دلایلی که چرا احساس غم و اندوه مانند افسردگی نیست
احساس غم و اندوه اگر مدیریت نشود آسیب های زیادی به همراه خواهد داشت. همه ما می دانیم که تمامی احساسات جز بخش های مختلفی از دنیای انسانیت است. هیچ انسانی یک احساس را تا آخر عمرش نخواهد داشت. طبیعت این گونه هست که ما تجربیات خودمان برای پیشرفت استفاده کنیم. غم و اندوه یکی از مواردی است امروز جز مشکلات روانی محسوب می شود. بسیاری از غم و اندوه ها در دنیا به علت فشار های مختلف زندگی است.
آیا تا به حال از خود پرسیده آید که افراد مشهور و بزرگ چگونه از پس این چالش ها برآمده اند. اگر نگاهی با تاریخچه زندگی آن ها بیندازید متوجه می شوید که آن ها چند بار در طول زندگی شکست خورده اند. اما آن ها از این شکست ها به عنوان راهی برای پیروزی استفاده کرده اند. همه ما در زندگی ممکن است شکست بخوریم یا حتی دچار ناراحتی های روانی شویم. این ناراحتی های روانی حتی می تواند اختلالات روانی را نیز ایجاد کند. اختلالات روانی انواع مختلفی دارند. در ادامه می خواهیم ببینیم که دلایلی که چرا احساس غم و اندوه مانند افسردگی نیست چگونه است.
احساس غم و اندوه و اختلالات افسردگی
برای مثال اختلالات افسردگی یا اختلالات استرسی در همه افراد و در سنین مختلف می تواند به وجود بیاید. یک سری از اختلالات هم هستند که بیشتر برای کودکان یا به صورت اختصاصی برای بزرگسالان است. اختلالات در کودکان اگر به طور کامل درمان نشود می تواند به آینده کودک ضربه بزند و در واقع پیامد های آن افسردگی را به همراه داشته باشد. این بدان دلیلی است که کودک در دوران مدرسه احساس کند با بقیه فرق دارد و مورد تمسخر قرار می گیرد که این باعث آسیب روحی به او می شود. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با دلایلی که چرا احساس غم و اندوه مانند افسردگی نیست، صحبت کنیم.
احساس غم و اندوه چه نوع تعریفی دارد؟
احساس غم و اندوه پیش بینی غم و اندوه است که قبل از از دست دادن رخ می دهد. این معمولا توسط عزیزان یک فرد با تشخیص درست و همچنین فردی که در حال مرگ است، تجربه می شود. با این حال، می توان آن را نیز در هر شرایطی که تغییر در انتظار می تواند منجر به از دست دادگی، مانند حرکت به یک شهر جدید، تغییر شغلی.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
احساس غم و اندوه پیش بینی شده بسیار مشترک با غم و اندوه متعارف، غم و اندوه یک تجربه پس از از دست دادن. علاوه بر این، غم و اندوه پیش بینی شده می تواند در هر زمان قبل از از دست دادن شروع شود. به عنوان مثال، فرض کنید یک دوست شما یک بیماری تهدید کننده زندگی مانند سرطان داشته باشد. یک عضو خانواده یا نسل نزدیک ممکن است به هر نقطه از شروع اولیه علائم تا زمان تشخیص تا زمانی که آن ها وارد مراقبت از بیمارستان می شوند، گرسنه پیش بینی کننده را تجربه کنند.
احساس غم و اندوه پیش بینی شده چه زمانی تجربه می شود؟
احساس غم و اندوه ممکن است حتی اگر دوست شما در نهایت از بیماری بهبود یابد، تجربه می شود. این مقاله بحث می کند که چرا غم و اندوه پیش بینی شده اتفاق می افتد و علائم و فازهای آن را پوشش می دهد. همچنین تفاوت های بین غم و اندوه پیش بینی و غم و اندوه متعارف را مشخص می کند و بحث می کند که آیا غم و اندوه پیش بینی می تواند به کاهش غم و اندوه متعارف کمک کند. در نهایت، شما راه هایی برای مقابله با غم و اندوه پیش بینی خواهید آموخت.
چرا احساس غم و اندوه پیش بینی می شود؟
غم و اندوه دارای پیش بینی یک راه است که مردم به دانش واکنش نشان می دهند که از دست دادن زندگی در آینده نزدیک اتفاق می افتد. اگر چه هر کس نمی تواند غم و اندوه پیشگیرانه را تجربه کند، برای کسانی که انجام می دهند، این یک پاسخ طبیعی به غم و اندوه است. این از دست دادگی ضعف در حال حاضر و آینده را به ارمغان می آورد.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
برای افرادی که اتفاقات اطراف خود را پیش بینی می کنند یا از عزیزانشان، احساس غم و اندوه پیش بینی شده می توانند به آن ها کمک کنند. این کار باعث می شود تا هر گونه کسب و کار ناتمام را حل کنند و خداحافظی کنند. علاوه بر این، کسانی که پیش بینی مرگ یکی از عزیزان ممکن است از این دوره استفاده کنند. این کار باعث می شود تا بتوانند به نحوی که زندگی آن ها پس از آن که عزیزان از بین برود، به طور اجتماعی تغییر کند. در برخی موارد، مردم حتی متوجه شده اند که غم و اندوه پیش بینی شده آن ها را به تجربه جدایی عاطفی از یکی از عزیزان مرگ خود را تجربه کرده است.
دلایلی که چرا احساس غم و اندوه مانند افسردگی نیست
آیا تا به حال شنیده اید که کسی فریاد بزند: “من خیلی افسرده هستم. یا وقتی آن ها به لحظات احساس غم و اندوه اشاره می کنند، حتی اگر بیماری روانی نداشته باشند؟ آیا از خود پرسیده اید که انجام آن قابل قبول است؟ غم یک اصطلاح ساده است: به حالت عاطفی غمگین بودن اشاره دارد. معمولاً به عنوان “مخالف” شادی دیده می شود، یک واکنش طبیعی به برخی رویدادهای نامطلوب است و بر بسیاری از افراد تأثیر می گذارد. احتمالاً در طول زندگی خود چندین بار غمگین شدید.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
از سوی دیگر، افسردگی به یک وضعیت سلامت روان اشاره دارد. وقتی افسرده هستید معمولاً به نوعی احساس غم و اندوه می کنید، اما این حالت بسیار شدیدتر است و می تواند زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهد یا حتی آن را خراب کند. کنترل آن دشوار است و بر بخش قابل توجهی از جمعیت کشور های مختلف تأثیر می گذارد.
پس چه اتفاقی می افتد وقتی می گویید دچار افسردگی هستید در حالی که واقعاً غمگین هستید؟ خوب، این نوع زبان، اگرچه اغلب بد نیست، اما می تواند برای افرادی که بیماری های روانی واقعی دارند، مضر باشد. علاوه بر این، این نیز کاملاً نادرست است. هنوز مطمئن نیستید که چگونه تفاوت را تشخیص دهید؟ در اینجا چند دلیل وجود دارد که چرا احساس غم و اندوه با افسردگی یکسان نیست.
احساس غم و اندوه در مقابل بیماری روانی
احساس غمگینی یک احساس رایج است که بسیاری از افراد در صورت شرایط منفی تجربه می کنند. همه افراد به دنبال حوادث سخت، ناامیدی ها و سایر مسائل مشابه، غم و اندوه و حتی دوره های غمگینی را تجربه می کنند.
اگرچه این احساس منفی خطراتی دارد، اما غم و اندوه یک احساس سازنده است. این بخشی از چیزی است که شما را به یک انسان تبدیل میکند و به شما کمک میکند رویدادها و شرایط مختلف را پشت سر بگذارید و پردازش کنید. در حد اعتدال و در مواقع لزوم، این احساس نه تنها طبیعی بلکه ضروری است. برعکس، افسردگی فقط یک احساس نیست، بلکه یک مشکل سلامت روان است. حتی بدون اختلال افسردگی یا خلقی قابل تشخیص، افسردگی یک اصطلاح پزشکی است که به سطوح غیرعادی و مخرب خلق منفی اشاره دارد.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
اگر این احساس مفید است، می توانید حالات غمگین را به عنوان یک طیف در نظر بگیرید. در ابتدای طیف غم و اندوه طبیعی و در انتهای بسیار دور افسردگی شدید است. درجات مختلفی از احساس غم و اندوه و افسردگی بین آنها وجود دارد. اما معیارهای خاصی تعیین می کنند که چه زمانی می توان چیزی را افسردگی در نظر گرفت. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم: DSM-5 افسردگی را تجربه پنج یا بیشتر از پنج مورد علائم زیر تعریف میکند:
- خلق افسرده تقریباً در بیشتر روز (علائم لازم در صورت عدم وجود از دست دادن علاقه)
- از دست دادن یا کاهش محسوس لذت و علاقه به بیشتر یا تمام فعالیت های روزانه، تقریباً هر روز (در صورت عدم وجود خلق افسرده، علامت ضروری است)
- کمبود یا عدم انرژی، یا تجربه خستگی، تقریباً هر روز
- سطح اشتها تقریباً هر روز تغییر می کند، یا کاهش وزن قابل توجه بدون رژیم غذایی یا افزایش وزن قابل توجه
- کاهش توانایی تمرکز، تصمیم گیری و تفکر تقریباً هر روز.
- کاهش سطح فعالیت بدنی یا کندی فکر که توسط دیگران قابل مشاهده است و بی قرار یا ذهنی نیست
- احساس گناه بیش از حد یا بی ارزشی تقریباً هر روز
- افکار خودکشی مکرر یا مکرر، افکار مرگ، برنامه ریزی برای خودکشی یا اقدام به خودکشی
رویدادهای خاص در مقابل تجربه عمومی
رویدادها یا شرایط خاص معمولاً باعث احساس غم و اندوه می شود. بله، گاهی اوقات ممکن است مطمئن نباشید که چرا غمگین هستید، اما در بیشتر موارد دلایلی وجود دارد که به راحتی قابل تعریف هستند. مثلا:
- اخراج از شغل
- تغییر یا تحول ناگهانی در زندگی یا روال
- طرد شدگی
- جدایی
- دلتنگی
- ناامیدی
- بیماری یکی از عزیزان
- مرگ یکی از عزیزان
نکته ای در ارتباط با این زمینه
اما در مورد افسردگی چطور؟ خوب، مطمئناً مطالعات نشان داده اند که رویدادهای خاص هنوز هم می توانند باعث افسردگی شوند. با این حال، تفاوت این است که افراد افسرده معمولاً بیشتر مستعد رویدادهای منفی مانند این هستند. بنابراین این اتفاق منجر به تجربه عمیقتر افسردگی میشود. تحریک افسردگی از رویدادهای خاص همچنین می تواند به دوره های افسردگی طولانی مدت و نامتناسب یا افسردگی طولانی مدت منجر شود.
البته، شایان ذکر است که در بسیاری از موارد، به نظر می رسد که افسردگی از نامشخص ترین جا ظاهر می شود. این به احساس سردرگمی و بیارزشی کمک میکند، زیرا ممکن است فرد درگیر احساسی شود که در ابتدا شایسته افسردگی نیست.
شادی در مقابل ناتوانی در لذت از چیزها
وقتی دارای احساس غم و اندوه هستید، حتی اگر تمایل زیادی به انجام کاری که معمولا دوست دارید ندارید، معمولاً می توانید راه هایی برای شادی خود بیابید. مطمئناً، این کار نیاز به کمی وسوسه دارد، و ممکن است چیزهای مورد علاقه معمول خود را انتخاب نکنید. اما مطمئناً چیزی وجود دارد که دوباره شما را خوشحال می کند. ممکن است یک کتاب خوب، یک نمایش مورد علاقه، یک موسیقی خوب یا حتی یک حیوان خانگی باشد.
این یکی از عوامل اصلی افسردگی است: ناتوانی در تجربه لذت. کاهش تفکر مثبت تقریباً همهگیر میشود و نمیتوان نسبت به هر یک از چیزهایی که معمولاً دوست دارید هیجانی، علاقهمند یا مثبت بود.
اکراه در مقابل ناتوانی
احساس غم و اندوه می تواند شما را نسبت به انجام بسیاری از کارها بی میل کند. اما به هیچ وجه توانایی شما برای انجام آنها را از بین نمی برد. با افسردگی، ممکن است متوجه شوید که اصلاً نمیتوانید کاری انجام دهید.
مصرف غذا
پرخوری احساسی و کم خوری هر دو اغلب در زمان احساس غم و اندوه درگیر می شوند. صرف نظر از این، اگر گرسنه شوید، احتمالاً به خاطر مشکل احساسی همچنان غذا می خورید، و مقرراتی برای مصرف غذا دارید.