محققان توضیح میدهند که چگونه مغز با عدم قطعیت کنار میآید.
عدم قطعیت می تواند به علت های مختلف در افراد به وجود بیاید. مغز همه ما توانایی پردازش موارد مختلفی را دارد. یکی از این موارد ایجاد خاطرات مختلف است. برخی از این تعاریف را ممکن است بشانسید. برخی هم برای شما تازگی دارند. یکی از این تعاریف ها قطعیت است. قطعیت می تواند برای شما مناسب باشد و باعث پیشرفت شما سود. برخی افراد عدم قطعیت دارند. همان طور که در برخی موارد عدم داشتن آن ویژگی آزار دهنده هست قطعیت هم اینگونه است.
خیلی از افراد دوست دارند نیاز هایی را که تا به امروز نتوانستند رفع کنند با رابطه این کار را انجام دهند. اما این درست نیست. چرا که شما باید به عنوان یک شخص بالغ و فهمیده پای به رابطه بگذارید. برای برخی افراد فقط این که بتوانند عشق بورزند یا مسائل مالی را بهبود بخشند همه چیز درست است. اما در روان شناسی گفته شده است که حد تعادل در روابط بیشتر باعث پایداری آن رابطه شده است. یکی از مواردی که ممکن است آسیب های عاطفی را به همراه داشته باشد همدلی است. شاید برایتان عجیب باشد که عدم قطعیت به نوان یک ویژگی خوب چگونه آسیب عاطفی ایجاد می کند؟ در ادامه می خواهیم ببینیم که محققان توضیح میدهند که چگونه مغز با عدم قطعیت کنار میآید چگونه است؟
اختلالات مختلف و عدم قطعیت
برای مثال اختلالات افسردگی یا اختلالات استرسی در همه افراد و در سنین مختلف می تواند به وجود بیاید. اختلالات در کودکان اگر به طور کامل درمان نشود می تواند به آینده کودک ضربه بزند و در واقع پیامد های بسیار خطرناکی ممکن است داشته باشد. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با محققان توضیح میدهند که چگونه مغز با عدم قطعیت کنار میآید، صحبت کنیم.
زندگی پر از عدم قطعیت و نگرانی در مورد آینده است.
زندگی پر از عدم قطعیت و نگرانی در مورد آینده است. در حالی که بسیاری از چیزها خارج از کنترل شما باقی می مانند، طرز فکر شما برای کنار آمدن با شرایط دشوار و رویارویی با اطمینان با ناشناخته ها کلیدی است.
نقش عدم اطمینان و عدم قطعیت در زندگی
عدم اطمینان و عدم قطعیت در اطراف ما وجود دارد. چه به یک بیماری همه گیر جهانی مربوط باشد، چه اقتصاد، یا به امور مالی، سلامتی و روابط شما. بسیاری از آن چه در زندگی پیش رو دارید نامشخص باقی می ماند. با این حال به عنوان انسان، ما خواهان امنیت هستیم. ما می خواهیم احساس امنیت کنیم و بر زندگی و رفاه خود کنترل داشته باشیم. ترس و بلاتکلیفی می تواند باعث شود که در مسیر زندگی خود احساس استرس، اضطراب و ناتوانی کنید. این می تواند شما را از نظر احساسی تخلیه کند. حتی شما را در یک مارپیچ رو به پایین ببرد. گاهی اوقات شما بدترین سناریوها در مورد آن چه فردا ممکن است به همراه داشته باشید به دام می اندازید.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
همه ما از نظر میزان عدم قطعیت که می توانیم در زندگی تحمل کنیم متفاوت هستیم. به نظر می رسد برخی از افراد از ریسک کردن و زندگی غیرقابل پیش بینی لذت می برند. در حالی که برخی دیگر تصادفی بودن زندگی را عمیقاً ناراحت کننده می دانند. اما همه ما حدی داریم. اگر احساس عدم اطمینان و نگرانی می کنید، مهم است که بدانید تنها نیستید. بسیاری از ما در یک مسیرهستیم. همچنین مهم است بدانید که مهم نیست که چقدر احساس ناتوانی و ناامیدی می کنید.
محققان توضیح میدهند که چگونه مغز با عدم قطعیت کنار میآید.
عدم قطعیت همیشه موضوع مورد علاقه محققان بوده است. سالهاست که دانشمندان سعی کردهاند بفهمند که چرا آنطور که روی مردم تأثیر میگذارد. سوالی که همیشه در ذهن آن ها بوده این است که چگونه مغز با عدم اطمینان کنار می آید. بسیاری بر این باورند که عدم اطمینان یکی از ترسناک ترین چیزهایی است که ذهن انسان می تواند تجربه کند. اما چرا چیزی که حتی ممکن است اتفاق نیفتد مردم را تا این حد بترساند؟ و چرا مغز مکانیسم دفاعی بهتری در برابر این احساس ایجاد نکرده است؟ در چند دهه اخیر، حجم تحقیقات در مورد این موضوع رشد کرده است.
به نظر می رسد اجماع نشان می دهد که مغز باید از عدم قطعیت بترسد و دلیل آن در ادامه به شما گفته می شود.
عدم قطعیت چیست؟
به گفته انجمن روانشناسی آمریکا، عدم قطعیت زمانی اتفاق می افتد که ذهن در مورد اتفاق بعدی نامشخص باشد. همچنین می تواند به معنای عدم اعتماد به ایده ها و توانایی های شما باشد. روانشناس جروم کاگان آن را به عنوان یک حالت هشدار دهنده که از ناتوانی در پیش بینی آینده ناشی می شود، تعریف کرد. دکتر مازن خیربک، آن را اینگونه توصیف کرد که «نمی دانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد».
نکته ای در ارتباط با این زمینه
در حالی که این پدیده همیشه ذهن مردم را تحت تاثیر قرار داده است، از آغاز همهگیری به طور فزایندهای نگرانکنندهتر شده است. چند سال اخیر نشان داده است که مغز انسان برای مقابله با محیطی که دائماً در حال تغییر است، آماده نیست. از طرف دیگر، زمینه بیماری همه گیر امکانات تحقیقاتی ارزشمندی را فراهم کرده است که منجر به درک بهتر مغز انسان شده است.
انسان یک موجود قابل پیش بینی است
انسان ها همیشه موجوداتی قابل پیش بینی بوده اند. حتی زمانی که انسان ها صرفاً شکارچی بودند، جامعه همچنان از نظم خاصی پیروی می کرد. حتی در آن زمان، مردم احساس می کردند که نیاز به سازماندهی، داشتن یک شخصیت مرجع و شناخت جایگاه خود در جامعه دارند. این نیاز مذبوحانه برای اجتناب از عدم قطعیت به دنیای مدرن ترجمه شده است. همانطور که جامعه تکامل می یابد و پیچیده تر می شود، احتمال مواجهه با چیزی غیرمنتظره بیشتر می شود.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
از زمانی که همهگیری شروع شد، گزارشهای بیشتری از احساس اضطراب در افراد گزارش شده است. این واقعیت که مردم نمیدانند کی و آیا همهگیری متوقف میشود، به آنها اجازه نمیدهد برنامهای را ایجاد کنند که میتوانند به آن پایبند باشند. و بدون این دستور، مغز شروع به وحشت زدگی کرد.
مطالعه MIT درباره علل عدم قطعیت
دانشمندان علوم اعصاب در MIT مدارهای حیاتی مغز را پیدا کرده اند که تصمیم گیری را در هنگام مواجهه با عدم قطعیت هدایت می کند. آنها معتقدند که بیشتر فرآیند شناخت به معنای مدیریت انواع مختلف شانس است. برای ارزیابی جهان، نیاز به استفاده و رمزگشایی اطلاعات مبهم است. بنابراین مغز قسمت خاصی از مغز را برای مقابله با این مسائل اختصاص داده است. تالاموس میانی قسمتی است که هنگام پردازش اطلاعات مبهم روشن می شود. تالاموس یک چهارراه در مغز است، زیرا نواحی دوردست مغز را به هم متصل می کند. ناحیه میانی تکانه ها را به بافت پیشانی می فرستد و در نهایت تصمیم گیری می کند.
نحوه مدیریت ذهنی و عدم قطعیت
محققان بر این باورند که درک نحوه مدیریت مغز با عدم قطعیت کلید درک شرایط خاصی مانند اسکیزوفرنی است. اگر آنها بتوانند بفهمند که چگونه مغز در مورد عدم قطعیت سیمکشی میشود، میتوانند برای چنین موقعیتهایی درمان ایجاد کنند. این امر قابل قبول است، زیرا به نظر می رسد علائم اسکیزوفرنی تا حدودی به دلیل ناتوانی در ارزیابی عدم قطعیت باشد.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
بیماران مبتلا به این اختلال ارزش های خود را بر اساس سیگنال ها و اطلاعاتی استوار می کنند که اکثر مردم آن را بی معنی می دانند. هذیان ها زمانی به وجود می آیند که نتوانند درک کنند که چقدر بعید هستند. به اندازه کافی جالب توجه است که تالاموس مدیودورسال در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمتر فعال است.
البته، بیشتر مردم مجبور نیستند با اثرات چنین وضعیت شدیدی دست و پنجه نرم کنند. اما این بدان معنا نیست که کنار آمدن با احساس عدم اطمینان آسان است.
چگونه مغز با عدم قطعیت کنار می آید
در اینجا سه روش اصلی برای مقابله مغز با ناشناخته ها آورده شده است.
یاد می گیرد که به سیگنال های اطراف خود توجه کند
کل فرآیند شناخت مبتنی بر دریافت سیگنال ها و پاسخ به آنها است. همانطور که افراد تکامل یافته اند، آنها یاد می گیرند که این فرآیند را با تکیه بر تجربیات گذشته کارآمدتر کنند. مغز یاد می گیرد که محرک های خاصی را با واکنش ها مرتبط کند. این یک رفلکس بی قید و شرط ایجاد می کند.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
به این ترتیب، برای دریافت به پاسخ صحیح، لازم نیست کل فرآیند شناخت را طی کند. به راه حل های گذشته نگاه می کند که در زمان حال قابل استفاده هستند، بنابراین نیازی به ایجاد راه حل جدید ندارد. این به کار می رود که هر زمان که زمینه ها مشابه باشند. اگر خطر ضربه و آسیب را دارید، به طور خودکار با ایستایی بازوهای خود در مقابل صورت خود از خود محافظت خواهید کرد.
شما این کار را بدون اینکه فکر کنید در آن موقعیت چگونه عمل کنید انجام می دهید. شما قبلاً بر اساس تجربیات گذشته می دانید که ضربه های عاطفی وحشتناک است.