افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت

همانطور که زیگموند فروید می گفت: “افسردگی عصبانیت است که به درون تبدیل می شود.” بیشتر ما با علائم رایج افسردگی مانند احساس غم و اندوه، خستگی، عدم علاقه به فعالیت های معمول لذت بخش و احساس تنهایی عمومی آشنا هستیم. اما در مورد احساساتی که معمولاً با افسردگی همراه نیستند، چطور؟ چندین مطالعه نشان داده است که افسردگی، عصبانیت، اضطراب و کنجکاوی همه با هم مرتبط هستند، و مطالعات بیشتری در مورد موضوعات در حال ظهور است. در این مقاله هدف ما بررسی افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت می باشد.

آیا فکر می کنید خشم شما می تواند به صورت پنهان افسردگی باشد؟

افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت

بسیاری از ما فکر نمی کنیم که عصبانیت به اندازه غم یا بی علاقگی، یک واکنش معتبر در برابر افسردگی باشد. اما افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت مسئله ای خاص است. این واکنش به زمان غارنشینان برمی گردد – تا حدودی مقصر غریزه “جنگ یا گریز” است. عملکرد رفلکس در نتیجه عدم تعادل شیمیایی در مغز ما کار می کند و باعث می شود که گاهی اوقات عصبانیت عصبانیت داشته باشیم، حتی گاهی اوقات در ساده ترین چیزها. علاوه بر این، به خصوص برای کسانی که ماهها یا سالها با افسردگی دست و پنجه نرم می کنند، کنار آمدن با گذر زمان می تواند کاملاً چالش برانگیز باشد. این مسلما می تواند منجر به احساس عمومی نارضایتی یا عصبانیت شود.

چه کسی تحت تأثیر قرار گرفته است؟

افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت برای هیچ کس غریبه نیست. در حالی که مشاهده شده است که بسیاری از نوجوانانی که افسردگی را تجربه می کنند غالباً عصبانیت و تحریک پذیری از خود بروز می دهند، این مورد را زنان و مردان بزرگسال نیز گزارش کرده اند. بسیاری از موارد ممکن است فرد را مستعد ابتلا به افسردگی و عصبانیت کند. برخی از این مثالها شامل استرس مالی، از دست دادن اخیر عزیزش، ضربه یا سو استفاده قبلی، یا سو مصرف مواد است.

بعلاوه، برخی از افرادی که هرگز در کودکی یا زندگی فعلی خود این مشکلات را تجربه نکرده اند، می توانند به طور یکسان با افسردگی و خشم دست و پنجه نرم کنند. این امر تا حدی به این دلیل است که افسردگی می تواند ژنتیکی نیز باشد. فراموش می کنید که افسردگی یک اپیدمی گسترده است و یک چیز معتبر است که احساس می شود، هنگامی که شما در حال مبارزه با نبرد خود هستید، می تواند آسان باشد. این احساسات می تواند با روش افسردگی در ایجاد احساس انزوا یا تنهایی در فرد تشدید شود. واقعیت این است که بسیاری از افراد از هر قشر با آن دست و پنجه نرم می کنند و ما هرگز کاملاً تنها نیستیم. افسردگی تبعیض قائل نیست – پیر یا جوان، مرد یا زن، ثروتمند یا فقیر.

صدای داخلی

افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت

وقتی عصبانی هستیم، افسردگی می تواند صدایی به افکار درونی بدهد که می توانند مفید یا مضر باشند. پتانسیل فوق العاده ای وجود دارد که افسردگی به یک راهنمای غیر منتظره در جهت رشد شخصی و احساس بیشتر از خود تبدیل شود. اما ابتدا باید یاد بگیریم که چگونه از صدای حیله گر و غالباً گمراه کننده آن استفاده کنیم. این صدای درونی در طول رویدادهای روزمره منظم ما با ما صحبت می کند. در بعضی موارد می تواند ریشه ای عمیق و ناخواسته در سر ما بگیرد. بسیاری از افرادی که با صدای درونی منفی دست و پنجه نرم می کنند. این افکار را چنین توصیف می کنند که باعث می شوند احساس افسردگی، عصبانیت و ناامیدی داشته باشند.

نکته قابل توجه درباره افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت

این صدای درونی ممکن است شخص را متقاعد کند که او بی ارزش، ناخواسته یا در غیر این صورت نامطلوب است. این حرف زدن درمورد اختلال شماست. مهم است که به یاد داشته باشید که ارزش زمانی را که برای خود اختصاص می دهید. افراد دیگر نیز برای شما هستند. ارزش این را دارید که وقت و عشق را به آن اختصاص دهید. وقتی احساس عصبانیت می کنید، لازم نیست افسردگی شما را تسخیر کند. صدای درونی نیز می تواند شما را بلند کند و نتیجه مثبت تری به بار آورد.

وقتی فکر می کنید افکار منفی شروع به ظهور می کنند. می توانید کلمات و ایده های مثبت را در خود بگویید مفید است. به خود و صدای درونی خود یادآوری کنید که قوی، قدرتمند و ارزشمند هستید. مقابله با این صدای درونی می تواند چالش برانگیز باشد و بعضی از روزها سخت تر از روزهای دیگر خواهد بود. اگر می توانید به یاد داشته باشید که تا آنجا که ممکن است چشم انداز مثبتی داشته باشید. به یاد داشته باشید که هر واقعه و شرایطی در آن خوب است اگر فقط به خودتان اجازه دیدن آن را بدهید، در این سفر آزادی از عصبانیت لطف بسیاری به خود خواهید کرد و افسردگی!

افسردگی ما را متفاوت می کند.

وقتی افسردگی در اوج است، ممکن است در کارهایی که معمولاً دوست داریم انجام دهیم شرکت نکنیم. کمبود خواب، تحریک پذیری و احساس بی علاقگی عمومی می تواند شادی را که معمولاً فعالیت ها برای ما به همراه دارد، از بین ببرد. چیزهایی که قبلاً هیجان انگیز و سرگرم کننده بودند مانند قرار ملاقات با شریک زندگی خود، معاشرت با دوستانتان یا بیرون رفتن برای شام ممکن است ابر خاکستری و بارانی داشته باشد. انجام حتی ساده ترین کارها مانند خرید مواد غذایی که افسردگی ما را درگیر خود می کند، می تواند چالش برانگیز باشد. این به چند روش باعث تشدید خشم ما می شود.

برای ادامه کار، هنگامی که شما را به بیرون دعوت می کنند باید رو به زوال برویم، و ممکن است به دلیل آن احساس ناامیدی یا حتی نفرت نسبت به خود داشته باشید. این می تواند باعث شود شما در درون خود آشفته باشید، که احتمالاً منجر به طغیان خواهد شد زیرا این احساسات نمی توانند برای همیشه در درون خود نگه داشته شوند. ثانیا، اگر این کار را خیلی طولانی ادامه دهید، ممکن است به گذشته نگاه کنید و ببینید در حالی که در افسردگی خود به خاک سپرده شده اید چقدر از دست داده اید. این می تواند مشکل فعلی شما را بدتر کند، به خصوص اگر نقاط عطف مهمی مانند فارغ التحصیلی یا تولد کودک، یا عروسی یکی از اعضای خانواده از دست رفته باشد. این می تواند منجر به خصومت شدید نسبت به شرایط شما و خودتان شود.

نکته ای در زمینه افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت

بهترین کار تمرکز روی آینده است. یک جمله عاقلانه وجود دارد که اگر همیشه به آینه عقب نگاه می کنید، قطعاً سقوط خواهید کرد. وقتی مواردی را که پشیمان شده اید از دست دادید، از آنها به عنوان سوخت استفاده کنید تا اهداف جدیدی برای آینده خود ایجاد کنید. از کوچک شروع کنید و از آنجا بسازید.

“فردا با دوستم تماس می گیرم”، یا “من می خواهم شروع به پختن سه وعده غذایی خانگی در هفته کنم”، اگر مواردی هستند که مورد علاقه شما هستند، و سپس برای ساختن برنامه های مشخص مانند بیرون رفتن آماده شوید. از احساسات منفی خود به عنوان یادآوری آنچه افسردگی از شما گرفته است استفاده کنید. در نهایت، شما استاد زندگی خود هستید. ممکن است با چیزهایی که از کنترل شما خارج هستند نبرد کنید اما در پایان روز می توانید آینده خود را به عهده بگیرید.

دو نوع خشم

افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت

برای درک اصول چگونگی ارتباط عصبانیت با افسردگی، احساسات عصبانی را می توان در دو بخش انطباقی و غیر انطباقی دسته بندی کرد. خشم تطبیقی ​​همان چیزی است که بسیاری از متخصصان آن را “مثبت” می دانند. این نوع عصبانیت ما را ترغیب می کند تا به درون دست پیدا کنیم تا آنچه را که می توانیم برای غلبه بر خشم انجام دهیم. برخی از نمونه های این نوع رفتارها ممکن است انجام کاری باشد که ما از آن لذت می بریم یا آرامش بخشی به آن داریم، مانند انجام تمرینات تنفسی یا یوگا. این نوع عصبانیت در برابر صدای درونی ایستاده و به ما قدرت می دهد تا نسخه های بهتری از خود شویم.

در مقایسه، عصبانیت غیر انطباقی برای سلامت روان ما مضر است. این نوع عصبانیت غالباً به درون خود معطوف می شود و باعث ایجاد افکار مخرب علیه خود می شود. این می تواند باعث کاهش عزت نفس یا تنفر از خود شود. نوعی عصبانیت است که روی خود متمرکز می شود و احساس بدتری نسبت به قبل برای شما ایجاد می کند. این نوع عصبانیت مثمر ثمر نیست و بسیاری از درمانگران موافقند که یک برنامه درمانی برای مقابله با این روش در بهبود روانی افرادی که با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند موثر است.

خشم خود را پنهان می کند.

بعید نیست که بسیاری از کسانی که با مشکلات خشم دست و پنجه نرم می کنند بعداً فهمیدند که مسئله ریشه در کل افسردگی است. در واقع به افسردگی و پیوند آن با خشم و عصبانیت پی بردند. وقتی عصبانی هستیم، افسردگی اغلب می تواند دلیل آن باشد. اگر می بینید که به طور فزاینده ای عصبانی می شوید، افسردگی مقصر است. روشی که برای مقابله با احساسات عصبانیت احساس می کنید اغلب توسط تعدادی از عوامل مانند تربیت، وقایع آسیب زا یا مثبت گذشته که برای شما اتفاق افتاده، دین و سایر عوامل تعیین می شود. بسیاری از مردم نمی دانند که آنها همه احساسات معمول افسردگی مانند غم و کندی را درونی می کنند.

وقتی این احساسات برای هر زمان کوچک یا بزرگ رها می شوند، غالباً راهی برای حباب زدن و در نهایت منفجر شدن پیدا می کنند، که به طور بالقوه می تواند باعث عصبانیت شود. برای جلوگیری از این مسئله، یادتان باشد که با احساسات درونی خود در ارتباط باشید. اگر بتوانید احساسات منفی را قبل از اینکه به چیز بدتری تبدیل شود، تشخیص دهید، می توانید قبل از آسیب بیشتر، با آنها مبارزه کنید.

منابع
betterhelp.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا