چگونه خودشیفتگی را مدیریت کنیم؟
افراد مختلف در دنیا دارای رفتار های متفاوتی هستند. برخی از این رفتار ها ممکن است خوب باشد و برخی هم بد هستند. ما ممکن است در اطرافیان خودمان رفتار های مختلفی را ببینیم. برخی از رفتار ها از نزد اطرافیان ما ممکن است باعث ناراحتی ما شود. شما ممکن است اشخاصی را در طول زندگی خود دیده باشید که دارای رفتار های عجیبی هستند. برای مثال به خودشان بیشتر از بقیه اهمیت می دهند. این افراد در واقع خود شیفته هستند. خود شیفتگی یک ویژگی بسیار بد برای هر فردی است. موضوع امروز مقاله ما که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره آنلاین در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است در ارتباط با این است که چگونه خودشیفتگی را مدیریت کنیم؟
چگونه خودشیفتگی را مدیریت کنیم؟
افراد خودشیفته احساس قدرت بالایی دارند و اغلب در رسیدگی به انتقادها مشکل دارند. خیلی سریع، آن ها بیش از حد واکنش نشان می دهند و حالت تدافعی پیدا می کنند. اوضاع بدتر از این است، خودشیفته ها از پذیرفتن مشکل خودداری می کنند. همه این ها چالش هایی را برای کسانی ایجاد می کند که آن ها را مدیریت کنند. برای مدیریت خودشیفتگی، باید قدرت پویایی گروه را بسیج کنید. اول، یک حس قوی از انسجام تیمی ایجاد کنید.
تنظیمات گروهی باعث می شود که عملکرد ناکارآمد قابل توجه تر، قابل کنترل تر، بحث پذیرتر و در نتیجه قابل قبول نباشد. فشار همسالان خودشیفتگی را وادار می کند تا با هنجارهای گروه سازگار شود. فضایی امن و تا حدی بازیگوش ایجاد کنید و در هنگام برخورد با این فرد دشوار از تیم حمایت کنید. معامله با فرد خودشیفت سخت است، اما اگر بتوانید پویایی گروهی ایجاد کنید که بدترین گرایشات آن ها را کنترل کند، بهترین افراد خود را حفظ خواهید کرد و بهترین ها را از بقیه به دست می آورید.
مثالی برای مدیریت خود شیفتگی
جورج، یکی از مدیران ارشد یک ارائه دهنده اینترنت بزرگ، در یکی از برنامه های توسعه رهبری که شرکت داشت. اگر چه فردی بسیار با استعداد بود، اما به عنوان یک مزاحم در داخل گروه دیده می شد. او تمایل داشت که مکالمه را، هر موضوع که باش ، در انحصار خود درآورد. همه توافق کردند که او شنونده خوبی نیست.
هر وقت شخص دیگری صحبت می کرد، سریع بی تاب می شد و سعی می کرد موضوع را به چیزی نزدیک به علایق خود تغییر دهد. و او عادت داشت که کارهای دیگران را بی ارزش کند در حالی که موفقیت های خود را بیش از حد تأکید می کرد. برای سایر شرکت کنندگان کاملاً واضح بود که جورج بیشتر مردم را بسیار کمتر از استاندارد خود می دید. تعجب آور نبود که بیشتر افراد جورج را دوست ندارند و برخورد با او بسیار دشوار است. برای این که بدانیم چگونه خودشیفتگی را مدیریت کنیم، در ادامه به بررسی این مفهوم می پردازیم.
خود شیفتگی چیست؟
غالباً، به نظر می رسد داشتن تمایل به خودشیفتگی عظیم، ارتقا دهنده خود فرد، اهمیت به دخود دادن بیش از زندگی و پیش شرط رسیدن به رده های بالاتر سازمانی است. افراد خودشیفته می توانند کاریزماتیک و دستکاری شوند، که به آن ها کمک می کند جلو بیفتند. اما گرچه انگیزه و جاه طلبی آن ها می تواند در پیشبرد سازمان ها موثر باشد اما رفتارهای بیش از حد خودشیفتگی می تواند ویرانی ایجاد کند و منجر به فروپاشی سازمانی شود. افراد خودشیفته هر چه قدر که حسادت می کنند، همیشه برای بردن تلاش می کنند. صرف هر هزینه ای این کار انجام می شود. آن ها خود را “خاص” می دانند و فقط با افراد “خاص” یا دارای وضعیت بالا معاشرت می کنند.
افراد خودشیفته چه ویژگی هایی دارند؟
علاوه بر این، افراد خودشیفته احساس قدرت بالایی دارند. وقتی آن ها برخورد خاصی را که شایسته آن ها است، دریافت نمی کنند، بسیار بی تاب می شوند یا کاملاً عصبانی می شوند. با توجه به ذهنیت خودپسندانه آن ها، شناختن احساسات و نیازهای دیگران برای آن ها دشوار است. همدلی به طور طبیعی به وجود نمی آید. از آن جا که افراد خودشیفته کاملاً لاغر پوست هستند، در رسیدگی به انتقادها مشکل دارند.
آن ها خیلی سریع احساس آسیب می کنند، واکنش بیش از حد نشان می دهند و حالت دفاعی پیدا می کنند. اگرچه ممکن است احساس عزت نفس بالا را ایجاد کنند، اما خلاف این قضیه است. در زیر نمای بیرونی با اعتماد به نفس، احساس عمیق ناامنی آن ها را ناراحت می کند. شهامت آن ها تلاشی قهرمانانه برای جبران آسیب پذیری عمیق آن ها است. آن ها با توجه مثبت به عنوان نوعی عامل تسکین دهنده برخورد می کنند.
چالش هایی برای این که چگونه خودشیفتگی را مدیریت کنیم؟
همه این ها چالش هایی را برای کسانی ایجاد می کند که افراد خودشیفته را مدیریت کنند. اوضاع بدتر از این است. خودشیفته ها از پذیرفتن مشکل خودداری می کنند. چرا آن ها فکر می کنند که آن ها از دیگران بهتر هستند و چرا درخواست کمک نمی کنند؟ اگر نتوانند اعتراف کنند که مرتکب اشتباه شده اند، چگونه می توانند از اشتباهات درس بگیرند؟
روان پزشکان انواع مختلف مداخله را با افراد خودشیفته امتحان کرده اند. همه آن ها زمان می برند. ویژگی های شخصیتی، به هیچ وجه سریع تغییر نمی کنند. بنابراین مدیران چه کاری می توانند انجام دهند؟ از تجربیات در راه اندازی کارگاه های آموزشی، برخی از تکنیک ها را آموخته ایم که نتایج امیدوار کننده ای را ارائه می دهد. این توصیه ما است که افراد خود شیفته به کارگاه های آموزشی بروند.
حس قوی انسجام تیم ایجاد کنید.
تنظیمات گروهی باعث می شود که عملکرد ناکارآمد قابل توجه تر، قابل کنترل تر، بحث پذیرتر و در نتیجه قابل قبول نباشد. فشار همسالان خودشیفتگی را وادار می کند تا با هنجارهای گروه سازگار شود. بنابراین، این همسالان هستند که نقش “مجری” را بر عهده می گیرند تا فرد خودشیفته را به گوش دادن و همدلی با دیگران ترغیب کنند.
از این تیم قدرتمند برای ارتقا بازخورد همتا استفاده کنید
برای افراد خودشیفته، معمولاً دریافت بازخورد از همتایان کمتر از شخص یا رهبر است. البته نادیده گرفتن بازخورد بسیاری از افراد دشوارتر از بازخورد یک شخص است. اگر پویایی گروه به طور مثر تسهیل شود، دیدگاه خودشیفته نسبت به خود آشکار می شود، منعکس می شود، به چالش کشیده می شود و می تواند اصلاح شود.
چگونه خودشیفتگی را مدیریت کنیم؟- فضایی امن و تا حدی بازیگوش ایجاد کنید
این می تواند به محیطی تبدیل شود که افراد با تمایل به خودشیفتگی یاد بگیرند اعتماد به نفس پیدا کنند، مرزها را کشف کنند، بازخورد را بپذیرند و خودآگاهی را افزایش دهند. در چنین شرایطی، همسالان خودشیفته قادر به مقابله سازنده با رفتارهای مسئله دار هستند در حالی که به طور همزمان یک تفاهم کوچک را ارائه می دهند.
تمرکز روی آن ها را متوقف کنید
وقتی شخصیتی خودشیفته در مدار شما وجود دارد، به نظر می رسد توجه آن ها را جلب می کند. این از طریق طراحی انجام می شود. خواه توجه منفی باشد و هم مثبت، افرادی که شخصیت خودشیفته دارند سخت کار می کنند تا خود را در کانون توجه قرار دهند. ممکن است به زودی خود را در خرید این تاکتیک مشاهده کرده و نیازهای خود را کنار بگذارید تا آن ها را راضی نگه دارید. اگر منتظر رفع در رفتار جلب توجه آن ها هستید، ممکن است هرگز پیش نیاید.
مهم نیست که زندگی خود را متناسب با نیازهای آن ها تنظیم کنید چون برای آن ها هرگز کافی نخواهد بود. اگر باید با یک شخصیت خودشیفته رو به رو شوید، به آن ها اجازه ندهید در حس خود نفوذ کنند یا دنیای شما را قضاوت کنند. شما هم مهم هستید. به طور منظم نقاط قوت، خواسته ها و اهداف خود را به خودتان یادآوری کنید. مسئولیت خود را بر عهده بگیرید و مقداری “وقت برای خودتان” بسازید. ابتدا از خود مراقبت کنید و به یاد داشته باشید که وظیفه شما نیست که افکار آن ها را برطرف کنید. این روش به ما یاد می دهد چگونه خودشیفتگی را مدیریت کنیم؟
او را نادیده بگیرید
مواقعی وجود دارد که نادیده گرفتن چیزی یا سادگی فرار از آن پاسخ مناسبی است. افکار خود را انتخاب کنید، اما خیلی چیزها هم به رابطه بستگی دارد. به عنوان مثال، برخورد با رئیس، والدین یا همسر ممکن است خواستار راهکارهای متفاوتی از کار با یک همکار، خواهر و برادر یا کودک باشد. برخی از افراد با شخصیت خودشیفته از چرخاندن دیگران لذت می برند. اگر چنین است، سعی کنید به طور آشکار دچار خشم نشوید و یا دلخوری از خود نشان ندهید.
زیرا این امر فقط آن ها را به ادامه کار ترغیب می کند. اگر کسی است که دوست دارید در زندگی خود نزدیک آن باشید، پس به خودتان مدیون هستید که صحبت کنید. سعی کنید این کار را به روشی آرام و ملایم انجام دهید. شما باید به آن ها بگویید که چگونه گفتار و رفتار آن ها بر زندگی شما تأثیر می گذارد. درباره موارد غیر قابل قبول و نحوه انتظار شما برای درمان خاص او صادق باشید. اما خود را برای این واقعیت آماده کنید که ممکن است آن ها به راحتی درک نکنند یا آن ها اهمیتی نمی دهند.
چگونه خودشیفتگی را مدیریت کنیم؟- مرزهای مشخصی تعیین کنید
فردی با شخصیت خودشیفته غالباً جذب خودش می شود. آن ها ممکن است فکر کنند که حق دارند به جایی که می خواهند بروند، موارد شخصی شما را جست و جو کنند یا به شما بگویند چه احساسی دارید.