روانشناسان درباره چند روند مضر در تشخیص اختلالات روانی هشدار می دهند
تشخیص اختلالات روانی همیشه برای روانشناسان یا چالش های زیادی همراه خواهد بود. اگر یک روانشناس حرفه ای هم باشید در بررسی وجود اختلالات روانی نیاز به آزمایش های زیادی دارید. همیشه ازدواج در واقع صحبت های قشنگ و عاشقانه نیست و بالاخره یک زمان هوایی هم هست که دو زوج با یک دیگر درگیری دارند. این طبیعی است که در هر رابطه های ناراحتی یا بحث به وجود بیاید اما افراد باید بلد باشند که این عوامل را مدیریت کنند.
برای همین امر روان شناسان می گویند که افراد باید بتوانند خصوصا بعد از ازدواج قدرت کنترل خشم خود را داشته باشند. اگر این کار ها را هر کدام از زوج ها چه زن و چه مرد نتواند انجام دهد باعث جدایی و طلاق می شود. جدایی و طلاق ممکن است باعث ایجاد مشکلات روانی در هر دو فرد و اگر بچه ای وجود داشته باشد در بچه آن ها هم مشکلاتی به وجود بیاید. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره آنلاین در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با روانشناسان درباره چند روند مضر در تشخیص اختلالات روانی هشدار می دهند، صحبت کنیم.
تشخیص اختلالات روانی بعد از طلاق
این مقاله به طور خلاصه بسیاری از تأثیرات روانشناختی و عاطفی رایج طلاق بر مردان، زنان و کودکان را نشان می دهد. نرخ طلاق در کشور های اروپایی بالاترین میزان در جهان است. بیش از پنجاه درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود. به ادامه این مقاله توجه کنید. موضوعات مهم در مشاوران روابط توضیحات درباره موارد زیر است.
- اثرات طلاق و شیوع آن
- اثرات طلاق بر کودکان
- مراحل احساسی طلاق
- واکنشهای معمول کودکان به طلاق
- علائم استرس در کودکان
اثرات طلاق و تشخیص اختلالات روانی
ممکن است مفید باشد که کمی در مورد طلاق و تأثیرات معمول آن بر روی مردان، زنان و کودکان صحبت کنیم. نرخ طلاق در ایالات متحده و کشورهای اروپایی بالاترین میزان در جهان است. پنجاه درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود. 67 درصد ازدواج های دوم به طلاق ختم می شود. به همان اندازه که این ارقام بالاست، آن چه درست است نیز این است که به نظر می رسد نرخ طلاق در حال کاهش است.
چرا بسیاری از افراد با تشخیص اختلالات روانی توانایی طلاق ندارند؟
دلایل این تغییر روشن نیست. بسیاری از افراد توانایی طلاق ندارند، بسیاری از افراد توانایی ازدواج ندارند. دلیل دیگر این است که “نوزادان طلاق”، که قسمت عمده ای از جمعیت ما را تشکیل می دهند، دیگر در 20 تا 30 سالگی نیستند، سنینی که شیوع طلاق بیشتر است. انتظار جامعه این است که زندگی مطلقه رضایت بخشی به زندگی زناشویی ندارد.
طلاق و تشخیص اختلالات روانی
طلاق با افزایش افسردگی همراه است – افراد با از دست دادن شریک زندگی، امیدها و رویاها و سبک زندگی را جدیدی را تجربه می کنند. درک واقعیت مالی طلاق اغلب دشوار است: اکنون منابع مشابه باید تقریباً دو برابر هزینه ها را تأمین کنند.
فرزندان و طلاق
پنجاه درصد کل فرزندان در دنیا فرزندان طلاق هستند. بیست و هشت درصد از كودكان در والدین طلاق به صورت کاملا جداگانه زندگی می کنند. طلاق برای کودکان گران تمام می شود. منابع کمک به کودکان وابسته (AFDC) با توجه به نیازهای خانواده های مطلقه و پدر و مادر تخلیه می شود. از جمله این هزینه ها جمع آوری برای کمک به کودکان است.
تجارب زنان و مردان در طلاق و تشخیص اختلالات روانی
در این جا برخی از تجارب زنان و مردان در طلاق آورده شده است.
برای خانم ها
90٪ مادران مطلقه حضانت فرزندان خود را دارند (حتی اگر آن را در دادگاه دریافت نکرده باشند)
مادران تنها تا چهار فرزند را با درآمد سالانه متوسط پس از مالیات حمایت می کنند
65٪ مادران مطلقه از هیچ گونه حمایت فرزندی برخوردار نیستند (این رقم بر اساس کلیه فرزندان واجد شرایط است، از جمله برخی از والدین هرگز ازدواج نکردهاند. وقتی پدران حضانت دارند و مادران بدون حکم نمی توانند فرزند خود را ببینند.) ۵٪ از آن ها به موجب دادگاه رای حمایت از کودک را دریافت می کنند (و از زمان شروع دستورالعمل های یکنواخت حمایت از کودک، عوامل اجباری و تعلیق تمدید مجوز افزایش می یابد)
پس از طلاق، زنان کمتر از مردان استرس و سازگاری بهتری دارند. دلایل این امر این است که (1) زنان بیشتر متوجه مشکلات زناشویی می شوند و با پایان یافتن چنین مشکلاتی احساس آرامش می کنند، (2) زنان بیشتر از مردان به سیستم های حمایت اجتماعی و کمک به دیگران اعتماد می کنند و (3) زنان هنگام طلاق احتمالاً افزایش عزت نفس را تجربه کرده و نقش های جدیدی را به زندگی خود اضافه می کنند.
زنانی که کار می کنند و فرزندان خود را در سازمان های مراقبت از کودکان قرار می دهند، ننگ بیشتری نسبت به مردان در همان موقعیت تجربه می کنند. مردانی که در یک موقعیت قرار دارند اغلب مورد حمایت و دلسوزی قرار می گیرند.
تشخیص اختلالات روانی برای طلاق در مردان
در مقایسه با “پدرانی که از فرزند خود دور هستند” ، مردانی که دارای فرزند پروری مشترک (حضانت قانونی مشترک) هستند، وقت کافی با فرزندان خود دارند و درک و مسئولیت مستقیم آن ها نسبت به فعالیت ها و هزینه های فرزندان در زندگی فرزندانشان دخیل است و رعایت تعهدات حمایت از کودک در آن ها بسیار است. همچنین هنگام مذاکره در مورد زندگی فرزند خود، رضایت بیشتری از میزان حمایت از کودک وجود دارد. بودجه ها تهیه می شوند و مسئولیت ها به گونه ای تقسیم می شوند که والدین بتوانند آن را درک کنند.
روانشناسان درباره چند روند مضر در تشخیص اختلالات روانی هشدار می دهند
سلامت روان یکی از مهمترین چیزهایی است که افراد باید از آن مراقبت کنند. از قضا، اغلب اوقات، مردم از صحبت در مورد تشخیص اختلالات روانی خودداری می کنند. در واقع، در مقایسه با سلامت فیزیکی نسبتا ناشناخته باقی می ماند. حتی روانشناسان معتبر نیز می توانند افراد را به اشتباه تشخیص دهند. در طول تاریخ بحث های زیادی در مورد تشخیص اختلالات روانی وجود داشته است.
چندی پیش بود که شرایطی مانند اختلال هویت تجزیه ای نام های کاملاً متفاوتی داشت که نشان دهنده ویژگی های دیگری بود. رشته روانشناسی با چالش های زیادی روبرو است، زیرا انگ اجتماعی زیادی پیرامون سلامت روان وجود دارد. جامعه هنوز از این ایده که فقط افراد «ضعیف» یا «تنبل» مشکلات سلامت روان دارند، نگذشته است. یا این که افرادی که با نگرانی های مربوط به سلامت روان سروکار دارند باید «به تنهایی با آنها مقابله کنند».
نکته ای در ارتباط با این زمینه
این باور به ویژه در میان افراد مسن صادق است. حتی چند دهه پیش حتی رفتن به درمان هم بی سابقه بود. علاوه بر این، مردم یاد می گیرند که در مورد سلامت روان خود صحبت نکنند. آنها هرگز نباید به دیگران بگویند که در حال مبارزه با موانع زندگی هستند یا با چالش هایی روبرو هستند. این به این دلیل است که نسل های قدیمی کمک خواستن را نشانه ضعف می دانند. به نظر می رسد که همیشه مسائل مربوط به تشخیص اختلالات روانی وجود دارد. آخرین چیزی که مردم باید با آن کنار بیایند روندهای منفی پیرامون تشخیص است.
اما تشخیص اشتباه یک واقعیت تلخ است که حتی می تواند زندگی یک نفر را خراب کند. بنابراین، چند روند مضر در تشخیص اختلالات روانی چیست و چگونه باید از آنها اجتناب کرد؟
تشخیص اختلالات روانی چگونه باید باشد؟
چند راه وجود دارد که متخصص می تواند اختلالات سلامت روان را تشخیص دهد. یکی از اولین مواردی که میتوان در نظر گرفت، معاینه فیزیکی است که از طریق آن پزشک هرگونه مشکل فیزیکی را که ممکن است علائم خاصی ایجاد کند رد میکند. از طرف دیگر، آزمایشهای آزمایشگاهی میتوانند اطمینان حاصل کنند که همه چیز در سطح فیزیکی مرتب است. این به این دلیل است که اغلب مواردی مانند سوء مصرف مواد یا مسائل مربوط به غدد درون ریز می تواند باعث علائم افسردگی، اضطراب یا سایر اختلالات شود.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
پس از آزمایش بیماری جسمی، بیمار تحت یک ارزیابی روانی قرار می گیرد. این معمولاً یک بحث در مورد علائم، احساسات، افکار و رفتارهای شماست. اغلب، بیماران یک پرسشنامه را پر می کنند تا به ارائه دهنده کمک کند تا علل اصلی را ارزیابی کند. البته، تعیین اینکه کدام اختلال باعث علائمی می شود که بیمار از آن رنج می برد، آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان نیست. صدها و صدها شرط وجود دارد که پزشکان باید در نظر بگیرند.
انواع بیماری ها و تشخیص اختلالات روانی
انواع مختلفی از بیماری ها وجود دارد که همه آنها ده ها اختلال مختلف را در بر می گیرند. برخی از انواع آن شامل اختلالات رشد عصبی، اختلالات افسردگی و حتی اختلالات شخصیتی است. در روانشناسی، همیشه مشکلات زیادی وجود دارد که روانشناسان باید در نظر بگیرند. سلامت روان آنقدر موضوع حساسی است که بسیاری از بیماری ها حتی با هم همپوشانی دارند. اگر با یک مشکل تا حدی رایج سر و کار دارید، یک متخصص خوب آموزش دیده میتواند تشخیص دقیقی به شما بدهد. اما حتی متخصصان با تحصیلات عالی نیز این خطر را دارند که اشتباه کنند یا ارزیابی های زیادی را برای تصمیم گیری در مورد تشخیص انجام دهند.
بیماری های رایج روانی و صحبت ها درباره آن
ما می بینیم که این موضوع در همه جای جامعه ما هنگام بحث در مورد اختلالات سلامت روان منعکس می شود. مطمئناً یک نفر وجود دارد که چالش های خود را در مورد تشخیص اختلالات روانی به اشتراک بگذارد. حتی بیماریهای رایجتر، مانند ADHD و اوتیسم، برای تشخیص درست چالش برانگیز هستند. همه مواردی که در پاراگراف های قبلی مطرح شد از این فرض شروع می شود که پزشکان بهترین نیت را دارند و بیماران از همه دستورالعمل ها پیروی می کنند.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
مردم اغلب از مراجعه به متخصص می ترسند و به جای آن تصمیم به تشخیص خود می گیرند. یا ممکن است پزشکان نخواهند تمام تلاش خود را برای ارائه بهترین تشخیص انجام دهند. حتی اگر بهترین نیت را داشته باشند، باز هم انسان هستند و باز هم می توانند اشتباه کنند. گاهی اوقات پزشکان میخواهند تشخیص اختلالات روانی را تعیین کنند تا بتوانند درمان را شروع کنند و این فشار باعث میشود مراحل را رد کنند. همه اینها نشان می دهد که رشته روانشناسی به ویژه در برابر خطاهای انسانی آسیب پذیر است. هر اشتباهی، هر جایی که باشد، می تواند منجر به تشخیص اشتباه شود که برای بیمار مضر است. بنابراین، چه روندهایی منجر به تشخیص اشتباه می شود و چگونه از آنها اجتناب کنیم؟
یک فرآیند مضر در تشخیص اختلالات روانی
این چند گرایش به کسانی که نیاز به درمان دارند آسیب می رساند.
خود تشخیصی اختلالات روان
خود تشخیصی ممکن است ایده خوبی به نظر برسد. عمدتاً به این دلیل که پرسشنامه های آنلاین بسیار زیادی وجود دارد این اتفاق رخ می دهد.