1448

رفتارهایی که افراد خودپسند را ایجاد می کنند +6ویژگی مهم آنها

افراد خودپسند همانند افراد خودشیفته می توانند به روابط خود آسیب برسانند. برخی از ما نیز برای ایجاد یک رابطه جز منطق به هیچ نوع احساسی ورود نمی کنیم. گاهی اوقات برخی از ما به خاطر اتفاقاتی که در گذشته برایمان افتاده است احساسات خود را کنار می گذاریم.

احساسات در زندگی بسیار مهم است. شما نمی توانید شخصی را پیدا کنید که احساسات برایش مهم نباشد. احساسات بخش بسیار مهمی را در زندگی و روند رشد فرد تشکیل می دهد. در روان شناسی تعاریف متفاوتی از احساسات وجود دارد. احساس دوست داشتن کسی یا چیزی یا احساس خشمگین شدن نسبت به دوستان یا عضوی از خانواده همه نمونه های از این فرایند هستند.

عدم وجود گفت‌وگوی احساسی در افراد خودپسند

عدم وجود گفت‌وگوی احساسی در افراد خودپسند
عدم وجود گفت‌وگوی احساسی در افراد خودپسند

عدم احساسات و سرد بودن نسبت به موضوعات مختلف درست نیست. هر فرد در طول زندگی خودش ممکن است رفتار های مختلفی از خودش بروز دهد. این رفتار ها می تواند به علت های مختلفی ایجاد شود. هر فرد در طول زندگی خودش دارای رفتار های مختلفی است. برخی از آن ها ممکن است به خاطر شرایط مختلف زندگی دچار حالت های رفتاری مختلف شوند.

این رفتار ها می تواند در هر فردی به گونه ای باشد که او را آزار دهد یا این که او را به سمت بیماری های روحی دیگر ببرد. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی  روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با دلایلی که رفتارهایی که افراد خودپسند را ایجاد می کنند، صحبت کنیم.

 

دریافت مشاوره در زمینه اختلالات شخصیتی از مرکز مشاوره همکده

 

گفت‌وگوی احساسی افراد خودپسند هنگام عدم انجام کار درست

با این حال، حقیقت این است که این احساس کاملاً رایج است و برای اکثر ما در یک زمان یا زمان دیگر اتفاق می افتد. در دنیایی که بسیاری از تجربه‌های ما از دیگران در دنیای دیجیتال است، به راحتی می‌توان همه چیز را فراموش کرد.  نسخه‌ای که از دوستان، همکاران و عزیزانمان می‌بینیم، نسخه‌ای است که آن ها می‌خواهند ما ببینیم. بیشتر مردم عکس‌ها و داستان‌هایی درباره لحظات خوب زندگی‌شان به اشتراک می‌گذارند. و اکثر آن ها در مورد زمانی که در زندگی سختی می گذرانند به اشتراک نمی گذارند.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

دلایل مختلفی وجود دارد که چرا ممکن است این احساس را تجربه کنید، و اقدامات مختلفی که می توانید برای کاهش آن انجام دهید. در ادامه بخوانید تا بدانید چرا ممکن است چنین احساسی داشته باشید و چگونه همه چیز را در ذهن خود تغییر دهید.

چرا احساس می کنید گفت‌وگوی احساسی در شما کمتر از قبل است؟

دلایل بی پایانی وجود دارد که چرا ممکن است افکار و احساساتی را تجربه کنید که هیچ کاری در زندگی انجام نمی دهید درست نیست.

فشار بیش از حد در افراد خودپسند

این یک موتیف رایج در فرهنگ ما است، به ویژه از زمانی که یک بیماری همه گیر سال ها پیش شروع شد. استرس زندگی را طاقت فرسا می کند و می تواند بر توانایی ما برای شفاف فکر کردن تأثیر بگذارد.

راه‌هایی برای گفت‌وگوی احساسی که رها کردن آن‌ها خیلی سخت است

دلایلی که چرا برخی از افراد از گفت‌وگوی احساسی خودداری می کنند (و چگونه کمک می کنند)

گفت‌وگوی احساسی پیچیده هست. مدیریت، درک و پردازش آن‌ها می تواند ناراحت کننده، غم انگیز و چالش برانگیز باشد. وقتی این حقایق را در نظر می گیرید، چندان تعجب آور نیست که بسیاری از مردم به هیچ وجه از احساسات امتناع می ورزند و ترجیح می دهند تا حد امکان از آن‌ها غافل بمانند. اما بیایید عمیق تر از آن برویم. علل ذاتی این رفتار چیست؟ آیا سالم است؟ آیا می توان آن را تغییر داد؟

چند دلیل که برخی افراد از گفت‌وگوی احساسی خودداری می کنند

در این‌جا چند دلیل وجود دارد که چرا برخی از افراد از گفت‌وگوی احساسی خودداری می‌کنند و از چند طریق به آن‌ها کمک می‌کنند تا احساسات خود را باز کنند.

افراد خودپسند مکانیسم های مقابله ای سالمی ندارند

افراد خودپسند مکانیسم های مقابله ای سالمی ندارند
افراد خودپسند مکانیسم های مقابله ای سالمی ندارند

مکانیسم‌های مقابله سالم، افراد را قادر می‌سازد تا انعطاف‌پذیر شوند. این بدان معنی است که آنها یاد می گیرند احساسات پیچیده و دشوار را پردازش کنند یا حتی از آن‌ها به عنوان فرصتی برای رشد استقبال کنند. وقتی کسی می داند چگونه چیزهایی را که به آن‌ها آسیب می زند مدیریت کند، نیازی به رد احساسات خود ندارد. آن‌ها می توانند گفت‌وگوی احساسی را تجربه کنند و نتایج را مطابق با آن مدیریت کنند.

متأسفانه، همه روش های مثبت مقابله را نمی آموزند. آن‌ها ممکن است در عوض مسائل خود را سرکوب کنند، که منجر به احساسات بدتر می شود، همچنین منجر به سرکوب بیشتر می شود. افرادی که در این چرخه خطرناک گیر کرده‌اند، احتمالاً در مورد امتناع از احساسات خود سرسخت‌تر هستند.

نکته ای در ارتباط با افراد خودپسند

اغلب در دوران کودکی است که افراد یاد می گیرند احساسات را رد کنند. آن‌ها ممکن است در یادگیری نحوه احساس، بیان و پردازش احساسات شکست خورده باشند. این امر به ویژه در مردان رایج است، که اغلب به این باور بزرگ می شوند که “پسرا گریه نمی کنند” و برای تجربه این احساس ضعیف هستند. گفته می شود، این ممکن است برای افراد از هر جنسیتی اتفاق بیفتد. توانایی کنار آمدن با تجربیات منفی یک مهارت آموخته شده است. این نیاز به بیان کلامی، خودآگاهی و پذیرش دارد. اگر مهارت های لازم به اندازه کافی توسعه نیافته باشند، طبیعی است که مغز آن احساسات را خاموش کند.

افراد خودپسند با گفت‌وگوی احساسی با قضاوت روبرو می شوند

قضاوت امری بی‌خطر به نظر می‌رسد. اما در مواجهه با آن، بسیاری از مردم به حالت تدافعی برمی‌گردند و سعی می‌کنند از خود در برابر اتهامات ناگفته‌ای که با آن روبرو هستند محافظت کنند. قضاوت می تواند برای کسانی که برای مقابله با احساسات خود تلاش می کنند بسیار مضر باشد. زیرا احساسات معمولاً موضوع چنین قضاوتی هستند. در این‌جا چند راه وجود دارد که این اتفاق می افتد:

خودشان را قضاوت می کنند

مردم اغلب بدترین منتقدان خودشان هستند. یک فرد ممکن است باورهای درونی در مورد آن‌چه باید و نباید احساس کند داشته باشد، در نتیجه قاضی او برای احساسات خود می شود. هنگامی که آن‌ها چیزی را احساس می کنند، ممکن است شخصی تصمیم بگیرد که لیاقت داشتن آن احساس را ندارد. به نوعی برای تجربه آن فرد مضر است، یا این که اصلاً احساسش ضعیف است.

آن‌ها در دوران کودکی مورد قضاوت قرار گرفتند

الگوهای دوران کودکی همیشه افراد را تا بزرگسالی دنبال می کنند. کسی که از گفت‌وگوی احساسی امتناع می ورزد ممکن است در دوران کودکی به دلیل ابراز احساسات خود با بی اعتباری مواجه شده باشد. ممکن است به آن‌ها گفته شده باشد که «دست از گریه کردن بردارید»، «فقط سپاسگزار باشید» یا «از بازی بیش از حد امتناع کنید».

رفتارهایی که افراد خودپسند را ایجاد می کنند

رفتارهایی که افراد خودپسند را ایجاد می کنند
رفتارهایی که افراد خودپسند را ایجاد می کنند

خودخواهان عموماً کسانی هستند که میل سیری ناپذیری برای نشان دادن اهمیت خود دارند. خودپرستی نقطه مقابل فروتنی است. این که آیا این نگرش موجه است یا نه، بی اهمیت است. اگرچه اکثر اوقات اینطور نیست. فخرفروشی، صرف نظر از موقعیتی که در زندگی دارد، یک ویژگی قابل تحسین نیست. «متکبر»، «مفخر»، «غرور»، «خودمحور»، «متکبر»، همه روش‌هایی هستند که افراد خودپسند اغلب توسط دیگران توصیف می‌شوند. هنگام گفتگو، خودخواهان تقریباً همیشه سعی می کنند مکالمه را به سمت خود هدایت کنند و در مورد موفقیت ها، دستاوردها و دستاوردهای فرضی خود صحبت کنند. چگونه خودخواهی را تعریف می کنیم؟ به عبارت ساده، افراد خودپسند باید خوب به نظر برسند – و از اعتبار دیگران تغذیه می کنند.

نکته

توصیف رفتار از طریق این تعریف خودپرستانه باعث می شود که به طرز وحشتناکی شبیه رفتارهایی باشد که توسط افراد خودشیفته بیان می شود. محرک‌های روان‌شناختی که این دو گروه را به هم مرتبط می‌کنند، خود محوری و عدم همدلی است. اغلب اوقات، آن‌ها افراد دیگر را نه به عنوان “مردم”، بلکه به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف می بینند. هنگامی که شاهد فردی با تمایلات خودشیفتگی هستیم، بسیاری از ما این سوال یک کلمه ای را می پرسیم “چرا؟”

افراد خودپسند و ویژگی های رفتاری آن ها

پس چرا این افراد به شیوه ای بیش از حد فردگرایانه عمل می کنند؟ علاوه بر این، همین امر در مورد یک فرد خودخواه نیز صدق می کند. چه چیزی باعث رفتار و گفتار آن‌ها می شود؟ چه چیزی حالت روحی آن‌ها را شکل می دهد؟

در این‌جا، چند رفتاری را که ممکن است افراد خودپسند را ایجاد کند، مورد بحث قرار می دهیم. ما سعی خواهیم کرد ذهن فردی را که دارای رگه های خودخواهانه است، بررسی و تحلیل کنیم. امیدواریم این مقاله به روشن شدن برخی از روانشناسی اساسی که ممکن است یک ذهنیت خودپسند را تشکیل دهد کمک کند. در این‌جا چند  رفتاری وجود دارد که خودپرستی را ایجاد می کند:

فقدان عزت نفس

اگرچه ممکن است طعنه آمیز به نظر برسد، اکثر خودخواهان تصور مثبتی از خود ندارند. آن‌ها به شدت ناامنی های خود را تشخیص می دهند و سعی می کنند این ناامنی ها را با تحمیل یک شخصیت دروغین در تلاشی ناامیدانه برای پنهان وضعیت واقعی ذهن خود، استتار کنند.

عزت نفس پایین چیزی برای تمسخر نیست. علت اصلی اضطراب، افسردگی و تعدادی دیگر از اختلالات روانی است. در واقع، این تنها راه برای حفظ یک ذهنیت سالم است.

الگوهای فکری مگالومانیکال در افراد خودپسند

داشتن توقعات بالا از خود یک چارچوب ذهنی سالم و سازنده است. با این حال، صرف زمان زیادی برای فکر در مورد اینکه چگونه عظمت یک فرد بسیار فراتر از هر چیزی است که قابل تصور است، سالم یا مثمر ثمر نیست.

تصورات اغراق آمیز و پیچیده از عظمت در واقع به عنوان یک اختلال روانی شناخته می شود که به عنوان مگالومانیا شناخته می شود. علاوه بر این، خودخواهان اغلب دارای درجات مختلفی از این افکار هستند.

تمایل به اغراق و نمایش

اگر افراد خودپسند پیشرفت زندگی خود را ناکافی بدانند برای جبران این “شکاف” هر چیزی و همه چیز را ظاهراً مناسب نشان می دهند. اگر کسی با آن‌ها تماس بگیرد، اغلب در تلاشی ناامیدانه برای وادار  مردم به خرید هر چیزی که می فروشند، بیش از حد واکنش نشان می دهند.

هاله ای از برتری

رفتار خودخواهانه، طبق تعریف فرهنگ لغت آن، به این است که فرد خود را برتر بداند. افراد خودپسند در واقع ممکن است باور کنند که جذاب‌تر، باهوش‌تر، منطقی‌تر هستند.

نکته

روانشناسان بر این باورند که این از یک نیاز اجباری برای “تطابق” با ویژگی های درک شده دیگران ناشی می شود. جالب است بدانیم که خودخواهان اغلب افراد با مهارت بالایی هستند.

نیاز به کانون توجه

نیاز به کانون توجه
نیاز به کانون توجه

بخشی از نیاز شدید یک خودخواه به اعتبارسنجی در گفتگوهای آن‌ها با دیگران آشکار می شود. وقتی موضوع گفتگو به آن‌ها مربوط نمی شود، یک خودخواه نمی تواند در تلاشی ناامیدانه برای تغییر جهت دادن کانون توجه، شفاعت کند.

وقتش رسیده خودت را پیدا کنی!

منابع
وبسایت powerofpositivity

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای ارتباط با مشاور متخصص