تربیت فرزندان ایمن
چگونه فرزندان ایمن تربیت کنیم؟ می دانیم کودکانی که به طور ایمن وابسته شده اند، بیشترین بهره را از زندگی خواهند برد و با پتانسیل کامل خود پیشرفت خواهند کرد. اما مهم این است که بدانیم چگونه می توانید به عنوان والدین به این هدف دست یابید؟ در این نوشته از وب سایت مرکز مشاوره همکده تربیت ایمن فرزندان را بررسی می کنیم. این مسئله اهمیت زیادی دارد و شما می توانید با مشاوره تلفنی روان شناسی یا حضوری با مشاوران ما در همکده به بهبود شرایط فرزند خود کمک کنید.
سبک های دلبستگی چیست و از کجا می آیند؟
سبک های دلبستگی که در در تحقیقات، ما آنها را الگوهای دلبستگی یا رویکردهای دلبستگی می نامیم، روشی را توصیف می کند که ما با دیگران بر اساس نحوه مراقبت از ما در کودکی رابطه برقرار می کنیم. روانشناسان در پنجاه سال گذشته نظریه دلبستگی را مطالعه کرده اند. اگر مراقبی دارید که به شما دلبستگی ایمن میدهد، از تجربیات مکرر میآموزید که پشت شماست. اگر نیازی دارید، آنها برای شما حاضر می شوند و به مراقبت از شما کمک می کنند. شما مجبور نیستید منابع توجه خود را صرف بیش از حد هوشیار بودن و اسکن محیط خود در همه زمان ها کنید، به این فکر کنید که آیا ایمن هستید یا نیازهای شما برآورده می شود.
شما می توانید منابع توجه خود را صرف کنجکاوی و یادگیری چیزهای جدید و حرکت به سمت استقلال کنید زیرا به اندازه کافی برای انجام این کار احساس امنیت می کنید. والدین شما بی نقص نبودند، اما بیشتر قابل پیش بینی بودند و زمانی که شما به سختی می گذرانید یا بیشتر به آنها نیاز داشتید، برای شما ظاهر می شدند. وقتی والدینی داریم که به افکار و احساسات پشت رفتار فرزندشان توجه میکنند، به مغز اجازه میدهد تا احساسات را تنظیم کند، سختیها را با انعطافپذیری مدیریت کند و بینش و همدلی بهتری نسبت به دیگران داشته باشد. مغز با توجه و دقت به این موارد تمرین می کند.
تربیت فرزندان ایمن با دلبستگی ایمن
به سبک دلبستگی ایمن به عنوان پایه ای امن و سکوی پرتاب فکر کنید. با دلبستگی ایمن، می توانید بیرون بروید و مستقل شوید. تجارب مکرری داشته باشید. چیزی که می تواند کامل نباشد. شخصی که دلبستگی ایمن را برای شما فراهم میکند، به قشر جلوی مغز شما اجازه میدهد تا در صورت تمایل، کنجکاو و کاوشگر باشد.
دلبستگی اجتنابی
یکی از اشکال دلبستگی ناایمن، دلبستگی اجتنابی – ردکننده نام دارد. این زمانی است که والدین از ارتباط عاطفی زیاد اجتناب می کنند. شما در یک بیابان عاطفی بزرگ می شوید. هیچ کس واقعاً به افکار و احساسات پشت رفتار شما توجه نمی کند.
به طور معمول، در این نوع رابطه، تمرکز بر چیزهای سطحی است، و از اتصال عمیق تر یا آسیب پذیری اجتناب می شود. به بچه ها گفته می شود که آنقدر حساس نباشند یا اگر قرار است گریه کنند، باید در اتاقشان گریه کنند. یا ممکن است والدین نسخهای از «نمیخواهم در مورد آن بشنوم» بگوید. این پیام درونی میشود و حتی تا دوازده ماهگی، نوزادانی که والدینشان از ارتباط عاطفی اجتناب میکنند یا نیازهای کودک را نادیده میگیرند، یاد میگیرند که وقتی ناراحت هستند از والدین خود کمک نخواهند. کودکانی که دارای این الگوی دلبستگی هستند می دانند که نباید درخواست آرامش کنند.
از نقطه نظر نوروپلاستیسیتی، می دانیم که مغز آنچه را که تمرین می کند، توسعه می دهد. بنابراین اگر پدر و مادری دارید که واقعاً هیچ توجهی به شما نمی کند یا درباره افکار یا احساسات یا آرزوها یا چشم انداز درونی شما با شما صحبت نمی کند، ممکن است مدارهای عصبی بهینه ای برای دیدن ذهن خود یا دیگران ایجاد نکرده باشید و ممکن است احساسات خود را نادیده بگیرید و از احساسات دیگران دوری کنید. این مسئله منجر به عدم تربیت فرزندان ایمن می شود.
دلبستگی اضطرابی
در دلبستگی مضطرب، کودک در مورد اینکه آیا مراقب او قابل اعتماد و قابل پیش بینی است یا نه، احساس اضطراب می کند. والدین گاهی نیازهای کودک را می بینند و به آنها پاسخ می دهند و گاهی نمی بینند. گاهی اوقات در این الگو، والدین درگیر نیازهای خود هستند و درگیر دوگانگی خود در مورد پذیرفته شدن یا دوست داشتن مداوم هستند. ارتباط متناوب آنها با فرزندشان برای کودک گیجکننده است و کودک را مطمئن نمیکند که والدینش از راههایی که مفید هستند در کنار او باشند. مخصوصاً زمانی که کودک در پریشانی یا ناراحتی است، مطمئن نیستند که آیا والدین در کنار او حاضر خواهند شد یا خیر. کودکانی که این الگوی دلبستگی دارند میتوانند چسبنده باشند و در آرام کردن والدینشان با مشکل بیشتری مواجه شوند.
این با دلبستگی اجتنابی – طردکننده متفاوت است، که بیشتر شبیه این است که کودک میداند والدینش به او کمک نمیکنند. همچنین با الگویی که در آن دلبستگی ایمن وجود دارد و والدین اشتباه میکنند متفاوت است.
دلبستگی ناسازگار و تاثیر بر تربیت فرزندان ایمن
سخت ترین الگوی بزرگ شدن، دلبستگی ناسازگار است. به عنوان پستانداران، ما یک انگیزه بیولوژیکی داریم که وقتی در مضیقه هستیم به سراغ شخصیت های دلبستگی خود برویم. اگر مراقبی داشتید که نه تنها پناهگاه امنی برای شما نبود، بلکه منبع وحشت یا ترس شما بود، متوجه شدید که روابط خطرناک هستند. این نوع تعامل ترسناک مکرر از طرف شخصی که قرار است شما را ایمن نگه دارد، از نظر نحوه پردازش اطلاعات و عملکرد مغز، بی نظمی ایجاد می کند. این تأثیر منفی زیادی بر رشد دارد و یکی از بهترین پیش بینی کننده هایی است که ما برای چالش های سلامت روان در بزرگسالی داریم.
سه گانه ای برای تربیت فرزندان ایمن
این سه گانه به کودکان و خانواده ها کمک می کند ارتباطات خود را بهبود بخشند و رفتارهای ناخواسته را کاهش دهند. از این رو در ادامه با ما همراه شوید.
سازگاری
سازگاری برای کودکان مهم است تا احساس کنند که مراقبان آنها قابل اعتماد و ثابت هستند، که منجر به احساس ثبات و امنیت می شود. یک دلبستگی ایمن باید مبتنی بر اعتماد باشد و کودک در صورتی که پاسخ او مناسب باشد به مراقب اعتماد خواهد کرد. فرزند شما باید بداند که شما در کنار او هستید و برای برآوردن نیازهایش به شما تکیه می کند. اطمینان حاصل کنید که فرزندتان می داند که اگر ترسیده، تنها، سرد، تشنه یا گرسنه است، می تواند به سراغ شما بیاید و شما نیازهای او را در اولویت قرار دهید.
ارتباطات و تاثیر آن بر تربیت فرزندان ایمن
ارتباط با رشد کودکان ضروری است. شما باید به صحبت های فرزندتان گوش دهید و به او اجازه انتخاب بدهید تا بتواند خودمختاری به دست آورد، از اشتباهات درس بگیرد و بفهمد که چرا باید از برخی انتخاب ها اجتناب کرد و برخی دیگر ممکن است برای او مثبت تر باشند. ارتباط خوب یک مراقب به کودک می گوید که با او به عنوان یک شخص و نه یک کودک رفتار می شود و نظر او نیز مهم است. این به افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس آنها کمک می کند.
نتیجه
کودکان باید احساس کنند که هرگز با آنها رفتار منفی نمی شود. یا مورد آزار نخواهند بود. اگر کودکان از عواقب سخت بترسند، بی ثباتی را تجربه می کنند و از مراقب خود می ترسند. چنین ترسی ناسالم است و می تواند منجر به سبک دلبستگی نامنظم در کودکان شود که قبلاً توضیح داده شد. در عوض، برای مراقبین مهم است که مرزهای سالمی را تعیین کنند و به کودکان این امکان را بدهند که بفهمند برای کارهایی که می توانند انجام دهند محدودیت هایی وجود دارد.
نکات مهم برای پرورش کودکانی که از نظر روانی سالم هستند
چگونه کودکانی از نظر ذهنی سالم پرورش دهیم؟ چگونه با تربیت فرزندان ایمن به آن ها کمک کنیم؟ برای تربیت کودکانی که احساس امنیت و شکوفایی می کنند، راهبردهای مثبتی برای تربیت کودک وجود دارد که والدین یا مراقبان می توانند از آنها استفاده کنند. چنین راهبردهایی باعث رضایت و دلخوشی بیشتر مراقب و دستیابی به رفاه روانی مثبت در کودکان می شود. این موارد به شرح زیر هستند:
اعتماد به نفس و خودپنداره فرزندتان را ارتقا دهید
اعتماد به نفس و عزت نفس فرزندتان را از طریق تحسین و تقویت مثبت تقویت کنید، مانند “آفرین، شما شگفت انگیز هستید” و “این فوق العاده است”. جوایز ملموس کوچک مانند زمان بازی اضافی، یک غذای شیرین، یا یک فعالیت لذت بخش می توانند به خوبی کار کنند، اما سعی کنید با این موارد بیش از حد جبران نکنید. کودک شما احساس قدردانی و اشتیاق به عملکرد خوب برای تجربه مثبت ستایش و پاداش خواهد داشت. اگر بچهها احساس کنند که مورد علاقه و ارزش قرار میگیرند، احتمال موفقیتهای بهتری دارند. کودکان اگر احساس کنند از آنها قدردانی می شود، دوست دارند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.
تربیت فرزندان ایمن – به رفتارهای کلامی و غیرکلامی فرزندتان بسیار توجه کنید
توجه به رفتار کلامی و غیرکلامی فرزندتان می تواند به شما این امکان را بدهد که بفهمید چه زمانی ممکن است چیزی کاملاً درست نباشد و چه زمانی کودک شما باید در مورد چیزی صحبت کند. فرزند شما از علاقه شما به رفاه و تمایل شما برای بیان مشکلاتش قدردانی خواهد کرد. مشکلات در مراحل خیلی زودتر حل می شوند و کودک شما احساس می کند که از آنها حمایت می شود. سعی کنید کودک خود را از درون و بیرون بشناسید.
به فرزندتان اجازه دهید اشتباه کند و شکست را تجربه کند
مهم است که اجازه دهید فرزندتان شکست را تجربه کند و بیش از حد از او محافظت نشود. شکست به ایجاد انعطافپذیری کمک میکند و درک، سرسختی، همدلی و میل به موفقیت و غلبه بر موانع را تشویق میکند. همانطور که می گویند همیشه خوب ها با بدی ها همراه می شوند.
تربیت فرزندان ایمن – توانایی فرزند خود را برای خلاقیت توسعه دهید
اجازه دهید فرزندتان خسته شود. هیچ ایرادی با آن وجود ندارد. اوقات فراغت به تفکر و خلاقیت بازتابی اجازه می دهد. در این لحظات، کودکان ایدهها و روشهای جدید تفکر را توسعه میدهند، مشکلات را حل میکنند، خیالپردازی میکنند، تصور میکنند، در مورد چیزهایی که اتفاق افتاده است فکر میکنند و به راههایی برای اصلاح امور برای آینده فکر میکنند. خلاقیت به عنوان یک عامل محافظتی در برابر سلامت روان ضعیف عمل می کند. زیرا مغز را تحریک می کند تا احساسات مثبت را احساس کند، استرس و اضطراب را کاهش می دهد و احساس غرور و هدف می دهد.
فرزندتان را به ایجاد روابط تشویق کنید
کودکان باید تشویق شوند تا دوستی برقرار کنند و مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنند. آنها را تشویق کنید تا از نظر اجتماعی در تعاملات رو در رو با دیگران شرکت کنند تا مهارت های ایجاد رابطه خود را توسعه دهند. اینها در برابر سلامت روان ضعیف در آینده محافظت خواهند کرد. ایجاد دوستی مهارت های به اشتراک گذاری و ارتباط را بهبود می بخشد و شخصیت و هویت را توسعه می دهد.
تربیت فرزندان ایمن – الگوی رفتار خوب فرزندتان باشید
بچه ها عاشق تقلید هستند. ضروری است که مهارت های زندگی خوب را به کودک خود نشان دهید تا او از همان رفتار مثبت خود الگوبرداری کند. به عنوان والدین، برای جلوگیری از چاقی و مشکلات سلامتی، به تغذیه سالم فکر کنید. برای بهبود سطح انرژی و تناسب اندام ورزش کنید. به کودکان نشان دهید که به خواب کافی نیاز دارند و استفاده آنها از فناوری دیجیتال را محدود کنید. به دیگران احترام و همدلی نشان دهید و آنها نیز این را یاد خواهند گرفت. این می تواند به جلوگیری از آزار و اذیت فرزند شما کمک کند. ترویج چنین رفتارهای سبک زندگی سالم در کودک، سلامت جسمی، روانی و عاطفی را بهبود می بخشد و احساس امنیت و ثبات را در آنها افزایش می دهد.