دلایل از دست دادن علاقه به اهداف

شما سال را با لیستی از کارهایی که می خواهید انجام دهید شروع می کنید – سرگرمی جدیدی وجود دارد که توجه شما را به خود جلب کرده است، یا شاید می خواهید شغل خود را در مسیر جدیدی تغییر دهید. با این حال، پس از چند هفته کوتاه، علاقه خود را از دست داده اید. طبق یک مطالعه اخیر، تقریباً دو سوم افراد در ماه اول از اهداف خود دست می کشند. مطالعه دیگری روی 2000 نفر نشان داد که تقریباً 75 درصد از پاسخ دهندگان احساس می کردند که تمایل دارند خیلی راحت تسلیم شوند. در این مقاله از همکده ما به بررسی دلایل از دست دادن علاقه به اهداف پرداخته ایم. مرکز مشاوره همکده اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران است. این مرکز ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی می باشد.

دلایل از دست دادن علاقه به اهداف

آیا همه ما فقط یک دسته از افراد تنبل هستیم که قادر به دستیابی به اهداف یا حفظ علاقه نیستیم؟ خیلی هم ساده نیست. به هر حال، گونه‌ای که 75 درصد جمعیت آن دارای چنین سرعت تکمیل ضعیفی است، احتمالاً زنده نمی‌ماند، چه برسد به تمام آنچه بشر به دست آورده است. بنابراین، چه چیزی می تواند دلیلی باشد که شما در تلاش برای حفظ علاقه هستید؟ در ادامه دلایل از دست دادن علاقه به اهداف را بیان می کنیم.

هدف خیلی بزرگ / دلهره آور / دور است

هدف شما خیلی بزرگ است و فکر کردن به آن باعث می شود احساس بی کفایتی کنید. در واقع، فقط فکر کردن به هر قدم کوچک ضروری باعث می‌شود احساس غرق شدن کنید. مطمئناً، افراد دیگری قبلاً این کار را انجام داده‌اند، اما احتمالاً یک پا یا نوعی مهارت خاص یا چیزی شبیه به آن داشتند. هیچ راهی وجود ندارد که یک فرد معمولی مانند شما بتواند چنین موفقیتی را انجام دهد. اگرچه دستیابی به هدف فوق العاده خواهد بود، اما انجام آن فراتر از حد تصور شماست. در این مرحله کمتر یک هدف و بیشتر شبیه یک رویا است.

شما تصویر بزرگ اهداف را از دست داده اید

یکی از دلایل از دست دادن علاقه به اهداف نبود تصویر است. چرا کاری را انجام می دادید؟ شما تصویر ذهنی را از دست دادید و نمی توانید به یاد بیاورید. اینطور نیست که از فراموشی یا چیزی دیگر رنج می برید. شما به سادگی بیش از حد درگیر این فرآیند شدید و نمی توانید “چرا” خود را به خاطر بسپارید. زمانی که روی فعالیت های روزمره تمرکز می کنید، داشتن انگیزه می تواند کار دشواری باشد. وقتی فراموش می کنید هدفت مهارت در نواخت گیتار بود، تمرینات هر روز سخت می شود.

زندگی اتفاق می افتد

آیا هرگز به نظر می رسد که زندگی علیه شما توطئه می کند تا شما را از دنبال کردن اهداف یا لذت بردن از سرگرمی های خود باز دارد؟ مثل این است که یک شرایط اورژانسی، الزام یا موضوع بلافاصله پس از دیگری پیش می آید. شما به سختی یک دقیقه برای خود فرصت دارید زیرا زندگی به سرعت در حال وقوع است. قبل از اینکه متوجه شوید، برای مدت طولانی هدف یا سرگرمی خود را نادیده گرفته اید. تنها دلیلی که تا به حال به آن علاقه داشته اید، زمانی است که به تجهیزات استفاده نشده ای که در همان ابتدا خریدید برخورد می کنید.

مبارزه برای عادات لازم یکی از دلایل از دست دادن علاقه به اهداف

یادگیری چیزی جدید یا ترک عادت های بد مستلزم مجموعه ای جدید از عادات است که شما را تا رسیدن به هدفتان متمرکز نگه می دارد. اگر نتوانید خودگردانی کنید، به احتمال زیاد به هدف یا مقصدی در این زمینه نخواهید رسید. نظم و انضباط برای تغییر رفتار ما لازم است. فرض کنید می خواهید در پایان سال یک ماراتن بدهید. این نه تنها به استقامت بدنی بلکه به نظم و تعهد نیاز دارد تا ساعاتی از زمان لازم برای دویدن در مسافت های طولانی را صرف کنید.

ما اغلب علاقه خود را از دست می دهیم زیرا متوجه می شویم هزینه هدف ما بسیار بیشتر از آن چیزی است که می خواهیم بپردازیم. ممکن است بخواهید یک ماراتن بدوید اما حاضر نباشید تا ساعت 5:30 صبح، پنج تا شش روز در هفته برای دویدن از خواب بیدار شوید. عادات شما تعیین می کند که آیا می توانید برای مدت طولانی به چیزی پایبند باشید یا خیر.

مهارت های مدیریت زمان ضعیفی دارید

یکی از دلایل از دست دادن علاقه به اهداف، عدم مدیریت زمان است. همه ما 24 ساعت در روز فرصت داریم. اما همه ما آن زمان را به طور موثر مدیریت نمی کنیم. در پایان وقت، آیا تا به حال به این فکر کردید که تمامش کجا رفت؟ آیا تا حالا یک روز کامل را جلوی تلویزیون یا در شبکه‌های اجتماعی از دست دادید؟ این به این معنا نیست که شما در روز زمان کافی برای تعهد به هدف یا مهارت جدید خود ندارید، بلکه این است که بخش زیادی از روز خود را صرف فعالیت های غیرمولد می کنید. در نهایت، چیزی که وقت خود را صرف آن می کنید نشان می دهد که واقعا برای چه چیزی ارزش قائل هستید.

انتظار دارید احساساتتان انگیزه شما را حفظ کند

بخشی از دلیل اینکه شما از سرگرمی های خود بسیار لذت می برید این است که سرگرم کننده است. اما انتظار داشتن هر دقیقه از آن پر از هیجان و لذت غیرواقعی است. هر فعالیتی جنبه ای از آن دارد که آنقدرها هم شگفت انگیز نیست. در مورد آن فکر کنید. چه فعالیتی انجام می دهید که از تک تک دقیقه آن لذت می برید؟ احتمالاً چیزی در مورد آن وجود دارد که واقعاً دوست ندارید. ذهن ما به راحتی می تواند منحرف شود. وقتی کاری را انجام می‌دهیم که آنطور که می‌خواهیم سرگرم‌کننده نیست، تمایل خود را از دست می‌دهیم و به کارهای دیگر می‌رویم. فکر عبور از خط پایان یک ماراتن با دوستان و خانواده که شما را تشویق می کنند ممکن است چنین باشد.

یکی از دلایل از دست دادن علاقه به اهداف، سخت تر بودن کار است

هر کاری که ارزش دارایی یا انجام را دارد به تلاش شما نیاز دارد. بافندگی یک پتوی زیبا و درشت برای شب‌های یخ‌زده ممکن است برای شروع یک سرگرمی ساده به نظر برسد، اما برای تکمیل آن به صبر و حوصله زیادی نیاز است. برخی از سرگرمی ها تصور نادرستی از آسان بودن را ایجاد می کنند. حداقل برای تازه‌کارهایی که قبلاً آن را امتحان نکرده‌اند این کار را می‌کند. تنها پس از وارد شدن به فعالیت است که به طور کامل پیچیدگی آن را درک می کنید.

رقصیدن ممکن است آسان به نظر برسد. بالاخره چه چیز دیگری به جز حرکت بدنت با ریتم موسیقی لازم است؟ اما متخصصان آن می توانند به شما اطمینان دهند که رقصیدن بسیار سخت تر از آن چیزی است که به نظر می رسد. دست کم گیری سختی یادگیری یک مهارت یا دشواری یک سرگرمی، زودتر از آنچه فکر می کنید، اشتیاق شما را کم می کند.

شما برای کمال تلاش می کنید

یکی از دلایل از دست دادن علاقه به اهداف، تلاش برای کمال است. به هر دلیلی، برخی از ما معتقدیم که نابغه هستیم و باید به طور خودکار در هر فعالیتی که انجام می دهیم خوب باشیم. اگر در اولین تلاش خود از آن لذت ببریم، فوراً آن را رها می کنیم. ما از ظاهری کمتر از ایده آل متنفریم. برای مثال، مدتی است که سعی می‌کنید روش نواخت گیتار را بیاموزید. اما چون توانایی اساتید را ندارید آنرا رها می کنید. مبارزه برای کمال، لذت شما را از فعالیت کم می کند. شما به خود فرصتی برای خطا و درس گیری از آن اشتباهات نمی دهید.

برای مدت طولانی متعهد نیستید

به طور منطقی، ما می دانیم که یادگیری یک مهارت جدید یا تغییر یک عادت زمان زیادی می برد. مدت زیادی طول کشید تا وزن اضافی خود را ایجاد کنید، بنابراین مدت زیادی طول می کشد تا آن را کم کنید. یادگیری طرز گیتار گزنی چند ماه (اگر نه سالها) طول می کشد، اما تمرینی هر روزی برای شرایط سخت است. در حالی که ممکن است فکر کنیم به اهداف و/یا سرگرمی های خود متعهد هستیم، اما وقتی پای تعهد به کار سختی که لازم است باشد، اینطور نیستیم. حداقل ما متعهد به کار سخت برای مدت طولانی نیستیم.

یکی از دلایل از دست دادن علاقه به اهداف دست کم گرفتن تلاش است

آیا تا به حال اسکیت روی یخ را امتحان کرده اید؟ بی زحمت به نظر می رسد، اینطور نیست؟ حتی بچه ها هم این کار را می کنند، پس واقعا چقدر می تواند سخت باشد؟ اگر از کسی بپرسید که سعی کرد اسکیت روی یخ بزند و بارها زمین خورد،  می فهمید که اسکیت روی یخ آنقدرها هم که به نظر می رسد سهل نیست. تئودور روزولت یک بار گفت: “هیچ چیزی که ارزش داشته باشد آسان به دست نمی آید.” این در مورد فعالیت‌هایی که سعی می‌کنیم یاد بگیریم نیز صادق است. حتی نوزادان وقتی یاد می گیرند چگونه راه بروند دچار مشکل می شوند. هیچ کاری وجود ندارد که بخواهید انجام دهید، داشته باشید یا یاد بگیرید که به تلاش شما نیاز نداشته باشد.

شما خسته هستید

شما چیزهای زیادی در ظرف خود دارید و از نظر جسمی و روانی خسته هستید. بین کار، بازی، مدرسه و زندگی، انرژی کمی برای هر چیز دیگری باقی می ماند. شما به سختی فرصتی برای فکر کردن دارید، چه رسد به اینکه به فعالیت دیگری بپردازید. اگرچه دوست دارید به هدف خود برسید، اما زمان یا انرژی لازم برای انجام آن را ندارید. شما در حال حاضر در حالت خالی در حال اجرا هستید. دیگر  انرژی موجود نیست.

 

 

 

منابع
aconsciousrethink

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا