چگونه والدین و فرزندان رابطهی خوبی داشته باشند؟
رابطهی بین والدین و کودکان از مهمترین نکات در زندگی افراد است. رابطهی والدین به عنوان یکی از اولین ارتباطاتی که کودک دارد پایهای برای روابط بعدی میسازد. ارتباط مثبت بین والدین و کودک باعث پرورش دادن عزتنفس، مهارتهای تصمیمگیری بهتر و استقلال در کودک خواهد شد. روابط خود را با درگیر شدن در زندگی کودک و ایجاد ارتباطاتی قوی بهبود دهید. بعلاوه یاد بگیرید چگونه با گذشت زمان رابطه ی خود با کودک را تطابق دهید.
خود را به سطح آنها برسانید.
شما میتوانید روابط خود با کودک را با ارتباطی مناسب سن او تقویت کنید. به او آموزش دهید، روی پروژهها کار کنید و در سطحی بازی کنید که کودک با آن آشناست. این کار کمک میکند با شما ارتباط بهتری داشته و شما را برای او قابل دسترس میسازد.
- اگر کودک نوپایی دارید روی زمین نشسته و با خانهسازی یک شهر بسازید. اگر کودک بزرگتر یا نوجوان دارید با او در بازیهای ویدئویی همراه شوید.
روی اهمیت داشتن زمانی کنار خانواده تأکید کنید.
باوجودی که کودکان باید بدانند شما برای تنهایی آنها ارزش قائلید، باید متوجه باشند خانواده را به شکل یک واحد با ارزش میدانید. گذراندن وقت در کنار خانواده را به بخشی خاص و منظم از یک روال همیشگی تبدیل کنید.
- بیشتر شبهای هفته را در کنار هم غذا بخورید و هرکس بهترین و بدترین اتفاقات روز خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. میتوانید به فعالیتهای ورزشی یا دیدن فیلم رفته یا جایی باهم جمع شوید.
رابطه والدین و فرزندان – به هر کودک زمان جدایی اختصاص دهید.
گذراندن وقت در کنار هم به عنوان یک خانواده ضروری است. اما باید زمانی برای تمرکز روی هر کودک به صورت جداگانه نیز بگذارید. در اولویت قرار دادن این زمان دو نفره با هر کودک به ایجاد یک ارتباط با تکتک آنها کمک میکند. بعلاوه باعث خواهد شد بتوانید روی قدرتها و نبوغ هر کودک تمرکز کنید.
- یک سرگرمی مشترک با هریک از فرزندان خود پیدا کنید. شاید بخواهید در تعطیلات آخر هفته به یکی از آنها ماهیگیری یاد بدهید. یا با دیگری تمرین پیانو کنید. بخشی از برنامهی هفتگی خود را خالی بگذارید تا یک رابطهی خاص با هر کودک داشته باشید.
آگاهی از برنامههای درسی، دوستیها و فعالیتهای فوقبرنامه
والدینی که ارتباط خوبی با کودکان خود دارند در زندگی آنها دخیل هستند. اگر تنها هر صبح و شب به هم صبحبهخیر و شببهخیر میگویید نباید انتظار رابطهی خوبی را داشته باشید.
قابل درک است که شما مشغلهی کاری زیاد و مسئولیتهای دیگری دارید اما باید تلاش کنید تا کودکان خود را بشناسید و بفهمید چه اتفاقی در زندگی آنها میافتد.
رابطه والدین و فرزندان – گاهی شوخی کنید.
کودکان باید بدانند لازم نیست همهچیز در ارتباط میان شما خیلی جدی باشد. مسلما میخواهید آنها به شما احترام بگذارند اما دوست دارید با آنها بخندید. حس شوخطبعی زندگی آنها را شاد نگه داشته و خاطرات خوبی را ثبت میکند.
- در زمان غذا میتوانید چهره یا صداهای خندهداری درست کنید یا با کودکان کم سن تر بازی کنید. میتوانید با جک گفتن با کودکان بزرگتر شوخی کنید.
قابل اعتماد باشید.
به عنوان والدین ایجاد پایهای از اعتماد اهمیتی بالایی دارد. اعتماد به ویژگی های زیادی در والدین معنا میشود. کودک شما باید بداند میتواند روی حرف شما حساب کند. وقتی میگویید کاری را انجام میدهید این کار را بکنید. حرفهای خود را عملی سازید. این کار کمک میکند کودک پایهای برای یک ارتباط ایمن داشته باشد که روی روابط او در آینده اثرگذار است.
- بااینوجود اعتماد میتواند به معنی احترام گذاشتن به نیاز کودک برای حریم خصوصی بوده و اینکه بداند چیزی که به شما میگوید محرمانه میماند.
- اعتماد لزوماً به این معنا نیست که باید هر چیزی که کودک میگوید را قبول کنید بلکه یعنی شما برای آن سعی کرده و یا به او فایدهی تردید داشتن در این کار را بگویید.
رابطه والدین و فرزندان – تمرین گوش دادن فعال بدون پرتی حواس
والدین مشغلهی زیادی دارند. اما شما باید مطمئن شوید کودکان میدانند به چیزی که میگویند اهمیت میدهید. حتی اگر کودک شما از مشکلی در مدرسه شکایت کرده یا از نمایشنامهای برای نوجوانان میگوید سعی کنید دقت کاملی به حرفهای او داشته باشید. زمانی که خوب گوش میدهید ارتباط خود با کودک را تقویت کرده و اهمیت او برای خودتان را نشان میدهید.
چهار قانون برای والدینی تأثیرگذار بودن
هر کودک در مورد ارتباط با والدین کمی محدودیت ایجاد میکند. اما شما به عنوان یک بزرگتر باید در مقابل بلوغ او کمی منعطف بوده و به رفتارهای نادرستش به آرامی واکنش نشان دهید. این سه قانون کمک میکند از رابطهی والدین و کودک محافظت نمایید.
رابطه والدین و فرزندان – محکم باشید.
بگویید عواقب نافرمانی چیست و برای آنها اجرا کنید.
عادل باشید.
مطمئن شوید این مجازات متناسب با جرم است. از تعیین مجازات سختگیرانه و خشن اجتناب نمایید.
دوست باشید.
حرفهای خود را با لحنی محکم ولی مؤدبانه بگویید. صدای خود را بالا نبرید. وقتی آنها عصبانی هستند و از مجازات کار خود فرار میکنند به سادگی حرفتان را توضیح دهید. بعلاوه زمانی که کار خوبی انجام میدهند آنها را تشویق کنید.
مکالماتی راحت داشته باشید.
نوجوانان و جوانان از مکالمات رو در روی زیاد احساس ترس خواهند کرد. این فشار را با مطرح کردن حرفهای خود در شرایطی که کنار هم نشستهاید کاهش دهید ( وقتی رو در رو نیستید ). میتوانید وقتی کودک را به تمرین فوتبال میرسانید و در حال رانندگی هستید از او در مورد مدرسه بپرسید. یا وقتی در آشپزخانه مشغول کارید از دختر خود دربارهی علایق جدیدش سؤال کنید.
تغییر قوانین و افزایش امتیازات با بزرگ شدن کودک
به مرور که کودک شما بزرگتر میشود باید قوانین و راهنماها را مرور کرده و در صورت نیاز آنها را تغییر دهید. با بزرگتر شدن کودک شما با دادن مسئولیتهای بیشتر به او باعث میشوید متوجه شود به او اعتماد دارید. بااینوجود این کار به معنی عواقب جدیتر در زمان شکست قوانین خواهد بود.
رابطه والدین و فرزندان – او را در تصمیم گیری ها دخالت دهید.
وقتی والدین به تدریج کودک را در تصمیمگیریها دخالت میدهند او احساس میکند که ارزش زیادی دارد. بسیاری از والدین به جای اینکه بگذارند کودک در تصمیمات نقشی داشته باشد خود به تنهایی تصمیم میگیرند. وقتی کودک شما یک نوجوان یا جوان میشود نظر دادن برای او یک احساس استقلال را همراه خواهد داشت.
- میتوانید به کودکان بزرگتر در تصمیمگیریهایی مانند پوشیدن لباس، وعدههای غذایی، فعالیتها یا برنامههای سفر اختیار بدهید. همچنین میتوانید در مورد مسائل مربوط به خانواده نظر آنها را بپرسید تا نشان دهید برای نقطه نظر آنها اهمیت قائلید.
تشویق کودک برای شرکت در چالش ها و استقلال
زمانی که کودک رابطهای قوی با شما دارد برای رفتن به دنیای بیرون و حضور در چالشها احساس قدرت میکند. یک حامی برای کودک خود باشید و آنها را به مرور تشویق به تأثیرگذاری فردی بیشتر کنید.
رابطه والدین و فرزندان – جنبهی انسانی خود را نشان دهید.
با رسیدن کودک به سن بلوغ، باید کمی شخصیت خودتان به عنوان والدین را کنار گذاشته و بگذارید خصوصیات اصلی شما را بشناسند. در حقیقت نشان دادن شخصیت انسانی خود به کودک باعث تثبیت درسهایی خواهد شد که به او میدهید. میتوانید در راه رسیدن به خانه داستانهایی از زندگی شخصی خود که متناسب با سن کودک هستند تعریف کنید که بتواند از آن درس گرفته و رشد یابد.
- برای مثال اگر در مدرسهی خود قلدر بودید این قضیه را برای او تعریف کرده و بگویید چگونه بر این قضیه غلبه یافتید. او به خاطر اینکه شما بر این صفت بد خود غلبه کردهاید شما را قوی و شکستناپذیر میداند.