چگونه برای روابط خود مرز مشخص کنیم؟
مشخص نمودن مرز در روابط مهم هستند. مرزها برای یک رابطهی سالم ضروری اند و در حقیقت برای یک زندگی سالم. گذاشتن و حفظ کردن محدودیتها یک مهارت است. متأسفانه این مهارتی است که بسیاری از ما یاد نگرفتهایم. ما با نگاه کردن به دیگران یا تجربیات خود چیزهایی یاد میگیریم. اما برای بسیاری از ما گذاشتن محدودیت مفهومی و چالش برانگیز است. داشتن محدودیتهای سالم یعنی “دانستن و درک کردن اینکه محدودیتهای شما چه هستند”.
در اینجا دیدگاهی برای ساخت محدودیتها و حفظ آنها ساخته شده است.
نامگذاری محدودیتها
اگر درست ندانید در چه مرحله ای هستید نمیتوانید محدودیتهای خوبی ایجاد کنید. باید مرزهای فیزیکی، عاطفی، ذهنی و روحی خود را بشناسید. ببینید می توانید چه چیزهایی را بپذیرید و چه چیزی باعث احساس راحتی یا استرس شما میشود. این احساسات کمک میکنند محدودیتهای خود را بشناسیم.
مشخص نمودن مرز در روابط – به احساسات خود برگردید.
دو حس کلیدی در انسانها پرچم قرمزی است که باعث میشوند از مرزهای خود بگذریم: ناراحتی و خشونت. به این احساسات به شکل زنجیره ای از اعداد بین یک تا ده نگاه کنید. منطقهی بین شش تا ده بالاتر است.
اگر شما در زنجیرهی بالایی هستید، در زمان یک دعوا، چه چیزی باعث آن حس میشود؟ چه چیزی در مورد این اختلاف یا انتظارات فرد وجود دارد که شما را اذیت میکند؟
خشونت اغلب از گرفتن منفعت یا تحسین نشدن میآید. اغلب این نشانه ای است که ما به خاطر احساس گناه خود را از محدودیتهایمان بیرون می بریم. (برای مثال می خواهیم دختر یا همسر خوبی باشیم) یا فرد دیگری توقعات، دیدگاهها و ارزشهای خود را بر ما تحمیل میکند.
وقتی فردی رفتاری دارد که باعث ناراحتی شما میشود این می تواند دلیلی باشد تا عصبانی شده یا مرزهای خود خارج شویم.
مشخص نمودن مرز در روابط – روراست باشیم.
با برخی افراد حفظ مرزهای سالم نیاز به یک دیالوگ مستقیم و واضح دارد. اغلب اگر افراد در سبک ارتباطی، دیدگاه، شخصیت و روش کلی خود در زندگی شبیه به هم باشند به شکل مشابهی میتوانند به هم نزدیک شوند.
با افراد دیگر، مثلاً کسانی که شخصیت یا دیدگاه فرهنگی متفاوتی دارند شما باید در مورد مرزهای خود رکتر باشید. مثال زیر را در نظر بگیرید: یک نفر این تصور را دارد که به چالش کشیدن باورهای یک فرد راه سالمی برای برقراری ارتباط است” اما فرد دیگر این کار را بی احترامی نمیداند.
بعضی اوقات نیاز است رک باشید. برای مثال در یک رابطهی رمانتیک، زمان می تواند یک مشکل در مرزهای شما باشد. زوجها باید در مورد اینکه چقدر زمان برای خودشان داشته و چقدر زمان در کنار هم باشند باهم صحبت کنند.
به خودتان اجازه دهید.
ترس، احساس گناه و شک داشتن به خود اشتباهات بزرگی هستند. او می ترسد اگر مرزهایی گذاشته و آنها را انجام دهد واکنش فرد دیگر چه خواهد بود. ما شاید از صحبت کردن یا نه گفتن به یک عضو خانواده احساس گناه کنیم. بسیاری بر این باورند باید بتوانند برای اینکه دختر یا پسر خوبی باشند باید خود را با شرایط تطابق داده یا جواب مثبت دهند. حتی اگر در جایی لیاقت گذاشتن محدودیت داشته باشیم تعجب خواهیم کرد.
مرزها تنها نشانه ای از یک رابطهی سالم نیستند. آنها نشانه ای از احترام به خود میباشند. بنابراین به خودتان اجازه دهید محدودیت گذاشته و برای حفظ آن تلاش کنید.
تمرین آگاهی فردی
مرزها همه برای بیان احساسات و ارزش گذاشتن برای آنهاست. اگر جایی لغزیده و مرزهای خود را حفظ نکردید از خودتان بپرسید: چه چیزی تغییری کرده است؟ من یا آن فرد چه کاری انجام میدهیم؟ این شرایط چه چیزی دارد که به من حس استرس یا عصبانیت میدهد؟ حالا کمی دقیق به انتخابهای خود فکر کنید. ” در این شرایط باید چه کار کنم؟ روی چه چیزی کنترل دارم؟”
گذشته و زمان حال را در نظر بگیرید.
اینکه شما چه نقشی در خانواده داشته اید خود مانعی اضافی برای ایجاد و حفظ محدودیتها خواهد شد. اگر شما مسئول مراقبت از دیگران هستید یاد گرفته اید چطور روی بقیه تمرکز کنید و ازنظر فیزیکی یا عاطفی به خودتان رسیدگی نکنید. بی توجهی به نیازهای خودتان برای شما عادی شده است.
در مورد کسانی که اطراف شما هستند فکر کنید” آیا روابط شما دوجانبه هستند؟ آیا بین شما دادن و گرفتنها سالم است؟
فراتر از روابط، محیط شما نیز شاید ناسالم باشد. برای مثال، اگر روز کاری شما هشت ساعت است اما همکاران شما حداقل 10 تا11 ساعت می مانند از شما نیز انتظار میرود بیشتر از آن بمانید. سخت است شما تنها فردی باشید که سعی دارد مرزهایی سالم را حفظ کند. اما اینجا نیز شما باید سعی کنید به احساسات و نیازهای خود رسیدگی کرده و برای آنها ارزش بگذارید.
مشخص نمودن مرز در روابط – مراقبت از خود را در اولویت بگذارید.
باید مراقبت از خودتان را در اولویت بگذارید و این یعنی اجازه دهید خودتان را در اولویت قرار دهید. وقتی این کار را می کنیم نیازها و انگیزهی ما برای گذاشتن محدودیت قوی تر خواهد شد. مراقبت از خود همچنین به معنای تشخیص اهمیت احساسات و ارزش گذاشتن برای آنهاست. این احساسات نشانههای خوبی برای حس خوب بودن ما و اینکه چه چیزی ما را شاد یا غمگین میکند هستند.
در اولویت گذاشتن خودتان به شما انرژی، آرامش ذهن و دیدگاهی مثبت میدهد تا بیشتر در کنار دیگران حضور داشته و همراه آنها باشید. وقتی در جای بهتری باشید میتوانید همسر، مادر، شوهر، همکار یا دوست بهتری شوید.
به دنبال حمایت باشید.
اگر برای محدودیتهای خود مشکل دارید به دنبال حمایت باشید، حمایت از یک گروه، مربی، مشاور یا دوستانی خوب. با دوستان و خانواده می توانید برای گذاشتن محدودیتها تمرین کرده و حد یکدیگر را نگه دارید.
البته میدانیم تنها ایجاد محدودیتها کافی نیست. ما باید آنها را دنبال کنیم. باوجودی که میدانیم دیگران نمیتوانند ذهن ما را بخوانند هنوز هم انتظار داریم بدانند چه چیزی به ما آسیب میزند. از آنجایی که این را نمیدانند باید وقتی فردی از یک مرز ما عبور کرد با او صحبت کنیم.
به شکلی محترمانه بگذارید فرد مقابل شما بداند چه چیزی برای شما محدودیت است و شما می توانید با هم برای گذشتن از آن کار کنید.