی میکند. اگرچه ممکن است بعضیها اطلاعات بیشتری بخواهند و با پرسیدن سوالاتی دربارهی کجا و چگونه، شما را سوالپیچ کنند. بعضی ها هم ممکن است کاملا راضی شوند و علاقه شان به موضوع را از دست بدهند.
تربیت جنسی – بچهها چهجوری بیرون میان؟
کودکان، افکار اشتباه زیادی دربارهی نحوهی تولد دارند. برای بسیاری از کودکان، منطقیترین فکر، این است که نوزاد به طریقی از شکم مادر بیرون میآيد که این موضوع حتی برای کودکان بزرگتر هم گیجکننده است.
وقتی بحث تولد مطرح میشود این موضوع باید با خونسردی و حداقل جزئیات بیان شود. مثال زیر راهنمایی خوبی است، میتوانید به فراخور درک کودکتان، به آن اضافه یا از آن کم کنید و یا برداشت خودتان را به کار ببرید:
«رحم، مثل یه بالون میتونه کش بیاد و برای نینی جا باز کنه تا نینی بتونه رشد کنه. وقتی نینی به اندازهی کافی بزرگ شد، بدن مامان، بهش کمک میکنه تا بچه رو بیرون هل بده، بچه از یه کانال مخصوص بین پاهای مادر، به اسم واژن، بیرون میاد. اسم دیگهی واژن، کانال زایمانه. وقتی که بچه آمادهی بیرون اومدن شد، مامان و بابا (یا یک فرد حمایت کنندهی دیگر)، میرن بیمارستان و دکتر/ ماما، به نوزاد کمک میکنند تا از بدن مامان بیاد بیرون.
بعضی اوقات، به خاطر بعضی دلایل، بچه نمیتونه از بدن مامان بیرون بیاد و نیاز به کمک بیشتری هست، این جور مواقع، دکتر یه برش پایین شکم مامان میده و نینی رو بیرون میاره؛ که بهش میگن سزارین»
بسیاری از کودکان از شنیدن داستان تولدشان، لذت میبرند. بهتر است در موقعیت مناسب، این داستان را برایشان تعریف کنید. به یاد داشته باشید نباید این فرآیند را حال به هم زن یا چندشناک یا شرمآور بدانید، در عوض باید آن را زیبا، با شکوه و مانند معجزه توصیف کنید و به آن باور داشته باشید.
یک سوال رایج بین بچهها راجع به تولد این است:«بچه زاییدن درد داره؟»
به عنوان یک والد، شما باید صادقانه پاسخ دهید:«آره، درد داره! ولی مامانا وقتی نینیشونو میبینن، انقد خوشحال میشن که دردشون یادشون میره. تازه راههای زیادی هست که به مامانا کمک میکنه درد و ناراحتیشون کم بشه».
توضیحات دربارهی تولد باید کوتاه، مفید و مختصر باشد، نیازی به توضیحات طولانی با جزئیات فراوان نیست مگر این که کودک دربارهی آنها بپرسد.
تربیت جنسی – بچهها چطوری میرن تو شکم مامان؟
کودکان بزرگتر، ممکن است با دانستن صرف این که بچهها از کجا میآیند و کجا بزرگ میشوند راضی نشوند آنها ممکن است همچنین دربارهی این که بچهها از ابتدا چگونه وارد شدهاند نیز کنجکاو باشند. بعضی از بچههای بزرگتر ممکن است از این حقیقت آگاه باشند که حضور هر دو جنس مونث و مذکر برای تولید مثل ضروری است، اما ممکن است دربارهی نقش پدر در این فرآیند، درک درستی نداشته باشند.
برای آماده کردن کودک جهت پاسخ به این سوال، لازم است ابتدا به او بگوییم :« برای این که یه نی نی به دنیا بیاد همیشه یه بابا و یه مامان لازمه»
این بیان اولیه به آنها کمک میکند تا بهتر بفهمند که باید یک سلول تخمک از مادر و یک اسپرم از پدر به اشتراک گذاشته شود تا در بدن مادر به هم بپیوندند تا نوزاد شروع به رشد کند.
بعضی والدین ممکن است از واژهی «دانه» برای ساده سازی مطلب، استفاده کنند، این امر ممکن است منجر به سوء برداشت شود. کودکان در سنین پایین تر بسیار عینی فکر میکنند. «دانه» ممکن است چیزی شبیه دانهی هندوانه را برایشان تداعی کند یا واژهی «تخم» برایشان معنی تخممرغ بدهد. در دنیای کودکانه، دانه در نهایت به گیاه تبدیل میشود و تخممرغ وعدهی صبحانه میشود. بنابراین اگرچه کودکان، واژههای بزرگسالان را به خاطر نمیآورند. استفاده از این اصطلاحات آنها را برای درک بهتر اطلاعات بیشتر در آینده آماده میکند و استفاده از واژگان بیولوژیکی از گیج شدن آنها جلوگیری میکند.
از کودکتان بپرسید خودشان دربارهی پاسخ سوالشان چه فکری میکنند. ممکن است پاسخها شما را غافلگیر کنند. این فرصت خوبی است تا سوءبرداشتها را شناسایی کنید. برای مثال:
کودک:«مامانا از کجا بچه میارن؟»
والد:
«خودت چی فکر میکنی؟»
این سوال به شما فرصت میدهد تا آرامشتان را به دست بیاورید و همچنین این پیام را به فرزندتان میدهد که مایل به گفتوگو با او هستید. از طرفی به شما کمک میکند کجفهمیها و افکار اشتباه او را بشناسید.
در انتها میتوانید این گونه پاسخ بدهید:
«بدن یک زن سلولهای مخصوصی برای درست کردن نینی داره. اسم این سلولها تخمکه که به اندازهی یه نقطهی کوچیکه که با خودکار روی کاغذ بذاری. باباها هم یه سری سلولهای مخصوص دارن که اونام فقط برای نی نی درست کردنه. اسم این سلولها، اسپرمه.وقتی این دو تا سلول تو بدن مامان به هم برسن و به هم بچسبن، یه سلول جدید درست میشه که بچه از اون درست میشه.
شما همچنین ممکن است با سوالات چگونه روبرو شوید:
کودک:« اما چطوری این سلولها به هم میرسند؟ اسپرمها از کجا میرن تو بدن مامان؟»
این سوالی است که لرزه به اندام بسیاری از پدرمادرها میاندازد. چرا که مجبورند بسیاری از جزئیات را توضیح بدهند. گر کودک شما چنین سوالی را پرسید و یا دربارهی نحوهی رابطهی جنسی سوال پرسید، مثال زیر، یکی از جوابهایی میتواند باشد که به فرزندتان بدهید:
” اگه یک مادر و پدر تصمیم بگیرن بچه دار بشن، باید خیلی نزدیک به هم دراز بکشن و نسبت به هم احساسات عاشقانه داشته باشن. آلت پدر (یا هر اسم دیگر مناسب) وارد واژن مادر میشه و اسپرمها از آلت پدر وارد بدن مادر میشن و به تخمک مادر میرسن. به این میگن دخول جنسی.”
در محتوا های بعدی درباره ی جزئیات سوالات و نحوهی پاسخ گویی بیشتر خواهیم گفت.