چه چیزی باعث خودشیفتگی کودکان می شود؟

خودشیفتگی کودکان آسیب های زیادی به آن ها می رساند. البته تمامی این حس ها طبیعی است. همه ما در زندگی می توانیم با یک موفقیت دچار غرور یا خودشیفتگی شویم. خودشیفتگی یکی از ویژگی های رفتاری در افراد مختلف است. این ویژگی ها می تواند از ابتدا در فرد وجود داشته باشد یا این که به علت دلایل دیگری اتفاق بیفتد.

هر فردی باید بداند که رفتار بثها به گونه ای است که در زندگی همه اتفاق می افتاد اما قابل کنترل است. نکته ی دیگر این است که افراد باید بدانند خودشیفتگی ممکن است در آینده به شما آسیب های بزند. نحوه برخورد در هر فردی می تواند متفاوت باشد. نحوه برخورد هر فردی باعث می شود آن فرد ویژگی های خود را نشان دهد. رفتار باید به گونه ای باشد که قابل انعطاف و در بعضی موارد قابل کنترل باشد. رفتار در تا فرات مختلف متفاوت است. در ادامه می خواهیم ببینیم چه چیزی باعث خودشیفتگی کودکان می شود؟ این رفتار می تواند شامل گزینه های مختلفی باشد.

آسیب به خاطر خودشیفتگی کودکان

برای مثال وقتی که فرد بتواند رفتار خود را در زمینه های مختلف بهبود بخشد می تواند توانایی‌اش خود را افزایش دهد. در ادامه می خواهیم ببینیم خودشیفتگی در افراد باعث چه چیزی می شود. همان طور که در مقاله های قبل گفتیم خودشیفتگی می تواند باعث آسیب در افراد می شود. رفتار ها قابل پیشرفت هستند. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی  روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با چه چیزی باعث خودشیفتگی کودکان می شود، صحبت کنیم.

معنای واقعی خودشیفتگی کودکان

اگر تا به حال در مکالمه شخصی را به نام خودشیفته شنیده اید و می خواهید بدانید که معنای واقعی آن چیست، چیزهای دیگری بیش از یک تعریف ساده است. در این جا نگاهی به آن چه خودشیفته است، معنی آن در رابطه با روانشناسی و سایر اطلاعاتی که ممکن است بخواهید جست و جو کنید، است. به خواندن ادامه دهید تا تمام جزئیات مربوط به این تیپ شخصیتی را بخوانید.

خودشیفته یعنی چه؟

خودشیفت شخصی است که خودشیفتگی اساسی را نشان می دهد ، جایی که خود را بسیار مهم نگه می دارد. به عنوان مثال، اگر کسی تمایل به خودشیفتگی دارد، اغلب اوقات نگران خود و اینکه چگونه می توانند موفق شوند، چگونه درک می شوند و آن چه در زندگی آن ها می گذرد، هستند. این واقعاً مشکلی ندارد مگر این که زیاد باشد. وقتی به یک اختلال شخصیت خودشیفته تبدیل می شود، به یک مشکل تبدیل می شود.

اختلال شخصیتی خودشیفتگی کودکان

این اختلال یکی از انواع اختلالات شخصیتی است. این شامل افرادی است که خود را مهم می دانند و نیاز به توجه و لطف ویژه دارند. وقتی این موارد را دریافت نمی کنند، این مسئله را به مشکل شما تبدیل می کنند. تفاوت عمده ای بین عزت نفس سالم و شخصی که از این اختلال رنج می برد وجود دارد. در این جا نگاهی به برخی از علائم مرتبط با خودشیفتگی کودکان است.

احساس نفوذ متورم

افرادی که از این رنج می برند ممکن است احساس کنند که در همه زمان ها مهمترین فرد اتاق هستند. آن‌ها ممکن است در مورد همه چیزهایی که به دست آورده اند صحبت کنند ، حتی اگر این درست نباشد.

نیاز به تشخیص آن‌ها همچنین ممکن است احساس کنند که نیاز به تمجید و پاداش دارند، حتی در شرایطی که شرایط واقعی به وجود نیاید.

این شامل تمجید از زندگی حرفه ای آن ها است.

حس قوی استحقاق. با بعضی احساس می شود که باید با آن ها روشی خاص رفتار شود و تنها نظرات آن ها مهم است. به عبارت دیگر، آن چه دیگران احساس می کنند واقعاً مناسب نخواهد بود.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

از روی مردم عبور خواهد کرد آن ها ممکن است از کنار مردم عبور کنند تا به آن چه می خواهند برسند. این بدان معنی است که آن ها ممکن است از افراد برای بدست آوردن چیزهایی که آرزو دارند استفاده کنند. باز هم، این می تواند در امور خصوصی و حرفه ای اتفاق بیفتد.

ممکن است احساسات حسادت قدرتمندی داشته باشد.

ممکن است احساسات حسادت قدرتمندی داشته باشد. اگر کسی مورد خاصی داشته باشد یا کاری را انجام داده باشد که تمایل به انجام آن داشته باشد، ممکن است به او بسیار حسادت کند. در عین حال، آن ها احتمالاً فکر می کنند همه به آن ها حسادت می کنند.

متکبر در عین این که  حتی اگر آن ها صادق باشند، ممکن است حرفهایی که می زنند به نظر می رسد که گویی مغرور و تحقیرآمیز هستند.

نیاز به چیزهای گران قیمت یا نمادهای وضعیت

آن ها معتقدند که به بهترین چیزها نیاز دارند و شایسته آن ها هستند. این می تواند از ماشین گرفته تا لباس گرفته تا یک کار خاص معنی داشته باشد.

ناتوانی در انتقاد به خاطر فرآیند خودشیفتگی کودکان

مبتلایان به هیچ وجه قادر به تحمل انتقادات نیستند. آن ها همچنین ممکن است نتوانند از عهده کمترین مشکلات یا میزان استرس برآیند. آن ها انتظار دارند كه كامل باشند و دیگران نیز باید با این موضوع موافق باشند. اگر این کار را نکنند، این می تواند باعث نزاع شود.

مسائل مربوط به خودشیفتگی کودکان آن ها بندرت قادر به برقراری ارتباط با دیگران به روشی هستند که برای هر دو نفر مفید باشد. این ممکن است به این دلیل باشد که آن ها اغلب احساس گناه یا احساسات دیگری نمی کنند. آن ها همچنین عدم همدلی را نشان می دهند.

پناه دادن به احساسات مخفی برخی ممکن است احساسات حسادت و شرم داشته باشند و احتمالاً احساسات ناامنی دارند که به آن ها توجه نشده است.

علل

هیچ کس به طور دقیق نمی داند که چه عواملی باعث بروز این اختلال می شود، اما تصور می شود که این یکی از سه دلیل زیر باشد. این احتمال وجود دارد که برخی این اختلال را داشته باشند زیرا این اختلال از شخصی در خانواده یا ژنتیک آن ها به ارث رسیده است.

چه چیزی باعث خودشیفتگی کودکان می شود؟

بسیاری از مردم بر این باورند که خودشیفته ها اینطور به دنیا نمی آیند. روانشناسان از علت دقیق آن مطمئن نیستند، اما فکر می کنند که کودکان به دلیل محیط اطرافشان این گونه می شوند.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

بنابراین فقط به این دلیل که یک فرد احساس می کند همیشه نیاز به درست بودن دارد یا در غیر اینصورت خودخواه است. این اعمال لزوماً به این معنی نیست که او یک بیماری روانی دارد.

مطالعاتی در ارتباط با خودشیفتگی کودکان

یک مطالعه در علوم روانشناسی و شناختی توسط دانشگاه آمستردام در مورد خودشیفتگی در کودکان انجام شد. این مطالعه به تعیین سطوح عزت نفس کودکان به دلیل مشارکت والدین کمک کرد. محققان به این نتیجه رسیدند که این اختلال بیشتر با ارزش‌گذاری بیش از حد والدین پیش‌بینی می‌شود تا فقدان صمیمیت والدین.

دیدگاه روانشناسان در مورد آن‌چه باعث خودشیفتگی کودکان می شود

روانشناسان موافق هستند که رفتار والدین کمکی به رشد یک کودک با این فرآیند است. این بدان معنا نیست که همه افراد خودشیفته توسط والدینشان خلق شده اند. ما همچنین بررسی خواهیم کرد که برخی از افرادی که به تازگی با این شخصیت متولد شده اند. برخی از روانشناسان معتقدند کودکان زمانی که والدین آن‌ها را تحسین می کنند، این ویژگی ها را بیشتر نشان می دهند. دیگران فکر می کنند که این ویژگی ها را نشان می دهند زیرا آن‌ها را با عشق و محبت پر نمی کنند. ما به هر دوی این دیدگاه ها می پردازیم.

نیاز به تایید

چند چیز وجود دارد که می تواند باعث خودشیفتگی کودکان شود. طبیعی است که کودکان تأیید و توجه والدین خود را بخواهند. گاهی اوقات زمانی که کودک نمی تواند آن توجه را به خود جلب کند. زیرا خانواده بسیار رقابتی است و فقط برای موفقیت های بالا ارزش قائل است، کودک عقب می ماند. گاهی اوقات کودک تنها زمانی احساس می کند که دوستش دارد. اگر برای رتبه دوم به رسمیت شناخته نشوند، احساس ناامیدی می کنند.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

اگر کودکی در خانواده ای خودشیفته بزرگ شود، فقط این ارزش ها را می بیند. آن‌ها یک الگوی مادام العمر برای تعقیب خوشبختی ایجاد کردند. مواقع دیگر وقتی کودک بارها و بارها به او گفته می شود که به اندازه کافی خوب نیست، احساس شکست می کند. آن‌ها تصمیم می گیرند خودشان را دوست داشته باشند و دنیا را شبیه خودشان کنند. زیرا والدینشان به اندازه کافی به آن‌ها محبت نشان نمی دهند. گاهی اوقات آن‌ها تا آن‌جا پیش می روند که کارهای عجیب و غریب انجام می دهند زیرا هوس توجه دارند. وقتی تایید نمی‌شوند، نوار را بیشتر و بیشتر می‌کنند تا این که کسی مجبور شود آن‌ها را ببیند و تأییدشان کند. تبدیل به یک چرخه معیوب می شود.

تلاش برای تکامل و خودشیفتگی کودکان

وقتی بچه ها معتقدند که فقط زمانی که “برنده” می شوند مورد محبت و ستایش قرار می گیرند، احساس ناامنی می کنند. آن‌ها فکر می کنند فقط زمانی برایشان ارزش قائل می شوند که منحصر به فرد باشند. کودک شروع به تلاش می کند تا “کامل” باشد تا دیده شود. آن‌ها برای کمال تلاش می کنند تا ثابت کنند که نقصی ندارند. والدین زمانی که در یک بازی آن ها تمام امتیازات را نگرفتند یا گلی به ثمر نرسانند، آن‌ها را پایین می‌آورند.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

اگر کودک از نظر چشمانش به اندازه کافی خوب نیست، در گوشه ای فرضی از اتاق قرار می گیرد. مشکل این است که کودک ارتباط خود را با خود از دست می دهد. آن‌ها حتی نمی دانند که در ریشه کی هستند. آن‌ها وقت خود را صرف تلاش برای تکمیل هر فعالیت می کنند به جای تمرکز بر رشد خود به عنوان یک شخص. یک کودک باید بتواند گاهی اوقات شکست بخورد. آن‌ها همیشه نمی توانند گل پیروزی را بزنند. اگر والدین به آن‌ها نگویند که از دست دادن یک گل اشکالی ندارد، آن‌ها همیشه احساس شکست خواهند کرد.

والدینی که کودکان را به عنوان مرکز جهان می دانند

بسیاری از والدین فرزندان خود را مرکز جهان خود قرار می دهند. این بدان معنا نیست که کودک ناگهان تبدیل به یک خودشیفته می شود. کودکان نوپا مرحله ای را می گذرانند که بسیاری آن را “دو نفر وحشتناک” می نامند. اگر کودک نوپا در این مرحله مورد غفلت قرار گیرد، گاهی اوقات صحنه را بدون اتمام آن ترک می کند. این سناریو ممکن است برای والدین مانند یک رویا به نظر برسد، اما یک چیز منفی است.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

آن‌ها با همین درک از جهان به بزرگسالی بالغ خواهند شد. در این مرحله، آن‌ها باید متوجه شوند که افراد دیگری در دنیای آن‌ها وجود دارند. آن‌ها می دانند که به افراد دیگر نیاز دارند، اما می خواهند مستقل باشند. این فقط یک مرحله عادی است. کودکان خردسال به مرزهایی نیاز دارند.

اگر به آن‌ها اجازه شکست داده نشود و محدودیت های خود را بدانند، بدون هیچ چشمداشتی بزرگ می شوند. آن‌ها این محدودیت ها را با عصبانیت، جیغ، دستکاری و آسیب احساسات یاد می گیرند.

منابع
وبسایت powerofpositivity

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا