جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

1448

پرخاشگری چیست؟

در دنیای روان شناسی یکی از عواملی که همه تقریبا یک برا آن را تجربه کرده اند مفهوم پرخاشگری است. پرخاشگری با خشم متفاوت است چون که خشم هیجان است اما پرخاشگری یک رفتار است. پرخاشگری اشاره به این دارد که فرد قصد دارد به خودش یا دیگری آسیب بزند. آگاهانه انجام دادن کار در زمینه پرخاشگری مهم است. بر اساس تمامی این گفته ها پرخاشگری از سایر رفتار ها مانند رقابت، سخت کوشی و لجاجت جدا است. موضوع امروز مقاله ما که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره آنلاین در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است درباره پرخاشگری و به طور اختصاصی  پرخاشگری چیست است.

پرخاشگری چیست؟

پرخاشگری کلمه ای است که ما هر روز برای توصیف رفتار دیگران و شاید حتی خودمان استفاده می کنیم. ما می گوییم که افراد در صورت فریاد زدن یا ضربه زدن به یکدیگر، اگر در ترافیک اتومبیل های دیگر را اذیت کنند یا حتی وقتی دوستان خود را روی میز اذیت می کنند، پرخاشگر هستند.

اقدامات مضر دیگر، از جمله آسیب هایی که بازیکنان ورزش در طی یک بازی خشن می گیرند یا کشته شدن سربازان دشمن در یک جنگ، ممکن است توسط همه به عنوان تجاوز تلقی نشود. از آن جا که تعریف پرخاشگری بسیار دشوار است، روان شناسان اجتماعی، قضات و سیاست مداران (و همچنین بسیاری از افراد دیگر، از جمله وکلا)  زمان زیادی را صرف تلاش برای تعیین آن چه که باید یا نباید به عنوان تجاوز در نظر گرفت، صرف کرده اند. انجام این کار ما را مجبور می کند تا از فرایندهای اسناد علی برای کمک به ما در تعیین دلایل رفتار دیگران استفاده کنیم.

تعریف پرخاشگری از نظر روان شناسان اجتماعی

روانشناسان اجتماعی پرخاشگری را به عنوان رفتاری تعریف می كنند كه هدف آن صدمه زدن به فرد دیگری است كه نمی خواهد به او آسیب برسد (بارون و ریچاردسون ، 1994). از آن جا که این کار ادراک قصد را شامل می شود، از دیدگاهی که به نظر می رسد پرخاشگری است، از دیدگاه دیگر ممکن است آن طور به نظر نرسد و همان رفتار مضر بسته به قصد آن ممکن است پرخاشگرانه تلقی شود یا نشود. با این وجود آسیب عمدی بدتر از آسیب غیرعمدی تلقی می شود، حتی اگر آسیب ها یکسان باشند (Ames & Fiske، 2013).

توضیحاتی راجع به تعاریف پرخاشگری

می بینید که این تعریف برخی از رفتارهایی را که ممکن است به طور معمول تصور کنیم تهاجمی هستند، نفی می کند. به عنوان مثال، یک بازیکن راگبی که به طور تصادفی بازوی بازیکن دیگری را می شکند یا راننده ای که به طور تصادفی به عابر پیاده برخورد می کند،

طبق تعریف ما پرخاشگری از خود نشان نمی دهد زیرا اگرچه صدمه ای وارد شده است، اما قصد آسیب زدن وجود ندارد. فروشنده ای که از طریق تماس های تلفنی مکرر سعی در فروش دارد. پرخاشگر نیست زیرا قصد صدمه ای ندارد (ممکن است بگوییم این رفتار “قاطعانه” است تا پرخاشگرانه). و همه رفتارهای عمدی که دیگران را آزار می دهد. رفتارهای پرخاشگرانه نیستند. یک دندانپزشک ممکن است به طور عمدی یک داروی مسکن را به صورت دردناک تزریق کند. اما هدف این است که از درد بیشتر در طول عمل جلوگیری کند.

رفتار قاطعانه در برابر رفتار پرخاشگرانه

از آن جا که تعریف ما ما را ملزم به تعیین قصد مرتکب می کند، برخی از این اهداف تعبیر می شود و ممکن است اختلاف نظر بین طرفین درگیر باشد. دولت آمریكا ساخت سلاح هسته ای توسط ایران را تهاجمی تلقی می كند زیرا دولت معتقد است كه این سلاح برای آسیب رساندن به دیگران است، اما ایرانیان این برنامه را به عنوان یك افتخار ملی ببینند. اگرچه بازیکنی که در مسابقه راگبی بازوی او شکسته است، ممکن است قصد خصمانه ای داشته باشد، اما بازیکن دیگر ممکن است ادعا کند که هدف مصدومیت نبوده است. در سیستم حقوقی، از هیأت منصفه و قضات به طور مكرر خواسته می شود كه آیا آسیب عمدی وارد شده است یا خیر.

روان شناسان اجتماعی چه زمانی از اصطلاح خشونت برای پرخاشگری استفاده می کنند؟

روانشناسان اجتماعی زمانی از اصطلاح خشونت برای این مطلب استفاده می کنند که آسیب جسمی شدید مانند آسیب یا مرگ را هدف خود قرار داده است. بنابراین خشونت زیرمجموعه پرخاشگری است. همه اعمال خشونت آمیز تهاجمی هستند. اما فقط اعمالی که به منظور خسارت شدید جسمی مانند قتل، تعرض، تجاوز و سرقت انجام شود، خشونت آمیز است. سیلی زدن به فرد صورت کاملاً محکم ممکن است خشن باشد، اما نام بردن از افراد فقط تهاجمی است.

سطح تقصیر در رفتار های پرخاشگرایانه

نوع یا سطح قصد که زمینه ساز یک رفتار پرخاشگرانه است، تمایز بین دو نوع اساسی پرخاشگری را ایجاد می کند، که ناشی از فرایندهای روان شناختی بسیار متفاوت است. مدل عاطفی یا تکانشی به پرخاشگری اطلاق می شود که فقط با اندکی تدبیر یا قصد رخ می دهد و اساساً توسط احساسات تکان دهنده تعیین می شود. مدل عاطفی نتیجه احساسات منفی شدیدی است که ما در آن زمان تجربه می کنیم و این در واقع برای ایجاد هیچ نتیجه مثبتی نیست. وقتی ناظم بر سر دانش اموز خود فریاد می کشد، این احتمالاً مدل عاطفی است.

این یک عمل تکانشی است و در یک لحظه انجام می شود. نمونه های دیگر آن عاشق حسود است که با عصبانیت دست به اعتصاب می زند یا طرفداران ورزشی که پس از باخت تیم مهمشان در فروشگاه ها تخریب فروشگاه ها و تخریب اتومبیل های اطراف استادیوم را انجام می دهند.

پرخاشگری ابزاری یا شناختی

از طرف دیگر، مدل ابزاری یا شناختی، پرخاشگری عمدی و برنامه ریزی شده است. پرخاشگری ابزاری بیشتر شناختی است تا احساسی و ممکن است کاملاً سرد و محاسبه کننده باشد. مدل ابزاری برای آسیب رساندن به کسی برای به دست آوردن چیزی است  به عنوان مثال توجه، پاداش پولی یا قدرت سیاسی از این مدل پرخاشگری است. اگر متجاوز معتقد باشد که راهی آسان تر برای رسیدن به هدف وجود دارد، احتمالاً پرخاشگری رخ نخواهد داد. فرد قلدری که به کودکی برخورد می کند و اسباب بازی های او را می دزدد. تروریستی که برای به دست آوردن سابق سیاسی غیرنظامیان را می کشد. وضعیت مثبت و یک آدمکش اجیر شده همه نمونه های خوبی برای مدل ابزاری هستند.

تشخیص بین مدلهای ابزاری و عاطفی

گاهی اوقات تشخیص بین مدل ابزاری و عاطفی دشوار است و تلاش برای انجام آن مهم است. با پرخاشگری عاطفی معمولاً در سیستم حقوقی (با عواقب شدید کمتر) از پرخاشگری ابزاری شناختی برخورد می شود. با این حال، ممکن است این گونه باشد که همه پرخاشگری ها حداقل تا حدی اثرگذار باشند. زیرا در واقع نیازهای مرتکب را تأمین می کند. بنابراین، احتمالاً بهترین کار این است که پرخاشگری عاطفی و ابزاری را نه به عنوان مقوله های متمایز بلکه به عنوان نقاط نهایی یک پیوستار در نظر بگیریم (بوشمن و اندرسون ، 2001).

پرخاشگری کلامی و جسمی

روانشناسان اجتماعی اتفاق نظر دارند که پرخاشگری می تواند کلامی و همچنین جسمی باشد. بنابراین، تعریف کردن از اهانت  به یک دوست قطعاً پرخاشگرانه است، دقیقاً همان طور که ضربه زدن به شخصی این اتفاق را رقم می زند. پرخاشگری جسمی، پرخاشگری است که شامل آسیب رساندن جسمی به دیگران است.  به عنوان مثال ضربه، لگد زدن، ضربات چاقو یا تیراندازی به از عوامل آن ها است. پرخاشگری غیر فیزیکی، پرخاشگری است که شامل صدمات جسمی نیست.

پرخاشگری غیر فیزیکی شامل مدل کلامی (داد و فریاد، صحبت با صدای بلند، فحش و صدا زدن نام) مدل رابطه ای یا اجتماعی است که به صورت صدمه زدن عمدی به روابط اجتماعی شخص دیگر تعریف می شود. به عنوان مثال، با شایعه سازی در مورد شخص دیگری، خارج کردن دیگران از دوستی با ما، یا  “برخورد خاموش” (کریک و گروتپر ، 1995). مدل غیرکلامی همچنین به صورت جوک و دست نوشته های جنسی، نژادی و همجنسگرایی رخ می دهد که برای آسیب رساندن به افراد طراحی شده است.

نمونه هایی از انواع پرخاشگری غیر فیزیکی

لیست زیر (اقتباس از Archer & Coyne، 2005) نمونه هایی از انواع مدل های غیر فیزیکی را که در کودکان و بزرگسالان مشاهده شده است، ارائه می دهد. یک دلیل که افراد ممکن است از پرخاشگری غیر فیزیکی استفاده کنند تا پرخاشگری فیزیکی، ظریف تر بودن آن است. وقتی از این تکنیک ها استفاده می کنیم، ممکن است بهتر بتوانیم از پس آن برآییم  می توانیم پرخاشگر باشیم بدون این که به دیگران برای این کار واکنش نشان دهیم.

  • غیبت
  • پخش شایعات
  • انتقاد  پشت سر دیگران
  • قلدری
  • رها کردن دیگران از یک گروه یا طرد کردن آنها
  • روی آوردن مردم به یکدیگر
  • رد نظرات دیگران
  • “سرقت” چیزی از دوست خود
  • تهدید به جدا شدن از شریک زندگی در صورت عدم رعایت موارد شخصی توسط شریک زندگی
  • معاشقه با شخص دیگر برای حسادت یک شریک زندگی

اگرچه نتایج منفی پرخاشگری جسمی شاید بارزتر باشد، اما مدل غیر فیزیکی هزینه هایی نیز برای قربانی دارد. کریگ (1998) دریافت که کودکانی که قربانی قلدری شده اند در مقایسه با سایر کودکان افسردگی، تنهایی، طرد همسالان و اضطراب بیشتری نشان می دهند. در بریتانیا، 20٪ از نوجوانان گزارش می کنند که توسط شخصی که شایعات آزار دهنده ای راجع به آن ها منتشر می کند مورد آزار و اذیت قرار می گیرند (شارپ ، 1995).

 
منابع
opentextbc.ca

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *