دلایل متداولی که ازدواج های قدیمی به طلاق می رسند
اگر تصمیم گرفته اید بعد از 20 سال زندگی یا بیشتر جدا شوید شاید حس کنید خیلی تنهایید. اما شما تنها زوجی در جهان نیستید که بعد از 50 سالگی جدا میشوند. عوامل طلاق چیست؟
برخلاف چیزهایی که در مورد عوامل طلاق می شنویم، جدایی بعد از گذشت 20 سال از زندگی حتی 25 یا 30 سال بعد از ازدواج، نه تنها این روزها عجیب نیست بلکه ( شوربختانه)میزان آن در حال رشد است.
جدا از اینکه چرا زوجها بعد از اینکه سالهای زیادی کنار هم بودهاند حالا تصمیم به جدایی میگیرند، باید بدانید طلاق در میانهی ازدواج متفاوت و پیچیده تر از طلاقی است که بعد از 10 سال یا کمتر اتفاق میافتد.
بر اساس تحقیقی صورت گرفته در سال 2015 میانگین طول عمر مردان 77 سال است و برای زنان 81 سال. در مقایسه با میانگین 67 و 74 سال سن در 1970 ما سالهای بیشتر را زندگی میکنیم. این سالهای اضافی میتوانند در دلیل ختم شدن ازدواجهای قدیمی به طلاق نقش داشته باشند.
بعلاوه افراد در میانهی زندگی و بعد از آن فعال تر بوده، بیشتر کار میکنند و بدون داشتن فکری دیگر با چالشهای جدید برخورد مینمایند و منطقی است که فکر کنیم تغییرات فرهنگی نیز در این موضوع نقش داشتهاند.
جامعه روی شادی و کامل بودن افراد تأکید دارد. کسانی که 50 سال یا بیشتر سن دارند نیز مانند افراد جوان تر برای شادی خود سرمایه گذاری میکنند. حتی اگر به معنای ترک یک ازدواج 30 یا 35 ساله باشد.
شخصی با 50 یا 60 سال سن که تجربهی ازدواج غیرموفقی را دارد، در این سن و زمان، مشکلی با گذشتن از این ناراحتی و رفتن به دنبال شادی بیشتر در یک زندگی مناسب تر را نخواهد داشت.
برای مثال دن فردی است که ازدواج 32 سالهی خود را پایان داده و این موضوع را این طور توضیح میدهد:
( تنها زمان میتواند باعث شود یک نفر زندگی و روابط را بهتر درک کند. زمان در خود من نیز تغییر ایجاد کرده است. با وجودی که زمان زیادی گذشت تا من این موضوع را متوجه شوم اما امروز نسبت به سال 1985 فرد کاملاً متفاوتی هستم. چیزی که من نیاز یا علاقه دارم با سه دهه پیش کاملاً متفاوت است. تمام ارزشها برای من به روز شده اند. تمام چیزهایی که به عنوان یک مرد جوان میخواستم حالا برای من اهمیتی ندارند. ( من حالا یک تویوتا کمری 2003 دارم )
همین موضوع برای همسر من نیز درست است. وقتی ما یکدیگر را دیدیم همهچیز ما بسیار به هم شبیه بود. من در مورد ارزشها، دیدگاه، تحصیلات و حتی رابطهی جنسی حرف میزنم.
زمان اینها را تغییر داد. او در راهی متفاوت از من رشد کرد. شاید این راه موازی باشد اما تفاوتهای آن کافی هستند تا ازدواج ما برای من بیشتر اوقات پر از تنش و استرس شده باشد. من به خاطر این جدایی رو به رشد زمان زیادی ناراحت بودم. من از بحثهای مکرر متنفرم اما ما واقعاً تفاوتهایی داشتیم. صحبت در مورد نگرانیهای من هیچ چیز را عوض نکرد زیرا امروزه ما افراد کاملاً متفاوتی شدهایم.
دن تنها فردی نیست که از زندگی و ازدواجش رضایت ندارد. هردو مردان و زنان بالای 50 سال ازدواج خود را برای یافتن چیزهایی بیشتر در زندگی ترک میکنند. در اینجا شش دلیل اصلی طلاق در ازدواجهای طولانی مدت آورده شدهاند.
خیانت یکی از عوامل طلاق
خیانت به اندازهی ازدواج قدمت دارد و هرچقدر هم که یک انسان پیر شود باز هم نیازهای جنسی دارد، حداقل بیشتر آنها. وقتی صمیمیت بین دو نفر در یک ازدواج از بین رفته یا کم میشود شاید یکی از زوجین بیرون از رابطهی ازدواج خود به دنبال فرصتی برای یافتن دوبارهی چیزی باشد که حالا از دست داده است … رابطهی جنسی. خیانت میتواند علت جدایی در ازدواجهای قدیمی باشد. اما در حقیقت خیانت تنها نشانهای از وجود مشکل در ازدواج است. نشانهای که در نهایت پیوند بین زن و شوهر را از بین خواهد برد.
عوامل طلاق – خواستن چیزی بهتر بیرون از زندگی
مانند مثالی که در مورد دن در بالا گفته شد، همهی ما با گذشت زمان تغییر میکنیم. چیزی که یک انسان در 25 سالگی از بیرون زندگی خود میخواهد متفاوت با چیزی است که او با گذشتن از 55 سالگی میخواهد. شاید درست به نظر نرسد اما زوجها به تدریج از هم دور میشوند. آنها غریبه یا همخانهایهایی خواهند شد که موارد مشترک کمی دارند. علاقه به یک ارتباط عاطفی با یک شریک زندگی جدید به آنها انگیزه میدهد تا در سنین بالاتر از همسر خود جدا شوند.
مردان و زنانی که دچار بحرانهای میان سالی میشوند اغلب ازدواج خود را در جستجوی یک شخصیت جدید ترک میکنند و به دنبال تسکینی برای تجربهی خود در میان سالی و رو به رو شدن با مرگ هستند.
علاقه به استقلال
با بالا رفتن سن جستجو برای استقلال در بین زنانی که برای زمانی زیادی به همسر خود وابسته بودهاند متداول است. خصوصاً اگر بعد از ازدواج بچهها آنها دوباره به محیط کار برگردند. هرچه یک زن ثبات مالی بیشتری داشته باشد به احتمال بیشتری در آینده یک رابطه ی ازدواج غیر شاد را بی ثبات خواهد بود. بعلاوه استقلال مالی یعنی اعتماد به نفس بیشتر در توانایی برای شروع یک زندگی تنها بعد از یک ازدواج طولانی و رفتن به دنبال یافتن شادی.
ننگ کمتر برای جدایی
طلاق این روزها عادی تر و مورد قبول تر از 30 یا 40 سال قبل است. کسانی که به خاطر باورهای مذهبی یا ترس از خجالت زده شدن در اجتماع در ازدواج خود مانده بودند حالا راحت تر میتوانند این رابطه را ترک کنند. برای مثال در کلیسای کاتولیک ها برای کم کردن هزینههای طلاق و کاهش محدودیتهای اداری برای کسانی که جدا میشوند تصمیماتی گرفته شده است.
در مورد طلاق اجتماع و رهبرهای مذهبی همگی کمی آزادتر برخورد کرده و تصمیم طلاق را برای برخی تبدیل به یک تصمیم گیری اخلاقی ساده تر نمودهاند.
یک آشیانهی خالی از عوامل طلاق
برخی ازدواجها با فرزندان حفظ میشوند. وقتی این کودکان انسانهای بزرگی شده و خانه را ترک میکنند دلیلی برای ماندن در این ازدواج وجود ندارد. وقتی با بزرگ کردن بچهها با هم ارتباط عاطفی داشتهاید بعد از انجام شدن این کار دیگر چیزی نیست که این احساسات را روی آن متمرکز نمایید. یکی از زوجین یا هردو آنها شاید به سمت طلاق بروند و به دنبال یافتن یک شریک زندگی جدید بوده یا در جستجوی آزادی برای انجام کارهایی باشند که در زمان بزرگ کردن بچهها امکان انجامش را نداشتهاند.
عوامل طلاق – بازنشستگی و زمان زیاد در کنار هم
اگر زوجین چند دهه از زندگی خود را روی بزرگ کردن بچهها و ساخت یک شغل و خانه برای خود متمرکز کرده باشند بعد از بازنشستگی زمان زیادی را کنار هم خواهند بود که میتواند مرگ ازدواج آنها باشد. آنها نه تنها لازم است یکدیگر را دوست داشته باشند، حالا یا بهتر هم را دوست داشته یا حس میکنند زمان خود را در کنار کسی میگذرانند که نمیخواهند دوران بازنشستگی با او باشند.
زوجین باید یک زندگی شاد موازی در کنار هم داشته و کارهای خود را انجام دهند، در غیر این صورت بازنشستگی زنگ اتمامی برای این ازدواج خواهد بود.