استفاده تئوری شناختی در درمان فوبیا

در دنیای روان شناسی اختلالات بسیاری وجود دارند. یکی از این اختلالات اختلال ترس و به طور خاص فوبیا است. فوبیا در بسیاری از افراد نسبت به موارد مختلف وجود دارد. نکته ای که امروز می خواهیم درباره آن صحبت کنیم نحوه استفاده تئوری شناختی در درمان فوبیا است. در روان شناسی با استفاده از تئوری های مختلف راه های درمانی بسیاری برای اختلال فوبیا به وجود آمده است. یکی از این راه ها که موضوع امروز ما نیز هست تئوری شناختی در درمان فوبیا است. برای رفع مشکلات خود می توانید به مرکز مشاوره همکده مراجعه نمایید. مرکز مشاوره همکده، اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران و ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی می باشد.

تئوری شناختی چیست؟

نظریه های شناختی حاکی از آن است که مشکلات مربوط به بازی با مشغولیت در فعالیت های بازی آنلاین و مجموعه ای از باورهای پایدار که می توان برای برآورده ساختن برخی نیازهای روان شناختی مانند موفقیت، تعلق اجتماعی و عزت نفس به آن اعتماد کرد، حفظ می شود.

تئوری شناختی در درمان فوبیا  و نظریه های شناختی

نظریه های شناختی بر روند خلاقیت و شخصیت تأکید دارند. این فرایند، در تأکید بر نقش مکانیسم های شناختی به عنوان پایه ای برای تفکر خلاق و در نظر گرفتن تفاوت های فردی در چنین مکانیسمی تاثیر دارد. برخی از نظریه های شناختی بر ظرفیت های جهانی مانند توجه یا حافظه تمرکز دارند.

دیگر نظریه ها  بر تفاوت های فردی تأکید می کنند، مانند مواردی که توسط کارهای تفکر واگرا نشان داده  می شوند. برخی بر روی عملیات آگاهانه تمرکز می کنند. مدل های دیگر، در فرآیندهای ناخودآگاه، ضمنی یا غیر عمدی تمرکز می کنند. یک نظریه شناختی کلاسیک، توسط Sarnoff A. Mednick ، ​​استدلال می کند که بینش خلاق می تواند از فرآیندهای انجمنی در حافظه حاصل شود.

در این دیدگاه، ایده ها یکی پس از دیگری با هم زنجیر می شوند و تمایل به اصالت بیشتری دارند. این دیدگاه استدلال می کند که افراد خلاق تر نسبت به افرادی که خلاقیت کمتری دارند تمایل به داشتن حل سلسله مراتب موضوعات مختلف  متشکل از انجمن ها را دارند. به عبارت دیگر، افراد خلاق تر،  نه فقط تعداد معدودی، همکاران نسبتاً قوی تری را برای یک مفهوم خاص دارند. تصور بر این است که زمینه بیشتری برای فعال سازی هم زمان با بازنمایی های دور از ذهن فراهم می کند، که به عقیده بسیاری موتور مهم تفکر خلاق است. بررسی نظریه های شناختی و تئوری شناختی در درمان فوبیا تاثیر بسیاری دارد.

تحقیقات در مورد نظریه های شناختی

استفاده تئوری شناختی در درمان فوبیا

در امتداد خطوط مشابه، نظریه شناختی دیگری بر چگونگی ترکیب مفاهیم برای تولید ویژگی های نوین متمرکز است. تحقیقات نشان می دهد که ترکیب مفهومی گردآوری دو مجموعه اطلاعات مختلف غالباً در ایده پردازی خلاقانه دخیل است. این مسئله وقتی بین دو ویژگی متفاوت با هم ترکیب می شوند، بینش اصلی بیشتر محتمل است و ممکن است ارتباط بین این مفاهیم فقط در سطح بسیار بالایی دیده شود. انتزاع این نوع تفکر را تفکر منطقی استعاری می نامند،  ایده این است که چیزی مانند “هوای خشمگین” فقط به صورت غیر اصطلاحی قابل درک است. چنین فرایند هایی ممکن است جایگزین های خلاقانه ای برای خطوط فکری فرسوده پیشنهاد دهند. این نظریه های شناختی از جمله گزینه های تئوری شناختی در درمان فوبیا محسوب می شوند.

دیدگاه های مختلف در نظریه های شناختی

 به طور کلی، تحقیق در سبک “رویکرد شناخت خلاق”، یکی دیگر از دیدگاه های مهم معاصر خلاقیت که عمدتا توسط رونالد A. فینک، استیون ام اسمیت و توماس بی وارد توسعه یافته است. به همین ترتیب بر ایده های گرفته شده از روان شناسی شناختی تأکید کرده است (به عنوان مثال، مفهومی ترکیبی، گسترش مفهومی، تصاویر خلاقانه و استعاره) برای درک چگونگی ایده پردازی افراد و کشف پیامدهای آن ها در کارهای اختراع و طراحی آزمایشگاهی نیز تاکید می کند. تصور می شود که چنین فرایندهایی در دو رژیم اساسی فکری ایفای نقش می کنند: تولید ایده ها و بررسی پیامدهای آن ها مورد بررسی واقع می شوند. در عمل، این دو در مدل تفکر خلاق (geneplore) به شدت درهم آمیخته و ترکیب می شوند (از تولید + کاوش).

سرانجام، فرایند های فرا شناختی (تفکر در مورد ذهنیت شخصی) نیز غالباً با خلاقیت گره خورده است. بسیاری از تاکتیک ها برای افزایش حل مسئله خلاق پیشنهاد شده و رایج شده است، از جمله “به عقب فکر کنید، “دیدگاه خود را تغییر دهید”، “مسئله را کنار بگذارید” و “پیش فرض های سوال”. تفکر تاکتیکی به ویژه برای برنامه هایی که برای تسهیل مسئله خلاق طراحی شده اند، مفید است راه حل ها  از آن جا که آن ها تابعی از تصمیمات آگاهانه هستند و در صورت لزوم می توانند مورد استفاده قرار گیرند.

نظریه های شناختی رفتار انسان و مدل های تصمیم گیری

نظریه های شناختی رفتار انسان و مدل های تصمیم گیری در اوایل دهه 1970 و 1980 به عنوان پاسخی به رفتار گرایی رایج شد. توهمات کنترل به این باور اشاره دارد که فرد کنترل بیشتری در نتیجه شرط بندی از آن چه انتظار می رود داشته باشد. کار های اولیه آزمایشی نشان داد که در صورت ظاهر شدن توانایی کنترل نتیجه، رفتار افراد متفاوت خواهد بود. نظریه های شناختی مربوط به ادبیات و فرهنگ تصمیم گیری با بحث روان شناسی  شناختی مرتبط است. 

چگونه تئوری شناختی در درمان فوبیا استفاده می شود؟

در ادامه به بررسی این مسئله می پردازیم که چگونه تئوری شناختی در درمان فوبیا استفاده می شود.

درمان سوگیری شناختی برای تئوری شناختی در درمان فوبیا

نظریه شناخت، رویکردی در روان شناسی است که سعی دارد رفتار انسان را با درک فرآیند های فکری شما توضیح دهد. به عنوان مثال، یک درمان گر از اصول تئوری شناختی استفاده می کند، هنگامی که آن ها به شما می آموزند چگونه الگو های فکری ناسازگار را شناسایی کرده و آن ها را به الگوهای سازنده تبدیل کنید.

مبانی نظریه شناختی

فرض نظریه شناختی این است که افکار عوامل اصلی تعیین کننده عواطف و رفتارها هستند. پردازش اطلاعات، توصیف رایج این روند ذهنی است. نظریه پردازان نحوه عملکرد ذهن انسان را با رایانه مقایسه می کنند. نظریه شناخت خالص، رفتارگرایی را به چالش می کشد، رویکرد دیگر روان شناسی، بر این اساس که رفتار پیچیده انسان را به علت و معلولی ساده تقلیل می دهد. روند دهه های اخیر ادغام نظریه شناختی و رفتارگرایی در یک نظریه شناختی- رفتاری جامع (CBT) بوده است. این به درمان گران اجازه می دهد تا از تکنیک های هر دو مکتب برای کمک به بیماران در رسیدن به اهداف شان استفاده کنند.

نظریه شناخت اجتماعی

نظریه شناخت اجتماعی زیر مجموعه نظریه شناخت است. درمان گران از آن به عنوان تئوری شناختی در درمان فوبیا و سایر اختلالات روان شناختی استفاده می کنند. این کار در درجه اول بر روشی است که از طریق آن می توانیم رفتار دیگران را مدل سازی کنیم. کمپین های تبلیغاتی و شرایط فشار  نمونه های خوبی هستند.

بازسازی شناختی  و تئوری شناختی در درمان فوبیا

هر سه نوع فوبیا در گروه بزرگی از مسائل روان شناختی قرار می گیرند که اختلالات اضطرابی نامیده می شوند و رایج ترین نوع اختلال روان پزشکی هستند. بازسازی شناختی، بر اساس تئوری شناختی، بخشی از یک برنامه درمانی موثر برای اختلال اضطراب است. این شامل درمان گر است که از شما سوال می کند، به شما کمک می کند پاسخ ها را برای افزایش درک اضطراب خود تجزیه و تحلیل کنید و به شما در “بازنویسی” افکار ناسازگار خود کمک کند. روش اساسی برای تغییر ساختار شناختی که توسط نظریه پرداز برجسته شناختی، کریستین A. پادسکی، دکترای پزشکی ارائه شده است، توصیه می کند که درمان گر شما چهار مرحله اساسی را با شما طی کند:

  • سوالاتی را بپرسید تا “گفتگوی خود” را که در هنگام اضطراب در ذهن شما جریان دارد شناسایی کنید و سپس بحث را تسهیل کنید تا آزمایش کنید که آیا آن چه واقعاً فکر می کنید درست است.
  • با گوش همدلانه و پذیرش بی قید و شرط به صحبت ها گوش دهید.
  • از شما بخواهد که نکات اصلی جلسه را برای تقویت آن چه آموخته اید خلاصه کنید و به آن ها اجازه دهید هرگونه سوتفاهم را مرتفع کنند.

از شما سوالاتی پرسیده می شود که به شما امکان می دهد دیدگاه جدید و واقع بینانه تری از اضطراب خود را ترکیب و تحلیل کنید تا بتوانید الگوهای فکری خود را از نو بسازید. درمان گر شما اگر نظریه شناختی را شناسایی کند، شناسایی سوگیری شناختی در افکار ناسازگار شما را به عنوان بخشی از برنامه درمانی شما ارائه می کند. دو نوع تعصب شناختی که در درمان اضطراب مطرح می شود عبارتند از:

تعصب توجه برای تئوری شناختی در درمان فوبیا

تعصب توجه به این معناست که وقتی احساس اضطراب خود را تجربه می کنید، به جای سیگنال های مثبت به سیگنال های منفی توجه کنید. به عنوان مثال، اگر از سخنرانی در جمع ترس دارید، فقط به اعضای مخاطب با حالات چهره نگاه می کنید. شما حس تهدید شدن به جای دیدن چهره های خندان خواهید داشت.

تعصب تفسیر در زمینه تئوری شناختی در درمان فوبیا

تعصب تفسیر، همان طور که از نامش پیداست، به تفسیر غلط اطلاعات اشاره دارد . در تریبون، ممکن است فکر کنید که یک مخاطب وقتی که واقعاً  خسته شده است  با حالت صورت منفی، بازتابی از احساس خود را نسبت به شما نشان می دهد.

فرآیند های میانجی گری بین محرک و پاسخ رخ می دهد

رفتارگرایان ایده مطالعه ذهن را رد کردند زیرا فرایندهای ذهنی درونی قابل مشاهده و اندازه گیری عینی نیستند. با این حال، روان شناسان شناختی بررسی فرآیندهای ذهنی موجود زنده و چگونگی تأثیر این رفتار را ضروری می دانند. به جای پیوندهای محرک و پاسخ ساده که توسط رفتار گرایی ارائه شده است، درک فرآیند های میانجی گری ارگانیسم مهم است. بدون این درک، روان شناسان نمی توانند درک کاملی از رفتار داشته باشند. روان شناسان شناختی در ترجیح روش های عینی، کنترل شده و علمی برای بررسی رفتار، از رفتارگرایان الگو می گیرند. آن ها از نتایج تحقیقات خود به عنوان پایه ای برای استنباط درباره فرایند های ذهنی استفاده می کنند.

 

منابع
verywellmind.comsciencedirect.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا