جزئیات احساسات منفی
همه ما از سنین پایین احساسات را تجربه می کنیم. همانطور که بزرگسالانی که سعی می کنند در دنیای اغلب پر هرج و مرج زندگی مدرن حرکت کنند، دامنه احساساتی که ما در یک روز تجربه می کنیم می تواند به طور چشمگیری تغییر کند. توانایی ما برای احساس کردن و پاسخ به احساساتمان اغلب بدیهی تلقی می شود. ما به ندرت توقف می کنیم تا فکر کنیم و به آنچه احساس می کنیم توجه کنیم. ما تأثیری که بر حالات روانی و فیزیولوژیکی ما دارد یا پیامدهای درازمدت نگه داشتن احساسات ممکن است برای ما مضر باشد را در نظر نمی گیریم. در این نوشته از وب سایت همکده ما به بررسی جزئیات احساسات منفی می پردازیم. مرکز مشاوره همکده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی را برای بهبود شرایط روانی ارائه می کند.
احساسات منفی چیست؟
مهم است که بین چیستی یک احساس و چه احساسی تمایز قائل شویم. در حالی که این دو به هم مرتبط هستند، تفاوتی بزرگتر از آنچه که ممکن است تصور کنید وجود دارد. احساسات به عنوان پاسخ های “سطح پایین” در نظر گرفته می شوند. آنها ابتدا در نواحی زیر قشری مغز مانند آمیگدال و قشر پیش پیشانی شکمی رخ می دهند. این مناطق مسئول تولید واکنش های بیوشیمیایی هستند که تأثیر مستقیمی بر وضعیت فیزیکی شما دارند.
احساسات در DNA ما رمزگذاری شدند. تصور می شود که به عنوان راهی برای کمک به ما در واکنش سریع به تهدیدات محیطی مختلف، مانند پاسخ “جنگ یا گریز” ما ایجاد شدند. همچنین نشان داده شده است که آمیگدال در آزادسازی انتقال دهنده های عصبی که برای حافظه ضروری هستند، نقش دارد، به همین دلیل است که خاطرات عاطفی اغلب قوی تر و راحت تر به یاد می آیند. احساسات دارای زمینه فیزیکی قوی تری نسبت به احساسات درونی هستند. به این معنی که محققان تشخیص عینی آنها را از طریق نشانه های فیزیکی مانند جریان خون، ضربان قلب، فعالیت مغز، حالات چهره و زبان بدن آسان تر می دانند.
در جایی که احساسات می توانند تجربه کلی تری در بین همه انسان ها داشته باشند، احساسات منفی بیشتر ذهنی هستند و تحت تأثیر تجربیات شخصی و تفسیرهای ما از دنیای خود بر اساس آن تجربیات قرار می گیرند. جزئیات حساسات منفی را با این توضیحات در ادامه بیان می کنیم.
انواع احساسات
احساسات در نواحی نئوکورتیکال مغز رخ می دهد و گام بعدی در نحوه واکنش ما به احساسات خود به عنوان یک فرد است. از آنجایی که آنها بسیار ذهنی هستند، نمی توان آنها را به روشی که احساسات می توان اندازه گیری کرد. روانشناسان مدتهاست که دامنه احساسات انسانی و تعاریف آنها را بررسی کرده اند. اکمن (1999) شش احساس اولیه را شناسایی کرد:
- خشم
- انزجار
- ترس
- خوشبختی
- غمگینی
- تعجب
او بعداً این موضوع را گسترش داد و یازده احساس اساسی دیگر را ارائه کرد. این موارد شامل جزئیات احساسات منفی هم می باشد که عبارتند از:
- تفریح
- تحقیر
- قناعت
- خجالت
- هیجان
- احساس گناه
- غرور
- تسکین
- رضایت
- لذت حسی
- شرمندگی
پم (2013) احساسات منفی را به عنوان یک احساس ناخوشایند یا ناراحت کننده تعریف می کند که در افراد برای بیان تأثیر منفی نسبت به یک رویداد یا شخص برانگیخته می شود. با خواندن فهرستی از احساسات اساسی اکمن، تشخیص احساساتی که ممکن است به عنوان احساسات «منفی» شناخته شوند، بسیار آسان است. در حالی که میتوانیم از برچسب منفی استفاده کنیم، اما با آنچه در مورد احساسات میدانیم، مهم است که اذعان کنیم که تجربه کردن همه احساسات کاملاً طبیعی است. آنها بخشی از DNA ریشهدار ما هستند. آنچه مهمتر است، درک زمان و چرایی بروز احساسات منفی و ایجاد رفتارهای مثبت برای رسیدگی به آنها است.
نگاهی به روانشناسی عواطف برای درک جزئیات احساسات منفی
یکی از محبوبترین نظریههای روانشناختی احساسات، چرخ احساسات رابرت پلاچیک است. پلوچیک (1980) بیان کرد که هشت پایه برای عواطف وجود دارد. این موارد عبارتند از: شادی، اعتماد، ترس، تعجب، غم، انتظار، خشم و انزجار. پلاچیک با جفت کردن احساسات با متضادهایشان و سپس ایجاد چرخ احساسات فراتر رفت، که در مورد چگونگی پیچیده و تعاملی بودن احساسات ما توضیح می دهد.
چرخ احساسات
همانطور که گفته شد، پلاچیک برای کمک به توسعه بیشتر نظریه خود، احساسات اصلی را با مخالفان قطبی آنها جفت کرد، بنابراین:
- غم نقطه مقابل شادی است
- انتظار برعکس شگفتی است
- خشم نقطه مقابل ترس است
- انزجار برعکس اعتماد است
چرخ پلوچیک یک نمایش بصری قوی از نحوه نمایش احساسات ما است. همانطور که می بینید با حرکت به سمت بیرون روی چرخ، احساسات اصلی کاهش می یابد. Plutchik همچنین از رنگ برای نشان دادن شدت احساسات استفاده می کند: هر چه رنگ تیره تر باشد، شدت آن بیشتر است. بنابراین در شدیدترین اعتماد به تحسین تبدیل می شود و در حداقل شدت آن پذیرش. این یک منبع شروع فوق العاده است که به ما کمک می کند تا درک خود را از نحوه نشان دادن احساساتمان، نحوه نوسان آنها و نحوه تعامل آنها با یکدیگر بیشتر توسعه دهیم. این امر تحقیقات روانشناختی بیشتری را در این زمینه فراهم کرده است و اغلب پایهای است که پژوهشگرانی که به بررسی احساسات میپردازند، تحقیقات خود را از آن بنا کردهاند.
درخت احساسات و درک جزئیات احساسات منفی
شوور و همکارانش، “درخت” احساسات را پیشنهاد کردند که احساسات را به ابعاد اولیه، ثانویه و سوم تقسیم می کند. این شامل 6 هیجان اولیه (عشق، شادی، تعجب، خشم، غم و ترس) با احساسات مرتبط است که در سطح ثانویه و دوباره در سطح سوم ایجاد می شود. به عنوان مثال، اگر احساس اولیه شادی باشد، احساسات ثانویه می تواند شامل نشاط، خوش بینی یا شیفتگی باشد و سطح سوم می تواند شامل لذت، پیروزی یا امید باشد.
کامبریا، لیوینگستون و حسین (2011) چرخ پلوچیک را به سطح دیگری بردند و «ساعت شنی احساسات» را توسعه دادند. آنها در کتاب خود هشت احساس اساسی پلوچیک را بنا کردند و آنها را به چهار بعد تقسیم کردند: حساسیت، توجه، خوشایند و استعداد. آنها همچنین بین اینکه کدام یک از احساسات مثبت (شادی، اعتماد، خشم و انتظار) یا منفی (انزجار، غم، ترس و تعجب) هستند، تمایز قائل شدند.
تحقیقات و مطالعات
هر چه تحقیقات بیشتر برای درک احساسات ما تلاش کرده باشد، بیشتر در مورد تمایز بین احساسات مثبت و منفی و تأثیر هر یک بر سلامت روانی ما، بلکه بر سلامت جسمانی ما نیز آشکار می شود. در ادامه نکات مهمی در زمینه تحقیقات مربوط به جزئیات احساسات منفی را بیان می کنیم:
احساسات به عنوان اطلاعات
شوارتز و کلور (1996) تئوری “احساسات به عنوان اطلاعات” را توسعه دادند که نقش احساسات ما را در نحوه قضاوت ما در مورد محیط خود مفهوم سازی کرد. آنها این نظریه را مطرح کردند که احساسات ما بازخوردی در مورد ایمنی محیط و ظرفیت ما برای مدیریت موقعیتهای خاص به ما میدهند. در این رابطه، احساسات منفی قویترین نشانهای را به ما میدهند که چیزی درست نیست، یا ممکن است امنیت ما به خطر بیفتد. اضطراب اغلب به عنوان یک احساس منفی در نظر گرفته می شود. اما برای ترغیب ما به عمل ضروری است. ما اغلب پاسخ به موقعیتها را بی حضور این هیجانات دشوار میدانیم. اما مهم است که آن را کنترل کنیم. زیرا اضطراب طولانیمدت میتواند عملکرد شناختی ما را مختل کند.
جزئیات احساسات منفی و مذاکره
آدلر، روزن و سیلورستاین (1998) تأثیر احساسات منفی را در نقش مذاکره بررسی کردند. آنها با تمرکز بر دو احساس منفی – ترس و خشم – دریافتند که مذاکرهکنندگانی که نمیتوانستند این احساسات را کنترل یا درک کنند، علیرغم آموزشهایشان، اغلب قادر به میانجیگری مؤثر در موقعیت نیستند. تحقیقات مشابهی راههای هیجانهای مختلف، مانند خشم و قدردانی، تأثیر بر شناخت و رفتار را در چارچوب میانجیگری بررسی کردهاند.
انگیزه مثبت
نویسندگان، Biswas-Diener و Kashdan (2014) یک کتاب کامل در مورد انگیزه مثبتی نوشتند که احساسات منفی می تواند ما را به سمت آن سوق دهد. آنها احساسات منفی را به عنوان انگیزه ای برای کمک به ما در رسیدگی و اصلاح رفتار و اقدام می بینند. عواطف منفی نیز در زمینه های فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است. روزین و همکاران (1999) احساسات تحقیر، خشم و انزجار و تأثیر آنها را در جوامع آمریکایی و ژاپنی بر قوانین اخلاقی مانند جامعه، خودمختاری و الوهیت بررسی کرد.
تئوری ارزیابی و جزئیات احساسات منفی
تئوری ارزیابی همچنین نگاهی به احساسات منفی – به ویژه خشم – انداخته است. مطالعات نشان دادهاند که افراد وقتی رویداد یا موقعیتی را بهعنوان یک رویداد یا موقعیت بهعنوان مربوط به خود، ناسازگار با آنچه که میخواهند به دست آورند و زمانی که عمداً توسط شخص دیگری ایجاد میشود، احساس عصبانیت میکنند. نظریه پردازان ارزیابی بر نقش ادراک تهدیدات بالقوه تأکید می کنند
نمونه هایی از احساسات منفی
همانطور که شروع به کاوش کردیم، احساسات منفی کامل شدند. طبیعی است بدون آنها، ما نمی توانیم از موارد مثبت قدردانی کنیم. در عین حال، اگر متوجه شدید که به طور مداوم به یک احساس خاص – به ویژه یک احساس منفی – تمایل دارید، ارزش دارد که دلیل آن را بررسی کنید. در ادامه هشت مورد از رایج ترین احساسات منفی و دلیل بروز آن ها آمده است:
خشم
تا به حال شده کسی به شما بگوید که کاری را که می خواهید انجام ندهید؟ این چه احساسی را در شما به وجود می آورد؟ آیا خون شما شروع به جوشیدن می کند؟ دمای شما افزایش می یابد و آیا به طور استعاری همه چیز را “قرمز” می بینید؟ معمولاً خشم را اینگونه توصیف می کنند. بدن شما به چیزهایی که مطابق میل شما نیستند واکنش نشان می دهد و تلاشی برای اصلاح آن است
اغلب وقتی عصبانی هستیم فریاد می زنیم، چهره ما عصبانیت ما را ثبت می کند و حتی ممکن است چیزهایی را دور بزنیم. ما سعی می کنیم در یک موقعیت راه خود را طی کنیم و این تنها راهی است که می توانیم چگونه فکر کنیم. اگر اغلب به این سناریوها واکنش نشان میدهید، ایده خوبی است که دلیل آن را بررسی کنید و استراتژیهای مثبت تری ارائه دهید.
دلخوری در جزئیات احساسات منفی
همکاری دارید که بلند صحبت می کند؟ همسرتان همیشه ظروف کثیف را در سینک می گذارد؟ اگرچه ممکن است ما همکارمان را دوست داشته باشیم و شریک زندگی خود را دوست داشته باشیم. اما این رفتارها باعث می شود واقعاً ما ناراحت شویم. با مراجعه به چرخ پلوچیک، می توانید ببینید که آزار، شکل ضعیف تر خشم است. اگرچه به شدت عصبانیت نیست. اما نتیجه یک فرآیند فکری مشابه است. اتفاقی افتاد یا شخصی در حال انجام کاری است که شما آرزویش را ندارید. و هیچ کنترلی روی آن ندارید.
ترس
ترس اغلب به عنوان یکی از احساسات اصلی اصلی ذکر می شود، و این به این دلیل است که به شدت با احساس ما در حفظ خود مرتبط است. این یک پاسخ تکامل یافته برای هشدار دادن به ما در مورد موقعیت های خطرناک، موانع غیرمنتظره یا شکست است. ما احساس ترس نمی کنیم تا احساس ناراحتی کنیم، برعکس، این ترس وجود دارد تا به ما کمک کند تا خطر احتمالی را با موفقیت عبور کنیم. در آغوش گرفتن احساس ترس و کشف دلیل بروز آن می تواند به شما کمک کند خود را فعالانه برای مقابله با چالش ها آماده کنید.
اضطراب و جزئیات احساسات منفی
مانند ترس، اضطراب نیز به دنبال هشدار دهی به ما در مورد تهدیدات و خطرات موجود است. اغلب به عنوان یک احساس منفی در نظر گرفته می شود. زیرا تصور می شود که داشتن یک حالت مضطرب به قضاوت و توانایی ما برای عمل آسیب می زند. تحقیقات جدید خلاف این را نشان داد.
غمگینی
وقتی یک ضرب الاجل را از دست می دهید. نمره بدی می گیرید. یا شغلی را که به آن امید بسته بودید از دست می دهید، احتمالاً احساس ناراحتی خواهید کرد. غم و اندوه زمانی اتفاق می افتد که از خود، دستاوردهای خود یا رفتار دیگران در اطراف خود ناراضی باشیم. تجربه اندوه می تواند خوب باشد زیرا به ما نشان می دهد که به چیزی علاقه مند هستیم. می تواند یک کاتالیزور عالی برای پیگیری تغییر باشد.
احساس گناه
جزئیات احساسات منفی در احساس گناه هم دیده می شود. این مورد بسیار چالشی است. ما میتوانیم این را در رابطه با خودمان و رفتارهای گذشتهای که دوست داشتیم اتفاق نمیافتاد، احساس کنیم، بلکه در رابطه با اینکه چگونه رفتارمان بر اطرافیانمان تأثیر میگذارد. احساس گناه اغلب به عنوان “احساس اخلاقی” نامیده می شود. می تواند یک کاتالیزور قوی دیگر برای تشویق ما به ایجاد تغییرات در زندگی باشد.
بی تفاوتی
مانند احساس گناه، بی تفاوتی نیز می تواند یک احساس پیچیده باشد. اگر اشتیاق، انگیزه یا علاقه خود را نسبت به چیزهایی که قبلاً از آنها لذت می بردید از دست داده اید، این می تواند به بی علاقگی مرتبط باشد. مانند خشم، زمانی که کنترل یک سناریو یا موقعیت را از دست میدهیم، میتواند به وجود بیاید، اما به جای عصبانی شدن، به دنبال بیان منفعلانه-پرخاشگرانهتر شورش هستیم.
ناامیدی
آیا تا به حال شده است که چندین بار به یک کار یا هدف خاص برسید و موفق نشده باشید؟ آیا این باعث شد که احساس کنید می خواهید دستان خود را در هوا پرتاب کنید و در رختخواب با یک وان بزرگ بستنی برای شرکت در کمپ بروید؟ این ناامیدی است و این احساسی است که وقتی به نتایجی که میخواهیم نمیرسیم به وجود میآید. ناامیدی بهانه ای به ما می دهد تا از اهداف مورد نظر خود دست برداریم و به تاکتیک حفظ خود باز می گردد. ناامیدی در واقع می تواند یادآور مفیدی برای استراحت و بازیابی، قبل از دوام یک هدف چالش برانگیز باشد.