رویکرد رفتاری در روانشناسی: مروری بر رفتارگرایی

رفتار های مختلفی در روان شناسی وجود دارند. رویکرد رفتاری در روانشناسی به همین دلیل بررسی می شوند. رفتار ها می توانند به علت های مختلف بروز کنند. برای مثال یک فرد ممکن است به علت اتفاقات مختلف و ناگهانی در زندگی رفتار های مختلفی از خود بروز دهد. نمی توان به علت یک سری رفتار ها در یک فرد بگوییم او اختلالات روانی را دارد. اختلالات روانی باید علائم زیادی را داشته باشند. این ویژگی ها می تواند از ابتدا در فرد وجود داشته باشد یا این که به علت دلایل دیگری اتفاق بیفتد. هر فردی باید بداند که رفتار ها به گونه ای است که در زندگی همه اتفاق می افتاد اما قابل کنترل است.

نکته ی دیگر این است که افراد باید بدانند خودشیفتگی ممکن است در آینده به شما آسیب های بزند. رفتار در هر فردی می تواند متفاوت باشد. رفتار هر فردی باعث می شود آن فرد ویژگی های خود را نشان دهد و رفتار باید به گونه ای باشد که قابل انعطاف و در بعضی موارد قابل کنترل باشد. 

رویکردهای کاملاً مختلفی در مورد روانشناسی بر رفتار انسان تأثیر می گذارد

رویکردهای کاملاً مختلفی در مورد روانشناسی و نحوه کار و تکامل ذهن، آن چه بر رفتار انسان تأثیر می گذارد. عوامل مختلفی برای تأثیر بر افکار و احساسات فرد وجود دارد. پنج دیدگاه عمده وجود دارد که رویکرد رفتاری یکی از آن ها است.

آیا می خواهید درباره رویکرد رفتار بیشتر بدانید؟

در ادامه به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.

پنج رویکرد روانشناسی انسان

رویکرد رفتاری در روانشناسی: مروری بر رفتارگرایی

زمینه های مختلفی از روانشناسی از اصول گرفته تا ایده های مربوط به رفتارها و ایجاد شرایط مختلف وجود دارد. پنج روش اصلی در روانشناسی به شرح زیر است:

رویکرد زیست شناختی

این رویکردی در روانشناسی است که بر روی عوامل بیولوژیکی بدن فرد و چگونگی تأثیر آن ها بر ذهن، افکار و احساسات فرد متمرکز است. این امر در درجه اول مربوط به مطالعه ژنتیک، سطح هورمون ها و سیستم عصبی فرد است تا نتیجه گیری شود در مورد آرایش جسمی، خواسته ها و نیاز به ارتباط مستقیم بین بدن و ذهن. کسانی که از این ایده حمایت می کنند معتقدند که عوامل مختلف بدن خاص و سلامت کلی فرد ریشه اصلی ذهنیت و حالات روانی وی است و این مولفه های جسمی بر تک تک تصمیمات فرد تأثیر می گذارد.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

این رویکرد وقتی مورد مطالعه داروها و ژنتیک و اینکه چگونه هر دو ممکن است از نظر جسمی بر ساختار ترکیب ذهنی و جسمی فرد تأثیر بگذارد، بسیار مهم است.

رویکرد روان پویایی

این یک مفهوم فرویدی است که معتقد است هر انگیزه ای از فرد ناشی از میل جنسی است. رویکرد روان پویایی اصرار دارد که همه انگیزه ها، محرک ها و عوامل ناخودآگاه فرد به تجربیات فرد در دوران کودکی او مربوط می شود. این عوامل ریشه رفتارهای بعدی او در زندگی است. این رویکرد معتقد است که تمام رفتارها توسط ناخودآگاه تعیین می شود.

رویکرد رفتاری

این رویکردی در روانشناسی است که بر این موضوع متمرکز است که چگونه محیط فرد و چگونه محرک های بیرونی بر وضعیت روانی و رشد فرد تأثیر می گذارند و این که چگونه این عوامل به طور خاص فرد را برای رفتارهایی که بعداً از خود نشان می دهند “تربیت” می کنند. برخی از کسانی که از این رویکرد حمایت می کنند، معتقد نیستند که مفهوم اراده آزاد وجود دارد و همه رفتارها بر اساس تجربیات شخصی هر فرد، از طریق آزمون و خطا با دریافت مجازات و عواقب ناشی از برخی افکار و اعمال و تقویت و منافع مثبت، به سادگی آموخته می شوند و آموزش داده می شوند.

رویکرد انسان گرایانه

رویکرد انسان گرایانه در روانشناسی اصرار دارد که هر فردی دارای اراده آزاد است. ذاتاً ماهیتاً “خوب” است و ما به طور طبیعی از انگیزه بهبود خود انگیخته ایم. همچنین این ایده را پشتیبانی می کند که همه ما نیاز به پیشرفت چشمگیر خود و دنیای اطراف خود داریم. این رویکرد بر منحصر به فرد بودن هر شخص تأکید می کند و خواسته ها و نیازهای آن ها کاملاً مشخص است. وقتی که به خواسته ما در مورد احساس رضایت می رسیم. احساس رضایت از زندگی و رشد روانی هر فرد را به ما ارائه می دهیم.

تجربه ذهنی (که فقط مربوط به فرد است تا توده ها) در ارتباط با این زمینه

تجربه ذهنی (که فقط مربوط به فرد است تا توده ها) به دلیل اهمیت آن در نقش روانشناسی بیش از واقعیت عینی مورد تأکید است. رویکرد انسان گرایانه به جای تمرکز بر عوامل علمی در رابطه با رفتارها و حالات روانی فرد، از استفاده از اطلاعات کیفی به دست آمده با مکالمات و پرسش های فرد به فرد و همچنین مستندسازی خود از فرد برای درک بهتر پشتیبانی می کند. ذهنیت و دیدگاه خاص آن ها از خود، تجربیاتشان و دنیای اطرافشان.

رویکرد انسان گرایانه مطالعات مختلف را رد می کند.

رویکرد رفتاری در روانشناسی: مروری بر رفتارگرایی

این رویکرد همچنین مطالعات و آزمایشات مربوط به حیوانات دیگر را رد می کند (مانند موش های آزمایشگاهی یا حیوانات دیگری که برای برخی مطالعات رفتاری استفاده می شود) زیرا کسانی که از این روش حمایت می کنند اعتقاد دارند که انسان از سطح شناخت بسیار قابل توجه تری برخوردار است و این که توانایی های انسان برای استدلال، تفکر و برقراری ارتباط با سایر موجودات موجود در پادشاهی حیوانات بر خلاف است.

رویکرد شناختی

ذهن را “پردازشگر اطلاعات” می داند و بنابراین رفتارها و دیدگاه های شخص بر اساس دانش قبلی او و همچنین تجربیات گذشته او استوار است. این روش ایده های تفکر روانکاوی و رفتارهای مشروط را از بین می برد و با تصمیماتی که حافظه فرد تعیین می کند و توانایی آن ها در پردازش این اطلاعات به منظور انتخاب گزینه های فعلی و بعداً، بر اراده آزاد متمرکز است.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

بر روی روش ها و توانایی های پردازش فرد و روابطی که بین فرد و محرک های خاص ایجاد می شود نه فقط علت و معلول.

ایده های اصلی نهفته در رویکرد رفتاری به روانشناسی

در چارچوب رویکرد رفتاری، روانشناسی با استفاده از روشهای صرفاً عینی و علمی مشاهده و ارزیابی ذهن انسان تحلیل و بررسی می شود. از آن جا که برخی از رویکردهای روانشناسی شامل در نظر گرفتن دیدگاه های ذهنی و منحصر به فرد خود در مورد ذهن، احساسات و عواطف و تجربیات وی است، رفتارگرایی این داده ها را نادیده می گیرد و دقیقاً بر داده های به دست آمده از طریق “مشاهده و اندازه گیری دقیق و کنترل شده رفتار” تمرکز می کند، “با اهداف اصلی آن کنترل و پیش بینی رفتارها است.

رفتارگرایی مفاهیم درونی مانند افکار و احساسات فرد را رد می کند

رفتارگرایی مفاهیم درونی مانند افکار و احساسات فرد را رد می کند و همان طور که از نامش پیداست کاملاً بر رفتارهای مشاهده شده تمرکز دارد. کسانی که از این رویکرد حمایت می کنند وجود فردی را با استفاده از ذهن و احساس و یا پردازش محرک های اطراف خود انکار نمی کنند، اما این امر به نگرانی اصلی آن ها در تحصیل روانشناسی بی ربط است، زیرا این عوامل درونی را نمی توان جدا از اتکا به تفسیرها و بیانات شخصی خود شخص از این عوامل. وقتی می خواهیم رشته خود را تا آن جا که ممکن است عینی و علمی نگه دارند، این اجازه را نمی دهد که داده هایی را که ممکن است توسط نظرات یا دیدگاه های منحصر به فرد فرد در مورد آن چه که احساس می کنند یا انجام می دهند و دلیل آن کج است، بپذیرد.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

این رویکرد به شدت از ایده های تقلیل گرایی (كاهش كل رفتار انسان به مولفه های كوچكتر برای ساده سازی و فهم راحت تر آن) و یك رویكرد نوموتیكی (ایجاد تعمیم های قابل اجرا برای همه افراد) در روانشناسی نیز پشتیبانی می كند.

تفاوت های اعتقاد به رفتار گرایی و رویکرد انسان گرایانه

رویکرد رفتاری در روانشناسی: مروری بر رفتارگرایی

بر خلاف کسانی که رویکرد انسان گرایانه به روانشناسی را ترجیح می دهند. کسانی که به رفتارگرایی اعتقاد دارند. به دلیل سختگیری محیط و شرایط، از آزمایش کنترل شده با استفاده از موجودات زنده دیگر مانند کبوترها و موش های آزمایشگاهی پشتیبانی می کنند. تنظیم و مطالعه شده است. رفتارگرایان معمولاً تفاوتی بین الگوهای رفتاری قابل یادگیری یا شرطی شدن در انسان و حیوان نمی بینند. بنابراین آزمایش در مورد افرادی که انسان نیستند یک نقطه شروع عالی برای آزمایش فرضیه های مربوط به رفتار در یک وضعیت کنترل شده تر است

نکته ای در ارتباط با این زمینه

برای کار دقیق با افراد دیگر، که احساسات و درک ذهنی آن ها ممکن است بر نتایج نهایی آزمایش تأثیر بگذارد. سرانجام، ریشه یک رویکرد رفتاری به روانشناسی را می توان در باور های مختلف بررسی کرد.

 

منابع
betterhelp.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا