دلایل عاشق شدن خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی
اکثر مردم شرکای عاشقانه ای را انتخاب می کنند که با توجه به درک چگونگی حفظ صمیمیت، تقریباً برابر آنها هستند. این شبیه چیزی است که در دوران دبستان و مدرسه تجربه می کردیم. معلمان ما را در گروه های خاصی دسته بندی می کردند. برای مثال برخی افراد در دسته بندی های گروهی می توانستند با هم آهنگی را بخوانند. همه افراد گروه دقیقاً مشکلات خواندن یکسانی نداشتند، اما همه از نظر مهارت های خواندن کم و بیش در یک سطح بودند. در این مقاله از وب سایت مرکز مشاوره همکده ما به بررسی دلایل عاشق شدن خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی پرداخته ایم. این مرکز ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران می باشد.
گروه های دارای مهارت صمیمیت
روابط نیز به مهارتهایی نیاز دارد، مانند یادگیری نحوه مذاکره درباره اختلافات، برقراری ارتباط، بخشش یکدیگر پس از دعوا و غیره. من به اینها به عنوان مجموعه “مهارت صمیمیت” ما فکر می کنم. من متوجه شده ام که افراد تمایل دارند ناخودآگاه خود را با توجه به سطح مهارت های صمیمیت خود به گروه هایی تقسیم کنند. تعداد بسیار کمی از افراد شریکی را انتخاب می کنند که بیش از نیم پله بالاتر یا پایین تر از آنها باشد و با توجه به توانایی آنها در حفظ یک رابطه موفق باشد. اگر کسی در درک مهارت های صمیمیت خیلی بالاتر از ما باشد، احتمالاً ما را خسته کننده و دشوار می بیند. اگر آنها خیلی پایین تر از ما باشند، احتمالاً به همین دلایل به آنها بی علاقه خواهیم بود. افراد مبتلا به اختلالات مرزی و خودشیفتگی در برخی از مسائل صمیمیت مشترک مشترک هستند.
دلایل عاشق شدن خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی با توجه به گروه های مختلفی بررسی می شود که در ادامه بیان می کنیم. افراد هر دوی این گروهها فاقد آن چیزی هستند که رواندرمانگران «روابط کل شی» و «ثبات شی» مینامند.
روابط کل شی
«روابط کل شیء» ظرفیتی است برای دیدن همزمان خصوصیات خوب و بد یک فرد و پذیرش وجود هر دو. این ظرفیت معمولاً در اوایل کودکی از طریق کپی برداری از والدین شما و مهمتر از همه، از طریق دیده شدن واقع بینانه و پذیرفته شدن و دوست داشتن والدین توسط والدین خود، علیرغم نقص های شما، ایجاد می شود. در صورتی که فرد انگیزه کافی داشته باشد و روان درمانی مناسب داشته باشد، بعداً می توان این ظرفیت را به دست آورد. بدون «روابط کل شی»، افراد بین دو دیدگاه به همان اندازه افراطی و غیرواقعی از خود و سایر افراد متناوب میشوند: یا «همه خوب» هستند یا «همه بد». به جای ادغام این دیدگاهها وقتی چیزی را میبینند که به وضوح نشان میدهد طرف مقابل کاملاً خوب نیست، به سادگی او را کاملاً بد تلقی میکنند – و بالعکس.
در هر دو مورد، آنها همچنین به طور موقت تمام تاریخ گذشته مرتبط با طرفی را که اکنون از آگاهی خارج شده است، فراموش می کنند. بنابراین، اگر آنها شما را “همواره خوب” می بینند، فقط چیزهایی را به خاطر می آورند که از این دیدگاه حمایت می کنند. هنگامی که آنها شما را به عنوان “همواره بد” می بینند، فقط چیزهایی را به یاد می آورند که از این دیدگاه حمایت می کنند. از آنجایی که هر دوی این دیدگاهها بیش از حد افراطی و نادرست هستند، ذاتاً ناپایدار هستند و گاهی اوقات میتوانند به سرعت در طول روز به عقب و جلو بروند.
ثبات شی
در روند دلایل عاشق شدن خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی به ثبات شی هم می رسیم. “ثبات شی” دو بخش اساسی دارد:
- توانایی حفظ احساسات مثبت خود نسبت به کسی در حالی که احساس می کند از آن فرد آسیب دیده، ناامید یا عصبانی است.
- توانایی حفظ حس ارتباط عاطفی با کسی که دیگر حضور ندارد. این شامل توانایی به یاد آوردن چهره او و سایر ویژگی های مهمی است که شما با آن شخص مرتبط می کنید. بدون این، شخص به معنای واقعی کلمه: خارج از دید و ذهن است.
فقدان “ثبات شی” نتیجه نداشتن “روابط کل شی” است. روابط کل شی و ثبات شی را می توان به عنوان مهارت های صمیمیت در نظر گرفت.
فقدان روابط کل شی و ثبات شی
در روند دلایل عاشق شدن خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی به دو گزینه فقدان روابط کل شی و ثبات شی می رسیم. با توجه به مکتب فکری روابط عینی در مورد اختلالات شخصیت، فقدان “روابط کل شی” و فقدان “ثبات شی” ویژگی های تعیین کننده همه اختلالات شخصیت هستند. این بدان معنی است که فقدان هر دو ویژگی تعیین کننده گروه مهارت صمیمیت فعلی افراد مبتلا به اختلالات شخصیت است. این فقدان متقابل “روابط کل شی” و “ثبات شی” در واقع این احتمال را افزایش می دهد که دو نفر که هر کدام دارای اختلال شخصیت هستند (از جمله فردی با سازگاری خودشیفتگی و شخصی با سازگاری مرزی) عاشق یکدیگر شوند. این احتمال را کاهش می دهد که هر دو عاشق فردی بدون اختلال شخصیت شوند – همه چیزهای دیگر برابر هستند.
خودشیفته ها و خطوط مرزی پیوندهای شدید و سریعی را تشکیل می دهند
خودشیفته ها و افراد مرزی وجه مشترک دیگری نیز دارند که باعث می شود آنها یکدیگر را انتخاب کنند. هر دو می توانند به سرعت وابستگی های عاشقانه شدیدی بر اساس اطلاعات بسیار کمی در مورد شخص مقابل ایجاد کنند. اکثر افرادی که انطباق مرزی یا خودشیفته را ندارند، معمولاً برای تصمیم گیری در مورد اینکه معشوق جدیدشان «همین» است، وقت می گذارند. مشتریان مرزی و خودشیفته من اغلب زمانی که به سختی یکدیگر را می شناسند، فوراً با هم پیوند برقرار می کنند. آنها تمایل به انجام این کار به دلایل مختلف دارند:
دلایل مرزی
در روند دلایل عاشق شدن خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی با مسیر های مختلفی مواجه می شویم. بسیاری از افراد با اقتباس های مرزی برای عشق زندگی می کنند. آنها از ارتباط با کسی به عنوان درمانی برای احساس پوچی، بی قراری و تنهایی استفاده می کنند. آنها به سرعت وابستگی های قوی ایجاد می کنند و در برابر هرگونه اطلاعاتی که نشان می دهد باید جدا شوند مقاومت می کنند زیرا این شخص یک همسر نامناسب است. ایده جدا شدن، ترس اساسی آنها از رها شدن را به وجود می آورد، بنابراین آنها دلایلی برای ترک نکردن پیدا می کنند. وقتی همه چیز بد می شود، همانطور که اغلب زمانی که یک مرزی با یک خودشیفته ازدواج می کند، این همسر مرزی است که معمولاً بیشترین مشکل را برای جدا شدن از رابطه دارد. این به این دلیل است که آنها به شدت در تضاد هستند.
یک طرف آنها کاملاً منطقی هستند و می دانند که رابطه کار نمی کند و باید ترک کنند، در حالی که طرف دیگر از برداشتن گام ترک بسیار می ترسد زیرا به این معنی است که آنها در این رابطه خواهند بود. افراد مبتلا به BPD برای رویارویی با زندگی روزمره بزرگسالان احساس ناکافی می کنند و بودن با کسی – تقریباً هر کسی – می تواند احساس امنیت بیشتری نسبت به تنهایی داشته باشد.
دلایل خودشفیتگی از دلایل عاشق شدن خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی
خودشیفته ها معشوقه های خود را بر اساس افزایش عزت نفس خود انتخاب می کنند. از آنجایی که نیاز آنها به افزایش عزت نفس ادامه دارد، آنها انگیزه ای ندارند که منتظر بمانند تا فرد را بهتر بشناسند. چیزهایی که خودشیفتهها را جذب میکنند، ویژگیهای شخصی پایدار شخص مقابل یا حتی سازگاری نیست. تا زمانی که فرد از نظر او جایگاه بالایی دارد و او را جذاب میداند، معمولاً مایلند با سرعت کامل رابطه را پیش ببرند. متأسفانه، از آنجایی که علاقه واقعی آنها به این شخص دقیقاً سطحی است، آنها اغلب رابطه را همانقدر ناگهانی که شروع کردند ترک می کنند. خودشیفته ها و مرزی ها چیزهای متفاوتی از یک رابطه می خواهند.
آن ها هر کدام ممکن است عاشق شوند، اما آنها احتمالاً انتظار چیزهای بسیار متفاوتی از رابطه دارند که بعید است که رابطه برای مدت طولانی موفق باشد.
شرایط خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی
زمانی که دلایل عاشق شدن خودشیفته ها و افراد با شخصیت مرزی را بررسی می کنیم با شرایط خاصی مواجه می شویم. خودشیفته ها خواهان افزایش مداوم عزت نفس هستند. مرزی ها عشق مستمر و بی قید و شرط می خواهند. افراد خودشیفته میخواهند همسرشان حس عزت نفس آنها را تقویت کند، در حالی که افراد مرزی میخواهند به طور مداوم اطمینان حاصل کنند که دوستشان دارند. هر دو دسته از نیازها ممکن است در اوایل ماه عسل رابطه برآورده شوند. اما در ادامه کمتر و کمتر ممکن است برآورده شوند زیرا آنها بیشتر به بودن با یکدیگر عادت می کنند.
افراد مرزی و خودشیفته اغلب عاشق می شوند زیرا از نظر “مهارت های صمیمیت” تقریباً در یک سطح هستند. هر دوی آنها احتمالاً در مراحل اولیه یادگیری چگونگی حفظ موفقیت آمیز روابط صمیمانه هستند. در ابتدا، همه چیز ممکن است شاد به نظر برسد، زیرا هر دو ظرفیت ایجاد وابستگیهای عاشقانه سریع و شدید بدون نگاه دقیق به شخصیت واقعی طرف مقابل را دارند. هر دوی آنها احتمالاً بر این باورند که دقیقاً همان چیزی را که آرزوی آن را داشتند از شریک عاشقانه جدید خود به دست خواهند آورد. هر کدام دیگری را به عنوان یک رویا می بینند.
متأسفانه، با پیشرفت رابطه، تفاوتهای اساسی آنها در نحوه برخوردشان با زندگی و آنچه از یکدیگر میخواهند و فقدان «روابط کل شی» و «ثبات شی»، رابطهشان را ذاتاً بیثبات و بعید میسازد. یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که در اینجا صدق می کند: یک پرنده و یک ماهی می توانند عاشق شوند، اما چگونه می توانند زندگی مشترکی را بسازند؟