انواع هوش هیجانی

برای اکثر افراد ، هوش هیجانی (EQ) برای دستیابی به موفقیت در زندگی و شغلشان از داشتن هوش (IQ)  مهم تر است. به عنوان افرادی خاص ، موفقیت امروز ما و موفقیت این حرفه به توانایی ما در خواندن علائم دیگران و واکنش مناسب به آن ها بستگی دارد. بنابراین ، هر یک از ما باید مهارت های هوش هیجانی بالغ لازم را برای درک بهتر ، همدلی و مذاکره با دیگران – به ویژه با جهانی شدن اقتصاد ، داشته باشیم. در غیر این صورت ، موفقیت ما را از زندگی و حرفه ما دور خواهد کرد. به همین دلیل در ادامه این مقاله ما به بررسی انواع هوش هیجانی می پردازیم. .

هوش هیجانی

هوارد گاردنر ، نظریه پرداز با نفوذ هاروارد می گوید: “EQ شما سطح توانایی شما در درک دیگران ، انگیزه آن ها و چگونگی همکاری مشترک با آن ها می باشد.” پنج دسته اصلی از مهارت های هوش هیجانی توسط محققان در این زمینه شناخته شده است.

درک پنج دسته هوش هیجانی (EQ)

هوش هیجانی انواع مختلفی دارد که در این بخش به معرفی آن ها می پردازیم.

خودآگاهی

توانایی تشخیص احساسات همانطور که اتفاق می افتد ، کلید EQ شماست. ایجاد خودآگاهی مستلزم هماهنگی با احساسات واقعی شماست. اگر احساسات خود را ارزیابی کنید ، می توانید آن ها را مدیریت کنید. عناصر اصلی خودآگاهی عبارتند از:

  • آگاهی عاطفی. توانایی شما در شناخت احساسات و تأثیرات خود.
  • اعتماد به نفس. اطمینان در مورد ارزش و توانایی شخصی خود.

خودتنظیمی در انواع هوش هیجانی

شما در هنگام تجربه احساسات اغلب کنترل کمی دارید. با این حال ، می توانید در مورد دوام یک احساس با استفاده از تعدادی تکنیک برای کاهش احساسات منفی مانند عصبانیت ، اضطراب یا افسردگی ، اظهار نظر کنید. برخی از این تکنیک ها شامل بازآفرینی وضعیت از دیدگاه  مثبت تر ، پیاده روی طولانی و مراقبه یا دعا است. خودتنظیمی شامل مواردی می شود که عبارتند از:

  • خود کنترلی. مدیریت انگیزه های مختل کننده.
  • امانت. حفظ استانداردهای صداقت و راستگویی.
  • وظیفه شناسی. مسئولیت عملکرد خود را به عهده بگیرید.
  • تطبیق پذیری. تغییر کار با انعطاف پذیری.
  • نوآوری. باز بودن فکر به ایده های جدید

انگیزه

ایجاد انگیزه برای هر دستاوردی به اهداف مشخص و نگرش مثبت نیاز دارد. اگرچه ممکن است استعداد مثبت یا منفی داشته باشید ، اما با تلاش و تمرین می توانید مثبت اندیشید. اگر فکر های منفی را هنگام بروز گرفتار کردید ، می توانید آن ها را با عبارات مثبت تری تنظیم کنید – که به شما در دستیابی به اهداف کمک می کند. انگیزه از این موارد تشکیل شده است:

  • محرک. دستاورد تلاش مداوم شما برای بهبود یا رسیدن به یک استاندارد عالی.
  • تعهد. همسو شدن با اهداف گروه یا سازمان.
  • ابتکار عمل. در حال آماده شدن برای عمل به فرصت ها.
  • خوش بینی. با وجود موانع و عقب نشینی ها ، پیگیری مداوم اهداف.

همدلی در انواع هوش هیجانی

توانایی تشخیص احساس مردم برای موفقیت در زندگی و حرفه شما مهم است. هرچه در تشخیص احساسات پشت سیگنال های دیگران مهارت بیشتری داشته باشید ، بهتر می توانید سیگنال هایی را که برای آن ها ارسال می کنید کنترل کنید. یک فرد همدل در این موارد سرآمد است:

  • جهت گیری خدمات. پیش بینی ، شناخت و تأمین نیاز های مشتری.
  • توسعه دیگران. احساس آنچه دیگران برای پیشرفت نیاز دارند و تقویت توانایی های خود.
  • استفاده از تنوع. پرورش فرصت ها از طریق افراد متنوع.
  • آگاهی سیاسی خواندن جریانات عاطفی و روابط قدرت گروهی.
  • درک دیگران. تشخیص احساسات پشت نیازها و خواسته های دیگران.

مهارت های اجتماعی

توسعه مهارت های خوب بین فردی به معنای موفقیت در زندگی و حرفه شما است. در دنیای همیشه متصل امروز ، همه دسترسی فوری به دانش فنی دارند. بنابراین ، “مهارت های مردم” اکنون از اهمیت بیشتری برخوردار است ، زیرا شما باید یک EQ بالا داشته باشید تا در اقتصاد جهانی بهتر درک ، همدلی و مذاکره کنید. از جمله مهارت های بسیار مفید:

  • نفوذ. جوش دادن تاکتیک های موثر اقناع.
  • ارتباطات. ارسال پیام های روشن
  • رهبری. الهام بخشیدن و راهنمایی گروه ها و افراد.
  • تغییر. کاتالیزور شروع یا مدیریت تغییر.
  • مدیریت تعارض. درک ، مذاکره و حل اختلافات.
  • ایجاد اوراق قرضه. پرورش روابط ابزاری.
  • همکاری. همکاری کار با دیگران در جهت اهداف مشترک.
  • قابلیت های تیمی. ایجاد هم افزایی گروهی در پیگیری اهداف جمعی.

چه عواملی در هنگام شکست افراد با ضریب هوشی بالا و موفقیت در ضریب هوشی متوسط ​​نقش دارند؟

میزان موفقیت شما در زندگی و حرفه خود توسط هر دو تعیین می شود. ضریب هوشی به تنهایی کافی نیست. EQ نیز مهم است. در حقیقت ، روانشناسان به طور کلی موافقند که در میان مواد تشکیل دهنده موفقیت ، ضریب هوشی تقریباً 10٪ (در بهترین حالت 25٪) به حساب می آید. بقیه موارد به هر چیز دیگری – از جمله EQ – بستگی دارد. مطالعه ای در مورد فارغ التحصیلان دانشگاه هاروارد در رشته های تجارت ، حقوق ، پزشکی و تدریس نشان داد که بین شاخص IQ (نمرات کنکور) و موفقیت شغلی بعدی رابطه منفی یا صفر وجود دارد. این سه مثال اهمیت شایستگی های عاطفی را نشان می دهد.

نمونه هایی از هوش هیجانی در محیط کار

از آنجا که شخصیت ها از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند ، ایجاد هوش هیجانی در محل کار به تلاش نیاز دارد. هرکسی که تا به حال در یک محیط کار سمی کار کرده باشد ، می تواند اهمیت افزایش همدلی در این فضا را تأیید کند. افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند ، می توانند باعث افزایش چندین برابر نمونه EI در محیط کار شوند. در اینجا چند نمونه از آنچه هوش هیجانی در محل کار به نظر می رسد آورده شده است:

  • افراد بدون ترس از آزردن همکاران ، صریح و با احترام ابراز وجود می کنند.
  • معرفی ابتکارات جدید در میان افراد مشهود است.
  •  انعطاف پذیری وجود دارد.
  •  کارمندان در خارج از کار با هم وقت می گذرانند.
  • آزادی خلاقیت وجود دارد.
  • گوش دادن فعال در جلسات امری عادی است.

تصور باستانی از رهبری این است که یک رهبر باید احساسات آنها را له کند. در محل کار امروز ، یک رهبر کارآمد می تواند احساسات را کنترل کرده و از آنها استفاده کند تا نه تنها خود بلکه اطرافیان را تنظیم و ایجاد انگیزه کند. محیط های سالم محیط کار به طور تصادفی اتفاق نمی افتد. در این محیط ها رهبران خوبی وجود دارد.

نمونه هایی از انواع هوش هیجانی بالا در رهبری

رهبران جدید در صنایع مختلف از روشی انسان محور برای هدایت شرکت های خود استقبال کرده اند. وقتی کارمندان با چشم انداز شرکت خود ارتباط عمیق تری داشته باشند و به جای اینکه فقط ارزش تولید خود را داشته باشند ، به معنای وسیع از آنها مراقبت شود ، محیط های کاری بهتری ایجاد می شود. یک رهبر می تواند باهوش ترین فرد اتاق باشد ، اما بدون نمره EI بالا ، این رهبر ممکن است انگیزه ای در کارمندان ایجاد نکند.

وجود روحیه مثبت در رهبران در کار ، فرآیندهای تفکر موثرتر و گسترده تری را در انواع خاصی از توانایی های تصمیم گیری ایجاد می کند. برعکس ، خلق و خوی منفی باعث بهبود پردازش سیستماتیک اطلاعات می شود. یک رهبر با هوش هیجانی سطح بالا می تواند نه تنها انگیزه و توانمندسازی کارکنان ، بلکه همچنین تصمیم گیری پیچیده و چالش برانگیز را با تسلط بر پاسخ عاطفی هدایت کند. به عبارت دیگر ، یک رهبر باید توانایی پردازش احساسات را برای تصمیم گیری درست داشته باشد. این بدان معنا نیست که رهبر همیشه روحیه مثبت داشته باشد. این بدان معناست که وقتی مسئله پیچیده ای فوران می کند ، ممکن است آن رهبر واکنش نامطلوبی داشته باشد که نمی تواند به آن ها کمک کند تا تصمیم خوبی بگیرند. رهبران معمولا مسئول موراد زیر هستند:

  • داشتن یک احساس جمعی از اهداف ، و یک برنامه استراتژیک برای دستیابی به آن ها
  • القای دانش و قدردانی از اهمیت فعالیت ها و رفتار های کاری به دیگرن
  • ایجاد و حفظ اشتیاق ، اعتماد به نفس و خوش بینی و همچنین تقویت همکاری و اعتماد
  • تشویق انعطاف پذیری در تصمیم گیری و پذیرش تغییر
  • ایجاد و حفظ هویت معنی دار و عمیق تری برای سازمان

احساسات و خلق و خوی مختلف در خدمت انواع مختلف موقعیت های رهبری است. ایجاد چشم انداز برای یک سازمان یک فرآیند خلاقانه است. تأثیر مثبت شروع توانایی های بالاتر را برای استفاده از خلاقیت امکان پذیر می کند.

مراحل علمی در چشم انداز رهبری با انواع هوش هیجانی

در اینجا چهار مرحله عملی برای ایجاد چشم انداز در رهبری وجود دارد:

  • در مورد مقصد مورد نظر کاملاً شفاف باشید و مقادیر را شناسایی کنید.
  • رویا را بزرگ کنید. یک مثال خوب دیزنی است. چشم انداز آنها این است که مردم را خوشحال کنند.
  • یک هدف قوی را در چندین سطح برقرار کنید. احساس همه کارمندان نسبت به هدف یکسان نخواهد بود. ارائه دیدگاه های مختلف شانس ارتباط فرهنگی سازمانی را افزایش می دهد.
  • برای رسیدن به هدف یک مسیر استراتژیک تعیین کنید.

هنگام تحسین قدردانی از رفتارهای کاری در کارمندان ، چندین سطح بازی می کنند. یک رهبر علاوه بر جلب اطمینان کارکنان برای حل مشکلات در چشم انداز بزرگتر سازمان ، باید در برقراری ارتباط با مشکلات پیش رو نیز مثر باشد. هنگام برقراری ارتباط و برقراری ارتباط با کارمندان ، تفاوتهای احساسی ظریفی لازم است. تأثیر منفی ممکن است در صورت بروز مشکلات پیچیده امکان استدلال عمیق تری را فراهم کند.

منابع
positivepsychology.comverywellmind.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا