آسیب های دوران کودکی چگونه روی بزرگسالی تأثیر می گذارد؟
خوب یا بد، هر بزرگسالی دوران کودکی خود را گذرانده است. بیشتر اوقات، کیفیت دوران کودکی فرد از نظر روابط، سلامت روان و نحوه دیدن جهان بر زندگی بزرگسالان تأثیر می گذارد. هر یک از والدین وظیفه انجام صحیح توسط فرزندان خود را با فراهم آوردن فرصت هایی برای فرزندان خود و تنظیم آنها در جهت موفقیت بر عهده دارد. در حالی که فرزندپروری خوب، محیط های پایدار و قرار گرفتن در معرض مثبت می تواند به کودک کمک کند تا بعداً در زندگی شاد و موفق باشد، فرزند پروری بد، محیط های خطرناک و مواجهه منفی می تواند در بزرگسالی مشکلات جدی ایجاد کند. آیا اندیشیده اید که آسیب های دوران کودکی چگونه روی بزرگسالی تأثیر می گذارد؟
نمی دانید چگونه آسیب های دوران کودکی در زندگی شما نمایان می شود؟
روش های زیادی برای ایجاد آسیب در دوران کودکی وجود دارد، اما به طور کلی در اثر سو استفاده جسمی / جنسی، بی توجهی یا سایر موارد بدرفتاری ایجاد می شود. آسیب دیدگی می تواند توسط والدین، خواهر و برادرها یا افراد دارای موقعیت و قدرت ایجاد شود و مدتها پس از فروپاشی سو استفاده، باعث ایجاد زخم های فیزیولوژیکی، روانی و عاطفی شود. بسته به طول عمر و میزان ضربه، برخی از افراد می توانند بر آن غلبه کنند و زندگی موفقیت آمیز و رضایت بخشی داشته باشند. این مقاله به تأثیرات متداول آسیب های دوران کودکی و همچنین ابزار کنار آمدن برای حرکت به سمت یک زندگی سالم و بزرگسالانه می پردازد.
چگونه آسیب دوران کودکی بر تصویر از خود تأثیر می گذارد؟
آسیب های دوران کودکی چگونه روی بزرگسالی تأثیر می گذارد؟ طبق روانشناسی امروز، یکی از مخرب ترین تأثیرات آسیب های دوران کودکی، تأثیری است که بر تصویر از خود می گذارد. بزرگسالانی که از کودکی ضربه قابل توجهی را تجربه کرده اند، به احتمال زیاد الگوی تفکر قربانی شدن را ایجاد می کنند. همانطور که از نامش پیداست، این حالت ذهنی اعتقاد به قربانی شدن فرد است. پذیرش این ایدئولوژی بسیار خطرناک است، زیرا نحوه درک افراد از کلمات، انتخاب ها، مشاغل، فرصت ها و روابط آنها تأثیر می گذارد.
افرادی که واقعاً فکر می کنند دنیا برای بدست آوردن آنها به پایان رسیده است، بدون توجه به نادرست بودن شرایط، افراد و افرادی که این باورها را تقویت می کنند، به طور حتم شرایط را جذب می کنند. در بسیاری از موارد، مشاوران و درمانگران می توانند به عنوان بزرگترین متحدان برای بزرگسالانی که دچار تروما در دوران کودکی شده اند باشند. این عمدتا به این دلیل است که متخصصان بهداشت روان آموزش دیده مجهز هستند تا به مردم کمک کنند تا این مشکلات را درمان کنند.
نکته قابل توجه
تفکر قربانی شدن تنها راهی نیست که آسیب روحی در دوران کودکی باعث تغییر رفتار بزرگسالان می شود. افرادی که در کودکی با آنها بدرفتاری شده است نیز ممکن است منفعل و مطیع شوند. این امر معمولاً به صورت ناتوانی در ابراز وجود یا دفاع از خود و تمایل به ایجاد احساسات برانگیز بروز می کند. در حالی که برخی افراد انفعال را قابل قبول بودن یا بازیکن تیم بودن می دانند، دفن احساسات در زیر سطح و صحبت نکردن می تواند تأثیرات مخربی داشته باشد. علاوه بر این، تبعیت اغلب افراد انگلی را که دیگران را سو استفاده و از آنها سو استفاده می کنند، جذب می کند.
در حالی که انفعال و تبعیت برای همه خطرناک است، این صفات به ویژه برای زنان خطرناک تر است. اگر رفتارهای بالا را در پیش بگیرند، زنانی که با آسیب های لاینحل کودکی دست و پنجه نرم می کنند، احتمالاً شریک زندگی یا همسر آزار دهنده را به خود جلب می کنند. روابط سواستفاده، خشونت خانگی و دیگر موارد مهم سمی جای شوخی ندارد. مردم جان خود را از دست داده اند زیرا نمی توانند از این خطرات جلوگیری کنند و از آنها فرار کنند.
آسیب های دوران کودکی چگونه روی بزرگسالی تأثیر می گذارد و بر روابط اثر دارد؟
مانند تصویر از خود، روابط بزرگسالان غالباً یکی دیگر از مصدومین آسیب های دوران کودکی است. روانشناسی امروز تأیید می کند که افرادی که در دوران کودکی ضربه قابل توجهی را تجربه کرده اند تمایل دارند روابط سمی را جذب کنند یا حتی به طور کلی از روابط پرهیز کنند. به همین دلیل است که افراد با عزت نفس، اعتماد به نفس و تصور مثبت از خود تمایل به جذب روابط و فرصت های مفید دارند. به همین ترتیب، کسی که فاقد این صفات است معمولاً افراد منفی و انگلی و همچنین شرایطی را که در پی دارد جذب می کند.
بدون کنترل و حل نشده، آسیبهای دوران کودکی بر باورهای شخصی و روابط شخصی تأثیر می گذارد. شخصی که در دوران کودکی مورد آزار، غفلت یا بدرفتاری قرار گرفته باشد، می تواند واقعاً خود را لایق روابط محبت آمیز، حمایت کننده و سالم بداند. علاوه بر این، آنها ممکن است خود را ناشایست از موفقیت بدانند، بنابراین منجر به عدم انگیزه و جاه طلبی می شوند. به عبارت دیگر، بازماندگان تروما در دوران کودکی می توانند در بزرگسالی احساس تنهایی، دوست نداشتنی و بی جهت کنند. با این حال، لازم نیست که همین طور بماند، درمان یا مشاوره می تواند تکنیک های بهبودی ناشی از آسیب دوران کودکی را فراهم کند.
آسیب های دوران کودکی احتمال تجربه افسردگی را افزایش می دهد.
بر اساس گزارش های علم روانشناسی، بزرگسالانی که در معرض آسیب های دوران کودکی قرار گرفته اند به طور قابل توجهی در معرض افسردگی قرار دارند. متأسفانه، افسردگی همیشه جدی گرفته نمی شود، اما یک مسئله بهداشت واقعی است که دارای بسیاری از علائم نگران کننده است. برخلاف تصورات غلط خاص، افرادی که از افسردگی رنج می برند نمی توانند به راحتی “از پس آن برآیند” یا “از آن خارج شوند”. سفارش به یک فرد افسرده برای انجام این کارها می تواند بیشتر از این که به ضرر آن باشد آسیب برساند. این وضعیت نامطلوب روحی بر نحوه دید افراد به خود، دیگران و دنیای اطراف تأثیر می گذارد. افسردگی همچنین قدرت ایجاد مشکلات عاطفی و حتی جسمی را دارد. در اینجا برخی از رایج ترین علائم و شاخص های افسردگی آورده شده است:
- بیخوابی
- انرژی تخلیه شده
- ناامیدی
- غم و اندوه جاری
- اضطراب
- بی اشتهایی
- تمرکز ضعیف
- افکار / اعمال خودکشی
در بیشتر موارد، افراد با علائم فوق الذکر تمایل دارند که خود را منزوی کنند در حالی که از مراقبت از خود، شل کردن کار و بیگانگی دیگران غافل می شوند. تلاش برای برقراری ارتباط با یک فرد افسرده ممکن است شکست بخورد، که می تواند برای دوستان و بستگان که واقعاً بهترین چیز را برای فرد مورد نظر دارند ناامید کننده و آزار دهنده باشد. ما تا به اینجا بررسی کردیم که آسیب های دوران کودکی چگونه روی بزرگسالی تأثیر می گذارد؟
چگونه می توان بر آسیب های دوران کودکی غلبه کرد؟
خواندن درباره اثرات ضربه در دوران کودکی می تواند کاملاً خسته کننده باشد. با این حال، افرادی که در کودکی دشواری هایی را تجربه کرده اند نباید دلسرد شوند و امید خود را از دست بدهند. فارغ از آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، خورشید همیشه دوباره طلوع می کند. همیشه جای خودسازی، رشد و بهبودی وجود دارد. افرادی که در دوران کودکی دوران سختی را پشت سر گذاشته اند، می توانند ضمن داشتن زندگی شاد و موفق، از خود عکس مثبت و روابط سالم داشته باشند.
خود مراقبتی کنید
اگرچه هنگام غلبه بر آسیب دوران کودکی، مراقبت از خود ممکن است تا حدودی پیش پا افتاده به نظر برسد، اما این مهم بیش از آن است که فکر کنید. مشاوره جوردن گری توضیح می دهد که افرادی که از دوران کودکی آسیب زا جان سالم به در برده اند ممکن است ناخودآگاه خود را لایق عادت های سالم و انتخاب سبک زندگی نبینند. بنابراین، آنها به احتمال زیاد از بدن خود، عادات غذایی و غیره غافل می شوند. این یک چرخه معیوب از عزت نفس پایین و در نهایت نفرت از خود ایجاد می کند.
خوشبختانه چرخه می تواند با عادات سالم، مانند ورزش، خواب خوب و تغذیه سالم از بین برود. شکل مهم دیگر مراقبت از خود شامل در نظر گرفتن کیفیت دوستان، شرکای عاشقانه و سایر روابط فرد است. افراد اطراف ما بر ادراک، انتخاب و جهان بینی ما تأثیر می گذارند. به همین دلیل پایان دادن به روابط ناسالم و قطع افراد مسموم از اهمیت ویژه ای برخوردار است، به ویژه برای افرادی که برای التیام زخم های ناشی از ضربه دوران کودکی کار می کنند.
به سرگرمی ها و علایق فوق برنامه بپردازید
یکی از موثرترین راه های غلبه بر خاطرات منفی ایجاد خاطرات مثبت است. پیگیری سرگرمی ها و علایق فوق برنامه نه تنها به بزرگسالان اجازه می دهد که به صورت فردی تکامل یابند بلکه به بزرگسالان نیز کمک می کنند تا حس هدف و چیزی را که باید منتظرشان باشد پیدا کنند. برای بازماندگان تروما در دوران کودکی مهم است که بدانند تجارب گذشته آنها نیازی به تعریف بقیه زندگی آنها نیست. همه قدرت کنترل سرنوشت و کیفیت زندگی خود را دارند.
به دنبال راهنما و راهنمایی حرفه ای باشید
همان طور که می دانید بررسی کردیم که آسیب های دوران کودکی چگونه روی بزرگسالی تأثیر می گذارد؟ اما درمان چیست؟در بسیاری از موارد، مشاوران و درمانگران می توانند به عنوان بزرگترین متحدان بزرگسالانی که دچار آسیب های کودکی شده اند باشند. این بیشتر به این دلیل است که متخصصان آموزش دیده بهداشت روان مجهز به کمک به مردم برای حل این مشکلات و بهبود آن هستند. با این حال، حتی با کمک و راهنمایی تخصصی، یک شبه بر آسیب های دوران کودکی غلبه نخواهید کرد. این به زمان، فداکاری و تعهد نیاز دارد. علاوه بر این، غلبه بر آسیب دوران کودکی ممکن است نیاز به مرور خاطرات ناخوشایند داشته باشد. راه بهبودی بسته به فرد متفاوت خواهد بود، و ممکن است سخت باشد، اما در نهایت ارزش آن را خواهد داشت.