افسردگی و بی خوابی چگونه با هم ارتباط دارند؟
یکی از شایع ترین مشکلاتی که در روان شناسی وجود دارد اختلالات روانی است. اختلالات روانی بسیاری وجود دارد که افراد ممکن است در طول زندگی با آن رو به رو شوند. یکی از این اختلالات افسردگی است. افسردگی در افراد مختلف متفاوت است. افسردگی انواع مختلفی دارد و ممکن است به علت های مختلفی ایجاد شود. یکی از مواردی که ممکن است در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد بی خوابی است. بی خوابی علت های مختلفی دارد که در مقاله های قبل در ارتباط با آن تا حدودی صحبت کردیم. خواب برای افراد بسیار مهم است. افسردگی و بی خوابی هم ارتباطی خاص دارند.
یکی از نکاتی که باید بدانید این است که بتوانید خواب کافی داشته باشید. خواب کافی می تواند به شما کمک کند تا روند درمانی بهتری داشته باشید. در روان شناسی برای هر امری توضیحاتی داده شده است. در این زمینه به خصوص باید در نظر داشت که با یک نوع از یک فرایند نمی توان گفت که شما دارای آن مشکل هستید. یکی از نکاتی که همه باید بدانند این است که این دو مورد ارتباط با هم دارند.
افسردگی و بی خوابی هر دو از اختلالات شایع هستند
افسردگی و بی خوابی هر دو از اختلالات شایع هستند که باعث ایجاد برخی از اختلالات در سراسر جهان می شود. هنگام پرداختن به هر یک از این مسائل، فرد می تواند در حفظ کیفیت خوب زندگی مشکل داشته باشد. دانشمندان تخمین می زنند که 40٪ آمریکایی ها در یک مرحله از زندگی خود با بی خوابی دست و پنجه نرم می کنند. در حالی که تخمین زده می شود 17.3 میلیون بزرگسال آمریکایی حداقل یک بار در سال با علائم یک دوره افسردگی اساسی دست و پنجه نرم کنند. افسردگی و بی خوابی غالباً به عنوان اختلالات مرتبط به هم مرتبط هستند و اغلب از طرق مختلف با هم مرتبط هستند.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
در واقع، برخی از دانشمندان تا آن جا پیش رفته اند كه اظهار داشتند پزشكان باید در تشخیص افسردگی بدون داشتن شكایت از خواب توسط فرد محتاط باشند. بنابراین، افسردگی و بی خوابی چگونه مرتبط هستند؟
ثابت شده است که تقریباً 75٪ از افراد مبتلا به افسردگی از بی خوابی رنج می برند
ثابت شده است که تقریباً 75٪ از افراد مبتلا به افسردگی از بی خوابی رنج می برند. این نشان می دهد که این دو اختلال اغلب به طور همزمان با یکدیگر ظاهر می شوند. حدود 40٪ بیماران افسرده نیز ممکن است با هایپسومنیا دست و پنجه نرم کنند. اختلالی که با خواب بیش از حد مشخص می شود. واضح است که بسیاری از افرادی که دوره های افسردگی را تجربه کرده اند، مشکلات خواب را نیز تجربه کرده اند، اما رابطه بین این دو تحت تأثیر عوامل مختلفی است. این عوامل را می توان در دو گروه طبقه بندی کرد: بی خوابی و اختلالات خواب به عنوان علائم بعدی دوره های افسردگی یا بی خوابی و اختلالات خواب به عنوان علائم قبلی یا پیش ساز دوره های افسردگی.
نکته
با این حال، بسیاری از محققان نظریه پردازی می کنند که در واقع ترکیبی از این دو است که یک چرخه معیوب ایجاد می کند که شکستن آن دشوار است.
بی خوابی به عنوان یک علامت بعدی در افسردگی
طبق بهداشت هاروارد، 69٪ افراد مبتلا به بی خوابی بعداً با افسردگی دست و پنجه نرم می کنند. در مطالعه دیگری، 21٪ از افراد گزارش کردند که با ترکیبی از بی خوابی و کمبود خواب دست و پنجه نرم می کنند. این دو مطالعه حاکی از آن است که دوره های افسردگی ممکن است باعث بی خوابی یا پرخوابی شود. مسائل مربوط به خواب به دلیل افسردگی می تواند به طرق مختلفی از جمله تغییر در روند تنظیم خواب یا عوارض جانبی داروهای تجویز شده رخ دهد. این، به نوبه خود، ممکن است علائم افسردگی را تشدید کند. اما متخصصان یک مطالعه در انگلیس خاطر نشان می کنند که اختلالات افسردگی بدون بی خوابی یا سایر اختلالات خواب بطور فزاینده ای نادر است.
اختلالات در تنظیم خواب
طی 35 سال گذشته، تحقیقات وجود دو مکانیسم تنظیم خواب را تعیین کرده است: روند شبانه روزی و روند هموستاتیک، که به عنوان روند بهبودی نیز شناخته می شود. روند شبانه روزی مکانیزمی است که افراد را به خواب منظم در ساعت های شب می کشاند.
در افراد فاقد اختلالات خواب، روند شبانه روزی حدود ساعت 11 شب شروع می شود. در ساعت 4 صبح به اوج خود می رسد و متعاقباً در ساعات بیداری کم رنگ می شود. روند بهبودی مکانیسم دیگری است که خواب را به حرکت در می آورد، اما مستقیماً به مدت زمانی که از آخرین خواب فرد گذشته است بستگی دارد. تفاوت این دو در این است که روند شبانه روزی خواب را در ساعت های نسبتاً مشخص هر شب تنظیم می کند، در حالی که اگر زمان زیادی را بدون خواب سپری کرده باشند، روند بهبودی ممکن است باعث شود فرد در یک زمان نامنظم بخوابد.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
این مکانیسم همان چیزی است که بدن را به یک خواب نیمروز بعد از بیدار ماندن فرد در کل شب تحریک می کند.
در افراد فاقد افسردگی یا بی خوابی نوع خواب متفاوت است.
در افراد فاقد افسردگی یا بی خوابی، این دو مکانیسم برای یک برنامه خواب منظم حدود هفت تا هشت ساعت هر شب، از حدود ساعت 11 شب با یکدیگر تعامل دارند. تا ساعت 6 صبح فعالیت مغزی که این فرآیندها را تنظیم می کند فعالیت موج آهسته نامیده می شود و بیشترین بروز را در شروع خواب نشان می دهد.
در افرادی که اختلالات خواب ندارند، فعالیت مغزی موج آهسته به فرد کمک می کند تا به سرعت و به راحتی بخوابد. همچنین به آنها در خواب ماندن در کل شب کمک می کند. با این حال، مشخص می شود که کسانی که با افسردگی و اختلالات خواب دست و پنجه نرم می کنند، روندهای شبانه روزی و هومئوستاتیک را نیز مختل می کنند. بنابراین، انگیزه خواب برای افراد بدون افسردگی و بی خوابی بسیار کمتر است، زیرا فرد برای خوابیدن در یک ریتم منظم تلاش می کند.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
این اختلال در فرآیندهای خواب به همین دلیل است که بی خوابی در افراد مبتلا به اختلالات افسردگی بسیار بیشتر از هایپسومنی است. نشان داده شده است که افسردگی مکانیسم های خواب را مختل می کند و به طور منظم خوابیدن یا خوابیدن را برای فرد بسیار دشوار می کند.
اثرات داروهای تجویزی
بسیاری از افرادی که با افسردگی دست و پنجه نرم می کنند ، برای کنترل علائم خود از داروهای تجویز ضد افسردگی استفاده می کنند. اگرچه دارو می تواند برای کمک به بیماران افسرده برای مقابله با تغییر حالت، بی حالی و سایر علائم افسردگی مفید باشد. همچنین ممکن است اختلالات خواب ، به ویژه بی خوابی را القا کند یا افزایش دهد. دو نوع اصلی دارو وجود دارد که به بیماران مبتلا به افسردگی اختصاص دارد. دارویی با خاصیت “فعال کننده” یا آرام بخش از این نوع دارو ها است.
دارو های فعال کننده و تاثیرات آن
دارو با تأثیرات فعال کننده در جهت بهبود سطح انرژی و بالا بردن روحیه افراد مبتلا به افسردگی است. داروهای آرام بخش عمدتا برای تنظیم خلق و خوی افراد مبتلا به اختلال دو قطبی و تسکین اضطراب استفاده می شود. در حالی که بسیاری از این داروها برای تسکین این علائم معجزه آسا هستند، اما می توانند بر خواب بیمار افسرده تأثیر منفی بگذارند.
داروهای فعال کننده می توانند از فلوکستین یا ونلافاکسین استفاده کنند. این ها عواملی هستند که می توانند احساس هوشیاری بیشتری در فرد ایجاد کنند و میل به خواب را در یک بازه زمانی منظم کاهش دهند. داروهای آرام بخش ممکن است اثرات معکوسی داشته باشد. مصرف داروی دوکسپین و میرتازاپین می تواند باعث افزایش نیاز به خواب شود، دقیقاً مانند داروهای تجویز شده یا بدون نسخه.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
اگر چه برای استفاده کوتاه مدت مناسب است، اما می تواند مشکلات زیادی در تنظیم خواب طولانی مدت ایجاد کند و خوابیدن فرد در فواصل طبیعی و طول منظم را حتی دشوارتر کند.
بی خوابی به عنوان یک نشانه مهم در افسردگی
در مطالعه بریتانیایی که قبلاً شرح داده شد، در حالی که 68٪ از افراد مبتلا به افسردگی علائم بی خوابی خود را در هنگام بروز اختلال افسردگی یا پس از آن توصیف می کردند، 16٪ گزارش دادند که مشکلات خواب آن ها از مدت ها قبل از تغییر یا عوض شدن روحیه شروع شده است. گرچه این یک گروه اقلیت است، اما به نظر می رسد که مبتلایان به بی خوابی می توانند به افسردگی مبتلا شوند. این امر با تغییرات خلقی همراه با افسردگی و همچنین مطالعاتی که ثابت می کند چگونه افراد مبتلا به بی خوابی می توانند منجر به افزایش یا عود علائم اختلالات افسردگی شوند، پشتیبانی می شود.