قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید!

آیا خوب نیست اگر زندگی تماماً آفتاب و رنگین کمان باشد؟ اینکه طوفان هایی که در افق شکل می گیرند به جای اینکه مستقیماً به سمت ما بیایند از کنار ما عبور می کنند؟ متأسفانه، همه ما می دانیم که زندگی اینگونه نیست. شما نمی توانید همیشه از طوفان ها اجتناب کنید. در واقع، اجتناب از طوفان‌ها همیشه برای سلامت روان شما بدتر از سایر شرایط است. زیرا در برابر چالش‌های زندگی مقاومت نمی‌کنید. در این نوشته از وب سایت مرکز مشاوره همکده به بررسی این مسئله پرداختیم که قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید! اگر می خواهید در قدرت خود به شرایط نرمال برسید با مشاوره تلفنی روانشناسی یا مشاوره حضوری با ما همراه شوید.

قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید!

قدرت برای برخی افراد به طور طبیعی به وجود می آید. به نظر می رسد که آنها فقط می توانند طوفان را بدون مشکل زیاد پشت سر بگذارند. باران مانند آب از پشت از روی آنها می لغزد. برای دیگران قوی بودن سخت است. آنها ممکن است درک نکنند که چگونه دردهای بزرگ زندگی را پشت سر بگذارند یا فقط با فشار عاطفی ناشی از آن مشکل داشته باشند.

با این حال، اشکالی ندارد. انسانها اغلب قوی شروع نمی‌کنند. البته لازم نیست همیشه قوی باشید. گاهی اوقات باید به خود این آزادی را بدهید که احساسات منفی را در تلاش برای خارج شدن احساس کنید.

اما، البته، بیشتر مردم زمانی برای شکست عاطفی ندارند. کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد! کار باید انجام شود! قبض هایی که باید پرداخت شود! کارهای خانه انجام شود! این لباس‌شویی خودش کار نمی‌کند!

نکات مهم برای درک سختی قوی بودن

شما باید زمان بگذارید. این احساسات منفی فقط در صورتی ایجاد می شوند که برای احساس کردنشان وقت نگذارید. و اگر به طور مداوم آنها را خاموش کنید، مانند سال‌ها، بازگشت به عقب برای اینکه به خودتان اجازه دهید احساس کنید، می‌تواند بسیار دشوار باشد. چالش پشت سر گذاشتن دوران سخت و مراقبت از سلامت عاطفی خود دو روی یک سکه است. قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید! در اینجا چند نکته وجود دارد که به شما کمک می کند.

تجربه منفی را همان طور که هست بپذیرید.

این عنوان فرعی ممکن است با توجه به زمینه این مقاله کمی گیج کننده باشد. آنچه ما در اینجا سعی می کنیم از آن اجتناب کنیم، مثبت بودن سمی است. در عوض، می‌خواهیم پذیرش آنچه هست را تمرین کنیم. گاهی اوقات یک موقعیت منفی فقط منفی است. هیچ پوشش نقره ای در ابرهای طوفان وجود ندارد. زندگی فقط در این لحظه وحشتناک است و همینطور است. وحشت می تواند شدید باشد، مانند یک تجربه آسیب زا، مرگ یکی از عزیزان، ابتلا به بیماری یا از دست دادن شغل. مردم معمولاً چیزهایی را به شما می گویند. مانند نگاه مثبت. آنها در شرایط بهتری هستند. حداقل رنج نمی برند، این خواست خداست، و سایر روش های غیر مفید و توصیه بد. اما بهتر است بدانیم که قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید!

بنابراین توصیه بهتری وجود دارد: بد نیست اجازه دهید یک تجربه منفی، منفی باشد. لازم نیست همیشه قوی باشید و وانمود کنید که همه چیز خوب است. در واقع، اجازه دادن به چیزی که منفی باشد، اغلب بهتر از تلاش برای تغییر قالب آن به صورت مثبت است. مشکل در قالب بندی مجدد هر تجربه منفی به تجربه ای کمتر منفی یا مثبت این است که شما را از توانایی پردازش احساسی تجربه برای آنچه هست محروم می کند.

درعوض، زمانی که برای گریه کردن، احساس بدی یا در غیر این صورت آن احساسات منفی را تجربه می کنید، به مغز خود زمان می دهید تا رویدادها را پردازش کند. خودتان را از این موضوع محروم نکنید.

بپذیرید که برخی موقعیت ها خارج از کنترل شما هستند.

ما در حال بررسی این مطلب هستیم که قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید افرادی که دوران سختی را پشت سر می‌گذارند، اغلب از پذیرش یک موقعیت به همان شکلی که هست، دلسرد می‌شوند. آنها منکر این هستند که ممکن است این اتفاق بیفتد یا ممکن است برای آنها اتفاق بیفتد. سپس آنها سعی خواهند کرد مسئولیت موقعیتی را که متعلق به آنها نیست به عهده بگیرند. برای مثال، فرض کنید یکی از عزیزان افسرده دارید که خودکشی کامل کرده است.

این یک تجربه وحشتناک برای همه همراه با درگیری است. برای کسی که آن را کامل کرده وحشتناک است. برای افرادی که پشت سر می گذارند وحشتناک است. اما پس از آن شما مشکلات دیگری دارید که می تواند با آن پیش بیاید، مانند احساس گناه بازمانده. “من به اندازه کافی کاری انجام ندادم. من باید بیشتر حضور داشتم. باید تلفن را جواب می دادم. من باید مجبورشان می کردم که کمک بگیرند. باید داشته باشم، باید داشته باشم، باید داشته باشم…” سپس فردی که احساس گناه می کند در حلقه تلاش برای پذیرش مسئولیت خودکشی عزیزش گیر می کند.

مشکل این است که آنها سعی می کنند مسئولیت موقعیتی خارج از کنترل خود را به عهده بگیرند. بیماری روانی انسان را می کشد که تفاوتی با سرطان ندارد. شما می‌توانید به شیمی‌درمانی بروید، برای از بین بردن سرطان جراحی کنید، و هر کاری را به درستی انجام دهید تا آن سرطان را از بین ببرید، اما این همیشه کارساز نیست. به هر حال گاهی هنوز هم می کشد.

بیماری روانی زمانی که قوی بودن سخت است

در مورد بیماری روانی هم همینطور است. گاهی اوقات این موضوع یک انگیزه است که بر اساس آن عمل می کنید. از سوی دیگر، ممکن است یک مشکل مزمن باشد که فرد دیگر قدرت مقابله با آن را ندارد. اقدام به خودکشی ممکن است در اثر یک موقعیت ناامیدکننده و موقتی که در آن فرد احساس نمی‌کند کنترل بیشتری در اختیار دارد، انجام شود. دلایل زیادی وجود دارد که افراد اقدام به خودکشی می کنند. در راستای این که قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید!

بسیاری از اوقات، دقیقاً خارج از کنترل هر کسی است، دقیقاً مانند اثرات سرطان. در آغوش گرفتن که به شما این امکان را می دهد که شروع به پذیرش و بهبود شرایط و سایر موارد مشابه کنید.

روی آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید.

هر موقعیتی آنقدر وخیم نیست که شما را فقط به طوفانی که با آن روبرو خواهید شد، پرتاب کند. گاهی اوقات می توانید روی یک موقعیت کنترل داشته باشید. شما می توانید قدرت و دقت را در شناسایی جایی که می توانید قدرت خود را پس بگیرید پیدا کنید. به عنوان مثال، بیایید از دست دادن شغل و داشتن آینده ای متزلزل را در نظر بگیریم. از دست دادن شغل می تواند ترسناک باشد، به خصوص اگر بچه دارید. شما باید با ترس از آینده نامعلوم مبارزه کنید، اما همچنین باید سعی کنید به مراقبت از فرزندان خود ادامه دهید. اینجاست که در کنار مطلب قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید، می توانید به مدیریت شرایط برسید.

ممکن است نتوانید کنترل کنید که شغل خود را از دست داده اید. با این حال، می توانید مواردی مانند درخواست برای مشاغل جدید، درخواست کمک و کمک گرفتن از یک بانک مواد غذایی را کنترل کنید. تعداد شگفت انگیزی از خدمات و منابع برای افرادی که با بی خانمانی یا فقر مواجه هستند وجود دارد، اما آنها به صورت دستی در اختیار شما قرار نمی گیرند. شما در واقع باید قدرت و توانایی خود را برای جستجوی آنها در پناهگاه های بی خانمان ها، کلیساها، آژانس های خدمات خانوادگی محلی و غیره در آغوش بگیرید.

اگر به دنبال چیزی باشید که می توانید کنترل کنید، تحمل این چالش بسیار آسان تر است.

مراقبت از خود را توسعه دهید یا به آن ادامه دهید.

قوی بودن سخت است، به همین دلیل است که مراقبت از خود بخش مهمی از پیمایش تجربیات دشوار است. زمانی را فراهم می کند که به جای یافتن راه حل یا مقابله با پیامدهای احساسی یک مشکل، بر مراقبت از خود متمرکز می شوید. متأسفانه، برخی از مشکلات ممکن است ناشی از تلاش برای مراقبت از خود در میان یک بحران باشد. بزرگترین مشکل این است که احساس کنید ممکن است به دلیل آنچه تجربه می کنید لیاقتش را نداشته باشید. شاید به خاطر انجام ندادن کافی احساس گناه می کنید. ممکن است نگران این باشید که چگونه این تجربه بر فرزندانتان تأثیر می گذارد.

شاید این اشتباهی بوده که شما مرتکب شده اید که به قیمت کار شما تمام شده است. دلیلش هرچه که باشد، تنبیه کردن خود کمکی نخواهد کرد. برعکس، ممکن است احساسات منفی را که تجربه می کنید بدتر کند. اگر روال خودمراقبتی دارید، سعی کنید آن را ادامه دهید. این کمک می کند تا از افسردگی و اضطراب دور شوید. اگر روال خودمراقبتی ندارید، سعی کنید آن را پیدا کنید. یک روال خودمراقبتی نباید بیش از حد باشد. می تواند به سادگی دوش گرفتن، پوشیدن لباس تمیز و مسواک زدن منظم باشد. انجام این کارها هنگام مواجهه با روزهای سخت ممکن است سخت باشد.

اولویت های خود را دوباره تنظیم کنید تا روی مشکل کار کنید.

قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید! گاهی اوقات وقتی در شرایط بدی قرار می گیریم، اولویت های ما ممکن است با هم مخلوط شوند. به عنوان مثال، ممکن است زمان زیادی را صرف فرار از زندگی کنیم، مانند تماشای تلویزیون، یا تمرکز بیش از حد روی یک سرگرمی به جای پرداختن به مشکل. تغییر اولویت های خود به  مشکل و مجبور کردن خود برای متمرکز ماندن می تواند به شما کمک کند احساس کنید در این موقعیت ناتوان نیستید.

هنگامی که برای مقابله با موقعیت احساس قدرت می کنید، می توانید به جای تسلیم شدن در برابر شکستی که در غیر این صورت ممکن است وارد شود، ذهنیت قوی تری برای غلبه بر آن حفظ کنید. مطمئن شوید که خود را در گریز از دست نمی دهید. سعی کنید در حالی که احساسات شما منفی است، از چرخش رسانه های اجتماعی، تماشای کل فصل های نمایش، مواد مخدر، یا هر مکانیسم مقابله ناسالمی که ممکن است داشته باشید، اجتناب کنید. این اقدامات فقط احساسات منفی را تقویت می کند و اوضاع را بدتر می کند.

قوی بودن سخت است، همیشه قوی نباشید! درخواست کمک و حمایت کنید.

همه در زندگی خود مشکلاتی را تجربه خواهند کرد که به تنهایی نمی توانند بر آنها غلبه کنند. گاهی اوقات باید از افراد دیگر کمک یا حمایت بخواهید. می تواند چیزی شبیه درخواست کمک از سازمانی باشد که می تواند در شرایط بد شما کمک بیشتری به شما ارائه دهد. شاید لازم باشد برای تحمل وزن عاطفی مشکل به عزیزان یا یک شبکه پشتیبانی تکیه کنید. گفتن این کار ممکن است آسان تر از انجام آن باشد. ببینید، گاهی اوقات مردم در حالی که از هر مشکلی که دارند، پل های زیادی را می سوزانند. این غیرعادی نیست. ممکن است در زندگی شخصی خود افرادی را نداشته باشید که بتوانید در حال حاضر به آنها تکیه کنید. همچنین ممکن است افراد زندگی شما از نظر عاطفی مجهز یا شایستگی کافی برای ارائه حمایت معنادار نداشته باشند.

چند جایگزین خوب

اگر در دسترس شما باشد، گروه‌های حمایتی است که در آن‌ها می‌توانید در کنار افراد دیگری که با مشکلات مشابه مواجه هستند، قدرت پیدا کنید. با این حال، از قبل هشدار داده شود که جستجوی مراقبت از سلامت روان می تواند در حال حاضر یک ضربه یا از دست دادن باشد. بسیاری از مکان ها لیست انتظار طولانی برای دیدن یک متخصص دارند. یک مکان خوب برای دریافت کمک حرفه‌ای، وب‌سایت همکده است. در اینجا، می‌توانید از طریق تلفن و پیام فوری با یک درمانگر ارتباط برقرار کنید.

در حالی که ممکن است خودتان سعی کنید این مشکل را حل کنید، ممکن است مشکلی بزرگتر از آن باشد که خودیاری بتواند به آن رسیدگی کند. و اگر بر سلامت روانی، روابط یا به طور کلی زندگی شما تأثیر می گذارد، موضوع مهمی است که باید حل شود. بسیاری از مردم سعی می‌کنند از پس مشکلات برآیند و تمام تلاش خود را برای غلبه بر مسائلی انجام دهند که هرگز واقعاً با آنها دست و پنجه نرم نمی‌کنند.

 

 

منابع
aconsciousrethink

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا