چرا از پدرم متنفرم؟

وقتی می پرسید “چرا از پدرم متنفرم؟” تشخیص می دهید که در روابط شما با پدر تان چیزی کم است، یا اینکه مسئله کاملاً درست نیست. در تماس بودن با خود، احساسات و احساس خوب بودن یا نبودن برای سلامتی جسم و سلامت روانی بسیار مهم است. بسیاری از بزرگسالان وجود دارند که با روابط والدین دست و پنجه نرم می کنند. اگر معتقد هستید که ممکن است از پدرتان متنفر باشید، مهم است که از خود بپرسید چرا به دلیل طرح سوال هرگز احساس گناه نمی کنید. این شناخت اولین قدم برای حل رابطه یا رها کردن آن است.

چرا از پدرم متنفرم؟

زمانی که می فهمید چرا چنین احساسی دارید، می توانید به سوالات دیگر خود نیز پاسخ دهید. شاید هنگام تفکر درباره پدر خود چنین احساس شدیدی را تشخیص ندهید، اما این آگاهی را داشته باشید که رابطه شما آنگونه که دوست دارید باشد نیست. این مقاله به چند دلیل احتمالی که شما ممکن است چنین احساسی داشته باشید، می پردازد.

شما هیچ ارتباطی با او احساس نمی کنید

چرا از پدرم متنفرم؟

بسیاری از بزرگسالان احساس می کنند کاملا از پدر خود جدا شده اند. گاهی اوقات، این مشکل ریشه می گیرد زیرا پدر بیش از حد وقت و انرژی خود را به حرفه خود می دهد. اگر پدرتان شما را کاملا رها کند، ممکن است حتی بیشتر از او متنفر باشید. ممکن است عجیب به نظر برسد که شما می توانید خود را خیلی جدا از او احساس کنید و در عین حال نسبت به او خشم و کینه عمیقی داشته باشید. اگرچه پدر شما بخشی از زندگی روزمره شما نبود، اما شما برای ایفای نقش پدر به او نیاز داشتید. به هر دلیلی، او شما را ناامید کرد.

انتظار می رود مادران احساسی تر باشند و در تربیت فرزند احساس خود را بیشتر نشان دهند. این در حالی است که پدران عموما عملی تر پیش می روند. به طور سنتی، ما همچنین تمایل داریم که پدران را ارائه دهندگان خدمات، و شاید نظم دهنده ها بدانیم. صرف نظر از نقشهای مربوط به والدین در زندگی شما، فرزندان نیاز دارند که با هر دو والدین ارتباط برقرار کنند. در حقیقت، بسیار شگفت آور، تحقیقات نشان می دهد که نبود پدر بیشتر از نبود مادر آنها برای کودکان آسیب می زند. این نشان می دهد که کودکان یک ارتباط ذاتی با پدران خود دارند.

نکته قابل توجه

بعضی از پدرها در برقراری ارتباط عاطفی با هر کسی از جمله فرزندانشان مشکل بیشتری دارند. حتی اگر این انتظارات از مردان معمولاً از نظر فرهنگی مورد حمایت قرار گیرد، می تواند بسیار آسیب زننده باشد. هرکسی می تواند پدر و مادر شود. هیچ پیش آزمون وجود ندارد. گواهی لازم نیست. هیچ آموزش، یا آمادگی موثر لازم نیست. فقط به این دلیل که شخصی پدر و مادر می شود، لزوماً و نه به طور خودکار اطمینان حاصل نمی کند که برای خدمت به این نقش مهم بسیار مجهز باشد. این منظور بهانه این نیست که رفتار آسیب رسان هر پدری را بهانه کند، بلکه توضیح آن است. کودکان وقتی رنج می برند که پدرانشان در طول آسیب پذیرترین دوران سازندگی خود نتوانند از نظر عاطفی در دسترس آنها قرار بگیرند.

وقتی آسیب پذیر هستید او شما را آزار می دهد

کودکان حداقل از چندین سال رشد خود از هر لحاظ به والدین خود وابسته هستند. در حقیقت، وابستگی واقعی کودک به والدینش چنان واقعیت حیاتی است که کودکان خردسال نوجوان، و حتی گاهی دانش آموزان دبیرستانی، به طور خودکار مسئولیت بی توجهی یا سو استفاده از جانب والدین خود را می پذیرند. در دوران کودکی، شما به والدین خود نیاز دارید تا از نیازهای جسمی و عاطفی، که هنوز مجهز به رفع نیازهای خود نیستید، مراقبت کنند. همچنین باید با عشق و عطوفت از شما مراقبت شود. یکی از اساسی ترین نیازهای کودک این است که بدون قید و شرط دوست داشته شود.

نکته قابل توجه

بعضی از پدران ایده ای برای انجام چنین کاری ندارند. اگر پدر شما در زمانی که بیشتر از همه به او نیاز داشتید – از نظر آسیب پذیری و اعتماد به نفس شما – از نظر جسمی یا روحی به شما آسیب رسانده است، کاملاً قابل درک است که امروز نسبت به او احساس نفرت کنید.

سو استفاده عاطفی حتی اگر ملموس نباشد می تواند زخم های بسیاری را بر روح و روان شخص وارد کند. هیچ کس نباید هرگز اشتباه کند که تصور کند والدین بدسرپرست عاطفی صدمه ای نمی زنند، فقط به این دلیل که تأثیرات منفی سو استفاده آنها با چشم غیر مسلح دیده نمی شود. متأسفانه امروزه افراد زیادی وجود دارند که به دلیل سو استفاده عاطفی حل نشده از والدین در طول سالهای کودکی در زندگی روزمره خود با شرایط روحی سخت مبارزه می کنند.

او با شما به طور مناسب برخورد نکرده است

چرا از پدرم متنفرم؟

بسیاری از کودکان در طی سالهای نوجوانی یک دوره عصیان را پشت سر می گذارند. این یک مرحله بسیار طبیعی و ضروری از رشد است که در آن همه نوجوانان باید جدا از هر دو والدین خود، بفهمند که چه کسانی هستند. گاهی اوقات، برای والدین آسان است که دست به عصیان بزنند یا اینکه اعتقاد داشته باشند که فشار دادن از سوی نوجوانانشان بازتاب بی توجهی یا بد فرزندی است. در بسیاری از موارد، این دقیق نیست. همانطور که نوجوانان یاد می گیرند و رشد می کنند، طبیعی است که آنها به دنبال فردگرایی و آزادی بیشتری باشند، حتی اگر روش آنها برای انجام این کار همیشه بهترین نباشد

یک پدر و مادر خردمند می داند که چگونه باید به طور مناسب با آن کنار بیاید تا همه بتوانند با گذشت شورش (یا “مرحله شخصی سازی”) با هم برگردند. والدین ممکن است مهارت هایی را بیاموزند که به آنها کمک می کند تا بحث های گوناگون داشته باشند. آنها متوجه نیاز شما به استقلال و مقبولیت می شوند. اگر پدر شما این مهارت ها را نداشت یا نمی دانست چگونه با عصیان شما مقابله کند، آنچه ممکن است یک ضربه موقت در جاده باشد ممکن است به جای آن یک عمر کینه داشته باشد.

گاهی اوقات، پدران ممکن است معتقد باشند که فرزندپروری اقتدارگرا بهترین راه برای مقابله با نوجوانان سرکش است. با این حال، بسیاری از مطالعات نشان داده اند که به این سادگی چنین نیست. در حقیقت، والدین با رفتار بسیار سختگیرانه به کودکان یاد می دهد چگونه دزدکی وارد کار شوند و در اطراف والدین خود کار کنند، نه اینکه به آنها اعتماد کنند.

او به کسی که دوستش دارید صدمه می زند

هر پدری که با مادر کودک بدرفتاری می کند، اگر کودکشان از او متنفر باشد نباید تعجب کند. همین امر می تواند صادق باشد اگر آنها به کسی که در زندگی شما مهم بود آسیب برسانند. تنبیه پدر شما، از روی وفاداری، عشق، مراقبت و احترام به مادر، می تواند وسوسه انگیز باشد. همچنین ممکن است بسیار دشوار باشد که مشاهده کنید مادر خوشبختی به دلیل اعمال یا بدرفتاری پدر به مادر غمگین تبدیل شده است.

در عین حال، دوست داشتن یک نفر به خوبی، نیازی به نفرت از شخصی که به او آسیب رسانده است، ندارد. و مادران سالم می خواهند فرزندانشان روابط سالم با پدران خود داشته باشند. مگر اینکه در صورت انجام چنین کاری شما را در معرض خطر بالقوه جسمی، روحی یا عاطفی قرار دهد. یک مشاور حرفه ای می تواند به شما کمک کند بفهمید که آیا باید رابطه خود را با پدرتان پیش ببرید یا آن را رها کنید.

او زمان کافی را با شما سپری نکرده است

پیوند والدین خصوصاً در سالهای رشد و نمو فرزندان برای کودکان بسیار مهم است. وقتی پدری مرتباً غایب است، در اطراف نیست، یا حتی مشغول مسائلی مانند اختلالات دو قطبی، اختلالات خوردن و غیره است. این کودکان را در نقطه ای بسیار دشوار قرار می دهد. بسیاری از پدرانی که در مشاغل شلوغ مانند طراحی هنر، سیاست، تجارت، امور مالی، سیاست جهانی و غیره کار می کنند، ممکن است آنقدر که باید با فرزندان خود نگذرانند. کمبود وقت می تواند تأثیرات مضر بر واحد خانواده به طور کلی داشته باشد و باعث شود کودکان خود را سرزنش کنند. هرچه بچه ها بزرگ می شوند، ممکن است از پدرهای غایب متنفر شوند یا از آنها بیزار باشند که بیشتر اوقات در آن جا نیستند. این خود یکی از پاسخ ها به سوال چرا از پدرم متنفرم می باشد.

چگونه از تنفر از پدرم نجات پیدا کنم؟

چرا از پدرم متنفرم؟

اگرچه نفرت از پدر شما ممکن است بسیار عمیق باشد. حتی ممکن است نسل ها را در بر بگیرد اما شما نباید امید خود را برای بهبودی کنار بگذارید. بسیاری از آقایان دریافته اند که جلسات درمانی مداوم با یک متخصص واجد شرایط می تواند احساس درد، گیجی و نفرت را نسبت به پدرها، به نفع پذیرش و درک، برطرف کند. برخی از این بیماران روابط مستحکم تری با پدران خود ادامه خواهند داد. برخی دیگر با پدران خود در جلسات درمانی بیشتری شرکت خواهند کرد و برخی دیگر به سادگی جلو خواهند رفت، مجهز به این نکته که تنها نیستند و زخم های آنها در نهایت بهبود می یابد. بدون در نظر گرفتن، بهبودی و حرکت به جلو از نفرت نسبت به پدر شما مطمئناً امکان پذیر است.

خدمات درمانی برای نفرت از پدر مفید است. بیشتر به این دلیل که درمانگران مجهز به ابزاری برای کمک به شما در ریشه یابی ریشه های احساسات هستند که ممکن است واضح باشد. در مورد افرادی که پدران خانواده خود را رها کرده اند، یا ریشه هایی که ممکن است مبهم باشد، همانطور که ممکن است در مورد افرادی که پدرانشان به ظاهر شهروند نمونه بودند. دور و برشان گیر کرده و مایحتاج خانواده خود را تأمین می کردند. روابط خانوادگی پیچیده و چند لایه هستند و تقریباً غیرممکن است که به تنهایی از منظر بی طرفانه به آنها نگاه کنید. یک درمانگر می تواند به شما کمک کند تا به الگوهای رفتاری و گذشته خود پی ببرید تا تعیین کند که دقیقاً چه چیزی برای بهبودی لازم است تا تنفر شما احساس شود. در این راستا متخصصان مرکز مشاوره همکده در کنار شما هستند.

منابع
betterhelp.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا