چگونه کمتر ترسناک باشیم؟

آیا وقتی در خیابان قدم می‌زنید، مردم مسیری را جلوی شما باز می‌کنند و مطمئن نیستید که چرا؟ یا شاید همکارانتان از تماس چشمی با شما اجتناب می کنند و وقتی نزدیک شما هستید به جای دیگری می چرخند؟ اینها معمولاً نشانه‌هایی هستند که نشان می‌دهند انرژی ترسناکی از خود بیرون می‌دهید که ممکن است باعث ناراحتی دیگران شود. ما می خواهیم بدانیم چگونه کمتر ترسناک باشیم؟ در ادامه این مقاله از اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران یعنی همکده به این سوال پاسخ می دهیم. مرکز مشاوره همکده خدمات حضوری و خدمات مشاوره تلفنی روان شناسی دارد.

چگونه کمتر ترسناک باشیم؟

اگر می خواهید بدانید که چگونه کمتر ترسناک باشید، در زیر نکاتی را ارائه می دهیم.

مشخص کنید که چرا مردم شما را ترسناک می دانند

چگونه می دانید که مردم شما را ترسناک می دانند؟ اینقدر به شما گفته اند؟ یا فقط بر اساس رفتار آنها در حضور شما پیش می روید؟ آیا آنها سعی می کنند از شما دوری کنند یا در اطراف شما حالت منفعل-تهاجمی و تدافعی پیدا می کنند؟ از خود بپرسید که چرا احساس می کنید ممکن است اطرافیان شما را ترسناک ببینند. هم از آنچه که به شما می گویند و هم زبان بدن آنها در هنگام تعامل با شما حساب کنید.

اگر کسی اغلب شما را در مورد برخی از عبارات به چالش می کشد، ممکن است از عقل شما ترسیده باشد. به عنوان مثال، فردی که تحصیلات زیادی نداشته است ممکن است توسط فردی که تحصیلات خوبی دارد (و در نتیجه، خوش صحبت) احساس خطر کند. در نتیجه، آنها ممکن است بپرسند که چرا طرف مقابل از “کلمات بزرگ” استفاده می کند. آنها هجومی می‌روند و سعی می‌کنند دیگران را به گونه‌ای رفتار کنند که برایشان راحت‌تر باشد – اساساً سعی می‌کنند زمین بازی را یکسان کنند. از نظر زبان بدن، آیا شما کاملا قد بلند هستید یا هیکل درشتی دارید؟ اگر مردم یا خمیده اند یا سعی می کنند در حضور شما بزرگتر به نظر برسند، ممکن است ظاهر شما برای آنها ترسناک باشد.

اگر می خواهید خود را راحت تر و به طور کلی کمتر ترساننده کنید، می توان با همه این موارد کار کرد. این که چگونه کمتر ترسناک باشیم با این روند بهبود می یابد.

در مورد احساسی که در مورد ترسناک به نظر رسیدن دارید صادق باشید

اگر کسی به شما بگوید که شما را ترسناک می‌بیند، واکنش فوری شما چیست؟ آیا با این فکر که ممکن است دیگران را بترسانید غرور و قدرت احساس می کنید؟ یا از اینکه بالقوه باعث می‌شوید دیگران در حضور شما احساس ناراحتی یا ترس کنند، احساس بدی دارید؟

اگر اولی است، از خود بپرسید که این حس غرور در خشونت ظاهری شما از کجا می آید. آیا در جوانی احساس ناتوانی می کردید و اکنون این ایده را دوست دارید که کفش روی پای دیگرتان باشد؟ یا شاید شما برای تحصیلات خود تلاش زیادی کرده اید، و از دانستن این که دانش و دانش شما خود را نشان می دهد، خوشحال می شوید؟

در مقابل، فرض کنید پاسخ دوم را دارید – از اینکه دیگران را کوچک یا عصبی کنید احساس وحشتناکی می کنید. آیا تجربه های منفی از قرار گرفتن در آن موقعیت داشته اید، و نمی خواهید به نوبه خود باعث ایجاد چنین احساسی در دیگران شوید؟ فکر می‌کنید چگونه به جایی رسیدید که به نظر می‌رسد چنین تأثیری دارید؟ جنبه های زیادی برای عصبی کردن دیگران وجود دارد، و ما در زیر به ارعاب عمدی در مقابل ارعاب غیرعمد خواهیم پرداخت. راه‌هایی وجود دارد که می‌توانید نحوه صحبت‌تان را متناسب با مخاطبی که با آن‌ها کار می‌کنید تغییر دهید، بنابراین حال و هوای «بهتر از همه‌» را ایجاد نمی‌کنید. به عبارت ساده تر، نحوه برخورد شما با ترساندن کاملاً به این بستگی دارد که چه چیزی در مورد شماست که دیگران را عصبی می کند.

اینجاست که می توانید بدانید چگونه کمتر ترسناک باشیم؟

از خود بپرسید که آیا عمداً می‌خواهید مردم را بترسانید؟

سعی کنید تعیین کنید که آیا جنبه ها و رفتارهای ترسناک شما بی گناه هستند یا عمدی. به عنوان مثال، کسی که زیاد مطالعه نمی کند ممکن است به دلیل دایره لغاتش مورد ترس یک خواننده حریص قرار گیرد. به طور مشابه، فردی که از نظر بدنی قوی نیست ممکن است توسط یک ورزشکار عضلانی که حضور فیزیکی قوی دارد، احساس خطر کند. اینها اشکال ناخواسته ارعاب هستند، که در آنها صرفاً خود بودن می تواند باعث شود دیگران احساس ناجور یا کوچک کنند.

در مقابل، نوعی ارعاب آگاهانه وجود دارد که از کسی نشات می‌گیرد که می‌خواهد تسلط داشته باشد. این رفتار معمولاً ناشی از احساس ناخوشایند اجتماعی در گذشته یا آسیب قبلی است. از آنجایی که آن‌ها دوست ندارند به‌عنوان بی‌کفایت یا بد تلقی شوند، جایگاهی را پیدا می‌کنند که در آن می‌توانند برتری داشته باشند و از آن برتری به عنوان نوعی برتری نسبت به دیگران استفاده کنند.

به عنوان مثال، فردی که در ورزش عالی نیست ممکن است روی دانشگاه تمرکز کند. آنها ممکن است زمان و پول زیادی را صرف یک دوره کارشناسی ارشد یا دکتری کنند. مدرک و به عنوان یک متخصص در زمینه خود شناخته شوند. سپس از فرصت هایی برای قرار دادن دیگران در شرایط سخت استفاده می کنند. اگر ورزشکاران آنها را مورد آزار و اذیت قرار دهند، ممکن است سعی کنند آنها را احمق بدانند. در مورد تعاملاتی که با دیگران دارید با خودتان صادق باشید.

آیا به گونه ای لباس می پوشید، رفتار می کنید و صحبت می کنید تا بهتر، قوی تر، جذاب تر یا باهوش تر به نظر برسید؟ یا اینکه آنها را کاملاً آگاه کنید که چقدر بهتر از آنها هستید؟ اگر چنین است، از خود بپرسید چرا این کار را انجام می‌دهید. احساس می‌کنید چه فایده‌ای از آن در طول زمان حاصل می‌شود.

چگونه کمتر ترسناک باشیم؟ – تعیین کنید که آیا دیوارهای ترسناکی به عنوان مکانیزم دفاعی دارید یا خیر

این بر اساس نکات قبلی است، اما به دلایل ارعاب ناخواسته می پردازد. یا بهتر است بگوییم، جنبه های ترسناکی که ممکن است اکنون عمدی نباشند، اما در برهه ای متفاوت از زمان بوده اند و اکنون رها کردن آنها چالش برانگیز است. بسیاری از افرادی که در شرایط سخت بزرگ شده اند، اغلب چهره ای از خشونت و ارعاب را به عنوان وسیله ای برای دفاع از خود پیشگیرانه به نمایش می گذارند. آنها ممکن است نوعی انرژی را از خود ساطع کنند که به مردم هشدار می دهد که از آنها دور بمانند.

این افراد همچنین ممکن است قسمت را به عنوان یک لایه محافظ اضافه کنند. برخی ممکن است به سمت چکمه های پنجه فولادی پانک مانند، خالکوبی، لباس های میخ دار و چرم مشکی متمایل شوند. دیگران ممکن است زیبایی‌شناسی فرهنگی شهری را ترجیح دهند. به هر سبکی که متمایل شوند، احساس عمومی آن این است که فردی که داخل لباس است خطرناک است و نباید او را دستپاچه کرد.

پس چه اتفاقی می افتد وقتی فردی که لباس گفته شده را می پوشد می خواهد دوست جدیدی پیدا کند؟ یا ارتباط برقرار کند؟ رهایی از این کلیشه ها اغلب می تواند چالش برانگیز باشد، به خصوص اگر آنها سال ها بخشی از سبک زندگی فرد بوده اند. مشکل دفاع های خارجی این است که اغلب پس از فرار فرد از موقعیت هایی که برای اولین بار باعث ایجاد آنها شده بود، بیدار می مانند. این دیوارها باید به آرامی در طول زمان و در کنار کسانی که به فرد احساس امنیت و ارزش می‌دهند پایین بیایند.

چگونه کمتر ترسناک باشیم؟ – خود را با موقعیتی که در آن هستید وفق دهید.

اگر افراد تمایلات طبیعی و غیرعمدی شما را ترسناک می دانند، می توانید اقداماتی را انجام دهید تا آنها احساس راحتی بیشتری در اطراف شما داشته باشند. زبان بدن و نحوه صحبت خود را در شرایط مختلف بررسی کنید و سپس مشاهده کنید که دیگران چگونه واکنش نشان می دهند. سپس سعی کنید تعیین کنید که آیا ممکن است بتوانید آنها را با چند ترفند کوچک اینجا و آنجا راحت تر کنید یا خیر.

این به این معنا نیست که اساساً چه کسی هستید، بلکه به این معناست که در لحظه با مخاطبان سازگار شوید. یکی از مثال‌های عالی این تغییر زبان بدن و واژگان ما هنگام صحبت با کودکان است. برای جلوگیری از بزرگ و ترسناک به نظر رسیدن، ممکن است بنشینیم یا خم شویم تا با آنها هم سطح باشیم – تا ما را در زمینی برابر قرار دهند.

به طور مشابه، اگر آنها در مورد چیزی توضیح بخواهند، ما از کلمات و مفاهیمی استفاده خواهیم کرد که می توانند با آنها ارتباط برقرار کنند. در برخورد با افراد مختلف هم همینطور. اگر همکارانتان شما را به دلیل قدتان ترسناک می‌بینند، به جای اینکه در نزدیکی بایستید و به معنای واقعی کلمه با آنها صحبت کنید، هنگام صحبت با آنها بنشینید. آیا شما تحصیلات خوبی دارید؟ هنگام صحبت با کسانی که ممکن است دایره لغات قوی نداشته باشند، دایره لغات خود را سخت نکنید.

درعوض، با استفاده از واژگانی که یک دانش‌آموز متوسطه دبیرستانی می‌فهمد، واضح و با سرعت سنجیده صحبت کنید. به این ترتیب، شما همچنان فصیح هستید اما مغرور نیستید.

تجزیه و تحلیل کنید که آیا تفاوت های فرهنگی در بازی وجود دارد یا خیر

چگونه کمتر ترسناک باشیم؟ گاهی اوقات ناراحتی دیگران را می توان به سادگی به تفاوت های فرهنگی نسبت داد. آنچه در یک کشور کاملاً عادی تلقی می‌شود، می‌تواند در کشور دیگر اشتباه باشد. به طور مشابه، چیزی که می تواند به عنوان رفتار دوستانه و گرم در برخی زمینه ها تلقی شود، می تواند در جاهای دیگر مرعوب یا آزاردهنده باشد. برای مثال، فرض کنید فردی در خانواده‌ای پرهیاهوی مدیترانه‌ای یا آمریکای لاتین بزرگ شده است. آنها به محاصره شدن توسط افراد برون گرا که به طور مرتب در طول مکالمه یکدیگر را لمس می کنند، عادت دارند.

لحن، صدا، جمله بندی و زبان بدن همه باید در تعامل با دیگران در نظر گرفته شوند. اگر به کشور دیگری نقل مکان کرده اید، یا از نزدیک با افراد دارای پیشینه فرهنگی متفاوت با کشور خود کار می کنید، آنها را مشاهده کنید و ببینید که چگونه با یکدیگر تعامل دارند. این به شما سرنخ های قوی می دهد که چگونه می توانید در آینده با آنها تعامل بهتری داشته باشید.

 

 

 

منابع
aconsciousrethink

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا