پر کردن جای خالی زندگی چطور ممکن می شود؟
آيا تا به حال به این سوال فکر کردید که چگونه جای خالی زندگی خود را پر کنید؟ به نظر می رسد که احساس خالی بودن برای همیشه ادامه دارد. اغلب، شما می توانید دقیقاً مشخص کنید که از کجا شروع شده است، اما سپس به یک دشت طولانی و بی خاصیت از نیستی کشیده می شود. خلأ می تواند احساس بی حسی، عدم هیجان، بی علاقگی، بی هدفی، یا احساس گم شدن و قطع ارتباط با دنیا داشته باشد. به راحتی می توان پوچی را با افسردگی اشتباه گرفت، اما همیشه افسردگی نیست. ما می خواهیم بدانیم پر کردن جای خالی زندگی چطور ممکن می شود؟
پر کردن جای خالی زندگی چطور ممکن می شود؟
جای خالی زندگی بسیار چالش برانگیز است. گاهی اوقات، نمی توانیم بگوییم از کجا شروع شد. گاهی اوقات شما فقط در آنجا نشسته اید و متوجه می شوید که احساس پوچی و غمگینی می کنید، انگار قرار است کاری انجام دهید، اما نمی توانید کاری را که قرار است انجام دهید، مشخص کنید.
این احساس پوچی می تواند ناشی از چندین چیز مختلف باشد، از بیماری روانی گرفته تا تصمیمات بدی که برای خودتان صادق نیست. شما می توانید با نادیده گرفتن احساسات خود، خود را از تمامیت و هدف محروم کنید. البته گاهی اوقات مجبوریم. ما همیشه نمی توانیم بر اساس احساسات خود عمل کنیم زیرا گاهی اوقات آنچه احساس می کنیم لزوماً کار درستی نیست. ممکن است احساس خوبی داشته باشد، اما ممکن است درست نباشد.
اما تعادل وجود دارد. پر کردن این خلاء با درمان های سطحی غیرممکن است زیرا این درمان ها در واقع مشکل را برطرف نمی کنند. مهارت های مقابله ناسالم رایج شامل روابط ناسالم، رابطه جنسی، جستجوی آدرنالین، مواد مخدر، الکل، آسیب رساندن به خود، غذا و کار است. افرادی که خود را به این نوع مهارتهای مقابلهای ناسالم میاندازند، معمولاً از آنها برای اجتناب از فکر کردن به پوچی که احساس میکنند استفاده میکنند. اجتناب مشکل را حل نمی کند. بنابراین سؤال این است که چگونه این خلأ را برطرف می کنید؟ چگونه می توانید از آن شفا پیدا کنید؟ در ادامه به این سوال پاسخ می دهیم که پر کردن جای خالی زندگی چطور ممکن می شود؟
چرا ممکن است فرد احساس پوچی کند؟
سلسله مراتب نیازهای مزلو نظریه ای است که در مورد نیاز افراد به توسعه و تحقق بخشیدن به زندگی سالم است. این الزاماً یک قانون سخت و سریع مانند بسیاری از موارد در روانشناسی نیست. در عوض، بیشتر شبیه دستورالعملی است که مردم برای توسعه خود، احساس رضایت و موفقیت به چه چیزی نیاز دارند. اگرچه این هرم در یک هرم سازماندهی شده است، اما محققان امروزی معتقدند که بسیاری از سطوح مختلف هرم با هم همپوشانی دارند، مکان را تغییر می دهند و حتی گاهی اوقات با هم ترکیب می شوند.
احساس خلأ، پوچی، نیاز به چیزی ممکن است از طریق سلسله مراتب نیازها شناسایی شود. ممکن است یک فرد تمام این نکات مشترک رشد و تجربه انسانی را نداشته باشد. در نتیجه، مغز آنها سعی میکند به آنها بگوید که روی آن کار کنند و این احساس را در آنها ایجاد میکند که انگار چیزی از دست رفته است، زیرا چیزی از دست رفته است. و آن چیزی برآورده شدن یک نیاز خاص است. البته این تنها دلیلی نیست که فرد ممکن است احساس پوچی کند. این فقط یک مکان خوب برای شروع است. بیماریهای روانی و آسیبهای روحی نیز میتوانند باعث ایجاد احساس پوچی شوند.
در نظر بگیرید که چرا ممکن است خلاء را احساس کنید
پر کردن جای خالی زندگی اهمیت بسیار زیادی دارد. نگاهی به سلسله مراتب نیازهای مزلو بیندازید و آنچه را که ممکن است در زندگی شما کم باشد در نظر بگیرید. آیا اجتماعی شدن است؟ انجام کاری رضایت بخش؟ استرس خیلی زیاد؟ ناامنی؟ رابطه ناسالم یا توهین آمیز؟ آیا خودت رشد می کنی یا زندگیت؟ آیا اهدافی دارید؟ به اندازه کافی برای خوردن دارید؟ در جایی که زندگی می کنید احساس امنیت می کنید؟ شما می توانید با شناسایی دلیل وجود آن، برای پر کردن این خلاء قدم بردارید.
برای پر کردن جای خالی زندگی خود مهارت های مقابله ای ناسالم خود را شناسایی کنید
شناسایی مهارت های مقابله ای ناسالم به شما کمک می کند که مراقب رفتارهای ناسالم یا مخرب باشید. پس از آن میتوانید فرآیند فرو رفتن در آن رفتارهای ناسالم را هنگامی که متوجه شدید به آن سمت میروید، قطع کنید. به عنوان مثال، فرض کنید می دانید زمانی که استرس دارید می نوشید. در آن صورت، میتوانید الکل را با مهارتهای متفاوت و سالمتری مانند مدیتیشن یا ورزش جایگزین کنید.
چالش با تغییر مهارت های مقابله ای ناسالم و عادت های بد اغلب یک واکنش ناخودآگاه به محرک ها است. به عنوان مثال، مردم معمولاً فکر نمیکنند، «اوه، من در حال حاضر خیلی استرس دارم. من میخواهم مقداری الکل بخورم!» نه، در عوض، آنها فقط احساس استرس می کنند و فکر می کنند، “ای مرد، من در حال حاضر به یک سیگار نیاز دارم.” نه این طور نیست. آنها فقط احساس استرس دارند. در حالی که روش مدیریت آن را نمی دانند.
با تغییر نحوه تفکر خود در مورد مهارت های مقابله ای ناسالم خود، می توانید رابطه خود را با آنها تغییر دهید. به جای دنبال کردن آن مسیر از پیش تعیین شده، می توانید به جای آن بگویید: بسیار خوب من کمی استرس دارم اما به جای سیگار به پیاده روی می روم تا کمی اندورفین در بدنم ایجاد شود. به یاد داشته باشید: شما نمی توانید با درگیر شدن در چیزهای منفی جای خالی زندگی را پر کنید.
برای پر کردن جای خالی زندگی نوشتن احساسات خود را در نظر بگیرید
ژورنال نویسی ابزاری فوق العاده مفید در روند بهبودی و بهبود سلامت عاطفی شماست. اما حتی اگر احساس نمیکنید که شخصیتی از نوع روزنامهنگاری هستید، نوشتن آنچه احساس میکردید میتواند مفید باشد. دلیل آن این است که نوشتن بخشهای مختلف مغز شما را باز میکند، که به شما کمک میکند تا چیزها را متفاوت از فکر کردن به مشکل پردازش کنید. مزیت دیگر نوشتن این است که می تواند به شما کمک کند تا در حلقه دور نشوید. نوشتن آن به شما کمک می کند تا در مسیر مستقیم تجربیات خود، آنچه که احساس می کنید هدایت شوید و سپس ذهن شما را بیشتر به سمت چیزهای دیگر سوق می دهد.
فقط توجه داشته باشید که نوشتن در مورد خلایی که احساس می کنید همیشه آسان یا خوشایند نخواهد بود. قرار دادن افکار و احساسات خود روی کاغذ می تواند آنها را واقعی تر به نظر برساند. به راحتی می توان دلایل واقعی احساسات خود را هنگامی که در ذهن شما گیر کرده است پنهان کرد. نوشتن همه چیز می تواند یک رهایی احساسی باشد – ریزش حقیقت پس از یک دوره طولانی انکار.
اگر این کار را انتخاب کردید، مطمئن شوید که انجام این کار ایمن است. فرض کنید در رابطه ای هستید که در آن احساس امنیت نمی کنید یا افرادی در اطراف شما هستند که حریم خصوصی شما را نقض می کنند. در این صورت، باید مراقب مطالبی که نوشته اید باشید. همچنین به همین دلیل است که برخی افراد آنچه را که فکر می کنند و احساس می کنند را می نویسند و بعد از آن فقط سند را می سوزانند تا کسی نتواند آن را ببیند. این ابزاری است که فقط برای شماست. افراد دیگر مجبور نیستند درگیر شوند مگر اینکه بخواهید آنها را برای کمک مشارکت دهید.
از نشخوار فکری در مورد مشکل خودداری کنید
برای پر کردن جای خالی زندگی نشخوار فکری را کنار بگذارید. نشخوار فکر کردن بیش از حد در مورد یک چیز منفی یا دردناک است. زمانی فرا می رسد که فکر کردن به چیزهای دردناک واقعاً به نوعی خودآزاری تبدیل می شود. هیچ هدف واقعی دیگری جز ایجاد احساس بدتر در شخص در مورد آن وجود ندارد. نشخوار فکری همیشه چیزی نیست که در ذهن شما انجام شود. گاهی اوقات، با صدای بلند یا در گروه های پشتیبانی انجام می شود. برخی افراد عبارت “در موردش صحبت کن” را بیش از حد تحت اللفظی می گیرند. هرگز از صحبت کردن در مورد آن دست نمی کشند. مدام مطرح می کنند. مدام به آن برمی گردند. آنها به طور مکرر از آن عبور می کنند زیرا سعی در پردازش آن دارند. با این حال، آنها نمی توانند زیرا صحبت کردن در مورد آن لزوما به پردازش کمک نمی کند.
اگر مشکلی باشد که فقط با صحبت کردن قابل پردازش و حل است، پردازش زمان می برد. اما بسیاری از مشکلات جدیتر که باعث این احساس پوچی میشوند، چیزهایی نیستند که فقط بتوانید از آن صحبت کنید و آنها را درمان کنید. معمولاً برای پر کردن خلاءی که احساس می کنید به کار بسیار بیشتری نیاز دارد. در مورد آن صحبت کنید، اما همیشه به آن برنگردید. به آن فکر کنید، اما اجازه ندهید مدام در افکار شما بنشیند و شما را بدبخت کند. تعادل مهم است.
برای پر کردن جای خالی زندگی فعالیت هایی را بیابید که به آرامش و تمرکز ذهن شما کمک می کند
ورزش منظم می تواند برای تسکین یک ذهن آشفته معجزه کند. ایجاد یک عادت منظم از آن می تواند ترشحات شیمیایی ارزشمند اندورفین را در بدن شما برای کمک به کاهش احساس پوچی ایجاد کند. لازم نیست چیز فوق العاده پیچیده ای باشد. فقط چند بار در هفته بیرون رفتن برای پیاده روی منظم می تواند کمک کننده باشد. سایر تمرینات کم ضربه، ایروبیک یا حتی یوگا همگی گزینه های خوبی هستند.
ما از ورزش برای درمان مشکلی که تجربه می کنیم یا پر کردن خلاءی که احساس می کنیم استفاده نمی کنیم. ما از آن برای تقویت سلامت جسمی و روانی خود استفاده می کنیم، زیرا هر دوی آنها ارتباط نزدیکی با هم دارند. مشکل واقعی را حل نخواهد کرد. ممکن است این کار را در مغز شما کمی آسان تر و سبک تر کند یا نه.