چرا خواندن ما را متحول می کند؟
آیا تا به حال به این مسئله فکر کرده اید که چرا خواندن ما را متحول می کند؟ یا این که چگونه کتاب ها می توانند به ما در توسعه مهارت های عاطفی و شناختی کلیدی خود کمک کنند. مطالعه داستان می تواند باعث رشد و خودسازی شود. خارج شدن از روایت های خودمان و شبیه سازی حالات ذهنی دیگران در پس سازوکار قدرت های دگرگونی داستان است. در ادامه این مقاله از وب سایت مرکز مشاوره همکده به این سوال پاسخی دقیق خواهیم داد. مرکز مشاوره همکده اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران می باشد. این مرکز ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی می باشد.
چرا خواندن ما را متحول می کند؟
مطالعه داستان می تواند به افزایش همدلی شناختی کمک کند و به ما درباره خودمان بیاموزد. به عنوان یک روانشناس که رشد شخصیت را مطالعه می کند، یکی از بزرگترین بینش های ماجا جیکیچ در مورد معنای انسان بودن این است: حالت مطلوب ما رشد مداوم است. شاید با طراحی هوشمندانه ای، زندگی اصرار دارد که ما را با یک جشن از مناسبت های (شیرین و تلخ) برای تحریک رشد پذیرایی کند. ما احساس می کنیم از طریق تجربیات، ارتباطات و علایق خود تغییر شکل دادیم. این در حالی است که، ادبیات وجود دارد.
مکانیسم پشت قدرت های دگرگونی داستان
ما می خواهیم بدانیم که چرا خواندن ما را محتول می کند؟ در این راستا باید با مکانیسم دگرگونی داستان بپردازیم. مسیر از یک صفحه کتاب به قلب خیلی ساده نیست. اینطور نیست که وقتی به کلمه پایانی یک کتاب می رسیم، به نسخه های مهربان تر و عاقلانه تری از خود تبدیل می شویم. استاد هایکوی ژاپنی ماتسو باشو درباره وجود زودگذر ما نوشت: «سفر خود خانه من است. به نظر می رسد که خود سفر نیز جایی است که جادوی داستان سرایی در آن قرار دارد. آیا به این دلیل نیست که ما به راحتی دست غریبه ها را می بندیم و تسلیم حکم سرنوشت خیالی آنها می شویم؟
آیا به این دلیل نیست که ما متعهد می شویم که قهرمانان خود را در سراسر قاره ها و قرن ها دنبال کنیم، سقوط کنیم و با آنها پیروز شویم، دوست داشته باشیم، غمگین شویم، در کنار آنها بیاموزیم؟ وقتی دستشان را رها کنیم، دو چیز مشخص است: ما دیگر غریبه نیستیم. چیزی در وجود ما به هم خورد. این فقط می تواند یک تپش باشد، مانند پاشیش دانه های برف در حال رقص در یک کره برفی. همچنین ممکن است یک کولاک باشد. این تکانش، به هر شکلی که باشد، جزء لاینفک قدرت دگرگونی مطالعات است.
نگاهی بر دیدگاه های خواندن
این که خواندن ما را متحول می کند نگاهی دقیق و خاص دارد. در این راستا جیکیک توضیح می دهد: «قبل از تغییر، اغلب بی نظمی یا زمانی از بی ثباتی ناشی از رویدادهای زندگی وجود دارد. «داستانی خوب این بی ثباتی را در یک محیط با امنیت و کنترلی ایجاد می کند. اگر ما برای رشد مهیا باشیم، راه ملایمتری به سوی دگرگونی فراهم میکند.» این لطافت تا حدودی به دلیل سبک ادبی داستان به عنوان یک شکل هنری است. جیکیچ که روانشناسی ادبیات داستانی را در دانشگاه تورنتو بررسی کرده است، می گوید: «داستان یک عکس نیست.
“در عوض، این تقطیر استعاری از رفتار انسان است.” یک اثر داستانی بر ارتباطات غیرمستقیم تکیه دارد تا ما را به دنیاهای جدید هدایت کند. جیکیک میگوید: «اما به ما نمیگوید کجا و چگونه فرود بیاییم، زیرا فقط شما میدانید که کجا باید رشد کنید.» اگر نویسنده سرنوشت قهرمانان و تبهکاران خود را تعیین کند، ما به عنوان خوانندگان، حرف آخر را در مورد چگونگی طنین انداز داستان بین خطوط زندگی خودمان می زنیم.
مکانیستم پشت پتانسیل دگرگونی داستان
به گفته جیکیک، مکانیسم پشت پتانسیل دگرگونی داستانها شامل یک فرآیند دو مرحلهای است: خروج و شبیهسازی.
«هنگامی که داستان می خوانیم، از ما خواسته می شود که به طور موقت از هویت خود خارج شویم و به طور ذهنی وارد هویت های مختلف شویم. اغلب، داستان هایی که برای خودمان می گوییم، می توانند مانع رشد ما شوند. خارج شدن از داستانهایمان به ما اجازه میدهد تا وارد وضعیت بالقوهای شویم که اغلب در بچهها میبینیم، وقتی به آنها میگوییم «تو میتوانی هر چیزی باشی!» در بزرگسالی، روایتهای خودمان سختتر میشوند.
دعوت به کنار گذاری هویت خود و ورود به فضایی که می توانیم راه های مختلف را شبیه سازی کنیم، می تواند تحول آفرین باشد. شاید همین مسئله منجر به پاسخ این سوال شود که چرا خواندن ما را متحول می کند؟ سپس، با کاوش در ذهن های دیگر، به ما این فرصت را می دهند تا احساسات، افکار و رفتارهای متفاوتی را نسبت به آنچه در غیر این صورت زندگی می کنیم، تجربه کنیم. وقتی بعد از پایان مطالعه کتاب متوجه میشوید که دوباره با داستان و شخصیتها درگیر میشوید، در آن زمان رشد اتفاق میافتد.»
راه های خودسازی از طریق مطالعه
می خواهیم بدانیم چرا خواندن ما را متحول می کند؟ کافی است بخش های اساسی را بررسی کنیم. در اینجا پنج روش بالقوه دکتر جیکیچ برای خودسازی از طریق مطالعات را می بینید:
همدلی
در حقیقت همدلی یک ساختار چند بعدی است که شامل توانایی استنباط حالات ذهنی دیگران و تجربه احساساتی است که دیگران احساس می کنند. وقتی داستان می خوانیم، در حال تمرین مطالعه ذهن های دیگر هستیم. این فرآیند شبیه سازی که در آن خوانندگان در تلاش برای درک انگیزه ها، افکار و احساسات شخصیت ها هستند، می تواند همدلی شناختی را بهبود بخشد. به عنوان یکی از جنبه های کلیدی هوش هیجانی، همدلی شناختی توانایی درک افکار و احساسات دیگران است. همدلی شناختی را می توان در طول زندگی ما توسعه داد، و مطالعه داستان یکی از راه های انجام آن است.
مهارت های اجتماعی
مهارت های اجتماعی شامل تمایل به انجام کاری با دانش ما در مورد آنچه دیگران فکر و احساس می کنند برای بهبود تعاملات اجتماعی است. به عنوان مثال، اگر به عنوان یک میزبان متوجه شدیم که بین مهمانان تنش وجود دارد، می توانیم برای بهبود ارتباطات آنها مداخله کنید.
بر اساس درک ما از حالات ذهنی دیگران، می توانیم بفهمیم که چگونه با دیگران باشیم که تعاملات ما را معتبرتر و واقعی تر می کند. بنابراین، همدلی شناختی شرط لازم اما نه کافی برای مهارت های اجتماعی خوب است. ما هنوز باید آن را عملی کنیم. همانطور که کیت اوتلی رماننویس و روانشناس نوشته است: «اگر ادبیات داستانی شبیهسازی دنیای اجتماعی باشد، میتوانیم با پرداخت به داستانهای بیشتر در آن دنیا ماهرتر شویم».
یادگیری در مورد خود
ما می خواهیم بدانیم که خواندن ما را متحول می کند یا خیر؟! در این میان باید در ارتباط با خود یاد بگیریم. آیا تضاد شگفت انگیزترین راه برای یادگیری نیست؟ ما اغلب تمایلات و الگوهای خود را تا زمانی که آنها را در تضاد با زندگی های دیگر و تجربیات دیگر نبینیم، متوجه نمی شویم. داستان این فرصت را فراهم می کند، در نتیجه، به ما کمک می کند تا در مورد ویژگی های خاص خود بیشتر بیاموزیم.
وقتی داستانها ما را به جهانهای مختلف میبرند، نه تنها با روشهای زیادی برای زندگی و بودن آشنا میشویم، بلکه ممکن است بفهمیم که چقدر به هویت خودمان گره خوردهایم. علاوه بر این، مطالعات در مورد دیگران می تواند ما را با انسانیت مشترک خود روبرو کند. زیرا متوجه می شویم که علیرغم تفاوت های گسترده ما، انسان ها در همه جا نگران چیزهای مشابه هستند.
شخصیت
شخصیت به هر روش پایداری که ما با جهان در تعامل هستیم اشاره دارد. با این حال، شخصیت در کل ثابت و از پیش تعیین نیست. در عوض، اغلب با داستانهایی که درباره خودمان میگوییم، تقویت میشود، که میتواند ما را محدود کند. داستان می تواند به ما کمک کند تا از نظر ذهنی از این خود-روایت ها خارج شویم و در وضعیتی قرار بگیریم که در آن تعمیم های گسترده درباره خودمان مقید نباشیم.
مطالعه به ما نکات ظریف و پیچیدگی را نه تنها در مورد جهان، بلکه در مورد شخصیت هایی که در جهان زندگی می کنند، می آموزد. در نتیجه، ممکن است در نگاه خودمان سیال تر شویم. به عنوان مثال، در تحقیقات خود متوجه شدیم که پس از مطالعه داستانهای تخیلی، افراد در مقایسه با گزارشهای اولیه خود، ایدههای متفاوتی درباره شخصیت خود داشتند. تقریباً مانند این است که مطالعه در مورد شخصیتهای دیگر محدودیتهای داستانهایشان را در مورد ویژگیهای خودشان از بین میبرد. اجازه میدهد تا در مورد افرادی که فکر میکردند میتوانند باشند، نوسان بیشتری داشته باشند.
مهارت های شناختی در این راستا که چرا خواندن ما را متحول می کند
یکی از ویژگی های پردازش اطلاعات، بسته شناختی به حالتی اطلاق می شود که در آن فرد در مورد چیزی تصمیم گرفته است، ابهام برطرف می شود. بر اساس درک خود از موقعیت به نتیجه می رسد. نیاز مردم برای کسب پاسخ، هر پاسخی، برای اتمام پردازش اطلاعات بیشتر، متفاوت است. نیاز زیاد به بسته شدن شناختی می تواند تأثیر منفی بر استراتژی های مختلف پردازش اطلاعات از جمله خلاقیت داشته باشد. مطالعات ما نشان می دهد که مطالعه داستان می تواند نیاز به مشکلات شناختی را کاهش دهد. به باز نگه داشتن ذهن کمک کند. به نوبه خود، یک ذهنیت باز می تواند تفکر و خلاقیت را بهبود بخشد. زیرا به جلوگیری از بسته شدن زودرس شناختی کمک می کند.
کتابها به ما پاداشهای زیادی میدهند. زیرا دلایلی برای مطالعه آنها وجود دارد. دانستن اینکه صفحاتی که مدام ورق میزنیم میتواند یک استاد کلاس را در تجربه انسانی نشان دهد که میتواند زندگی ما را متحول کند، به یکباره آرامشبخش و هیجانانگیز است. درست مثل خود داستان های قابل توجه.