مراحل رشد عاطفی یک رابطه

مراحل رشد عاطفی یک رابطه چیست؟ شاید این نکته خیلی واضح به نظر برسد. اما باید بدانید هر رابطه ای بالا و پایین هایی دارد و به مرور زمان رشد می کند. روشی که ما با والدین خود، دوستان یا شریک های عاطفی خود برخورد داریم. در طول مراحل خاص با شکل گیری نوع ارتباط شما تغییر خواهد کرد. به هر علتی که این اتفاق می افتد، کشف مراحل یک رابطه ی رومانتیک به نظر دشوارتر خواهد بود. درست است که هر رابطه ای چرخه هایی از مراحل مختلف دارند. اما زمان تغییر و مدت زمان ادامه داشتن آن بین هر زوج متفاوت خواهد بود.

مراحل رشد عاطفی یک رابطه

“من وقتی جوان تر بودم بر این باور بودم که وقتی فرد ایده آلی را برای خود پیدا کردم. با او وارد رابطه شدم همه چیز به سادگی پیش خواهد رفت و من تمام وقت احساس راحتی و آرامش و امنیت خواهم داشت.

مراحل رشد عاطفی یک رابطه

من روی ابرها خواهم بود. احساس سبکی و آرامش عجیبی داشته و هرچیزی که این فرد انجام دهد را همیشه دوست خواهم داشت. اما با مرور زمان از طریق مشکلات عاطفی بی شمار، لحظات سرشار از استرس و اضطراب، افکار پر از شک و تردید، مکالمات سخت و مشکلات روحی شدیدی گشت که منجر شد باور من به یک رابطه ی ایده آل کاملا از بین برود.

وقتی با یک فرد جدید اشنا شدم فهمیدم او همان کسی است که به دنبالش بودم. او عاشق، روراست، مهربان، حامی و شوخ بود. روحیه ی او بسیار شاداب بود. با این وجود من بسیار عصبی بودم.

من از تمام چیزهایی که از روابط یاد گرفتم فهمیدم با خود مشکلات عاطفی همراه خواهد داشت و ما را قادر می سازد تا زخم های ناشناخته ای که هنوز توسط افراد دیگر تحریک نشده بود را بشناسیم. من از این فرد با روحیه ی خوب چیزهای زیادی یاد گرفتم اما اجازه ندادم نگرانی هایی که همراه با مشکلات می آیند جدی شود.

برخی اوقات احساس وابستگی زیاد داشته و نمی خواستم این شریک جدید زمان زیادی را بیرون از خانه یا در حال کار کردن بپردازد یا بخواهید راه خود را ادامه دهید، حتی اگر می دانستم انجام این کار برای او رفتاری سالم و عادی است.

من می شمردم او چند ساعت از من دور است و فکر می کردم چقدر سخت است تا به او اعتماد کنم. من راحت در مورد احساسات خود صحبت می کردم. زیرا هیچوقت او را سرزنش نکرده یا از او نمی خواستم کارهایش را تغییر دهد. من می دانستم برای آرام کردن روح خود و سازماندهی احساساتم و برای اینکه بتوانیم با هم روی رابطه مان کار کنیم باید باهم صحبت داشته باشیم.

قبل از دیدار با یکدیگر من می خواستم مکالماتی راحت داشته باشم و می دانستم این چیزی است که باید در روابط واقعی حضور داشته باشد اما این کار کمک نمی کرد شرایط خیلی بهتر پیش برود. مکالمات ما و ترس های من او را به هم ریخته بود، همچنین ترس ها و احساسات قبل و اینکه او حس می کرد تحت کنترل من قرار گرفته است.

حالا به این باور رسیده ام که رابطه ی ایده ال همیشه راحت نخواهد بود اما شما همیشه از مشارکت با همسر خود احساس راحتی و امنیت خواهید داشت، برای هر چند مدتی که در کنار هم بوده اید.

من متوجه شدم تمام روابط دارای مراحلی هستند. وقتی فرد جدیدی را ملاقات می کنید و با او وقت می گذرانید این مراحل ترسناک به نظر رسیده و می تواند با شک و تردید همراه باشد. من می خواهم این مراحل را بیان کرده و کمک کنم با تجربه ی ان ها احساس راحتی داشته باشید.

مراحل عاطفی یک رابطه

  • مرحله ی اول مراحل رشد عاطفی یک رابطه ؛ شکوفایی یک رابطه ی جدید
مراحل رشد عاطفی یک رابطه

اولین مرحله در اغلب روابط جدید شکوفایی است. ما عالی هستیم، فرد دیگر نیز عالی است و رابطه جریان دارد. هر زمان بتوانید برای یکدیگر وقت می گذارید، مرتبا با هم در حال ارتباط هستید و حس راحتی زیادی دارید. هیچ محرک یا چیزی در فرد دیگر وجود ندارد که شما را ناراحت کند، این جاذبه غیرحقیقی بوده و شما فکر می کنید ” این رابطه خوب است. من او را پیدا کردم. در نهایت به فرد مورد علاقه ام رسیدم. می توانم حالا در آرامش باشم”

حتی با وجود ترس و اضطراب این حس را در کنار شریک جدید خود مدیریت می کنید.

هر روز با هم صحبت می کنید و به هر جنبه از رفتارهای او علاقه نشان می دهید. شما صبور، با قدرت درک بالا و شادی زیاد بوده و می خواهید پیش فرض ها، افکار و الگوهای فکری او را بشناسید. او انرژی بی حدی برای گوش دادن به من، صحبت کردن با من و همدردی با احساسات من دارد.

اولین مرحله پایه ای برای رابطه و ایجاد ارتباط خواهد ساخت اما تنها یک مشکل کوچک وجود دارد: هیچگاه به فکرتان نمی رسد این شرایط به پایان برسد. آیا شرایط حالا به این معناست که با این فرد خواهیم ماند؟ نه، نه برای همه.

 با وجودی که ممکن است اوضاع برای خیلی از روابط اینطور باشد اما تنها به این معناست که رابطه ی شما در حال تغییر است و این اصلا ایرادی ندارد. این شرایط کاملا طبیعی است و اگر هردو والدین بخواهند در آن نقش موثری داشته باشند این فرایند تغییر ما را به ارتباطی عمیق تر خواهد رساند.

  • مرحله ی دوم مراحل رشد عاطفی یک رابطه ؛ تغییر اجتناب ناپذیر (وقتی ترس های فرد دیگر نمودار می شود)

اما با این تغییر ترسناک و غیرقابل پیش بینی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شما این فرد را می شناسید. حس می کنید فرد مقابل در حال فاصله گرفتن از شماست یا شما را بیشتر تحت کنترل قرار می دهد، تمام پیام های صبح بخیر یا احوال پرسی کمتر شده یا اصلا متوقف شده اند و حس می کنیم در حال فاصله گرفتن از هم هستیم.

وقتی در رابطه به یک سطح از راحتی رسیده و اجازه می دهیم مرزهایی که مشخص کرده بودیم کمی کمتر شوند تغییر بزرگی در رابطه ایجاد خواهد شد. به نظر می رسد حالا زمانی عالی برای برخورد با ترس هایمان است. این اتفاقی است که در رابطه ی ما می افتد.

یک روز پیام های صبح بخیر زیبای شما دیگر دیده نمی شود، هفته ی بعد او برنامه دارد تا جمعه شب شما را بیرون ملاقات کند و می بینید مکالماتتان کمی کمتر شده اند. محرک های عاطفی شما کمتر شده و تمامی ترس های عاطفی و فیزیکی ناگهان به شما هجوم اورده اند.

حالا دیگر حس نمی کنید ثبات عاطفی و شادابی قبل را داشته باشید.

من همیشه ناراحت بوده، احساس اضطراب داشته و ذهنتان درگیر می شود که چرا درمان هایی که می خواهید برای این احساسات داشته باشید موثر نخواهند بود.

شما حس می کنید یک فرد وابسته شده اید که نمی تواند بدون حضور این شریک کاری را انجام دهد. تعجب می کنید که چرا همه چیز تغییر کرده اند. آیا کاری را اشتباه انجام داده اید؟ انتظارات زیادی داشته اید؟ آیا کاملا غیرمنطقی بوده یا مشکلات زیادی در این بین داشته اید؟

بیشتر اوقات نمی دانیم دقیقا چه اتفاقی می افتد. ما تنها متوجه می شویم حس متفاوتی داریم. فکر می کنیم علت تغییر رفتار شریک ماست. اما اتفاقی که واقعا افتاده این است که گذشته ی شما وارد این رابطه ی جدید شده است.

ترس ها، آسیب ها و زخم های دوران کودکی ظاهر شده اند. اگر از این شرایط اگاه نباشیم روابط جدید، هیجان انگیز و خوب ما درست مانند ان ها خواهد شد: همراه با ناامیدی، خاموشی، دل کندن، عدم حمایت، عدم اطمینان و نبود عشق.

ظاهر این ترس طبیعی است، یک گام لازم در هر رابطه بوده و ما باید به جای فرار از این گام با آن مقابله کنیم. این زمانی است که بسیاری از روابط به پایان می رسند. اما اگر هردو زوج بخواهند در رابطه مانده و از این مرحله بگذرند این اتفاق نخواهد افتاد.

  • مرحله ی سوم مراحل رشد عاطفی یک رابطه؛ صحبت بعد از ترس
مراحل رشد عاطفی یک رابطه

بعد از سال ها ناراحتی، کار روحی، مشاوره، درمان و مطالعه یاد می گیرید که باید در مورد ترس هایتان صحبت کنید. چه خودمان اولین نفری باشیم که آن را تجربه می کنیم یا کسی که تغییرات را دیده و علت آن را نمی داند.

می توانید با گفتن چیزی شبیه به این مکالمه را شروع کنید: “من در انرژی رابطه یمان تغییری احساس می کنم و در مورد این تغییر حس نگرانی دارم. من برای صحبت در این مورد کمی عصبی هستم زیرا نمی خواهم تو را تحت فشار بگذارم اما نیاز دارم در مورد اتفاقاتی که تجربه می کنم با شما صحبت داشته باشم. ایا می توانیم کمی در این مورد با هم حرف بزنیم؟”

اگر نمی دانیم واقعا چه اتفاقی افتاده است کمی مشکل خواهیم داشت اما اولین تغییر و اولین احساس تردید هشدار می دهد که ترس وارد رابطه ی شما شده است. و بدانید اصلا ایرادی ندارد که این تردیدها وارد رابطه شما شده باشد.

حضور ترس یک پیام است.

این پیام می خواهد به حرف هایش گوش دهید و یک هدیه ی لازم برای رشد شماست. وقتی ما ترس ها و بخشی از حرف های درونمان را با شریک خود در میان می گذاریم دیگر او را سرزنش نمی کنیم. ما برای اینکه فرد مقابل را تغییر داده یا برای درست کردن خودمان لزوما حرف نمی زنیم. بلکه تنها به این دلیل که قلب هایمان را خالی کنیم.

با ابن کار شما از فرایند بهبود مراقبت کرده و این چیزی است که باعث می شود از آسیب رسیدن به رابطه ی خود در آینده خودداری کنید. با این روش ما الگوهای گذشته را پاک کرده و اجازه می دهیم در مسیری سالم و جدید با فردی دیگر به سمت آینده حرکت کنیم.

بهترین بخش این است که ببینیم شریک ما چطور این شرایط را مدیریت می کند. رابطه ی ما به این تغییر و رفتن از مرحله ی ساده به یک شکوفایی دیگر نیازمند است. زیرا بدون آن هیچگاه ارتباط بین ما رشد نخواهد کرد. مراحل رشد عاطفی یک رابطه با این گزینه ها ساختار می یابد.

اگر همیشه همه چیز ساده پیش برود دیگر چه زمانی صمیمیتی عمیق و واقعی داشته باشیم؟ اگر هیچگاه درد، اضطراب، خشم یا ازار را تجربه نکنیم چطور یاد بگیریم از کسی که دوستش داریم و خودمان حمایت کنیم؟

به همین دلیل است که حتی بعد از سال ها بودن با فردی دیگر ممکن است حس کنید او را خوب نمی شناسید. تنها اگر به هم نزدیک مانده و بیشترین تلاش خود را برای ارام نگه داشتن اوضاع انجام دهیم می توانیم ان مرحله را بشناسیم.

وقتی درب های قلب خود را باز کرده و شروع به صحبت در مورد ترس های خود نمودید کمی حساسیت وارد رابطه ی شما شده و ممکن است همسرتان نیز درست همین کار را انجام دهید. در این زمان فضایی ایجاد می شود تا بتوانید در کنار هم رشد کنید.

وقتی صحبت کرده و مسئولیت احساسات خود را به عهده گرفتید به هم نزدیکتر خواهید شد. بیان اضطراب خود بدون اینکه انتظار داشته باشید فرد مقابل شما چیزی را تغییر دهد تنش را در رابطه ی شما از بین خواهد برد. در نتیجه می توانیم بازهم در کنار هم بمانید.

شما نباید چیزی از او انتظار داشته باشید، تنها احساسات خود را به اشتراک بگذارید، اهمیتی ندارد ان ها چقدر قوی هستند و حالا او فضا دارد تا بر اساس اطلاعات دریافتی از شما تصمیم گیری کرده و در مورد احساسات خود صحبت کند.

منابع
mydomaine.comtinybuddha.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا