غلبه بر شیطان درونی چگونه است؟

آیا تا به حال به این سوال پاسخ داده اید که چگونه بر شیاطین خود غلبه کنیم؟ اجتناب از آنها را متوقف کنید. دست از مبارزه با آنها بردارید. در عوض، یاد بگیرید که با شیاطین خود صلح کنید. ممکن است به این نکته توجه کرده باشید که صدای آرام و تهدید آمیزی درون خود داشته اید. اما هر بار که شروع به جلب توجه یا محبت از کسی کردید آن صدا به آرامی شما را ترغیب کرده که فرار کنید. در این حالت به دام شیطان می افتید. در این حالت استقلال خود را از دست خواهید داد. ناگهان ایده های غیرمنطقی به ذهن می رسد. در این مقاله از وب سایت همکده می خواهیم به این سوال پاسخ دهیم که غلبه بر شیطان درونی چگونه است؟

مرکز مشاوره همکده اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران است که ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی می باشد.

غلبه بر شیطان درونی چگونه است؟

گاهی اوقات اهریمن درونی مدام ما را از کسی که با او صمیمی یا نزدیک هستیم دور می کند. اما ما دوست داریم که مردم احساس صمیمیت یا دوستی داشته باشیم. بنابراین باید بر روان خود کار کنید تا بتوانید بر درون خود و شیطان غلبه کنید.

شیاطین درونی ما

همه ما شیاطین داریم. بخش هایی از خودمان که دوست نداریم آنها را تصدیق کنیم اما می بینیم که در کمین ما هستند. بخش هایی از خودمان که باعث می شوند ما را به کارهای غیرمنطقی و خودخواهانه نه به خاطر عشق به خود، بلکه به دلیل ترس از خودمان انجام دهیم. اما مهم نیست که چقدر سعی می کنیم شیاطین خود را نادیده بگیریم، آنها همیشه آنجا هستند، حباب می زنند و از درپوشی که سعی می کنیم روی آنها نگه داریم بیرون می ریزند. و هر چه بیشتر سعی کنیم آن را نگه داریم، زندگی مان خراب تر می شود.

ما شیاطین درون خود را فراموش می کنیم. با کار یا رقابت خود را از شیاطین خود دور می کنیم. ما با دیگران به بدی رفتار می کنیم تا ترس عمیق خود را از این که با ما بد رفتار کنند تحریف کنیم. اما باید بدانیم که غلبه بر شیطان درونی چگونه است؟ هر چیزی برای دور نگه داشتن شیطان باید بررسی شود.

نبردهای مقطعی با شیطان درون

احتمالاً در مقطعی با شیاطین خود نبرد کردید. با احساسات خشم یا گناه مقابله کرده اید، به دلیل رفتار احمقانه خود از خود متنفر بوده اید. به خود قول داده‌ای که دیگر به آن صدای کوچک داخل گوش نمی‌دهی یا بالاخره شرایط سخت را کنار بگذارید. یکی از شیاطینی که همه ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم تنبلی است. در حالی که همه ما حداقل بعضی اوقات تنبل هستیم، مبارزه من با “مفید بودن” خودم در این دنیا اغلب به مکانی تاریک و تنها می رود، اگر مراقب نباشم.

وقتی کار را به تعویق می اندازیم، تمایل داریم به شدت خود را قضاوت کنیم. به خود می گوییم شبیه یک گونی تنبل هستیم. خوب نیستیم و شرایط سخت است. فرض کلی من این است که همه مولد هستند و هر روز دست و پا می زنند. اکنون (پس از سالها) متوجه شده ام که این باور چقدر غیرمنطقی است. اما با این حال، آن صدای کوچک درون زمزمه می کند که هیچ کس دیگری با انگیزه ماندن مشکلی ندارد، بنابراین من باید به نوعی بازنده باشم. شیاطین به عنوان یک قضاوت شخصی شروع می شوند: شما تنبل هستید، شما کثیف هستید، شما احمق هستید، شما دوست نداشتنی هستید و غیره.

سپس ما تمام تلاش خود را می کنیم تا از آن قضاوت اجتناب کنیم، تا آن را ثابت کنیم. غلبه بر شیطان درونی تکنیک های بسیار زیادی را به همراه دارد. باید توجه داشته باشید که این اجتناب تبدیل به خود ویرانگر می شود.

شیطان از بین نمی رود

بدتر از هر چیزی که باید تصور کنید هر چقدر هم که ثابت کنید شیطان خود اشتباه می کند، از بین نمی رود. دیو تنبلی هرگز از ایجاد احساس تنبلی در ما دست بر نمی دارد. حتی شیطانی که نشان می دهد که احساس کند همه چیز به اندازه کافی تمیز یا منظم است. هرچقدر هم کار کنی، دیو هرگز راضی نمی شود. بنابراین تنها راه حل این است که حواس خود را از شیطان پرت کنید. اما باید توجه داشته باشید که سال های زندگی خود را صرف مسائل پیچیده نکنید. صرف مواردی که شرایط را پیچیده می کند می تواند مشکلات بسیاری ایجاد کند. به طور مثال اگر شما درگیر الکل یا مواد مخدر شوید نمی توانی به مقابله اساسی بپردازید. در حقیقت شیطان از بین نمی رود. صرفا در حالتی خاص با تغییراتی دیگر دیده می شود.

به این ترتیب، شیاطین ما به نوعی از خود نفرت تبدیل می شوند. احساس ناتوانی و گرفتاری می کنید. شما نمی توانید برنده شوید مهم نیست چقدر موفق می شوید، نمی توانید ثابت کنید که شیطان اشتباه می کند. با این حال، وقتی تسلیم می‌شوید و شکست می‌خورید، فقط حق شیطان را ثابت می‌کنید.

برای غلبه بر شیطان درونی با آن ملاقات کنید

باید راه بهتری برای غلبه بر شیاطین وجود داشته باشد. Tsultrim Allione در کتاب خود، Feeding Your Demons، در مورد یک تمرین مدیتیشن قدیمی بودایی تبتی صحبت می کند که در آن شما به معنای واقعی کلمه هر شیطانی را که شما را آزار می دهد تجسم می کنید، و سپس می نشینید و به آنها غذا می دهید، به همان روشی که به یک مهمان یا یک دوست غذا می دهید. در یک مهمانی شام آلیونه استدلال می‌کند که این یک اثر شفابخش دارد – که نشان‌دهنده پذیرش بدترین بخش خود و ایجاد شفقت برای خودمان است.

من به عنوان شخصی درگیر، با الهام از این ایده، تصمیم گرفتم چیزی را امتحان کنم که قبلاً هرگز واقعاً امتحان نکرده بودم: با شیطان خود، منتقد درونی خستگی ناپذیرم دوست می شوم. بنابراین من با گذاشتن نام آن منتقد شروع کردم: من او را Carl.1 صدا کردم. مانند همه افراد، کارل نیز به عشق و محبت نیاز دارد. بنابراین، یک شب در رختخواب، چشمانم را بستم و تصور کردم که با کارل برای شام نشسته ام. گفتم: «کارل، تو واقعاً گاهی زندگی من را جهنم می کنی، می دانی؟ من دائماً احساس می‌کنم به اندازه کافی کار نمی‌کنم، زیرا شما هرگز مرا تنها نمی‌گذارید.»

کارل، که صدایش بسیار شبیه صدای مورگان فریمن بود، گفت: تو از من شیطان ساخته ای در حالی که من واقعاً طرف دیگر جاه طلبی آتشین تو هستم. تنها دلیلی که من در مورد هر کاری که انجام می دهید شک می کنم این است که می خواهید کارهای زیادی انجام دهید. من شما را مجبور نمی کنم بنشینید و بازی های ویدیویی را برای دوازده ساعت انجام دهید. من فقط به شما یادآوری می کنم که وقتی این کار را انجام می دهید در واقع چه چیزی بیشتر برای شما ارزش دارد؟

هوش عاطفی خود را بهبود بخشید

برای غلبه بر شیطان درونی باید شرایط ویژه ای در هوش عاطفی خود داشته باشید. همدلی، درک عاطفی و خودآگاهی خود را بهبود بخشید. من از کارل در این باره پرسیدم: آنچه شما می گویید این است که شما اینجا هستید زیرا فداکاری چیزهایی که من آرزو دارم را منعکس می کنید؟ کارل پاسخ داد: می‌توانید حتی فراتر بروید و بگویید که من بازتاب شما نیستم. من شما هستم. ممکن است در لحظه این پرسش و پاسخ جواب ندهد. اما در نهایت می توانید تاثیر عمیق آن را ببینید.

فرشته ها و شیاطین

من مدت‌ها استدلال کرده‌ام که بهترین چیز در مورد مردم اغلب بدترین چیز در مورد آنها است – این به این دلیل است که ویژگی‌های فوق‌العاده مثبت ما اغلب عوارض جانبی فوق‌العاده منفی ایجاد می‌کند. یک هدیه برای همدلی ممکن است گاهی اوقات شما را بیش از حد احساساتی کند. یک رشته رقابتی که دستاوردهای بالایی برای شما به ارمغان می آورد ممکن است شما را به نوعی احمق تبدیل کند. یک روحیه خلاقانه خود به خودی که به شما استعداد هنری می دهد ممکن است شما را واقعاً در انجام مالیات بد کند.

احساس گناه همیشگی من در مورد تنبلی، فقط جنبه دیگر داشتن انرژی و جاه طلبی های عظیم است. شیطان قدیمی من در مورد نزدیک شدن بیش از حد به مردم نیز همان چیزی است که من را به طور باورنکردنی مستقل کرد و به من این امکان را داد که ریسک هایی را بپذیرم که اکثر مردم انجام نمی دهند. از این نظر، هر شیطانی فرشته همراه خود را دارد. و شیاطین ما فقط طرف دیگر بهترین ویژگی های ما هستند. تسلیم شدن به معنای رها کردن هر دو است.

به این ترتیب، ما نمی‌توانیم بهترین‌های خود را بدون ارج نهادن به چیزی که می‌ترسیم در مورد خودمان بدتر باشیم، ارج نهیم. زیرا آنچه را که ما تمایل داریم به عنوان “بدترین” خود قضاوت کنیم، صرفاً انعکاس آن چیزی است که به عنوان بهترین خود می خواهیم. غلبه بر شیطان درونی را بهتر می توان در این حالت درک کرد.

شیطان بزرگ تر درونی

بخش‌های سایه‌دار روح‌های لعنتی ما مشکلی ندارند – مشکل در وهله اول تلاش ما برای جدا کردن خود از روح‌های لعنتی‌مان است. و هر چه انگیزه ما برای جدا شدن از شیاطینمان قوی تر باشد، شیاطین ما بزرگتر می شوند. به عبارت دیگر، برای هر چیزی که در زندگی خود ارزش قائل هستید، شکست آن ارزش را نیز تجربه می کنید. هر چیزی که در این دنیا ارزشمند و مهم است، یک زیربنای تاریک، یک سایه ظریف، یک شیطان مرتبط با خود دارد. و شما نمی توانید یکی را بدون دیگری بخرید. این یک معامله 2 به 1 است، چه بخواهید یا نه.

وقتی با آن شیطان روبرو نمی‌شویم و با او دوست نمی‌شویم، توانایی خود را برای انجام ارزش‌هایمان پیچیده می‌کنیم. این بد است، زیرا زندگی با ارزش‌هایمان چیزی است که به ما امکان می‌دهد احساس هویت و هدف زندگی را توسعه دهیم. حقیقتی که ما را شاد و سالم نگه می دارد و ما را از افتادن به شرارت و اعتیاد باز می دارد.

غلبه بر شیطان درونی و اعتیاد

معتادان به قدری از قسمت های نامطبوع خود متنفر شده اند که برای دوری از آنها افراط می کنند. ماده اعتیاد آور یا رفتار انتخابی آنها نه تنها باعث حواس پرتی شیاطین آنها می شود، بلکه نحوه فرار آنها  است. با این فرض که می توانند بالاترین سطح را پیدا کنند. اعتیاد از نظر روانشناختی یک مکیدن مضاعف است، زیرا نه تنها از طریق اعتیاد از شیطان دوری می‌کنید، بلکه پس از آن احساس گناه می‌کنید و از خود متنفر هستید برای تمام آسیب‌ها و تخریب‌هایی که اعتیاد ایجاد می‌کند.

بر شیاطین خود با دوستی با آنها غلبه کنید

مردم اغلب در مورد مبارزه با شیاطین خود صحبت می کنند، انگار که آنها رئیس یک بازی ویدیویی هستند که برای بردن بازی باید شکست بخورد. اما این یک بازی ویدیویی نیست. این زندگی واقعی است. مبارزه با شیاطین باعث نمی شود آنها از بین بروند. انکار وجود آنها، تلاش برای جدا شدن از آنها، فقط آنها را قوی تر می کند. شیاطین شما بخشی از شما هستند، سایه همه چیزهایی که در مورد خود دوست دارید، چیزهایی که شما را به شما تبدیل می کنند. دعوا کردن با کسی که هستید یا انکار آن مطمئناً شما را در مسیری به سمت خود انزجار و نابودی سوق می‌دهد. در عوض برای غلبه بر شیطان درونی، شما باید با او دوست شوید.

 

 

 

منابع
markmanson

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا