اثرات منفی جدایی روی کودکان
افرادی که در خانواده ای بزرگ شده اند که پدر و مادر از هم جدا شده اند اغلب نگرش های رفتاری مثبت کمتری به سمت ازدواج داشته و بیشتر نگرش های مثبت آن ها برای جدایی است. این طرز فکر منفی در مورد ازدواج باعث کاهش وارد شدن در روابط رومانتیک خواهد شد. در نتیجه کیفیت روابط این افراد کمتر است. طلاق می تواند روی رفتار جنسی کودکان نیز اثر بگذارد، از این رو ثبات عاطفی و ارتباطی آن ها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. اثرات منفی جدایی روی کودکان چیست؟
اعتماد در روابط
جدایی پدر و مادر اغلب باعث کاهش اعتماد در بین کودکان می شود. کسانی که در این رابطه کار می کنند اغلب می گویند پیامدهای جدایی والدین در جوانان قبل از ایجاد روابط رومانتیک ممکن است ایجاد شود. جدایی والدین باعث می شود با رسیدن به سنین جوانی کودکان در روابط رومانتیک خود مشکل بیشتری را تجربه کنند. جدایی والدین می تواند نوجوانان را به وحشت بندازد.
این اثرات به بزرگسالی نیز می رسند. زنانی که در خانواده های جدا بزرگ شده اند هستند. اغلب نسبت به زنانی که در خانواده ای سالم قرار دارند اعتماد و رضایت کمتری در روابط رومانتیک خواهند داشت. کودکان زوج های جدا شده اغلب وارد روابط عمیق نمی شوند. تحقیقی نشان داده است زوج هایی که خانواده های آن ها جدا شده اند نسبت به زوج های دیگر اغلب بیشتر بر این باورند که روابط با خیانت و نبود اعتماد احاطه شده اند و باید در زندگی خود مراقبت و توجه بیشتری داشته باشند.
اثرات منفی جدایی روی کودکان – تردید برای ازدواج
افرادی که در خانواده ای طلاق گرفته بزرگ شده اند اغلب گرایش کمتری به ازدواج داشته و بیشتر به طلاق فکر می کنند. این گرایش منفی در مورد ازدواج اغلب باعث می شود وارد روابط رومانتیک نشوند و در نتیجه کیفیت روابط آن ها کاهش خواهد یافت. در کشور سوئد نرخ طلاق در بین زوج ها بسیار بالا است. نتیجه تفاوت قابل توجهی برای گرایش به ازدواج و گرایش به جدایی بین خانواده های جدا شده و خانواده های پایدار به چشم نمی خورد. می توان گفت هرچه طلاق و جدایی متداول تر باشد. گرایش نسبت به جدایی در بین کودکان بیشتر خواهد شد. حتی کودکانی که در خانواده های پایدار برزگ شده اند.
مردانی که در خانواده های طلاق گرفته بزرگ شده اند نسبت به مردانی که در یک خانواده ی پایدار بوده اند بیشتر در زندگی خانوادگی و روابط خود دوگانه و دمدمی مزاج خواهند بود. این افراد پول بیشتری پس انداز کرده و در روابط خود به فکر نگهداری اشیای گران قیمت هستند. زنان نیز این دوگانگی را داشته و حتی تنش، تردید و ایمان کمتری به همسر خود دارند و برای حفظ این ارتباط ارزش کمتری قائل خواهند بود.
انتظارات برای ازدواج یا جدایی
کودکان والدین طلاق گرفته، دارای پدر یا مادر خوانده و یا دارای والدین مجرد به احتمال کمتری ازدواج خواهند کرد. کودکانی که طلاق والدین را تجربه کرده اند در مقایسه با کودکانی که در خانواده ای ثابت بزرگ شده اند به احتمال بیشتری اقدام به طلاق خواهند کرد. کودکان طلاق اغلب گرایش منفی نسبت به ازدواج دارند. این افراد بیشتر خواهان خانواده های کوچکتر هستند و این تمایل با ازدواج مجدد والدین کاهش بیشتر ی خواهد داشت.
اثرات منفی جدایی روی کودکان – احتمال ازدواج یا طلاق
یک نسل عدم ثبات خود در ازدواج را به نسل بعدی منتقل می کند. پسران والدین جدا شده که مادرانی با سطح تحصیلات کمتر دارند تمایل بیشتری برای اجتناب از ازدواج خواهند داشت. بعلاوه جدایی والدین احتمال طلاق کودکان را افزایش می دهد. کودکانی که طلاق والدین را تجربه کرده اند دو برابر کودکان دیگر ممکن است در زندگی خود نیز طلاق را تجربه کنند. تحقیقی نشان داده است والدینی که در کودکی خود طلاق را تجربه کرده اند به احتمال 38 درصد بیشتر از افراد دیگر به جدایی خواهند رسید. این امار در مورد کودکانی که ازدواج والدین به خاطر مرگ یکی از زوج ها پایان یافته است صدق نمی کند.
زوج هایی که در آن یکی از زوجین از خانواده های طلاق گرفته باشد. به احتمال دو برابر زوج هایی که خانواده شان جدا نشده بودند به طلاق خواهند رسید. بدتر از آن، زوج هایی که هردو نفر درخانواده های طلاق گرفته بوده اند سه برابر زوج هایی که در خانواده های پایدار بزرگ شده اند طلاق را تجربه می کنند.
کودکانی که سه تغییر یا بیشتر را در ساختار خانواده ی خود تجربه کرده اند در مقایسه با کودکانی که تغییراتی در خانواده نداشته اند به احتمال بیشتری در زندگی آینده ی خود به طلاق می رسند. 59 درصد از کسانی که هیچگاه تغییری را تجربه نکرده اند احتمال می رود هیچوقت به ازدواج خود پایان ندهند.
رفتارهای زناشویی
مردانی که در خانواده های طلاق گرفته بزرگ شده اند نسبت به مردانی که در یک خانواده ی پایدار بوده اند بیشتر در زندگی خانوادگی و روابط خود دوگانه و دمدمی مزاج خواهند بود. این افراد پول بیشتری پس انداز کرده و در روابط خود به فکر نگهداری اشیای گران قیمت هستند. زنان نیز این دوگانگی را داشته و حتی تنش، تردید و ایمان کمتری به همسر خود دارند و برای حفظ این ارتباط ارزش کمتری قائل خواهند بود.
جدایی والدین می تواند با کاهش کیفیت زندگی کودکان نیز همراه باشد. این مورد خود را با بحث بیشتر در مورد خانواده، افزایش میزان حسادت، تغییرات خلقی، خیانت، بحث برای پول، نوشیدن زیاد الکل و مصرف مواد نشان می دهد. آنالیزهای صورت گرفته در یک موسسه ی معتبر نشان داده است فرزندان طلاقی که در آینده ازدواج کرده اند کمتر در زندگی خود شاد بوده و احتمال بحث های مکرر و فریاد زدن یا کتک زدن در زمان دعوا در میان آن ها بیشتر است.
اضطراب و افسردگی اثرات منفی جدایی روی کودکان
اگر والدین در طول جدایی و بعد از آن به فکر رفاه و آسایش کودک نباشند. سلامت روحی وعاطفی کودک آسیب خواهد دید و گاه نتیجه اضطراب و افسردگی است. اگر والدین مقابل کودک بحث کنند یا عصبانیت خود را بر سر پدر یا مادر کودک خالی سازند کودک خود را ممکن است برای ایت جدایی مقصر بداند. در فشار احساس کند مجبور است از یک طرف حمایت نماید.
یک مدل شخصیتی مثبت
تمامی اثرات طولانی مدت طلاق روی کودکان منفی نیستند. پایان دادن به یک رابطه ی بد می تواند گاه گرایش بیشتری به ازدواج برای کودک ایجاد کند.
از طرف دیگر، ادامه دادن به یک زندگی بدون عشق، احترام و شادی به کودک این پیام را می رساند که ازدواج چیزی است که باید از آن اجتناب نموده یا به آن اعتماد نکرد. شاید جدایی به کودک شما یاد دهد ازدواج باید چطور باشد و در روابط بزرگسالی او چه چیزی ارزشمند است.