چرا من بدون دلیل افسرده هستم؟
افسردگی دلایل زیادی دارد که همه آن ها پیچیده هستند و درک آن ها دشوار است.اما چرا من بدون دلیل افسرده هستم؟ در برخی موارد ، احساس افسردگی می تواند به وضوح با تجربه ای در زندگی کسی مرتبط باشد ، مانند از دست دادن غم انگیز یا یک رویداد خشن. افراد دیگر ممکن است از داشتن سابقه خانوادگی در زمینه بیماری روانی آگاه باشند و در نتیجه، ممکن است با تشخیص افسردگی مراقب باز مراقب خود نباشند. با این حال، برخی از افراد افسرده می شوند و نمی دانند چرا. آن ها ممکن است احساس کنند که “دلیلی” برای افسردگی ندارند . خصوصاً اگر زندگی خود را در مقایسه با دیگران “خوب” یا “آسان” بدانند. فشار برای توضیح یا توجیه احساس آنها می تواند افسردگی را بدتر کند و ممکن است مانع از درمان های لازم در افراد شود.
در این مقاله نیز ما به بررسی این مسئله پرداخته ایم که چرا من بدون دلیل افسرده هستم؟! این سوال و پاسخ های آن نکات زیادی را به ما یادآور می شود. با این حال برای رفع افسردگی بهترین کار مراجعه به روان شناسان است. از این رو شما می توانید به مرکز مشاوره همکده مراجعه نمایید. مرکز مشاوره همکده اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران می باشد. این مرکز ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی می باشد.
تجربه زندگی با افسردگی
فردی که از سلامت جسمی خوبی برخوردار است، شاغل است، خانه ای امن برای زندگی در اختیار دارد ، پول کافی برای مراقبت از خود و خانواده اش، دوستان حامی و سرگرمی ها دارد که ممکن است در درک دلیل ناراحتی، عصبانیت و تحریک پذیری مداوم تلاش کند. در صورت عدم وجود “محرک” مشخص مانند مرگ یکی از عزیزان، طلاق یا از دست دادن شغل، ممکن است احساس کنند که احساس افسردگی برای آن ها منطقی نیست.
درک افسردگی چگونه ممکن خواهد بود؟
وجود موارد مختلف در زندگی افراد ممکن است باعث شود شخص احساس کند که حق ناراضی بودن ندارد. اگر خانواده شخصی سابقه افسردگی نداشته باشد، ممکن است تصور کنند که به این معنی است که خودشان نمی توانند از نظر ژنتیکی مستعد باشند. به همین ترتیب، یک فرد ممکن است به دوران کودکی خود نگاه کند و اگر واقعه خاصی را پیدا نکند که افسردگی را در بزرگسالی “توجیه” کند، گیج و نگران شود. وقتی می فهمند افراد اطرافشان افسردگی را تجربه نکرده اند ، ممکن است احساس بسیار تنهایی کنند.
آنها ممکن است نگران این باشند که دیگران فکر کنند اگر ناراحت و افسرده به نظر برسند، از آن چه دارند قدردانی نمی کنند. آن ها ممکن است نگران باشند که باری دیگر بر دوش دیگران قرار دهند یا به عنوان یک فرد مسئولیت پذیر در نظر گرفته نشوند. افراد مبتلا به افسردگی ممکن است نگران این باشند که از ترس آنچه ممکن است در مدرسه یا محل کار تغییر کند عجیب و غریب خواهد بود. اما چرا من بدون دلیل افسرده هستم؟
نگرانی ها در ارتباط با این که چرا من بدون دلیل افسرده هستم؟
افرادی که احساس افسردگی دارند، ممکن است نگران باشند که اگر رئیس آن ها بداند که افسردگی دارند، فکر نمی کند که آن ها توانیی انجام کار را خواهند داشت. هنگامی که جوانان در کار افسرده هستند، ممکن است به اشتباه برچسب تنبل به آن ها زده شود و یا به آن ها گفته شود که به اندازه کافی تلاش نمی کنند. وقتی فرد مبتلا به افسردگی این پیام ها را درونی می کند، ممکن است به این باور برسد که باهوش نیست و توانایی بالایی ندارد و افسردگی راهی دارد که می تواند این عقاید نادرست را تقویت کند و باعث می شود افراد نظر کمی نسبت به خودشان داشته باشند.
در روابط ، افراد مبتلا به افسردگی ممکن است در مورد تجربیات خود صحبت نکنند زیرا می ترسند دیگران درک نکنند. آن ها ممکن است نگران باشند که همسر، خانواده و دوستانشان دیگر دوستشان ندارند. این افراد ممکن است با ترس از افرادی که برای شان مهم هستند، خود را سرزنش کند. آن ها همچنین ممکن است نگران باشند که عزیزانشان اگر نتوانند کمک کنند خودشان را سرزنش می کنند و این باعث می شود فردی افسرده احساس گناه کند یا باری بر دوش خود احساس کند.
دلایل خاصی که به واسطه آن ها افراد آنچه از افسردگی احساس می کنند را پنهان می کنند.
والدینی که افسردگی را تجربه می کنند ممکن است نگران چگونگی رفتار فرزندان یا خانواده خود باشند. د حتی ممکن است ترس داشته باشند اگر اعتراف کنند که احساس افسردگی دارند، به عنوان والدین “نامناسب” شناخته می شوند. فشار برای “توجیه” افسردگی می تواند طاقت فرسا باشد، اما این جمله قدیمی را بخاطر بسپارید که “شما نمی توانید یک کتاب را بر اساس جلد آن قضاوت کنید”. روشی که به نظر می رسد زندگی شخص دیگری است ممکن است تمام حقیقت را نشان ندهد. افرادی که افسرده هستند ممکن است بسیار سخت تلاش کنند تا سعی کنند احساس واقعی خود را پنهان کنند.
در خارج از این دایره ممکن است آن ها خوب به نظر برسند و حتی همه چیز از نظر دیگران درست و به موقع باشد. چه خودتان دچار افسردگی شده باشید و چه شخصی که به آن اهمیت می دهید، می توانید در چارچوب نظر خود در مورد شرایط مفید باشید. با تمرکز بر دلایل افسردگی (که واقعیت های آن را تأیید می کنند) به جای تمرکز بر دلایل (ذهنی و نسبی) شروع کنید.
اهمیت تمرکز بر علل و نه دلایل افسردگی
محققان هنوز در حال یادگیری در مورد همه مکانیسم های مختلفی هستند که افسردگی را تحریک می کنند. دلایل زیادی وجود دارد و در بیشتر موارد ، ترکیبی از عواملی است که در نهایت باعث افسردگی فرد می شود. چرا من بدون دلیل افسرده هستم؟
برخی از دلایل شایع افسردگی
برخی از دلایل شایع افسردگی عبارتند از:
- شیمی مغز: “شیمی” افسردگی به خوبی درک نشده است. اما محققان می دانند که عدم تعادل مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی حتی در صورت عدم وجود یک محرک واضح در هر کسی ممکن است اتفاق بیفتد.
- عوامل خطر غیر قابل اصلاح: برخی از تأثیرات مانند ساختار مغز، استعداد ژنتیکی و قرار گرفتن در معرض محیط، مواردی نیستند که فرد بتواند آن ها را کنترل کند.
- عوامل خطر قابل اصلاح: عوامل خطری که در گروه گزینه های سبک زندگی قرار می گیرند. قابل اصلاح در نظر گرفته می شوند. اما میزان توانایی یک فرد در انجام این کار به توانایی خود و میزان پشتیبانی آن ها بستگی دارد.
افسردگی می تواند پرداختن به عواملی را که ممکن است در افسردگی موثر باشند ، مانند استفاده از مواد یا رژیم غذایی، چالش برانگیزتر کند. همانطور که یک بیماری روانی است، افسردگی می تواند جسمی نیز باشد. علائمی مانند درد و خستگی مزمن می تواند تغییر روش زندگی مانند ورزش را برای افراد دشوار کند، حتی اگر آن ها بخواهند و معتقدند که می توانند با این کار به خود کمک کنند. برای انجام این تغییرات (و پایبند نگه داشتن آنها) مردم باید ابزار مناسب و پشتیبانی خوبی داشته باشند.
برای درمان، فرد مبتلا به افسردگی باید احساس امنیت کند و در مورد احساس خود صحبت کند. شخصی که معتقد است “بدون دلیل” افسرده است ممکن است احساس کند “لیاقت” درخواست یا کمک گرفتن را ندارد. به همین دلیل مهم است که کمتر روی “دلیل” افسردگی تمرکز کنیم و در عوض به دلایل آن فکر کنیم.
ادراک افسردگی می تواند بر درمان و نتایج تأثیر بگذارد.
بررسی علل به افراد (هم مبتلایان به افسردگی و هم افرادی که می خواهند از آن ها حمایت کنند) کمک می کند تا درک کنند که افسردگی یک بیماری پزشکی است نه یک انتخاب. با این حال ، روش های مختلفی برای درمان این بیماری وجود دارد. آنچه برای یک شخص مفید است ممکن است برای شخص دیگری مفید نباشد و برخی از افراد مجبورند گزینه های مختلفی را قبل از یافتن چیزی موثر امتحان کنند.
همچنین برای افراد غیر معمول نیست که برای مدیریت افسردگی نیاز به درمان های مختلف در طول زندگی خود دارند، زیرا در پاسخ به تغییرات زندگی فرد (از نظر جسمی و عاطفی) شرایط ممکن است تغییر کند و تکامل یابد. اگر افسرده هستید اما دلیل آن را نمی فهمید، ممکن است تشخیص دهید که به کمک احتیاج دارید و ممکن است آن را بخواهید، اما ممکن است با این احساس که “حق” ندارید درخواست کمک کنید نیز دست و پنجه نرم کنید. این را بدانید که هر فرد مبتلا به افسردگی مستحق درمان است.
آیا درمان به افسردگی کمک می کند؟
پیش بینی اینکه کدام یک از روش های درمانی برای افراد مبتلا به افسردگی بهتر جواب دهد دشوار است. اینکه یک روش درمانی خاص به خوبی کار کند به نوع افسردگی فرد نیز بستگی دارد. به دلیل بررسی گزینه های مختلف درمانی، مهم است که از نزدیک با پزشک و / یا یک متخصص بهداشت روان (مانند روانپزشک، به خصوص اگر دارو مصرف می کنید) همکاری کنید. برای رفع این مسئله که چرا من بدون دلیل افسرده هستم درمان مهم است.
روان درمانی در روند افسردگی چیست؟
روان درمانی یکی از گزینه های خط اول برای درمان افسردگی است. در حالی که انواع مختلفی در دسترس است، درمان شناختی-رفتاری (CBT) یک گزینه مکرر و موثر می باشد. این افکار منفی است که به افسردگی کمک می کنند. گزینه های درمانی آنلاین نیز موجود است. این ها می توانند روشی راحت و بعضاً مقرون به صرفه برای دسترسی به درمان افسردگی فراهم کنند. چنین برنامه هایی همچنین می توانند مکمل مفیدی برای درمان حضوری، دارو ها و سایر ابزار های درمانی باشند.
داروهای ضد افسردگی مانند پروزاک (فلوکستین) و زولوفت (سرترالین) معمولاً برای افسردگی تجویز می شوند. دارو ها اغلب در ترکیب با روان درمانی استفاده می شوند. تحقیقات نشان می دهد که برای بسیاری از افراد، استفاده از درمان و داروهای ضد افسردگی در کنار هم می تواند افسردگی را به طور موثر درمان کند. در این مسیر شما می توانید از مشاوران مرکز مشاوره همکده نیز کمک دریافت نمایید.