چیزهایی که در مورد اصلی ترین علل طلاق باید بدانید
دلایل زیادی هستند که ازدواج با شکست مواجه می شود. آیا شما نیز در همین مسیر قرار دارید؟ این ها مقصران اصلی ای هستند که متخصصان برای بالا رفتن سطح طلاق به میزان هشداردهنده ای سرزنش می کنند. اصلی ترین علل طلاق در ادامه بیان می شوند.
خیانت
خیانت خارج از روابط زناشویی مسئول جدایی بیشتر ازدواج ها و رسیدن به طلاق است. این مورد از رایج ترین علل طلاق است. خیانت اغلب با یک دوستی ساده شروع می شود. این کار با خیانت عاطفی آغاز شده و بعد منتهی به خیانت فیزیکی خواهد شد.
نداشتن ارتباط از اصلی ترین علل طلاق
ارتباطات در ازدواج ضروری است و عدم توانایی برای برقراری ارتباط موثر به سرعت باعث رنجش و ناامیدی برای هردو فرد خواهد شد و بر تمامی جنبه های ازدواج اثر می گذارد. از طرف دیگر ارتباطات خود پایه ی یک ازدواج قوی هستند. فریاد زدن، نداشتن صحبت کافی در طول روز، استفاده از اصطلاحات تند وزننده برای بیان احساسات خود همه شکل هایی ناسالم از ارتباط هستند که باید در رابطه ی ازدواج از آن ها اجتناب کرد.
به دلایل نادرستی ازدواج کرده اید.
در مورد اینکه ازدواج کرده اید تنها به خاطر اینکه فکر می کردید بالاخره باید این کار را بکنید چه می گویید؟ بسیاری از زنانی که طلاق گرفته اند می گویند مشکلاتی که باعث جدایی آن ها شده اند در ابتدا نیز بودن اما “همه انتظار داشتند ما از حالا زندگی شادی را داشته باشیم” یا اینکه “هزینه ی زیادی برای عروسی کرده بودیم” یا “ما خانه ی رویاییمان را ساخته بودیم”.
بنابراین به یاد داشته باشید تا وقتی تصمیم به ازدواج دارید هنوز هم انتخاب نه گفتن را دارید.
شخصیت خود را از دست داده اید.
یک رابطه ی وابسته اصلا سالم نیست. وقتی شما علایق خود یا فرصتی برای بیان آن ها را ندارید یک شخصیت بی فایده پیدا خواهید کرد.
اگر بدون حضور همسر خود نمی توانید کاری را راحت انجام دهید یا نمی دانید قبل از ورود همسر خود به زندگیتان چه موسیقی، غذا یا فیلمی را دوست داشتید یعنی به او وابسته اید و شاید حس می کنید آدمی بی فایده و کسل شده اید و متوجه علت آن نیستید.
فقط به زندگی کودکان می پردازید.
درست همانطور که بسیاری از زوج ها با ازدواج کردن دوستان دوران مجردی و تفریحات آن دوران را فراموش می کنند، وقتی بچه ها به ازدواج اضافه می شوند بیشتر والدین به نقش خود به عنوان زوج بی توجه بوده یا کاملا آن را از یاد می برند.
با بزرگتر شدن کودکان و نیاز کمتر آن ها به رسیدگی، بسیاری از زن و شوهرها متوجه می شوند از هم دور شده و به یاد نمی آورند چرا در ابتدا با هم ازدواج کرده بودند، زیرا دیگر هیچ چیز مشترکی با هم ندارند.
اصلی ترین علل طلاق – دیدگاه مشترکی برای موفقیت ندارید.
وقتی ازدواج کردید همه چیز تغییر می کند. او شما را دیوانه می کند زیرا انسان ولخرجی است و شما اهل پس انداز هستید. ایده ی شما برای تعطیلات آخر هفته رفتن به یک کلبه ی روستای و آتش روشن کردن و گشتن در طبیعت است اما او دوست دارد در شهر گشته و بازی های جدیدی را امتحان کند. او فکر می کند نظافت و آشپزی کار شماست اما شما با این فکر موافق نیستید.
چرا او قبلا به این موارد اشاره نکرده بود؟ شاید شما باید از او می پرسیدید. این احتمال وجود دارد که او اصلا تغییر نکرده است بلکه انتظارات شما متفاوت شده اند. آیا ممکن است از تفاوت های بزرگ درست استفاده کرد؟ البته این امکان وجود دارد اما بیشتر افراد این کار را نمی کنند.
زندگی جنسی ندارید.
جایی در زندگی یک تغییر نامحسوس در روابط زناشویی ایجاد می شود. سپس این فکر ایجاد می گردد که او اصلا رومانتیک نیست یا زیاد فعالیت جنسی را دوست ندارد.
این تغییر نامحسوس می تواند محرکی برای یک سقوط در صمیمیت بین زوجین باشد. مردان اغلب برای احساس علاقه نیاز به پذیرش جنسی دارند و بیشتر زنان برای فعالیت جنسی به محبت دیدن نیازمندند. تا زمانی که هر دو چیزی که می خواهند را دریافت کنند، کاری که برای یک فرد دلخوشی است می تواند چیزی که فرد مقابل می خواهد را تامین کند.
اما اگر از سمت هریک از زوج ها کمبودی وجود داشته باشد می تواند محرکی برای دور کردن زوج دیگر شود. اگر این تغییر بی توجه مانده و بررسی نگردد قبل از اینکه زوج ها بفهمند، واقعا در روابط جنسی سرد شده و خودشان هم متوجه نیستند چه اتفاقی افتاده است. این می تواند باعث جدایی شود زیرا زوج حس می کند فرد دیگر او را دوست نداشته یا برایش ارزش نمی گذارد.
اصلی ترین علل طلاق – انتظارات شما برآورده نشده است.
هر فرد در ژنتیک خود این انتظار را دارد که وقتی ناراحت است همسرش کاری را انجام دهد که او برای تغییر و شاد شدن به آن نیاز دارد. اغلب این کار شکلی از مقصر دانستن، سرزنش کردن، انتقاد کردن، غر زدن، تهدید کردن، تنبیه کردن یا رشوه دادن را به خود می گیرد.
وقتی یکی از زوجین یا هردو آن ها در رابطه ی ازدواج در تلاش اند فرد دیگر را به زور به سمت کارهایی بکشانند که خودشان حاضر نیستند برای شاد بودن همسر خود انجام دهند، این می تواند یک امادگی برای بحران باشد. وقتی در یک رابطه شاد نیستید درخواست تغییری که می خواهید ایرادی ندارد. اما اگر همسرتان با شما همراه نشد دیگر خودتان مسئول شاد بودنتان خواهید بود.
مدیریت مالی متفاوتی دارید.
همیشه مشکلات مالی باعث جدایی نمی شود اما نداشتن سازش در زمینه ی مدیریت مالی خطرساز است. دو جنس مخالف همدیگر را جذب می کنند اما وقتی دو فرد در مدیریت مالی متفاوت باشند اغلب طلاق در راه است.
تصور کنید بحث بر سر این است که یک نفر روی آینده تمرکز دارد در حالی که فرد دیگر باور دارد باید برای امروز زندگی کرد. یک نفر با خرید قسطی مشکلی ندارد اما فرد دیگر عقیده دارد باید برای چیزی که می خواهد پس انداز کند. به مرور زمان تنش ها به حدی می رسند که به نظر می رسد طلاق تنها راه حل منطقی است.
نشانه ای از محبت فیزیکی بین شما نیست.
صحبت در مورد تماس فیزیکی است. با وجودی که رابطه ی جنسی عالی است اما شما به یک بوسه برای سلام و خداحافظی، بغل گرفتن یکدیگر یا تنها نگه داشتن دست های هم نیاز دارید. اغلب زوج هایی که رابطه ی صمیمانه ای از طریق فعالیت های جنسی یا غیرجنسی با هم ندارند به مرور مانند غریبه ها خواهند شد.
اصلی ترین علل طلاقبه چیزهای متفاوتی علاقه مندید.
داشتن علایق مشترک و انجام آن ها در کنار هم برای موفق بودن ازدواج ضروری است. البته گذاشتن زمانی برای خودتان نیز اهمیت دارد اما تا زمانی که مسیرهای مشترکی نیافته و به دنبال راه هایی برای تجربیات جدید در کنار هم نباشید بی اختیار از هم دورتر و دورتر خواهید شد.
نمی توانید بدون دعوا مشکلات را حل کنید.
همه ی زوج ها اختلافاتی دارند. کلید کار ایجاد قوانینی است تا زوجین در آن حس کنند مورد احترام بوده و حرف هایشان شنیده می شود. گاهی برای مشخص کردن این قوانین و یادگیری گذر از احساسات نیاز به وجود شخص سومی به عنوان داور است تا اختلافات ماندگار نشوند.