چند رفتاری که نشان می دهد یک نفر در حالت گیر افتادگی مخفیانه در زندگی است
گیر افتادگی مخفیانه در زندگی یعنی زمانی که شخصی با یک فرد که دارای مشکلات در روابط است باقی بماند. معمولا جدایی این افراد از رابطه دشوار است. برخی از این اختلالات را ممنوع است بشناسید و برخی هم برای شما تازگی دارند. نکته ای که باید بدانید این است که گیر افتادگی مخفیانه که موضوع امروز ما نیز است یکی از اختلالات مهم در روان شناسی است.
اختلالات می تواند به علت های مختلفی در افراد بروز کند. یکی از این علت ها می تواند شرایط خانوادگی باشد یا این که فرد در محل کار خود دچار مشکلاتی شده است. یکی از نکاتی که روان شناسان به آن اشاره دارند نحوه درمان آسیب های ناشی از این رابطه است. یعنی هر فردی بتواند قبل از این که آیا آسیب ها در او تشدید پیدا کنند خود را درمان کند.
خیلی از افراد به عنوان مثال ممکن است بعد از آسیب در رابطه های گذشته دچار مشکلاتی شوند یا این که از ورود به رابطه ترس داشته باشند. گیر افتادگی مخفیانه نیز نام دیگر این نوع اختلال است که در ادامه این مقاله می خواهیم در ارتباط با این زمینه صحبت کنیم. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با چند رفتاری که نشان می دهد یک نفر در حالت گیر افتادگی مخفیانه در زندگی است، صحبت کنیم.
گیر افتادگی مخفیانه اغلب برای بسیاری از افراد یک سازوکار مقابله ای است
گیر افتادگی مخفیانه اغلب برای بسیاری از افراد یک سازوکار مقابله ای است، اگر احساس می کنید که چنین چیزی را تجربه می کنید، بدانید که تنها نیستید و راه هایی برای کنار آمدن با آن وجود دارد. یک درمانگر می تواند به کسی کمک کند تا بفهمد چرا ممکن است از صحبت اجباری در شرایط خاص استفاده کند و همچنین به جای صحبت، یک مجموعه ابزار برای کارهای دیگر ایجاد کند. در طول درمان می توانید جنبه های دیگر زندگی خود را بهبود ببخشید و نگرانی های دیگر را حل کنید، خواه در روابط باشد یا در اضطراب، یا استرسی که یک درمانگر می تواند به شما کمک کند.
کلیشه های ذهنی در ارتباط با این زمینه
وقتی اصطلاح گیر افتادگی مخفیانه مطرح می شود، بسیاری از کلیشه های ذهنی ظاهر می شوند. صحبت اجباری تقریباً مثل یک شوخی به نظر می رسد: “او فقط حرفش را قطع نمی کند.” اگر چه به خصوص پرحرفی سابقه سنگینی در کمدی دارد، اما مکالمه اجباری گاهی اوقات می تواند نشان دهنده یک نگرانی در مورد سلامت روان مانند اختلال شخصیت باشد، نه این که فقط یک ویژگی شخصیتی خارج از مرکز ذهن باشد.
صحبت اجباری و گیر افتادگی مخفیانه
صحبت اجباری نوعی گفتار است که در آن گوینده ضرورت ادامه صحبت را احساس می کند. افرادی که با مکالمه اجباری دست و پنجه نرم می کنند ممکن است از این که گفتارشان کنترل نشده یا وسواس ندارد آگاه باشند، اما احساس می کنند برای احساس امنیت و کنترل نیز به صحبت نیاز دارند. عدم صحبت در هنگام بروز اجبار می تواند منجر به سطح بالایی از اضطراب، احساس خشم یا احساس خستگی شود.
گیر افتادگی مخفیانه و صحبت اجباری بیش از صحبت زیاد است
صحبت اجباری بیش از صحبت زیاد است، و ممکن است صحبت کننده های اجباری زیاد صحبت نکنند، یا حتی هنگام صحبت خیلی زیاد باشند. بلکه این افراد ممکن است در زمان هایی به ظاهر غیرضروری یا غیرمرتبط کلمات را فریاد بزنند، با وجود اینکه می دانند شخصی که با او صحبت می کنند مشتاقانه ترک گفتگو است، یا حتی اعتراف به عمل نادرست یا نامناسب به صحبت خود ادامه می دهند.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
مکالمه اجباری به یک موضوع مکالمه منتقل نمی شود و فقط برای افرادی که سابقه یا تشخیص روانپزشکی خاصی دارند اختصاص ندارد. با این حال، با برخی اختلالات خلقی و شخصیتی همراه است.
رفتار اجباری در مقابل اختلالات اصولی
گیر افتادگی مخفیانه نشانه یک اختلال بهداشت روان مانند اختلال شخصیت است که نشان دهنده کاهش توانایی کنار آمدن است. از طرف دیگر، جراحی اصطلاحات ساده، تحریکاتی است که لزوماً مشکلات عملکرد روزانه را منعکس نمی کند. سخنرانی اصطلاحی – که ممکن است بهتر به عنوان “صحبت بیش از حد”، “صحبت بدون وقفه” یا حتی “صحبت ناخواسته” توصیف شود – همان اصطلاح گفتاری اجباری، تحت فشار و فوری نیست.
نکته
گفتار اصطلاحاً ممکن است بیانگر ویژگی شخصیتی، الگوی فکری یا صرفاً یک اولویت باشد. ویژگی های شخصیتی یا الگوهای فکری که می تواند منجر به افزایش صحبت شود شامل عدم امنیت، میل به ارتباط یا به سادگی فقدان مهارت های اجتماعی است.
گیر افتادگی مخفیانه به عنوان یک علامت
گیر افتادگی مخفیانه علامت تعدادی از شرایط بهداشت روان، از جمله برخی اختلالات شخصیتی است. صحبت اجباری ممکن است شامل صحبت کردن در مورد یک موضوع خاص، در یک زمان خاص یا با سرعت خاصی باشد ، یا ممکن است به معنای صحبت در پاسخ به ترس یا عوامل محرک دیگر باشد. گفتگوی اجباری با گفتگوی بیش از حد از جهات مختلف متفاوت است. برای یک چیز، صحبت اجباری لزوماً به معنای بیش از حد صحبت نیست.
تجربه افراد در ارتباط با این زمینه
افرادی که اجبار به گفتگو را تجربه می کنند ممکن است همیشه طولانی صحبت نکنند بلکه در بعضی از زمان ها، در فواصل خاص یا هنگام مطرح شدن موضوعات خاص اجباری صحبت کنند. آن ها همچنین ممکن است از روی عصبانیت یا ناامیدی اجباری صحبت کنند.
گیر افتادگی مخفیانه و صحبت اجباری نیز با صحبت ناخواسته متفاوت است
صحبت اجباری نیز با صحبت ناخواسته متفاوت است. صحبت ناخواسته می تواند ناشی از ناتوانی در خواندن نشانه های اجتماعی یا صرفاً به دلیل بی توجهی به خواسته های دیگران باشد. در مقابل، مکالمه اجباری ممکن است همیشه توسط کسانی که گوش می دهند غیر ضروری یا ناخواسته تلقی شود. صحبت ناخواسته نشانه های اجتماعی سو تفاهم شده یا نادیده گرفته شده را نشان می دهد، در حالی که صحبت های اجباری نیاز ذاتی به صحبت را نشان می دهد.
اختلال شخصیتی خودشیفتگی و گیر افتادگی مخفیانه
اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است صحبت اجباری به عنوان یک علامت باشد. در این اختلال، اجبار گفتگوی زنده اغلب به عنوان یک نیاز اجباری برای خودسازی یا تحمیل دیگران ظاهر می شود. به عنوان مثال، فردی با اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است مجبور به توصیف تمام موفقیت ها و دستاوردهای خود شود، حتی به هزینه راحتی یا علاقه مخاطب خود.
چند رفتاری که نشان می دهد یک نفر در حالت گیر افتادگی مخفیانه در زندگی است
احساس گیر افتادگی مخفیانه آنقدرها هم که ما دوست داریم باور کنیم غیرعادی نیست. برخی از مردم احساس میکنند در زندگیای گرفتار شدند که نمیخواستند، و نمیدانند چگونه به جایی که هستند رسیدند. این میتواند فردی باشد که احساس افسردگی میکند، یا کسی که توسط یک خانواده کنترلکننده تحت فشار است. این کار باعث می شود تا به روشهای خاصی با دیگران مطابقت داشته باشد. با این حال، برخی از رفتارهای کلیدی وجود دارد که نشان میدهد فردی دچار گیر افتادگی مخفیانه است. استنتون پیل در کتاب خود با عنوان “معنای اعتیاد” اشاره کرد که “تفاوت بین معتاد نبودن و ایجاد اعتیاد در فرد، این است که دنیا را در عرصه خود ببینی در مقابل این که دنیا را به عنوان زندان خود ببینی.” در اینجا چند رفتاری وجود دارد که نشان می دهد شخصی احساس گیر افتادگی مخفیانه می کند.
آنها شغل خود را دوست ندارند
همه شغلی را انجام دادند که از آن لذت خاصی نمی برند. معمولاً، این مرحله از زندگی ما زمانی اتفاق می افتد که ما هنوز در یک دوره گذار هستیم، بین کار در یک شغل و شروع یک حرفه. با این حال، یکی از بزرگترین نشانههایی که نشان میدهد فردی احساس میکند در دامی گرفتار است این است که به حرفهاش علاقمند نیست. حتی اگر برای آن سخت تلاش کردند تا مدرکی را دریافت کنند تا وارد آن حرفه شوند.
آنها کنار گذاشته شدند
برخی افراد فقط درونگراهای طبیعی هستند. این معمولاً به این معنی است که آنها از گذراندن وقت به تنهایی لذت می برند. اما همچنان از اجتماعات نیز لذت می برند. کسی که گیر افتادگی مخفیانه دارد نمیخواهد تمام آن زمان را تنها بگذراند. اما اغلب گزینه دیگری را نمیبیند. کسی که گوشه گیر است تمام تلاش خود را می کند که زندگی ای را که در حال حاضر در آن زندگی می کند به خود یادآوری نکند.
افراد با گیر افتادگی مخفیانه سیستم پشتیبانی ندارند
افرادی که احساس می کنند در زندگی خود به دام افتادند، تمایل دارند حتی از افرادی که می توانند زندگی آنها را کمی قابل تحمل تر کنند، کناره گیری کنند. کسی که احساس گیر افتادگی مخفیانه می کنند، ارتباط خوبی با دوستان یا اعضای خانواده خود نخواهند داشت. آنها تمایل دارند با همه افرادی که می توانند از آنها حمایت کنند بیگانه باشند.
بی قرار هستند
فرد با بی قراری عاطفی تمایل دارد خود را به شکل فیزیکی نشان دهد. کسی که هرگز نمی تواند آرام بنشیند، دائماً نیاز به انجام کار جدید و هیجان انگیز دارد. ممکن است سعی کند فراموش کند که احساس گیر افتادگی مخفیانه دارد. این افراد تمایل دارند هرگز سرعت خود را کاهش ندهند و به نظر می رسد همیشه نوعی برنامه ریزی دارند تا آنها را از نظر احساسی مشغول نگه دارد.
در مورد زندگی خود دروغ می گویند
گاهی اوقات، تنها راه فرار کسی از زندگی که نمیخواهد، دروغگویی در مورد آن است. معمولاً این افراد به بقیه دروغ می گویند. آنها جزئیات زندگی ای را که آرزو می کردند، به جای زندگی که در واقع دارند، می سازند. ممکن است کم شروع شود، اما می تواند به دروغگویی در مورد شغل، خانواده و روابط آنها تبدیل شود.
افراد با گیر افتادگی مخفیانه دارای افسردگی هستند
افسردگی در بین افرادی که احساس می کنند در دام افتادند رایج است. آنها ممکن است در پنهان کردن آن بسیار خوب باشند، اما دانستن علائم افسردگی مزمن آن را آشکار می کند. اکثر افرادی که زندگی ای دارند که هرگز آن را نمی خواستند، نوعی افسردگی را تجربه می کنند. ممکن است خفیف باشد یا ممکن است فوق العاده شدید باشد.
مشکل سوء مصرف مواد دارند
فرار چیزی است که بسیاری از افراد وقتی احساس میکنند در زندگیای که نمیخواهند گرفتار شدند، به آن افراط میکنند. یکی از رایج ترین اشکال فرار، سوء مصرف مواد است. آنها یا مشکل مصرف الکل خواهند داشت یا از داروهای غیرقانونی استفاده خواهند کرد. مست بودن به آنها اجازه می دهد حتی برای مدت کوتاهی از احساس گیر افتادگی مخفیانه که دارند فرار کنند.
نمی توانند “نه” بگویند
افرادی که احساس میکنند در دام افتادند، اغلب ناتوانی در «نه» گفتن را نشان میدهند. گاهی اوقات، این ناتوانی است که آنها را به زندگی ای که اکنون دارند هدایت می کند. آنها نمی توانند به خانواده، به شریک زندگی، دوستان، رئیس یا همکارانشان نه بگویند. آنها تمایل دارند که خود را در سختی قرار دهند و سعی کنند هرکسی را راضی کنند.