یادگیری رفتاری چیست؟

یادگیری رفتاری در هر فردی می تواند متفاوت باشد؛ رفتار هر فردی باعث می شود آن فرد ویژگی های خود را نشان دهد. رفتار باید به گونه ای باشد که قابل انعطاف و در بعضی موارد قابل کنترل باشد، رفتار در تا فرات مختلف متفاوت است. در ادامه می خواهیم ببینیم آیا رفتار بر افراد تاثیر گذار خواهد بود یا خیر؟ این رفتار می تواند شامل گزینه های مختلفی باشد. برای مثال وقتی که فرد بتواند رفتار خود را در زمینه های مختلف بهبود بخشد می تواند توانایی‌اش خود را افزایش دهد.

در ادامه می خواهیم ببینیم یادگیری رفتاری در افراد باعث چه چیزی می شود. همان طور که در مقاله های قبل گفتیم یادگیری رفتاری می تواند باعث پیشرفت افراد شود. رفتار ها قابل پیشرفت هستند. شما ممکن است در بخشی از زندگی خود دچار مشکلاتی شده باشید اما این مشکلات قابل حل و اتمام است. مشکلات در افراد می تواند شامل بخش های مختلف باشد. برخی از افراد ممکن است به خاطر یک اتفاق دارای استرسی باشند اما این اتفاقات قابل حل است.

یادگیری رفتاری فقط یک تئوری مورد علاقه افراد در آموزش نیست

یادگیری رفتاری فقط یک تئوری مورد علاقه افراد در آموزش نیست، اگر چه آن ها مطمئناً باید با آن آشنا باشند. والدین و افرادی که در سایر مناصب رهبری هستند نیز باید علاقه مند به درک ادراک از نحوه یادگیری افراد باشند. با این حال، همه ما یاد می گیریم، و همه ما متفاوت می آموزیم، بنابراین همه باید به نظریه علاقه مند شوند. در این جا، ما نگاهی خواهیم انداخت به نظریه یادگیری رفتاری، از جمله تاریخچه آن و نحوه تأثیر آن بر یادگیرندگان و مربیان.

واتسون و رفتارگرایی

یادگیری رفتاری چیست؟

همان طور که خواهیم دید، یادگیری رفتاری مفهومی از روانشناسی تربیتی است که توسط رفتار شناسان استفاده می شود. در نتیجه، قبل از این که در مورد یادگیری رفتاری بحث کنیم، ممکن است درک درستی از رفتارگرایان مفید باشد.

رفتارگرایی به عنوان یک مکتب روانشناسی

رفتارگرایی به عنوان یک مکتب روانشناسی توسط روان شناس آمریکایی جان واتسون در سال 1913 آغاز شد. در این زمان، نظریه روانکاوی زیگموند فروید و بعداً شاگرد وی کارل یونگ بر فضای روانشناختی حاکم بود. روانکاوی بر اهمیت ذهن ناخودآگاه تأکید می کند، که فقط از طریق تعاملات مانند خواب، هیپنوتیزم و غیره قابل تفسیر است.

رفتارگرایانی مانند واتسون چه عقیده ای داشتند؟

رفتارگرایانی مانند واتسون بر این عقیده بودند که اگر روانشناسی – که پس از آن روز به روز محبوب تر می شود اما هنوز هم یک علم کاملاً جدید است – جدی گرفته شود، باید تأکید بیشتری بر مطالعه رفتارهای قابل مشاهده داشته باشد. رفتار شناسان همچنین معتقد بودند که روانکاوان تأکید بیش از حد بر تجربیات در اوایل کودکی دارند.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

اعتقاد به این که رفتارگرایی درست همانطور که روانکاوی ذهنیت باز داشت به طرز خطرناکی تقلیل می یابد، بعداً به روانشناسی مانند کارل راجرز منجر به تاسیس روانشناسی انسانگرا می شود. در حالی که روانشناسی اومانیستی تا حد زیادی جای مکاتب روانشناسی اولیه را می گیرد، رفتارگرایی و کار رفتارگرایان اولیه همچنان مهم است.

پاولوف، شرطی سازی کلاسیک و یادگیری رفتاری

یادگیری رفتاری یک مکتب مطالعه است که بر چگونگی یادگیری افراد و چگونگی اندازه گیری یادگیری فرد تمرکز دارد. یکی از مستاجران اولیه رفتارگرایی واتسون این بود که انسان ها به همان روشی که حیوانات یاد می گیرند یاد می گیرند. این امر دریچه ای برای مطالعات اولیه حیوانات را گشود. یا حداقل، اولین آزمایشات حیوانات در روانشناسی. این آزمایشات روانشناس روسی ایوان پاولوف بود. آزمایش های معروف پاولوف نشان داد که او می تواند سگ ها را برای ارتباط اصوات با تغذیه آموزش دهد. وی حتی بر اساس حجم بزاقی که با شنیدن صدا تولید می کردند، میزان ارتباط غذا با صدا را در سگ محاسبه کرد. این امر همچنین نیاز رفتارگرایی را قادر می سازد تا بتواند پاسخ را از طریق مشاهده و نه از طریق استنباط اندازه گیری کند.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

به هم پیوستن یک مفهوم با یک محرک به دلیل قرار گرفتن مکرر در معرض هر دو “شرطی سازی کلاسیک” گفته می شود و یکی از روشهای اصلی یادگیری رفتاری است.

Skinner، Operation Conditioning و یادگیری رفتاری

یکی دیگر از مشارکت کنندگان اولیه تئوری یادگیری رفتاری، B.F. Skinner بود. گر چه ممکن است با این اصطلاح آشنا نباشید، اما احتمالاً با مفهوم تهویه مطبوع آشنا هستید.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

تهویه عامل از تقویت مثبت و منفی تشکیل شده است. اکثر مردم فکر می کنند شرطی سازی مثبت به این معنی است که شما به سوژه چیزی بدهید که آن ها می خواهند و این تقویت منفی به این معنی است که شما به سوژه چیزی می دهید که آن ها نمی خواهند، اما اینطور نیست.

تقویت مثبت و منفی در یادگیری رفتاری

یادگیری رفتاری چیست؟

در تقویت مثبت، وقتی اتفاقی می افتد به موضوع چیزی داده می شود. در تقویت منفی، وقتی اتفاقی می افتد چیزی از سوژه گرفته می شود. به این ترتیب، شرطی سازی عملیاتی شبیه شرطی سازی کلاسیک است اما برای اقناع یا منصرف کردن یک رفتار استفاده می شود.

از تقویت مثبت و منفی برای چه چیزی استفاده می شود؟

از تقویت مثبت و منفی می توان برای ترغیب یا منصرف کردن فعالیتی استفاده کرد. به عنوان مثال ، ضربه زدن به سگ به دلیل آلودگی فرش از نظر فنی تقویت مثبتی است زیرا در صورت وقوع مداخله ای انجام می شود. اگر – و این وحشتناک خواهد بود – شما موسیقی بلندی را که سگ شما از آن متنفر است پخش می کرد تا زمانی که کاری را که می خواستید انجام دهد، این می تواند یک نمونه از تقویت منفی باشد زیرا وقتی اتفاق می افتد یک مداخله حذف می شود.

نمونه های زیادی از تجزیه و تحلیل کمی در مورد تهویه مطبوع وجود ندارد.

نمونه های زیادی از تجزیه و تحلیل کمی در مورد تهویه مطبوع وجود ندارد مانند مواردی که در تهویه مطبوع کلاسیک وجود دارد. با این حال، شرطی سازی عملیاتی هنوز هم شرط اثبات این که چیزی براساس رفتار مشاهده شده سوژه آموخته شده است یا نیست.

آلبرت بندورا و یادگیری مشاهده ای

شرطی سازی کلاسیک و عملیاتی هر دو شکل یادگیری انجمنی هستند. یادگیری مشارکتی شامل تجارب مستقیم موضوع است. با این حال، به گفته روانشناس بعدی، آلبرت بندورا، یک موضوع برای یادگیری یک رفتار نیازی به تجربه هیچ محرکی ندارد.

نکته

به گفته بندورا، یک موضوع همچنین می تواند رفتار را با تماشای انجام دیگری از طریق شخص دیگری یاد بگیرد

یادگیری رفتاری مشاهده ای به طور کامل از یادگیری انجمنی حذف نمی شود

یادگیری مشاهده ای به طور کامل از یادگیری انجمنی حذف نمی شود. رفتاری که سوژه از یک مدل می آموزد می تواند عملی باشد که تشویق یا دلسرد شود، شرطی سازی کلاسیک یا عملیاتی بعدی است. بعلاوه، سایر افراد می توانند با استفاده از یادگیری مشاهده ای اقداماتی را تشویق یا دلسرد كنند كه با دیدن آن چه برای یك مدل دیگر رخ می دهد، اتفاق می افتد.

مثالی در ارتباط با این زمینه

این پیچیده به نظر می رسد اما مثال زیر را در نظر بگیرید. پسری با شنیدن فحش پدرش در اطراف دوستانش فحش می دهد. این یادگیری مشاهده ای است. وقتی پسر به دوستانش فحش می دهد، آن ها فکر می کنند که او باحال است. این شرطی سازی مثبت است، اما اگر به طور مکرر اتفاق بیفتد، می تواند نوعی شرطی سازی کلاسیک نیز باشد. با این حال، اگر پسر به مادر خود قسم بخورد، ممکن است زمین گیر شود – نمونه ای از تقویت منفی.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

بعلاوه، اگر پسر خواهر كوچكتري داشته باشد كه شاهد سو استفاده از او براي سوگند خوردن است، ممكن است ياد بگيرد كه به دليل ديدن عواقب برادرش، قسم نخورد – نمونه ديگري از يادگيري مشاهده اي.

یادگیری رفتاری به عنوان ابزاری آموزشی

یادگیری رفتاری چیست؟

یادگیری رفتاری شاید بیشترین تأثیر را در زمینه آموزش، به ویژه آموزش اوایل کودکی داشته باشد. تقویت مثبت و منفی غالباً برای آموزش نحوه رفتار از کودکان استفاده می شود. پاداش ها، امتیازات و مجازات هایی را که در سیستم مدارس دولتی اعمال می شود، در نظر بگیرید.

اعتقادات مورخان اجتماعی

برخی از مورخان اجتماعی نیز معتقدند که زنگ هایی که دانش آموزان را به امر و اخراج فرا می خواند، به عنوان روشی شرطی سازی کلاسیک برای آماده سازی آن ها برای زنگ هایی که زمانی آغاز و پایان جابجایی ها را در محیط های صنعتی اعلام می کرد، برقرار شد. مدارس همچنین از یادگیری مشاهده ای هنگامی که یک دانش آموز به عنوان مثال برای دیگران مجازات می شود، استفاده می کنند.

نکته ای در ارتباط با یادگیری رفتاری

البته، یادگیری رفتاری فقط برای نظم استفاده نمی شود. یادگیری مشاهده ای برای یادگیری اقدامات و هنجارهای اجتماعی از مشاهده دیگران نیز مهم است. به ویژه در تربیت بدنی، دانش آموزان می آموزند که چگونه با تماشای یک معلم و دنبال کردن به او عمل کنند. در ادامه بهتر است برای تقویت بیشتر رفتار و یادگیری آن روی خود کار کنید و تلاش داشته باشید.

 

منابع
betterhelp.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا