افکاری که می توانند بر ذهن کودکان تأثیر منفی بگذارند

ذهن کودکان نیاز به آرامش دارد. دوران کودکی به علت حساسیت های زیاد خودش نیاز به توجه و مراقبت بیشتری دارد. متاسفانه هر گونه صحبت های والدین روی کودکان تاثیر گذار است. یکی از مواردی که در دنیای امروزی مهم است نحوه تربیت والدین است. تربیت فرزندان اهمیت بسیار زیادی دارد. تاثیرات دهنی این فرآیند می تواند برای همه افراد خطرناک باشد. حتی ممکن است والدین را زیر فشار بذارد. برای همین امر پدر و مادر ها باید بدانند که مدیریت رفتار یا روش انضباط خشن شیوه مناسبی نیست. گاهی اوقات ما خیلی از افراد را در جامعه می بینیم که حتی در بهترین شرایط هم ناامید هستند.

این موارد می تواند به علت فشار های زیادی در کودکی باشد. پزشکان و روان شناسان می گویند که دوران کودکی بسیار مهم و حیاتی است. متاسفانه خیلی از افراد و پدر مادران به این دوره اهمیتی نمی دهند. کوچک ترین حرکت یا رفتار اشتباهی می تواند آینده کودک را دچار مشکل کند. یکی از رفتارهایی که در آینده کودک بسیار تاثیر گذار است نظم و انضباط سخت توسط والدین است. نظم و انضباط بسیار عالی است اما تا حد تعادل خودش. در ادامه می خواهیم ببینیم که افکاری که می توانند بر ذهن کودکان تأثیر منفی بگذارند، چگونه است؟

انضباط خشن در ذهن کودکان

این رفتار ممکن است در هر فردی به وجود بیاید. این که بگوییم فرد چه نوع رفتاری را در چه لحظه ای انجام خواهد داد غیر قابل پیش بینی و درست نیست. وقتی یک مشاور با شخص مورد نظر صحبت می کند رفتار های او را تشخیص می دهد. تشخیص رفتار باعث می شود که مشاور بداند چه کاری انجام دهد تا فرد بتواند رفتار خود را مدیریت کند. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی  روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با افکاری که می توانند بر ذهن کودکان تأثیر منفی بگذارند صحبت کنیم.

کشف راه درست برای تربیت فرزندان و تاثیر انضباط خشن بر ذهن کودکان

کشف راه درست برای تربیت فرزندان یکی از بزرگترین معضلات والدین است. در حالی که همه ما می توانیم قبول کنیم که کودک آزاری اشتباه است، نظرات در مورد اعمالی مانند کتک زدن، فریاد زدن یا حتی قرار دادن بچه ها در زمان استراحت متفاوت تر است.

به طور کلی، والدین خشن از تاکتیک هایی مانند پرخاشگری، صدای بلند، احساس گناه، شرمساری و سرزنش استفاده می کنند. اما آخرین تحقیقات می گوید که حتی اگر به نظر می رسد که این شیوه ها در حال حاضر برای اصلاح رفتار کودکان کار می کنند، اثرات بلندمدت آن ارزشش را ندارند. بعلاوه، آکادمی اطفال آمریکا (AAP) به نفع یک رویکرد یادگیری مثبت، از هر دو کتک زدن و فریاد زدن توصیه می‌کند.

تاثیر انضباط خشن در ذهن کودکان چیست؟

انضباط خشن هر نوع تمرین انضباطی است که به دنبال ایجاد احساس بد در کودک است. این شامل کتک زدن یا سیلی زدن به کودکان است. اما شامل انضباط غیر فیزیکی نیز می شود که باعث ایجاد دردهای عاطفی و روانی، مانند فریاد زدن، صدا زدن، سرزنش، شرمساری، یا شرمساری عمومی می شود.

انضباط خشن با سوء استفاده متفاوت است. زیرا به عمد و در چارچوب عقل و حالت درک شده استفاده می شود. وقتی والدین از نظم و انضباط خشن استفاده می‌کنند، شیوه‌های خاصی را انتخاب می‌کنند. زیرا معتقدند برای پرداختن به برخی رفتارها مؤثر است یا لازم است. رفتار توهین آمیز ممکن است نامنظم تر باشد و بدون هیچ قصدی برای اصلاح رفتار کودک اتفاق بیفتد. مجازات های شدید نیز ممکن است توهین آمیز باشد.

نکته ای در ارتباط با این زمینه

ضرب و شتم و کبودی یک بچه سوء استفاده است. کتک زدن نظم سختی است بی‌ارزش خواندن یک بچه به‌طور مرتب، سوء استفاده است. این که به آن ها بگویید از این که پدر و مادر آن ها باشید خجالت می‌کشید وقتی آن ها کار اشتباهی انجام می‌دهند، مجازات سختی است.

اثرات ذهن کودکان هنگام ضرب و شتم در انضباط خشن

سوال اصلی روان شناسان این است که آیا کتک زدن “واقعاً مفید است” پاسخ خود را در تحقیقات می یابید. کودکانی که والدین آن ها از تنبیه بدنی استفاده می کردند، افسردگی، اضطراب، طغیان خشم و پرخاشگری فیزیکی بیشتری را در دوران نوجوانی نشان دادند. کتک زدن یک عمل پرخاشگرانه است. کودکانی که شاهد کتک زدن هستند اغلب رفتارهای مشابهی را نسبت به دیگران الگو می کنند. این می تواند برای ذهن های جوان کاملاً گیج کننده باشد تا بفهمند که چه زمانی پرخاشگری مناسب است.

استفاده مکرر از تنبیه بدنی نیز می تواند بر روابط والدین و ذهن کودکان تأثیر بگذارد.

استفاده مکرر از تنبیه بدنی نیز می تواند بر روابط والدین و ذهن کودکان تأثیر بگذارد. کودکانی که والدینشان به عنوان نوعی انضباط خشن کتک می زدند، در دوران نوجوانی احساس محبت کمتری نسبت به والدین خود نشان می دادند.

نظر استیون پاول در ارتباط با این زمینه

استیون پاول می‌گوید: «استفاده از تنبیه بدنی منجر به مشکلاتی با عزت نفس و شرم می‌شود که می‌تواند برای کسانی که مرتباً مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند مضر باشد.

تأثیرات انضباط خشن غیر فیزیکی در ذهن کودکان

تنبیه بدنی مانند کتک زدن در کشور های مختلف رو به کاهش است. اما بسیاری از والدین متوجه نیستند که انضباط کلامی خشن مانند فریاد زدن و شرمساری به طور مشابه هورمون های استرس را افزایش می دهد و بر رشد مغز تأثیر می گذارد. لورن دی مارکو، LCSW-C، روان درمانگر ، توضیح می دهد: “مغز نمی تواند تفاوت بین یک تهدید فیزیکی و احساسی را تشخیص دهد.” انضباط کلامی خشن یک چرخه شرم ایجاد می کند که به عزت نفس لطمه می زند و بر روابط والدین و فرزند تأثیر می گذارد.

افکاری که می توانند بر ذهن کودکان تأثیر منفی بگذارند

ذهن کودکان بسیار تأثیرپذیر است. بسیاری از چیزهایی که ممکن است فکر کنید بچه‌ها متوجه نمی‌شوند، می‌توانند نادیده بگیرند یا به خاطر نمی‌آورند ممکن است بر افرادی که در بزرگسالی تبدیل می‌شوند تأثیر بگذارند. این می تواند بسیار ترسناک و طاقت فرسا باشد، به خصوص برای والدینی که کودکان زیادی دارند.  به عنوان والدین، باید از افکاری که فرزندتان در معرض آن‌ها قرار می گیرد و تجربه می کند آگاه باشید. بدون اطلاع شما، آن‌ها می توانند بسیار تحت تأثیر این عوامل قرار گیرند، پس مراقب باشید. در این‌جا پنج فکر وجود دارد که می تواند بر ذهن کودکان تأثیر منفی بگذارد.

مقایسه های منفی به ذهن کودکان آسیب می رساند

حتی اگر محیط خانواده محبت آمیز و حمایت کننده باشد، تحقیقات نشان می دهد که کودکان شش ساله متوجه تفاوت می شوند. همانطور که می توانید تصور کنید، این می تواند بر کودک تأثیر منفی بگذارد. جامعه نتیجه‌محور ما که به تلاشی که برای انجام یک وظیفه انجام می‌شود اهمیتی نمی‌دهد، این امر بیشتر بدتر می‌شود. پس از چنین مقایسه‌هایی، یک کودک متوجه می‌شود که آیا تلاش‌های او فایده‌ای داشته است یا خیر. هنگامی که چنین افکاری رها شوند، می توانند باعث موارد زیر شوند:

روابط آسیب دیده و ذهن کودکان

جای تعجب نیست که کودکان از نظر عاطفی آسیب پذیر هستند و بنابراین حرف های شما را به دل می گیرند. مقایسه مکرر بین آن‌ها و همسالانشان ممکن است باعث شود نه تنها همسالان خود را تحقیر کنند. آن‌ها همچنین ممکن است شما را به خاطر اینکه طرف آن‌ها نیستید تحقیر کنند. این نتیجه احتمالاً به هر رابطه مثبتی که آن‌ها با شما و اطرافیانشان دارند آسیب می رساند.

حسادت

مقایسه مداوم بین افراد بهتر باعث حسادت کودک در طبیعت می شود. این تنها در صورتی بدتر می شود که آن‌ها واقعاً نتوانند با گفته های بهتر مطابقت داشته باشند. زیرا فضایل بهتر آن‌ها همیشه اغراق شده یا بهبود می یابد. چنین احساساتی می تواند به راحتی کودک را عذاب دهد و با صرف وقت و خصومت کافی به نفرت و حتی پرخاشگری تبدیل شود.

افکار منفی در ذهن کودکان

برای کودکی که با دیگران سنجیده شود و مکرراً بی نیاز شود، ممکن است برای آن‌ها سخت باشد که خود را در یک منظر مثبت ببینند. در نتیجه، آن‌ها به احتمال زیاد روحیه شکست پیدا می کنند که با هر نوع تفکر مثبت مبارزه می کند. آن‌ها همچنین به احتمال زیاد دیگران را با مفروضات منفی خود آسیب زا می کنند و بدترین چیز را برای خود و هر نتیجه ای که رخ خواهد داد، تصور می کنند.

تربیت های عصبی

کودکی که به طور منظم در آستانه تحقیر و مقایسه قرار می گیرد، به طور طبیعی عصبی می شود و در او تمایلی ایجاد می کند که بیش از حد بر جلب رضایت اطرافیان خود تمرکز کند. این عادت به این دلیل است که با ادامه ناتوانی در برآوردن انتظارات، احساس ناتوانی در آن‌ها ایجاد می شود. علاوه بر این، این تردیدها باعث می شود که آن‌ها هر گونه احساس استقلال، اعتماد طبیعی و شناخت مرزها را از دست بدهند.

شک به خود در ذهن کودکان

مکرراً ب آن‌ها تاکید می شود که آن‌ها به اندازه کافی خوب نیستند و همیشه کسی وجود دارد که بهتر از آن‌ها باشد. این باعث می‌شود کودک به طور مداوم دلسرد شود زیرا در هر مرحله از راه به توانایی‌ها و مهارت‌های خود فکر می‌کند. آن‌ها اغلب احساس می کنند که به اندازه کافی خوب نیستند.

حرکت سریع برای نتیجه گیری

نتیجه‌گیری سریع کاری است که بچه‌ها معمولاً چه خوب یا بد انجام می‌دهند. این در درجه اول به دلیل مبارزه آن‌ها با توسعه IQ و تعصبات عاطفی است. علاوه بر این، تحقیقات تأثیر قابل توجهی بر خطاهای استدلالی برای ما آشکار می کند. اگر قبلاً به منفی‌گرایی و مقایسه عادت کردند، طبیعتاً بدترین را فرض می‌کنند. این رفتار می‌تواند باعث شود که آن‌ها آسیب ببینند و متهم شوند، و در صورت بروز مشکل، تمایل به سرزنش دیگران داشته باشند. برای جلوگیری از این امر، باید به فرزندان خود یاد دهید که:

توضیح دهید که دیگران می توانند اشتباه کنند

همه اعمال آسیب زا عمدی یا بدخواهانه نیستند. اشتباه افراد کاملاً طبیعی است و این اشتباهات اغلب بر اطرافیان آن‌ها – از جمله فرزند شما – تأثیر می گذارد. علیرغم صدمات، بهتر است به فرزند خود بیاموزید که احتمالاً این یک اتفاق ناگهانی است و به طور تصادفی آن فرد اشتباه کرد. به این ترتیب، آن‌ها نباید عجولانه نتیجه گیری کنند، و در عوض، روی مثبت اندیشی تمرکز کنند و بخشش را ارائه دهند.

در مورد اهمیت شواهد به آن‌ها آموزش دهید

کودکان منطقی نیستند و به همین دلیل، احتمالاً افراد را بر اساس احساسات درونی یا دلایل بی اساس متهم یا به آن‌ها مشکوک می کنند. در حالی که احساسات درونی مفید هستند و می‌توانند اولین نشانه‌ای باشند که چیزی اشتباه است. فرزندان شما باید بیاموزند که بهترین کار این است که به دنبال شواهد واقعی و مناسب برای حمایت از این افکار و احساسات باشند. این می‌تواند در درازمدت به جلوگیری از آسیب‌دیدگی کمک کند. زیرا جستجوی اطلاعات برای توضیح استدلال‌شان ممکن است به آن‌ها بفهماند که اصلاً دلیل واقعی نداشتند.

منابع
وبسایت powerofpositivity

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا