چرا از شغل خود تنفر داریم؟!
هر شغلی همراه با شرایط خاصی است و مزایا و معایب خود را دارد. با این حال ممکن است شما از شغل خود متنفر باشید. آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا تنفر از شغل وجود دارد؟ چرا از شغل خود تنفر داریم؟! آیا مردم به کاری که انجام می دهم اهمیت می دهند یا داستان به گونه دیگری است؟! مطالعات نشان می دهد که مردم از شغل و زندگی شخصی خود کمتر احساس رضایت می کنند. زمانی که تحقیقات مختلف را بررسی می کنید، متوجه می شوید که وقت گذاشتن در اینترنت، گوش دادن موسیقی به تنهایی، استفاده از رسانه های اجتماعی و غیره همه فعالیت هایی است که با ناراحتی مرتبط می باشد.
نکته قابل توجه این است نه این فعالیت ها، همه مواردی هستند که اکثر افراد هنگام کار انجام می دهند. در ادامه این مقاله ما قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم که چرا از شغل خود تنفر داریم؟! برای این منظور لازم است تا موارد بسیاری را بررسی کرد. با این حال اگر نیاز خود را برای صحبت با متخصصان احساس می کنید،
چگونه می توان فهمید که تنفر از شغل داریم؟!
توانایی تشخیص شرایط اهمیت بسیاری دارد. شما نمی خواهید شغلی را ترک کنید که همچنان شما را به جایی که می خواهید در حرفه خود بروید، می رساند. در واقع شما فقط به این دلیل که شرایط دشوار است، کار خود را ترک نمی کنید. می تواند راهی وجود داشته باشد که شما یاد بگیرید عاشق کار خود باشید، حتی اگر در حال حاضر آن را احساس نمی کنید. دقت کنید که با تمام این توصیفان، تحمل وضعیت بد کاری می تواند منجر به فرسودگی شغلی شود. پس شاید زمان آن رسیده که بدانید چرا از کار خود تنفر داری!
نشانه تنفر از شغل: دیگر از کار خود هیجان زده نیستید.
لازم نیست که هر روز محل کار خود را مانند یک مهمانی احساس کنید. اما اگر هرگز از کار خود هیجان زده نیستید ، مشکلی پیش آمده است. شما به دلایل زیادی کار می کنید. برای حفظ سقف بالای سر خود ، استفاده از مهارت ها و استعداد های خود ، شاید برای کمک به دیگران یا دستیابی به چیز هایی که بیشتر مردم نمی توانند. اما بدون احساس هدف و اشتیاق به کار ، به نتیجه مطلوبی دست پیدا نمی کنید.
شما مانند گذشته در شغل خود مهارت ندارید.
شاید شما اشتباهات کوچکی مرتکب می شوید که به طور معمول هرگز مرتکب نخواهید شد یا شاید کمتر درگیر کار خود هستید و در نتیجه از تأثیر کمتری برخوردار هستید. اما اگر احساس می کنید که در کار خود مهارت ندارید در حالی که قبلاً از ماهر بودن خود اطمینان داشتید، ممکن است فکر کنید که آیا زمان تغییر فرا نرسیده. این مرحله پیچیده از تنفر کاری می باشد.
تمرکز تان دشوارتر است.
بدیهی است که وقتی به چیزی توجه کامل می کنید ، راحت تر است. فراتر از آن ، متنفر بودن از شغل شما انرژی زیادی می برد. اگر همین الان از کار خود نفرت دارید ، احتمالاً انرژی زیادی برای انجام وظایف واقعی خود ندارید. همین مسئله می تواند موجب عدم تمرکز شود. زمانی که تمرکز نداشته باشید هم نمی توانید برای دست یابی به نتیجه درست اقدام کنید.
شما مدت طولانی و بلند مدت افزایش مالی نداشته اید.
پول همه چیز نیست ، اما پرداخت قبض برق و سایر جزئات زندگی بدون آن دشوار است. فراتر از این ، سخت است که احساس محبت و قدردانی کنید وقتی فیش حقوقی شما ثابت مانده در حالی که نیاز های شغلی شما افزایش یافته است. بعلاوه ، به لطف تورم ، اگر افزایش منظم دریافت نکنید ، در واقع درآمد شما کمتر از درآمد چند سال پیش است. این مسئلا فاکتور مهمی در زندگی افراد پس. پس به واقع تنفر از کار می تواند در این مرحله شکل عمیق تری به خود بگیرد.
وقت و انرژی لازم برای علایق بیرونی خود را ندارید.
شاید به این دلیل است که افسرده هستید و انرژی ندارید. یا شاید به این دلیل است که آنقدر کار می کنید که دیگر فرصتی برای سرگرمی یا گذراندن وقت با دوستان و خانواده ندارید. دلیل آن هرچه باشد ، نشانه خوبی نیست. زمانی که خسته و بی حوصله باشید و ذهن خود را آرام نکرده باشید، نمی توانید به موفقیت دست پیدا کنید. در این صورت تنفر از کار شکل گرفته و حالتی عمیق و درونی شده خواخد داشت.
احساس می کنید همیشه در محل کار خود هستید ، حتی در روز تعطیل.
کنایه از گیر افتادن در شغلی که از آن متنفرید این است که تمایل دارد هر لحظه بیداری شما را مصرف کند! حتی اگر رئیس نداشته باشید که در ساعت 3 با شما تماس بگیرد یا از طریق ایمیل برای شما کاری را ارسال کند. مشاغل خوب امکان تعادل واقعی کار و زندگی را فراهم می کند ، این بدان معنی است که می توانید از کار دست کشیده و برای تفریح اقدام نمایید.
تمرکز بر روی موارد منفی.
می توانم به شخصه با توجه به تجریه شخصی خودم در ارتباط با تنفر از کار، نکته هایی بگویم. پادکست هایی که گوش می دادم باعث می شد از کار متنفر باشم. هنگامی که به صحبت سایر کارآفرینان می پرداختم که در مورد سفر شان و موفقیتی که به دست آوردند صحبت می کردند ، شروع به زیر سوال بردن تعهد خودم کردم. آیا من علاقه مند به زندگی رویایی ام بودم یا فقط می خواستم در مورد آن صحبت کنم؟ همین امر می تواند برای کسی که در شبکه های اجتماعی گشت و گذار می کند یا به موسیقی گوش می دهد صادق باشد. همانطور که موفقیت ها و عواطف دیگران را تجربه می کنید ، بلافاصله شروع به مقایسه آن با زندگی خود می کنید.
وقتی می بینید شخصی در حال تعطیلات است ، وسیله نقلیه جدیدی خریداری می کند یا خانواده اش را بزرگ می کند ، احساس ناکافی بودن می کنید. آنچه ممکن است متوجه شده باشید این است که فعالیت ها معمولاً باعث می شود تا روی آنچه در مورد شغل خود دوست ندارید تمرکز کنید. برای شما ممکن است همین باشد ، یا ممکن است کاملاً متفاوت باشد. با این حال ، اگر می خواهید کار خود را دوباره دوست داشته باشید ، باید روی چیزهایی که دوست دارید تمرکز کنید. با تمرکز بر نکات مثبت ، به خودتان اجازه می دهید به خاطر بیاورید که چرا کار را در وهله اول انجام داده اید.
نکته قابل توجه
اگر دستمزد 10٪ بیشتر از حقوق قبلی شما بود ، این چیزی است که باید در هنگام مواجه شدن با شرایط دشوار به خود یادآوری کنید. اگر به دلیل مجاورت با خانه یا تعادل کار و زندگی شغل خود را انتخاب کرده اید ، پس بر آن جنبه از حرفه خود تمرکز کنید. با یادآوری مداوم خود درمورد آنچه از شغل خود دوست ندارید ، بیشتر از کار متنفر خواهید شد. وقتی روی نکات منفی تمرکز می کنید ، ممکن است از خود بپرسید:
- چرا من در این شغل می مانم؟ و به چه دلیل حرفه من راکد است؟ در حاتی که بدترین افراد مرتباً ارتقا می یابند، من باید با این مزخرفات کنار بیایم؟
پاسخ معمولاً به این دلیل است که به نوعی احساس گیر افتادن می کنید. همانقدر که از کار متنفر هستید ، از ایده کار نکردن بیشتر هم متنفر هستید. ترس از شکست چیزی است که هر یک از ما با آن روبرو می شویم. با این حال ، پرهیز از شکست تقریباً همیشه موجب پشیمانی می شود.
آیا با یک کارفرمای بی تفاوت کار می کنید؟
برای کسانی که کار می کنید و فرهنگ و جامعه ای که در آن زندگی می کنید، نقش تعیین کننده ای در لذت بردن یا متنفر بودن کار شما دارد. مطالعات نشان می دهد که 92٪ از کارکنان بیشتر در همکاری با یک کارفرمای همدل باقی می مانند. حالا یک لحظه به این فکر کنید ، 92٪ مردم از شغل خود لذت نمی برند. 92٪ افراد از پیشرفت شغلی یا حقوق خود راضی نیستند ، اما به هر حال تمایل بیشتری دارند که در شغل خود بمانند. همدلی چیزی بیش از توانایی کسی در درک و تقسیم احساسات شخص دیگر نیست.
با این وجود ، دلیل اینکه شما از کار متنفر هستید و بسیار حیاتی است ، این است که همه می خواهند احساس پذیرش و قدردانی کنند. وقتی آرزوها و اهداف خود را به سرپرست خود می گویید ، داشتن شخصی که می خواهد به شما در رسیدن به آن ها کمک کند خوشایند است. حتی اگر همیشه در کارهای خود موفق نیستند ، خوب است بدانید که آنها به شما اهمیت می دهند یا نه.
کار در خانه و روند تنفر از شغل
در یک نظرسنجی اخیر گالوپ گفته شده است که اگر شغل جدید به آنها اجازه دهد از راه دور به صورت نیمه وقت کار کنند ، 37٪ از کارمندان فکر می کنند که شغل فعلی خود را ترک کنند. دلایل زیادی وجود دارد که کار در خانه برای بسیاری از متخصصان فریبنده است. اگر خانواده دارید ، کار در خانه می تواند به شما امکان انعطاف پذیری در رسیدگی به امور خانواده را به روش موثرتری بدهد. اگر در شهری با ترافیک زیاد زندگی می کنید ، کار در خانه می تواند به شما کمک کند تا هر ساعت صبح و عصر در ساعت های شلوغ درگیر نشوید. آیا اگر روزانه در ترافیک ساعات شلوغ گیر نمی کردید ، از کار کمتر متنفر می شدید؟
داوطلب شدن راهی برای کم کردن تنفر از شغل
همدلی به کارکنان کمک می کند احساس ارزشمندی کنند. وقتی نگرانی یا دشواری را بیان می کنید باید برای مدیریت درد اقدام کنید. در این راستا اگر فردی به شما کمک کند، احساس بهتری خواهید داشت. نتیجه نهایی همیشه به اندازه دانستن اینکه کسی به اندازه کافی مراقبت کرده است و از شما می پرسد چگونه کار می کنید مهم نیست. احساس ارزشمند بودن در کار خود راهی مطمئن برای اطمینان از لذت بردن از کار خود است ، حتی اگر ممکن است از جنبه های دیگر با همان سیاست های اداری سر و کار داشته باشد. اگر در شرایط کاری قرار گرفتید که احساس همدلی وجود ندارد ، من شما را تشویق می کنم که داوطلب کمک به دیگران شوید.
کمک به دیگران راهی عالی برای جلوگیری از نفرت شما از کار است زیرا شما را مجبور می کند تا بر نیاز های دیگران تمرکز کنید. اگر از طریق ابتکاراتی که در دفتر کار شما انجام می شود داوطلب شوید ، در این صورت می توانید با همکاران ارتباط برقرار کنید. این روابط می تواند ابعادی به زندگی کاری شما اضافه کند که به شما کمک می کند از کار خود لذت ببرید. اگر شرکت شما هیچ فرصت داوطلبانه ای ندارد ، پس این می تواند موقعیت مناسبی برای شروع یک فرصت مناسب باشد. علاوه بر این که می خواهید پروژه ای را که علاقه مند به آن هستید ، هدایت کنید ، این یک فرصت عالی برای شماست که توانایی های رهبری خود را به شرکت نشان دهید. با ایجاد رابطه از طریق این فرصت ها ، می توانید خود را برای گشایش های جدید در سازمان موقعیت یاب کنید.