انجام دادن در مقابل بودن | اهمیت «بودن» در جهانی تحت سلطه انجام دادن
در این نوشته از وب سایت همکده ما انجام دادن در مقابل بودن را بررسی می کنیم. بیشتر تمرینهای ذهنآگاهی بر اساس ایده رهایی از الگوهای خود تداومبخش و غیرمفید نشخوار فکری و افکار منفی است. با هدایت مهارتهای توجه و آگاهی خود به روشهای خاص، میتوانیم زندگی را به شیوهای هدفمندتر پیش ببریم. اگر می خواهید در زندگی خود هدفمند باشید می توانید به صورت مشاوره حضوری یا مشاوره تلفنی روان شناسی با ما در همکده همراه شوید.
اهمیت «بودن» در جهانی تحت سلطه انجام دادن
اتخاذ رویکردی آگاهانه تر به زندگی روزمره می تواند دشوار باشد زیرا اغلب با برخی از رفتارهای اصلی ذهن انسان در تضاد است. با گذشت زمان، مغز ما تکامل یافته است تا به دنبال مشکلات و خطرات برای اطمینان از بقا باشد. با این حال، در یک زمینه مدرن، این می تواند منجر به استرس و اضطراب شود. به همین دلیل است که در مقاله امروز، ما بر روی روشی برای تجربه جهان تمرکز می کنیم که آرامش را تقویت می کند و ما را از مشغله های ذهنی خود دور می کند. برای مشخص بودن، ما به شما نشان خواهیم داد که چگونه از «انجام دادن» به «بودن» بروید. بیایید در این زمینه به بررسی نکات مهم بپردازیم. در ادامه می خواهیم انجام دادن در مقابل بودن را به دقت بررسی کنیم.
تفاوت بین بودن و انجام دادن
وقتی به زندگی خود می پردازیم، همه ما دائماً در یکی از دو حالت هستیم: «انجام دادن» یا «بودن». حالت انجام دادن زمانی است که در ذهن خود زندگی می کنیم، به حال، آینده و گذشته فکر می کنیم، برنامه ریزی می کنیم و وظایف را تکمیل می کنیم. حالت بودن زمانی است که در لحظه زندگی می کنیم و مستقیماً چیزها را تجربه می کنیم. هر دو شکل حالت روانی در زمانهای مختلف ضروری هستند. با این حال، ارزش های فرهنگی مدرن حکم می کند که انجام دادن مهم تر از بودن است. بنابراین، بسیاری از ما زمان زیادی را در حالت انجام کار صرف می کنیم و زمان بسیار کمی را برای قدردانی از تجربیات اصلی خود در لحظه حال صرف می کنیم.
فعالیتهای ذهنی مختلف، الگوهای متفاوتی از فعالیت مغز و شبکههای سلولهای عصبی را درگیر میکنند. تمرینهای ذهنآگاهی را میتوان راهی برای آگاهی بیشتر از حالتهای ذهنی که در آن کار میکنیم و یادگرفتن نحوه تعویض دندهها در نظر گرفت، به طوری که میتوانیم آزادی و طراوت را که صرفاً با «بودن» فراهم میشود، تجربه کنیم.
بخش بزرگی از این فرآیند به شناخت تفاوتهای بین «انجام» و «بودن» برمیگردد. تمایز را اینگونه در نظر بگیرید: حالت «بودن» در مورد درک پیچیدگی تجربه است، در حالی که حالت «انجام» در مورد جوشاندن پیچیدگی تجربه به یک سؤال باریک و تک بعدی است: «این چه ارتباطی با رسیدن من به من دارد. اهداف؟» برای درک کامل تفاوت بین این دو روش زندگی، بیایید هر دو را به صورت جداگانه بررسی کنیم.
حالت انجام در انجام دادن در مقابل بودن
ذهن هدفگذار ما تمایل طبیعی دارد که ما را در مسیر «انجام» دائمی قرار دهد. وقتی ذهن ما در حالت انجام است، روی انجام وظایف مشخصی که برای خودمان تعیین کردهایم، تمرکز میکنیم، خواه این کار درست کردن یک وعده غذایی یا تمام کردن یک کار، یا چیزهای درونیتر، مانند تبدیل شدن به یک فرد بهتر یا احساس خوشحالی بیشتر. ذهن ما نحوه حل مشکلات و دستیابی به اهداف را با استفاده از آنچه که “نمایش اختلاف” نامیده می شود کار می کند.
این مسئله یک فرآیند داخلی برای نظارت بر شرایط فعلی ما در مقایسه با یک مدل یا استاندارد از آنچه مورد نظر، مورد نیاز، انتظار یا ترس است. با شناسایی عدم تطابق بین جایی که چیزها هستند و جایی که باید باشند، مانیتور اختلاف به ما کمک می کند تا به چیزهای خاصی دست یابیم.
این فرآیند برای حل مشکلات و انجام کارها در دنیای بیرونی و غیرشخصی فوق العاده است. بنابراین، ما اغلب این حالت انجام را به دنیای شخصی و درونی خود ترجمه می کنیم. و اینجاست که ممکن است مشکلات شروع به ایجاد کنند. در حالی که حالت انجام میتواند به طور مؤثر در بسیاری از جنبههای مختلف زندگی اعمال شود، گاهی اوقات فقط اوضاع را بدتر میکند – ما این لحظات را نمونههایی از «محرک انجام دادن» مینامیم تا صرفاً «انجام کردن».
حالت “Driven-Doing” چیست؟
در این بخش به بررسی حالت چالشی و مربوط به هم انجام دادن در مقابل بودن می پردازیم. اصطلاح Driven-doing به کاربردهای مشکل ساز حالت انجام اشاره دارد. این حالت لحظاتی از تفکر بیش از حد و نشخوار فکری منفی را توصیف می کند که ما را به غفلت از خود سوق می دهد. در حالت Driven-Doing، ما به طور مداوم اختلافات بین یک وضعیت فعلی و یک نتیجه مورد نظر را بررسی و بررسی می کنیم. با این حال، در لحظاتی که نمی توان اقدام فوری برای کاهش اختلافات انجام داد، تنها کاری که ذهن می تواند انجام دهد این است که به کار بر روی ایده های خود در مورد اینکه اوضاع چگونه است و چگونه باید باشد، ادامه دهد، به امید یافتن راهی برای کاهش شکاف بین آنها.
این کار بارها و بارها انجام میشود و احساس رنج را تشدید میکند و هیچ نتیجه مثبتی ندارد. بنابراین، در حالت انجام محرک، تاکتیکهای حل مسئله میتوانند نتیجه معکوس داشته باشند و به جای توقف حالتهای ذهنی ناخواسته منجر به تداوم شوند.
برای مثال، اگر با یک معضل عاطفی یا یک جدایی دشوار از یک رابطه روبرو هستیم، تکنیکهای حل مسئله معمولی اغلب به کار نمیروند، و برای رها کردن اهدافی که تعیین کردهایم به سختی تلاش میکنیم. ممکن است با یک کار معمولی این ناتوانی در رها کردن باعث میشود که بیشتر به تفاوتهای بین اینکه کجا یا چه کسی هستیم و کجا یا چه کسی میخواهیم باشیم بپردازیم و این مسائل تداوم مییابد. ممکن است احساس هویت یا خودمان را زیر سوال ببریم و ذهن میمون آشفته ما فعال شود. اینجاست که حالت انجام میتواند برای ما مشکل ایجاد کند.
حالت بودن
نکاتی برای انجام دادن در مقابل بودن وجود دارد که بخش های مختلفی را ارائه می کند. حالت بودن در مورد رهایی از یک ذهن مشغول است. در این حالت وجود، ذهن کاری برای انجام دادن ندارد، جایی برای رفتن ندارد، و هیچ فشار بیرونی یا درونی آن را سنگین نمی کند. می تواند به طور کامل بر تجربه لحظه حال تمرکز کند و با تجربیات حسی در اینجا و اکنون تعامل داشته باشد. این نوع طرز فکر را می توان در هر مکان و در هر زمان تمرین کرد. این حالتی است که با تمرینات ذهن آگاهی مانند آگاهی از نفس، یادداشت برداری و مراقبه ذهنی فعال می شود.
اکنون، حالت انجام اغلب سعی میکند تا خود را دوباره تثبیت کند و ذهن ما را تسخیر کند، حتی زمانی که احساس فقط «بودن» را تجربه کردهایم. در حالی که این می تواند ناامید کننده باشد، در نهایت باید تعادلی بین دو کشور وجود داشته باشد. برخی از کارها به نوعی تمرکز متمرکز یا پاسخ خلبان خودکاری نیاز دارند که حالت انجام آن را ترویج می کند، در حالی که در مواقع دیگر، ما به طور جدی از آرامش و سکون فقط بودن سود می بریم.
پذیرش در حالت بود
حالت بودن تماماً در مورد تمرین پذیرش است. میتوان آن را برعکس حالت انجامشده در نظر گرفت، به این معنا که شما برای رسیدن به هیچ هدفی یا حل مشکلی انگیزه ندارید. در «بودن»، ذهن شما به سادگی تمام جنبه های تجربه لحظه حال را بدون قضاوت، رهایی از اهداف خاص، رویدادهای گذشته یا پیامدهای آینده می گیرد. یکی از آموزههای اصلی ذهنآگاهی این است که افکار، احساسات، عواطف و احساساتی که در زمان حال تجربه میکنیم، صرفاً رویدادهایی گذرا هستند که نباید خود را به آنها وابسته کنیم. حالت «بودن» این رویکرد چابک را به لحظه حال تشویق میکند و باعث میشود کمتر به محرکهای خاص واکنش نشان دهیم. این می تواند به ما اجازه دهد تا در تحمل حالات ناراحت کننده یا دشوار ذهن بهتر شویم.
نحوه تغییر به حالت بودن
با توجه به نکات مهم در زمینه انجام دادن در مقابل بودن، نحوه تغییر را بیان می کنیم. همه ما دائماً در حال عجله هستیم، سعی می کنیم وظایف خود را کامل کنیم و اطمینان حاصل کنیم که بر همه چیز در زندگی خود کنترل داریم. مسئله این است که این همیشه ممکن نیست، و هر چه زودتر متوجه شویم، بهتر است.
اکهارت توله، معلم ذهن آگاهی درباره خطرات «از دست دادن خود در انجام دادن»، گم شدن AKA در برخی فعالیت ها و استرس ها، اضطراب ها و واکنشی که ایجاد می کنند صحبت می کند. با این حال، این بدان معنا نیست که شما باید فقط در سکوت بنشینید و هیچ کاری انجام ندهید تا تجربه ذهن آگاهی داشته باشید. به گفته تول، “باید تعادلی بین سر و صدا و سکوت و بین فکر کردن و فکر نکردن وجود داشته باشد.”
- با افکار خود به روشی مشاهده ای و بدون قضاوت ارتباط برقرار کنید.
- احساسات، صداها، بوها، و مزه های مختلف اطراف خود و بدن خود را دریافت کنید. در نظر بگیرید که این تجربیات حسی چه افکاری را برای شما به ارمغان می آورد.
- به ظاهر شدن و ناپدید شدن چیزها در لحظه حال توجه کنید. به عنوان مثال به یک صدا گوش دهید و به ثانیه ای که در آن صدا متوقف می شود توجه کنید
- اشکال مختلف ذهن آگاهی روزمره مانند تنفس ذهن آگاهانه و تکنیک مراقبه باران را تمرین کنید.
مدیتیشن برای بهبود انجام دادن در مقابل بودن
با پذیرش و تجربه چیزها بدون قضاوت در لحظه حال، می توانیم واقعیت فعلی خود را به میزان قابل توجهی بهبود بخشیم. اسکریپت مدیتیشن زیر چیزی است که می توانید هر زمان که بخواهید آرامش درونی ایجاد کنید و از حالت انجام خارج شوید، می توانید به آن مراجعه کنید.
برای شروع این مدیتیشن، فضایی آرام با حداقل حواس پرتی پیدا کنید و راحت باشید. روی احساسات بدن خود تمرکز کنید و به آرامی افکاری را که در ذهنتان می گذرد رها کنید. برای اینکه توجه خود را از ذهن متفکر دور کنید، سعی کنید هر گرمی یا سوزن سوزن شدنی را که احساس می کنید متوجه شوید. روی نفس خود تمرکز کنید تا هرگونه فعالیت ذهنی را نرم کنید و با حس فقط بودن در تماس باشید. به هوای خنک در نوک بینی خود هنگام استنشاق یا در پشت گلو هنگام ورود هوا به ریه ها توجه کنید. هر گونه تنش بدنی، به خصوص هر گونه تنش در پیشانی، سینه، پشت و شکم خود را آرام کنید. وقتی در حالت انجام کار هستیم، این مناطق متشنج می شوند.
توجه داشته باشید که آیا بدن و ذهن شما در تلاش برای انجام کاری هستند. شاید گرسنه هستید، میخواهید مراقبه را «درست» انجام دهید، یا فقط میخواهید آن را به پایان برسانید. اگر علائمی را تشخیص دادید که می خواهید چیزی تغییر کند، سعی کنید به آرامی آرام شوید و افکاری را که شما را از لحظه حال دور می کند رها کنید. از این واقعیت آگاه باشید که در حال حاضر، در واقع به چیزی نیاز ندارید. شما راحت هستید و تمام نیازهای اولیه شما برآورده شده است. سعی کنید برای آن احساس شکرگزاری کنید.
خروج از مدیتیشن
مشاهده کنید که آیا افکاری دارید که به گذشته می پردازد یا به آینده نگاه می کند. قبل از اینکه به آرامی به حس «بودن» برگردید، با حوصله و بدون قضاوت به این افکار توجه کنید. چند سوال از خود بپرسید: “در حال حاضر اینجا چیست؟”، “وقتی مشکلی برای حل کردن وجود ندارد چه احساسی دارید؟”، یا “وقتی به گذشته یا آینده نمی روید چه چیزی وجود دارد؟” اکنون در حالت آرامی که پرورش داده اید استراحت کنید. وقتی آماده شدید، به تدریج از مدیتیشن خارج شوید. چشمان خود را باز کنید و شروع به حرکت بدن خود کنید. با این تکنیک ها می توانید تجربه انجام دادن در مقابل بودن را گسترش دهید.