احساس گناه زندگی با درد مزمن

زیر سوال بردن حقانیت درد فرد باعث احساس گناه و تشدید درد می شود. از هر پنج نفر یک نفر از شرایط درد مزمن مانند کمردرد، سردردهای میگرنی، فیبرومیالژیا و درد آرتریت رنج می‌برد. بیماران مبتلا به درد مزمن ممکن است زمانی که دیگران، از جمله پزشکان، مشروعیت درد خود را زیر سوال ببرند، احساس گناه کنند یا حتی احساس تقلب کنند. ارائه‌دهندگان بهداشت روان باید در حین کار با بیماران درد مزمن، برای یافتن درمان‌های مؤثر، اعتبارسنجی کرده و به آنها اطمینان دهند. به همین دلیل در این مقاله از وب سایت مرکز مشاوره همکده ما به بررسی احساس گناه زندگی با درد مزمن می پردازیم. مرکز مشاوره همکده اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران می باشد. این مرکز ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی می باشد.

احساس گناه زندگی با درد مزمن

احساس گناه زندگی با درد مزمن

تحقیقاتی که توسط محققان منتشر شده است، نشان می دهد که احساس گناه در درد مزمن با «تداخل درد و سختی، اختلال عملکردی و عملکرد روانی و اجتماعی ضعیف تر» مرتبط است. اما چرا بیماران درد دارای مزمن باید احساس گناه کنند؟ احساس گناه چگونه بر علائم درد تأثیر می گذارد؟ و چگونه می توانیم به بیماران دارای درد کمک کنیم تا از احساس گناه اجتناب کنند؟ قبل از اینکه برخی از پاسخ های ارائه شده توسط مطالعه را در نظر بگیریم، اجازه دهید ابتدا درد مزمن را تعریف کنیم.

درد مزمن چیست؟

درد یک تجربه ناخوشایند است که معمولاً شامل احساسات ناخوشایند (مانند احساس تنگی، سختی قفسه سینه، سوزش،  شرایط حساس یا ضربان دار) و احساسات منفی (مانند ترس، عصبانیت، غم و اندوه) است. در مورد درد حاد یا درد کوتاه‌مدت، این تجربیات معمولاً با آسیب بافتی مرتبط هستند (مثلاً ضربه زدن به انگشت پا). با این حال، در درد مزمن یا درد طولانی مدت -دردی که سه ماه یا بیشتر طول می کشد- آسیب بافتی واضح همیشه وجود ندارد. شاید همین امر احساس گناه زندگی با درد مزمن را چالش برانگیز می کند.‌

نمونه‌هایی از شرایط درد مزمن، یا بیماری‌هایی که گاهی با درد طولانی‌مدت همراه هستند، شامل فیبرومیالژیا، کمردرد مزمن، سندرم روده تحریک‌پذیر، درد پس از جراحی، درد نوروپاتیک (مثلاً مربوط به دیابت)، درد سرطان، درد آرتریت، و سردرد و میگرن است. همانطور که اشاره شد، ارتباط بین درد مزمن و آسیب بافت ضعیف است. این ممکن است یکی از دلایلی باشد که برخی از پزشکان تمایلی به پذیرش این موضوع ندارند که بیمارانی که از درد مزمن شکایت دارند از درد واقعی رنج می برند. و چرا بسیاری از بیماران درد مزمن در مورد علائم خود تحقیق می کنند تا ارائه دهندگان سلامت خود را در مورد صحت درد خود قانع کنند. یقینا برای مشروعیت بخشیدن به رنج و رفتارهای مرتبط با درد خود.

اما درد مزمن واقعی است. این بیماری از هر پنج نفر در سراسر جهان یک نفر را تحت تاثیر قرار می دهد و با خلق و خوی افسرده، تغییرات منفی در هویت و نقش های اجتماعی و ناتوانی مرتبط است. همچنین بسیار پرهزینه است. از نظر هزینه های پزشکی، مراقبت های غیررسمی ارائه شده توسط خانواده، غیبت یا کاهش بهره وری در محل کار و غیره.

درد مزمن و احساس گناه

احساس گناه زندگی با درد مزمن

همان طور که در هدف ما مشخص است، گاها احساس گناه زندگی با درد مزمن دیده می شود. بسیاری از افرادی که با درد مزمن زندگی می کنند، احساس گناه مرتبط با درد را تجربه می کنند. چرا؟ اجازه دهید به تحقیقی در این باره نگاه کنیم. سربیک و همکاران برای ترکیب شواهد موجود در مورد نقش احساس گناه در درد. چندین پایگاه داده را جستجو کردند و فهرست نهایی 12 تحقیقی را برای ترکیب کیفی (410 شرکت‌کننده) و شش تحقیق برای ترکیب کمی (2316 شرکت‌کننده) انتخاب نمودند.‌

ترکیب شواهد کیفی این موضوعات مرتبط با گناه را آشکار کرد:

برخی افراد فرض می کنند که وضعیت درد بیمار مشروع نیست. بیمارانی که هنوز تشخیصی دریافت نکرده بودند یا در معرض نظراتی قرار گرفتند که مشروعیت وضعیت خود را زیر سؤال می برد، احساس گناه یا احساس تقلب داشتند (یعنی گویی علائم خود را جعل می کردند). مثال: درد “من را به نوعی احساس گناه کرد… می دانید، دلیل واقعی کمردرد وجود ندارد، هر کسی می تواند بگوید کمرم درد می کند.”

عده ای نیز تصور می کنند که فرد به اندازه کافی شرایط را مدیریت نمی کند. برخی از افرادی که با درد مزمن زندگی می کنند به دلیل رعایت نکردن (یا توانایی رعایت) درمان احساس گناه می کنند. مثال: «احساس می‌کنید که دکتر را ناامید می‌کنید».

مفروضات مربوط به اینکه چگونه اعمال فرد بر دیگران از نظر ناتوانی فرد در کار یا ایفای نقش های اجتماعی (مثلاً وظایف والدین یا وظایف همکار) تأثیر می گذارد. مثال: «همانطور که فرزندانتان در کنار شما با درد بزرگ می‌شوند، احتمالاً احساس گناه می‌کنید، زیرا آنها باید با مسائل و مشکلاتی روبه‌رو شوند که دیگر بچه‌ها با آنها مواجه نیستند.»

نتایج حاصل از آزمایش ها

در این سیستم احساس گناه زندگی با درد مزمن بررسی شد. نتایج حاصل از سنتز کمی به دسته های زیر دسته بندی شد:

تداخل درد و سختی

احساس گناه مرتبط با درد به طور مثبت با رفتارهای دردآور و با تداخل درد در روابط، خواب، کار و غیره مرتبط بود.

اختلال عملکردی

احساس گناه با عملکرد فیزیکی بدتر و خستگی و ناتوانی بیشتر ارتباط دارد.

عملکرد روانشناختی و راهبردهای مقابله ای

احساس گناه زندگی با درد مزمن

احساس گناه مرتبط با درد با عدم اطمینان تشخیصی، پذیرش درد کمتر، و فاجعه سازی بیشتر درد (بزرگنمایی بیشتر، نشخوار فکری و درماندگی) مرتبط بود.

عملکرد روانی و احساسات

افرادی که احساس گناه مرتبط با درد را تجربه کردند

احساس اضطراب، افسردگی و عصبانیت می کند.

عملکرد اجتماعی

احساس گناه با انزوای اجتماعی و انتقاد درک شده (مثلاً توسط ارائه دهندگان درمان) مرتبط است.

جمعیت شناسی

در اینجا، نتایج متناقض بود. در حالی که یک تحقیق نشان داد که زنان بیشتر احساس نگرانی و گناه مرتبط با درد می‌کنند، تحقیقات دیگر هیچ تفاوت جنسیتی را نشان نداد. با این حال احساس گناه زندگی با درد مزمن نیاز به بررسی موارد دیگری هم دارد.

مقابله با احساس گناه

به طور خلاصه، احساس گناه در بیماران مبتلا به درد مزمن با درد بدتر، عملکرد فیزیکی، عملکرد اجتماعی و سازگاری روانی مرتبط است. نویسندگان خاطرنشان می‌کنند، اگر چه «هیچ مسیر علمی قابل استنباط نیست»، «شواهد به سمت مسیری نشان می‌دهد که در آن ترکیبی از درد مداوم و اختلال عملکرد منجر به یک سری ارزیابی‌های خود/دیگری می‌شود که منجر به احساس گناه و وجود احساس گناه پریشانی را تشدید می کند و روابط را بیشتر مختل می کند.» شاید احساس گناه مرتبط با درد به همان شکلی که احساس گناه مربوط به PTSD ایجاد می شود باشد.

این بدان معناست که بیماران درد مزمن زمانی که تجربه دردناک (یا پیامدهای آن) را به عنوان نقض استانداردهای رفتاری شخصی خود تفسیر می کنند، احساس گناه می کنند. یا آن را به گونه ای تفسیر کنید که باعث شود آنها در مورد آسیب رساندن احساس مسئولیت کنند. به عنوان مثال، افرادی که با درد مزمن زندگی می کنند ممکن است به دلیل این باور که به فرزندان خود آسیب می رسانند، دوستان خود را ناراحت می کنند، وظایف خود را به عنوان کارمند نادیده می گیرند، پزشکان خود را ناامید و آزار می دهند و غیره احساس گناه می کنند.

احساس گناه ضروری است

احساس گناه زندگی با درد مزمن

احساس گناه زندگی با درد مزمن گاهی نیاز است. چگونه گوشت خواران احساس گناه در مصرف حیوانات را جبران می کنند؟ اما چرا گناه؟ کمک به بیماران مبتلا به درد مزمن که کمتر احساس گناه کنند اهمیت دارد.

بنابراین، چگونه می توانیم به کسانی که با درد مزمن زندگی می کنند کمک کنیم تا احساس گناه خود را کاهش دهند؟

اول، باید به ارائه دهندگان سلامت بیشتری آموزش داده شود که چگونه اعتبار و اطمینان را ارائه دهند و به آنها آموزش داده شود که چگونه به بیماران خود احساس احترام، شنیده و درک کنند. بی‌اعتبار کردن تجربیات بیماران، متهم کردن آنها به سوءاستفاده، یا پیشنهاد اینکه آنها باید یک بیماری روانی داشته باشند (مانند هیپوکندریازیس) مفید نیست. درعوض، پزشکان باید با بیماران خود کار کنند تا دلایل این شرایط درد را بهتر درک کنند و یک درمان موثر پیدا کنند.

بیماران مبتلا به درد مزمن نیز با انگ اجتماعی روبرو هستند. برای مقابله با انگ اجتماعی، ما باید به مردم در مورد درد مزمن آموزش دهیم. و توانمند ساختن بیماران برای مقاومت در برابر خودانگاری (یعنی مقاومت در برابر موافقت و درونی کردن انگها) و در عوض به سمت پذیرش و اعتبار بخشیدن به تجربیات درد خود، صرف نظر از عقاید یا رفتارهای دیگران – چه ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی و چه در کل جامعه، حرکت کنند.

سخن آخر

ما امروز در ارتباط با یکی از اختلالات روانی صحبت کردیم. ما امروز در ارتبا اثری که می تواند منجر به مشکلات روانی بسیاری شود. مسائلی از قبیل افسردگی و اضطراب. در عین حال برای رفع این مشکل می توانید با متخصصان ما در مرکز مشاوره همکده در ارتباط باشید. مرکز مشاوره همکدخ اولین ک بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران می باشد. این مرکز ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی می باشد. اگر می خواهید برای رفع مشکلات ناشی از گناه و درد مزمن اقدام کنید، بهترین کار مراجعه به متخصصان با تجربه ما است.

منابع
وبسایت psychologytoday

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا