وقتی شکست، ترسناک می شود
هیچ کس از شکست خوردن لذت نمی برد. ترس از شکست می تواند به حدی قوی باشد که فکر به آن انگیزه ی شما برای موفقیت را از بین ببرد. عدم امنیت در مورد انجام نادرست کارها باعث می شود افراد زیادی بدون اینکه متوجه باشند شانس موفقیت خود را از بین ببرند. ترس بخشی از طبیعت انسان است. شما به عنوان یک انسان موفق باید با ترس های زیادی مواجه شوید. ضمیر شما و شناخت از شما با کارتان در ارتباطی نزدیک است و وقتی شرایط بر اساس چیزی که برنامه ریزی کرده بودید پیش نرود کاملا ممکن است همه چیز را متوقف کنید. باید بتوانید به این رابطه ی ناسالم با ترس غلبه یابید و ما باور داریم که شما می توانید.
بیایید با هم ببینیم چطور می توانید به جای اینکه بگذارید ترس از شکست بی فایده در زندگی شما جریان داشته باشد از آن سود ببرید. اول باید ببینیم ترس از شکست چیست، از کجا می آید و چطور می توان بر آن غلبه یافت، در نتیجه می توانید از موفقیت در کار و زندگی خود لذت ببرید.
ترس از شکست چیست؟
عوامل باعث ترس از شکست
-
الگوهایی از دوران کودکی.
- بزرگسالانی که بیش از حد انتقاد می کنند باعث می شوند کودکان ذهنیت آسیب رسانی را درون خود ایجاد کنند. ان ها قوانین و اولتیماتوم هایی بر پایه ی ترس خواهند داشت. این کودکان نیاز به تایید شدن را در دوران بزرگسالی نیز دارند.
-
کمال گرایی.
- کمال گرایی اغلب ریشه ی ترس از شکست است. برای افراد کمال گرا، شکست بسیار وحشتناک خواهد بود و ترس از تحقیر شدن مانع از تلاش کردن خواهد شد. در این وضعیت خروج از محدوده ی آسایش وحشتناک است.
-
شخصی کردن زیاد از حد موضوع.
- این خصلت می تواند باعث شود خودمان را با شکست هایمان بشناسیم. این فرد به سختی می تواند شکست را در چیزهایی مانند میزان تلاشی که داشته است، شرایط کار یا فرصت های در حال رشد ببیند.
-
اعتماد به نفس اشتباه.
- افرادی که اعتماد به نفس واقعی دارند می دانند همیشه موفق نخواهند بود. کسی که اعتماد به نفس شکننده ای دارد از ریسک کردن اجتناب می کند. آن ها به جای امتحان کردن چیزی جدید تنها می خواهند به بازی امن قبلی بپردازند.
ترس از شکست چطور موفقیت شما را از بین خواهد برد.
-
عادات ناسالم در برنامه ریزی و سازماندهی.
- برنامه ریزی زیاد در این روزها ناشی از کمال گرایی است: شما مجموعه ای از برنامه ریزی ها دارید که در آن شکست غیرقابل قبول است. در این مسیر تنها موفقیت هایی ضعیف و کوچک خواهید داشت.
استرس و وحشت خود را در اینگونه برنامه ریزی ها تصور کنید. شما می خواهید حتی کوچکترین احتمالات را پوشش دهید. دروغ، خیانت، اطلاعات نادرست و پنهان کردن مشکلات – تا زمانی که دیگر قابل پنهان کردن نباشند.
- شما اغلب این را در افراد مسن می بیندی، خصوصا کسانی که با برخی تغییرات انتقادی در سال های قبل سرشناس شده بودند. ان ها از نوآوری های جدید می ترسند، می ترسند شاید این بار شکست بخورند و شهرتشان از بین برود. آن ها سعی دارند نام خود را با موفقیت های قبل حفظ کنند.
دلیل دیگر اینکه موفقیت در چیزی جدید شاید بتواند اثبات کند که دستاوردهای ان ها در گذشته آنقدر عالی نبوده اند. چرا باید وقتی می توانید بدون هیچ کار جدیدی مشهور باشید خودتان را به خطر بیندازید؟
این افراد به میزان زیادی در گذشته ی خود سرمایه گذاری کرده اند. آن ها ترجیح می دهند این فرصت ها را برای دیگران بگذارند، حتی اگر شانس شکست خوردن خیلی کم باشد.
- کسانی که به چیزهای بزرگی می رسند بازنده می شوند. هر نبوغ و استعدادی دارای نقطه ی معکوسی است که باعث یک نقص می شود. افراد موفق دوست دارند برنده شده و به استانداردهای بالایی برسند. این باعث می شود به قدری از شکست خوردن بترسند که زندگی شان خراب شود. وقتی یک خصلت مثبت، مانند موفقیت، در زندگی فردی خیلی قوی می شود می تواند به شکلی دیگر تبدیل به یک نقص گردد.
نکات مهم
دستاوردها ارزش بزرگی برای افراد موفق هستند. این ها زندگی ان فرد را می سازند. آن ها در هرکاری به موفقیت می رسند: مدرسه، دانشگاه، ورزش، کارهای هنری، سرگرمی ها، کار. هر دستاورد تازه ای به قدرت ارزش ها در زندگی ان ها می افزاید.
به تدریج شکست برای آن ها غیرقابل تصور خواهد شد. شاید آن ها تابه حل در هیچ کاری شکست نخورده باشند، در نتیجه اصلا این موضوع را تجربه نکرده اند. شکست برای ان ها تبدیل به یک کابوس خواهد شد: کابوسی ترسناک که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کنند.
ساده ترین راه برای این کار این است که هیچوقت خطر نکنند، سخت به چیزی که می دانند می توانند انجام دهند بچسبند، از اهداف خود حفاظت نمایند، ساعاتی طولانی کار کنند، هرچیز را بارها و بارها چک کنند و محافظه کارترین و محتاط ترین فرد باشند.
اگر کار سخت و زیاد و برنامه ریزی های دقیق و محدودیت ها نتوانند احتمال شکست را از بین ببرند آن ها از هر وسیله ی احتمالی دیگری برای مبارزه با امکان شکست استفاده می کنند. ان ها هرچیز منفی را پنهان کرده و مرتبا در تلاش هستند تقصیر را گردن کسی بیندازند که ضعیف تر است.
-
از دست دادن خلاقیت
- کسانی که زیاد موفق هستند آرامش ذهنی خود و اطرافیانشان را برهم می زنند. این افراد زیاد به موفقیت متصل بوده و تبدیل به افرادی متعصب و مغرور خواهند شد. کسانی که در این بین به روابط نزدیک اهمیت می دهند وارد روابط نامتعادلی شده و مرتبا به دوستان و اعضای خانواده ابراز محبت کرده و توقع همین رفتار را در مقابل دارند.
همه دوست دارند موفق باشند. مشکل زمانی است که ترس از شکست غالب می شود. وقتی دیگر نتوانید احتمال اشتباه کردن را بپذیرید، نمی توانید دیگر متوجه اهمیت آزمون و خطاها در دستیابی به بهترین ها و یافتن راه حل مناسب باشید. هرچه خلاقیت بیشتری داشته باشید اشتباهات بیشتری را تجربه خواهید کرد. باید به آن عادت کنید. تصمیم گرفتن به اجتناب از خطاها تنها خلاقیت شما را نابود خواهد کرد.
اهمیت تعادل بیشتر از چیزی است که فکرش را می کنید. کمی خودخواهی حتی زمانی که مسئول مراقبت از فرد دیگری هستید نیاز است. و کمی شکست برای حفظ دیدگاه خود از موفقیت ضروری است.
چگونه به ترس از شکست غلبه یابیم؟
-
باید بدانید این ترس از کجا می آید.
- از خودتان در مورد علت ریشه ای باورهای منفی تان بپرسید. وقتی به چهار دلیل ترس از شکست نگاه می کنید کدام را بیشتر مرتبط به خودتان می دانید؟
بنویسید فکر می کنید این ترس از کجا آمده است و سعی کنید آن را به عنوان یک ناظر درک کنید. اگر به شما کمکی می کند پیش خود تصور کنید در حال کمک به یکی از بهترین دوستانتان هستید. شاید ترس شما ریشه در چیزی دارد که در دوران کودکی اتفاق افتاده است یا در حس عدم امنیت.
نام بردن منبع ترس قدرت آن را دور خواهد کرد.
-
باورهای خود در مورد هدفتان را دوباره شکل دهید.
- گاهداشتن همه چیز یا هیچ چیز ذهنیت شماست. داشتن دیدگاهی واضح در مورد چیزی که دوست دارید به آن برسید مهم است اما باید یادگیری چیزی جدید را نیز در هدف خود بگنجانید.
اگر همیشه به دنبال پیشرفت و یادگیری باشید به احتمال کمتری شکست خواهید خورد. شاید در طول این مسیر شکست بخورید اما تا زمانی که دیدگاه درستی داشته باشید این موانع تنها فرصتی برای رشدتان خواهند بود.
-
یاد بگیرید مثبت فکر کنید.
- در بسیاری از موارد چیزی که به خودتان می گویید را باور دارید. دیالوگ های درونی روی چگونگی واکنش و رفتار شما اثر خواهند داشت. زمانی که روزنامه والت دیزنی را اخراج کرد زیرا فکر می کردند به اندازه ی کافی خلاقیت ندارد. و یا استیو جابز قبل از اینکه به عنوان یکی از افراد مطرح وارد اپل شود یک بار از آنجا اخراج شده بود. اگر دیزنی و جابز این شکست ها را باور می کردند هیچوقت نمی توانستند موفق باشند.
اینکه صحبت های منفی با خود را شناخته و محرک های آن را تشخیص دهید به عهده ی خودتان است. افکار منفی را با واقعیاتی مثبت در مورد خود و موقعیتتان جایگزین نمایید. شما می توانید مسیر ذهنی جدیدی برای خود بسازید تا هر زمان حس کردید چیزی منفی وارد شده است ذهنتان را وارد مسیر جدید کنید. صدای درون شما تاثیر بزرگی روی کاری که انجام می دهید دارد.
-
تمام خروجی های بالقوه را پیش خودتان تجسم کنید.
- عدم قطعیت در مورد اتفاقی که بعد خواهد افتاد ترسناک است. زمانی بگذارید تا خروجی های ممکن تصمیم خود را تجسم کنید. در مورد بهترین و بدترین سناریوها فکر کنید. اگر همین حالا شانس اماده شده ذهنی برای اتفاقی که ممکن است بیفتد را داشته باشید بهتر خواهد بود.
ترس از ناشناخته ها می تواند مانع از انجام کارتان شود. نقاط مثبت و منفی را بسنجید و تصور کنید این تصمیم شما در زندگی می تواند چه موفقیت یا شکست هایی را همراه داشته باشد. اینکه بدانید شرایط چطور ممکن است پیش برود می تواند به شما کمک کند.
-
بدترین سناریوها را در نظر بگیرید.
- برخی اوقات بدترین نتیجه ی احتمالی می تواند کاملا ویران گر باشد. در بسیاری از مواقع اگر اتفاق بدی بیفتد به معنای پایان دنیا نیست.
شما باید بدانید بدترین سناریوی احتمالی چه تاثیری در زندگی تان خواهد داشت. گاه ما به هرچیز بیشتر از واقعیت آن ارزش می دهیم. در اغلب مواقع شکست شما دائمی نخواهد بود. در ابتدا با خودتان تصمیم هایی می گیرید که اول نمی خواستید اما باید بدانید این مشکل موقتی است.
-
از هر اتفاقی که می افتد درس بگیرید.
- از هر اتفاقی که می افتد درس بگیرید. حتی شرایطی که به نظرتان زیاد ایده آل نیست می تواند فرصتی عالی برای ایجاد تغییرات و رشد باشد.
منابع:
