وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید

آگاهانه یا ناخودآگاه، گذشته ما می تواند شادی حال ما را تضعیف کند. زندگی، آزادی، و جستجوی خوشبختی – همه ما این کلمات را از متن ها و کتاب های مختلف می دانیم. اما بسیاری از مردم مدت ها پیش از این تلاش دست کشیدند. برخی می توانند روز و زمانی را مشخص کنند که دیدگاهشان نسبت به زندگی و خودشان تغییر کرد. در این مقاله از وب سایت مرکز مشاوره همکده ما به بررسی این مطلب پرداختیم که وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید باید چه کار کنید. اگر می خواهید شادی حقیقی را حس کنید ز طریق مشاوره تلفنی روان شناسی و یا مشاوره تلفنی با متخصصان ما همراه شوید. مرکز مشاوره همکده اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران است.

وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید

برای بسیاری افراد لحظات سهت و چالش برانگیز کمتر تعریف شده است. درعوض، این باور که آنها لایق خوشبختی نیستند، زیرزمینی می رود و فعالانه و در عین حال به شکلی نامحسوس هرگونه تلاشی برای شاد بودن را خراب می کند. بنابراین، آنها با افسردگی سطح پایین اما مزمن دست و پنجه نرم می کنند، یا هرگز فراتر از یک قرار اول نمی روند، یا در مورد علایق خود صحبت نمی کنند، اما هرگز به طور کامل آنها را دنبال نمی کنند. یا در حالتی دائمی از اضطراب زندگی می کنند، حتی اگر نمی توانند منبع را مشخص کنند. چه باورهای آنها درباره خودشان آگاهانه باشد یا نه، محصول نهایی یکسان است – فرسایش زندگی آنها. در ادامه برخی از منابع رایج برای عدم احساس لیاقت شاد بودن آمده است. این موارد عبارتند از:

گناه یا گناه های گذشته

در اینجا مردم به زندگی خود نگاه می کنند و فقط می بینند که چه اشتباهی انجام داده اند، خصوصا در قبال افرادی که به آنها صدمه زده اند. زندگی آنها تاریخچه ای از ویرانی و اندوه است. احساس گناه و پشیمانی عواطف اولیه آنهاست. ناراحتی آنها تاوانی است که برای همیشه می پردازند. پس وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید ممکن است به یاد گناه های گذشته خود افتاده باشید.

گناه بازمانده

برادر دوقلوی الویس پریسلی مدت کوتاهی پس از تولدش درگذشت و گفته می‌شود که الویس همیشه از گناهی که او جان سالم به در برده بود و برادر دوقلویش جان سالم به در نبرده بود حس بدی را تجربه می کرد. گناه این بازمانده نیز همان چیزی است که احتمالاً عامل سرویس مخفی، کسانی که از سقوط هواپیما جان سالم به در برده اند، در حالی که دیگران به کام مرگ رفته اند حس می کنند. یا اولین پاسخ دهندگانی که احساس می کنند به اندازه کافی برای نجات یک قربانی کاری انجام نداده اند. این احساس گناه است که اغلب مملو از دوز سنگین استرس پس از سانحه است.

ضربه، وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید

من با زنانی ملاقات کرده‌ام که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند و با این تصور که «کثیف» هستند، از آن آسیب‌های روانی رهایی یافته‌اند. و چون باور داشتند که هستند، احساس می کردند که لیاقت داشتن فرزندانی برای خود را ندارند. آسیب های دوران کودکی نه تنها زخم های عاطفی بر جای می گذارد، بلکه دیدی تحریف شده از خود در کودک ایجاد می کند. آنها با سرزنش خود زندگی می کنند، با ترس از تکرار این زخم ها، با منظره ای از دنیایی برای همیشه ناامن، که هرگونه احساس خوشبختی را تیره می کند.

نگرانی والدین

والدین گاها نگران هستند ولی این نگرانی لزوما به خوشبختی فرزندان آن ها ختم نمی شود. بسیاری از والدین این را احساس می‌کنند زیرا فرزندپروری در 18 سالگی قطع نمی‌شود. نگرانی‌ها، گاهی اوقات احساس گناه و احساس درماندگی آنها می‌تواند به مشکلات زندگی روزمره تبدیل شود.

خودانگاره انتقادی

وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید قطعا موراد بسیار زیادی را در زندگی تان تجربه می کنید. کسانی که دائماً از خود انتقاد می کنند – آنهایی که کمال گرا هستند، سخت گیر هستند، که از دوران کودکی انتقادی یا بدرفتاری می آیند – اساساً در ته چاهی گیر کرده اند که راه های کمی برای بیرون آمدن دارد یا اصلاً وجود ندارد. اگر شادی بر اساس شخصیت شما باشد، و اینکه چه کسی هستید بر اساس آنچه انجام می دهید، و اگر همه چیز باید عالی باشد، موفقیت های شما نادر هستند.

در حالی که ممکن است برای مدتی تلاش کنید تا به نتیجه برسید، با گذشت زمان ممکن است متوجه شوید که نمی توانید. تنها چیزی که برای شما باقی می‌ماند این است که این صدای خشمگین در سرتان به شما یادآوری می‌کند که چگونه همیشه اشتباه می‌کنید، چگونه یک بازنده هستید، چگونه هرگز به اندازه کافی خوب نخواهید بود، دستورالعملی برای ناراحتی مزمن.

اگر خوشحال هستید احساس گناه می کنید

«اگر به چیزی بخندم یا به طور غیر منتظره احساس کنم حالم خوب است، احساس گناه می کنم. من آنقدر افسرده و غمگین بودم که می ترسم اگر اینطور به نظر نمی رسم به خودم و نزدیکانم دروغ گفته باشم.»

وقتی ناراحتی شما عادی شده است، دیدگاه شما نسبت به خود و آنچه به دیگران ارائه می دهید، زمانی که حتی برای مدت کوتاهی این احساس را نداشته باشید، می تواند ناراحت کننده و گیج کننده باشد. شما نمی توانید به خود اجازه دهید این لحظات شادی را بچشید یا بر روی آنها خانه شادی برای خود بسازید زیرا در عوض خود به خود احساس گناه و اضطراب می کنید. در واقع وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید خود را به هر شیوه ای از شادی و متعلقات آن دور می کنید.

سزاوار خوشبختی

آنچه این نوع نگاه به زندگی شما را زنده نگه می‌دارد، زخم‌های نهفته در گذشته یا حال است که همچنان در حال نشان دادن خود هستند. در اینجا چند پیشنهاد برای شروع درمان گذشته و حال و پذیرش شادی در زندگی وجود دارد:

وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید جبران را تجربه کنید

اگر پشیمانی، گناه یا زخمی وجود دارد که شما را آزار می دهد و خوشبختی شما را تضعیف می کند، بهتر است راهی برای آرام کردن پیدا کنید، تا کمی بهتر شوید. در اینجا شما نامه ای را برای کسی ارسال می کنید که احساس می کنید باعث آسیب به او شدید. شما برای برخی اشتباهات عذرخواهی می کنید و اگر تماس با شخص دیگر امکان پذیر نیست، به هر حال نامه را بنویسید. سعی کنید برخی رفتارها را برای بهبود شرایط انجام دهید. بهتر است پشیمانی خود را از آنچه رخ داده اعلام کنید. در عین حال این را اعلام کنید که حالا هرچه بود تمام شد. پس بهتر است برای شرایط بهتر اقدام کنید.

بدانید که در آن زمان بهترین کاری را که می توانستید انجام دهید انجام دادید

بله، این می تواند یک قرص سخت برای قورت دادن باشد. به این دلیل است که فکر می‌کنید بهترین کاری را که می‌توانستید – در گذشته، با فرزندانتان – انجام نداده‌اید، اکنون احساس ناراحتی می‌کنید. در حالی که نمی توانید مستقیماً احساس خود را تغییر دهید، می توانید آنچه را که فکر می کنید تغییر دهید، و نکته کلیدی در اینجا این است که فکر کنید در آن زمان بهترین کاری را که می توانستید انجام دادید. انتقاد از خود از ذهن عاطفی شما ناشی می شود که از دریچه زمان حال به گذشته نگاه می کند. اما مانند همه ما، شما در آن زمان بهترین کار را انجام دادید، شاید بر اساس سن و تجربه محدودتر و مهارت‌های مقابله‌ای.

بله، این کار کمی طول می کشد. شما می خواهید فکر و صحبت این را به خود تمرین کنید. نه، بلافاصله احساس بهتری نخواهید داشت، اما با گذشت زمان، می‌توانید داستانی را که مدت‌ها برای خود تعریف می‌کردید تغییر دهید.

ترومای خود را برطرف کنید

وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید باید اقدامات ویژه ای انجام دهید. یکی از این کارها برطرف کردن ترومای شخصی و درونی تان است. وقت آن است که زخم را التیام دهیم و این رویدادهای گذشته را آرام کنیم. اغلب تروما در لایه‌های مختلف اتفاق می‌افتد و در اینجا مراجعه به یک درمانگر مفید است، که می‌تواند به شما کمک کند تا بدون احساس خستگی از طریق این روند بهبودی عبور کنید. می توانید در این مسیر با کارشناسان مرکز مشاوره همکده در ارتباط باشید. می توانید در کنار مراجعه حضوری، از مشاوره تلفنی روان شناسی هم بهره ببرید. با این شیوه در منزل خود هم می توانید به راحتی به امکانات مشاوره دسترسی داشته باشید.

مستقیماً روی انتقاد از خود کار کنید

مغز همیشه به شما می گوید آنچه انجام دادید یا نکردید مشکل است. تنها راه حل مشکل تلاش بیشتر است. اما مشکل واقعی «شکست‌های» مکرر شما نیست، بلکه فرآیند خودآزاری است که در حال اجراست و زندگی شما را خراب می‌کند. در اینجا، مانند تروما، کمک یک درمانگر می تواند به شما یاد دهد که چگونه این الگوهای فکری را دوباره سیم کشی کنید.

مستقیماً اضطراب و یا افسردگی خود را درمان کنید

وقتی احساس می کنید لیاقت شاد بودن را ندارید باید به درمان خود بپردازید. آیا یک مشکل اساسی افسردگی یا اضطراب دارید که وقتی در یک روز بد شعله ور می شود، به طور خودکار باعث می شود مغز شما آن نوارهای قدیمی را پخش کند؟ یا افسرده و مضطرب هستید زیرا نمی توانید این افکار را در مورد گذشته آرام کنید؟

حل این مشکل می تواند دشوار باشد. اگر افکار شما در مورد رویدادها می آیند و می روند، ممکن است بخواهید کشف کنید که چه چیزی باعث این افکار یا خاطرات در آن روز می شود؟ استرس است یا نگرانی؟ از سوی دیگر، اگر به نظر می رسد که این افکار و احساسات همراه با خلق و خوی افسرده یا مضطرب تری هستند، ممکن است نشانه ای از یک اختلال زمینه ای باشد. در اینجا ممکن است بخواهید با پزشک خود در مورد آزمایش دارو صحبت کنید و ببینید آیا افکار شما با بهبود خلق و خوی شما تغییر می کند یا خیر.

 

 

منابع
psychologytoday

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا