روانشناسی قلدری در کودکان و خانواده

قلدری یکی از رفتار های بد در بین کودکان و افراد مختلف است. از آن جا که خانواده بیشترین مسئولیت را در قبال فرزندان خود دارند پس رفتارهای آن ها را باید کنترل کنند. کنترل رفتار می تواند گاهی باعث پیشرفت و گاهی هم آسیب به فرزندان شود. قلدری یکی از اختلالات روانی است که برخی افراد به خاطر گذشته خود آن را دارند. روان شناسی قلدری موارد بسیاری را بررسی می‌ کند. نکته مهم این است که ما بتوانیم از این بررسی ها در زندگی خود استفاده کنیم. قلدری خواهر و برادر نیز خصوصا در سن های کمتر آن ها وجود خواهد داشت. در خانواده یک اصل مهم رعایت احترام بین یکدیگر است. عصبانیت اگر ادامه داشته باشد می تواند آسیب های زیادی به افراد برسانند. یکی از این آسیب ها می تواند مشکلات روانی باشد.

عصبانیت را می توان از طریق راه های مختلفی حل شود. در ادامه می خواهیم ببینیم که روانشناسی قلدری در کودکان و خانواده چیست؟ برای مثال ممکن است یک روان شناس برای یک فرد راه های مختلفی مثل تمرین با خود یا استفاده از وسایل مخصوص برای کاهش عصبانیت استفاده کند. تمامی اختلالات روانی قابل حل است.

برای مثال در یک فرد عصبانیت فقط در زمان های اتفاقات ناگوار ایجاد می شود. در افراد دیگر ممکن است این عصبانیت به شیوه های دیگری ایجاد شود. حال گاهی اوقات همین عصبانیت تبدیل به رفتار قلدری خواهد شد. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی  روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با روانشناسی قلدری در کودکان و خانواده صحبت کنیم.

روانشناسی قلدری و کسانی که آن را تجربه می کنند

قلدری و کسانی که آن را تجربه می کنند در چند سال گذشته توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. این فرآیند مردم را تشویق می‌ کند تا فعالانه گام‌هایی برای جلوگیری از قلدری و کمک به افرادی که هدف قرار می‌گیرند بردارند. با این حال، به همان اندازه که این کار انجام داده است، درک روانشناسی عاملان قلدری به همان اندازه مهم است. این امکان بررسی دقیق‌تر افرادی را که با دیگران بدرفتاری می‌کنند را فراهم می‌کند. علاوه بر این، وقتی توده‌ها بفهمند که چه چیزی در پشت قلدر است، پتانسیل پیشرفت اجتماعی بیشتری وجود دارد.

چه چیزی قلدرها را تحریک می کند؟

در جامعه، عوامل مختلفی وجود دارد که باعث تحریک قلدرها می شود. با وجود سمی بودن این رفتار، درک روانشناسی قلدری برای برداشتن گام های بیشتر در برابر آن کلیدی است. مردم معمولاً به دلیلی قلدر می شوند، صرف نظر از این که چقدر زشت یا وحشتناک است.

تهدیدات درک شده  روانشناسی قلدری

در بسیاری از موارد، زمانی که قلدرها به سمت شخصی برخورد می کنند، این شخص را به عنوان یک تهدید درک می کنند. هدف قلدری ممکن است “متفاوت” یا در غیر این صورت منحصر به فرد باشد به نحوی که برای فرد قلدر متمایز باشد. قلدرها اغلب افرادی را انتخاب می کنند که آن ها را تهدیدی برای خود می دانند. خواه این تهدیدی برای موفقیت بالقوه تجاری، نفس یا عزت نفس آن ها باشد. این که آیا کسی واقعاً با “متفاوت” بودن نوعی تهدید را ایجاد می کند یا نه، اغلب متفاوت است. صرف نظر از این، اقدامات قلدرها هرگز توجیه نمی شود. در بسیاری از موارد، قلدرها فقط به طور ناخودآگاه آگاه هستند که از طرف شخص دیگری احساس تهدید می کنند.

میل به قدرت

ما در دنیایی زندگی می کنیم که در آن تاکید زیادی بر قدرت و به دست آوردن هر چه بیشتر آن می شود. متأسفانه، افراد زیادی وجود دارند که این را درونی می کنند.  از نظر روانشناسی قلدری آن ها معتقدند که زمین زدن دیگران بهترین راه برای خودسازی است. این امر به ویژه زمانی رایج است که افراد در محل کار یا در محافل اجتماعی مختلف مورد هدف قرار گیرند. گاهی اوقات، این به آن برمی گردد که قلدرها از سوی افرادی که با رفتار بدشان هدف قرار می گیرند، تهدید می شوند. در موارد دیگر، قلدرها می خواهند ترس را به عنوان وسیله ای برای کسب قدرت در دیگران القا کنند. آن ها اهمیتی نمی دهند که هدف رفتارشان قربانی تلاش آن ها برای قدرت و کنترل باشد.

انتقام و روانشناسی قلدری

یکی از انگیزه های کمتر مورد بحث قلدرها انتقام است. مواقع خاصی وجود دارد که قلدرها واقعاً بر این باورند که هدف آن ها در یک مقطع زمانی به آن ها (یا کسی که به او اهمیت می‌دهند) ظلم کرده است. این که آیا این باور دقیق است یا نه، بستگی به ماهیت دقیق شرایط دارد. با این حال، قلدری هرگز راه حل مناسبی نیست. فرض کنید کسی مرتکب اشتباهی شده باشد. این به آن شخص بستگی دارد که موضوع را به درستی به مقامات مربوطه گزارش دهد، نه این که تبدیل به یک قلدر شود. تلاش های عدالت‌خواه و انتقام‌جویانه تمایل بی پایانی به اشتباه دارند و اوضاع را برای همه افراد درگیر بدتر می‌کنند.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

در برخی موارد، قلدرها بر روی دیگران بی گناه عمل می کنند. زیرا قلدر در گذشته توسط شخصی آسیب دیده است. این می تواند با انگیزه انتقام یا تلاش برای پس گرفتن قدرتی باشد که زمانی از طریق سوء استفاده گذشته از آن ها گرفته شده بود. باز هم، این رفتار آسیب رساندن به شخص دیگری را توجیه نمی کند. این تنها تلاشی است برای درک این که این رفتار از کجا می تواند نشات بگیرد.

آزار و اذیت دیگران و روانشناسی قلدری

دنیای آنلاین و رسانه‌های اجتماعی جنبه‌های مثبت زیادی دارند، اما درها را برای آزار و اذیت سایبری نیز باز کرده‌اند. به این ترتیب، پدیده جدیدی از پنهان شدن افراد در پشت حساب های جعلی و ناشناس بودن برای هدف قرار دادن شخص دیگری به صورت آنلاین وجود دارد. گاهی اوقات، این قلدرها شخصاً اهداف خود را می شناسند. گاهی اوقات نمی کنند. بسیاری از زورگویان سایبری ممکن است مشکلات شخصی در زندگی خود داشته باشند. از این رو تمایل دارند افراد دیگر را هدف قرار دهند زیرا هویت خود را پنهان می کنند.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

همه زورگویان سایبری ناشناس نیستند. مرتکبان خاصی از نفرت آنلاین وجود دارند که با استفاده از نام و تصویر خود مشکلی ندارند. اما بسیاری از زورگویان سایبری پشت صفحه نمایش خود و حساب های جعلی رسانه های اجتماعی خود را پنهان می کنند. حمله کردن به کسی در زمانی که او در حضور فوری شما نیست آسان‌تر است. بسیاری از زورگویان سایبری وقتی دیگران را دوست دارند یا با حملات آن ها دیگران به آن ها توجه می کنند احساس لذت می کنند.

سادیسم

سادیسم محض مسلماً عاملی برای روانشناسی قلدری است. این نشان دهنده یک انگیزه بیمارگونه یا حتی اجتماعی در پشت اعمال آن ها است. زیرا هر چقدر هم که این وحشتناک است، افراد خاصی وجود دارند که صرفاً از این که می توانند با مشت به افراد دیگر ضربه بزنند، لذت می برند. ما همیشه این را در روابط توهین آمیز یا جنایتکارانی می بینیم که افرادی را هدف قرار می دهند که متناسب با یک قالب خاص هستند. سادیسم قوی‌ترین عامل در پشت اعمال یک قلدر است. سادیسمی ها احتمالاً بسیار خطرناک‌تر از قلدرهایی هستند که توسط عوامل دیگر هدایت می‌شوند. زیرا وجدان یا احساس پشیمانی ندارند.

قلدرها و ترومای حل نشده گذشته

در نگاه اول، مجرمان ممکن است قدرتمند، مسلط و تحت کنترل به نظر برسند. پس از بررسی دقیق‌تر، موارد زیادی وجود دارد که در آن قلدرها آسیب‌های حل‌نشده‌ای از گذشته خود داشته‌اند. در بسیاری از موارد، آن ها در کمین نشسته اند، و حالت آن ها بدتر می شوند. در نهایت، ترومای حل نشده دیگر نمی تواند مهار شود و شروع به تجلی در راه های زشت می کند. قلدری به دیگران یکی از روش های وحشتناکی است که در آن ترومای حل نشده می تواند ظاهر شود.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

متأسفانه، مواقعی وجود دارد که بازماندگان سابق قلدری خودشان به قلدر تبدیل می شوند. از نظر روانشناسی قلدری آن ها ممکن است هنوز با آن چه در گذشته برایشان اتفاق افتاده است دست و پنجه نرم کنند. در موارد دیگر، این افراد ممکن است بر این باور باشند که قلدری افراد دیگر تنها راه محافظت شخصی از خود در برابر قلدرهای امروزی است. متأسفانه، این طرز تفکر ناقص است و فقط چرخه سمی و معیوب قلدری را ادامه می دهد. تأثیرات قلدری به خوبی مستند شده است. تبدیل شدن به یک فرد قلدر تاثیر دیگری است که مردم باید از آن آگاه باشند. آزار دادن مردم به مردم صدمه می زند.

اهمیت توقف قلدرها از نظر روانشناسی قلدری

درک عوامل روانی و انگیزه های پشت سر قلدرها برای متوقف کردن آن ها کاملاً ضروری است. در بسیاری از موارد، مسئولیت بر دوش روان شناسان متخصص در مورد قلدری قرار می گیرد. اغلب به این افراد گفته می شود که حادثه را گزارش کنند یا اقداماتی را انجام دهند. این کار باعث می شود تا از هدف قرار دادن بیشتر خود جلوگیری کنند. این لزوما چیز بدی نیست. به هر حال، روانشناسی قلدری بای جلوگیری از رفتار سمی ضروری است.