بد شدن رابطه با تلاش برای حل مشکلات
زوجین در رابطه خود شرایط چالش برانگیز را هم تجربه می کنند. وقتی تلاش برای حل مشکلات رابطه آنها را بدتر می کند باید اقداماتی را صورت داد. گاهی اوقات راه حل هایی که به نظر برای رفع مشکل به نظر می رسند، آن را سخت تر و پیچیده تر می کنند. از این رو همه روابط زیر سوال می رود و مشکلات بیش از قبل خود را نشان می دهند. در این مقاله از وب سایت همکده ما به بررسی این مطلب می پردازیم که بد شدن رابطه با تلاش برای حل مشکلات چگونه پیش می رود؟ مرکز مشاوره همکده اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران است. این مرکز ارائه دهنده خدمات حضوری و مشاوره تلفنی روان شناسی می باشد.
بد شدن رابطه با تلاش برای حل مشکلات
بیشتر مشکلات روابط یک “چیز سیستمی” است: آنها ناشی از الگوهای تعامل هستند، نه ویژگی های افراد. در برخی از حلقههای بازخورد، تلاش هر یک از طرفین برای متوقف کردن رفتار ناخواسته در دیگری پیامد ناخواسته افزایش آن رفتار را به همراه دارد. ما می توانیم حلقههای بازخورد مفیدی را با یافتن راههای جدید برای برآوردن نیازهای شرکا ایجاد کنیم، که اغلب آنها را به یافتن راههای جدید برای برآورده کردن نیازهای ما تشویق می کند. این یک معما است: اکثر شرکای ازدواج و سایر روابط طولانی مدت می خواهند همه چیز حل شود، اما بسیاری از زوج ها متوجه می شوند که مشکلاتشان به مرور بدتر و بدتر می شود و برخی در نهایت از هم می پاشند.
توضیحات ساده مانند ناسازگاری و عدم جذابیت کافی به نظر نمی رسد زیرا افراد به طور تصادفی با هم جفت نمی شوند. ما شرکایی را انتخاب می کنیم که فکر می کنیم برای ما مناسب هستند. توضیحات مبتنی بر آسیب شناسی های روانی فردی در برخی موقعیت ها مانند سوء استفاده و اعتیاد معتبر است، اما اغلب زوج های در حال مبارزه متشکل از دو فرد خوب هستند که با هم مشکل دارند. این چیزی است که این مطلب در مورد آن است.
این مشکل سیستمی است
بد شدن رابطه با تلاش برای حل مشکلات کمی پیچیده و چالش برانگیز است. زوج درمانگران به طور کلی به روابط به عنوان سیستم نگاه می کنند (هیلی، 1996؛ مدنز، 1991). در این دیدگاه، ماهیت یک رابطه صرفاً مبتنی بر ویژگی های افراد درگیر نیست. کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است. الگوهای تعامل در طول زمان تکامل می یابند و زندگی خود را به خود می گیرند، گاهی اوقات با پیچ و تاب، چرخش و ظهور پویایی های غیرمنتظره. اغلب زوجدرمانی کاربرد تئوری سیستمها است که مشتری را بهعنوان رابطه مفهومسازی می کند، نه صرفاً دو فرد در آن رابطه.
مفهوم سیستم شیوه جدیدی از تفکر در مورد علت و معلول را ارائه می دهد. طرز تفکر خطی و معمول ما در مورد علیت را می توان به صورت A → B یا B → A ترسیم کرد. اغلب زوج ها در ابتدا به مشکلات خود نگاه می کنند. به عنوان مثال، یک زن ممکن است بگوید که از شوهرش کناره گیری می کند زیرا شوهرش او را از نیازهایش غرق می کند، و شوهرش ممکن است بگوید که او را خیلی فوری دنبال می کند زیرا او مدام از او کناره گیری می کند. اگر آنها به توضیحات خطی خود پایبند باشند، چنین زوج هایی بی انتها با هم بحث می کنند (یا طلاق می گیرند.)
فرایند مرغ و تخم مرغ
بد شدن رابطه با تلاش برای حل مشکلات سیستمی خاص دارد و با پیچیدگی های خاص خود می تواند تفکرات افراد را به هم بریزد. شاید حتی منجر به مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب هم شود. تئوری سیستمها روشی پیچیدهتر و روشنتر برای درک اینکه چه چیزی در روابط اشتباه می شود ارائه می دهد. یکی از مفاهیم کلیدی حلقه بازخورد است که علت و معلول را دایره ای و متقابل توصیف می کند. این نوع علیت را می توان به صورت A → B → A → B → A → B … یا به طور خلاصه A ↔ B ترسیم کرد.
در حلقههای بازخورد، علت و معلول محو می شوند، زیرا افراد به صورت رفت و برگشتی بر یکدیگر تأثیر می گذارند. از نظر مثال ما، هم می تواند درست باشد که زن کنارهگیری می کند زیرا شوهر او را دچار شرایط سخت می کند و هم اینکه او ناامیدانه او را تعقیب می کند، زیرا او بسیار گوشهگیر است. در اینجا هیچ تناقضی وجود ندارد. فقط یک هم افزایی تاسف بار و یک حلقه بازخورد.
چه کسی آن را شروع کرد؟ درمانگران سیستم گرا سعی نمی کنند به این سوال پاسخ دهند زیرا هم غیرممکن و هم غیر ضروری تلقی می شود. پاسخ در مه های گذشته پنهان است و سوال مهم این است که زن و شوهر در حال حاضر چه کاری می توانند برای بهبود روابط خود انجام دهند. بد شدن رابطه با تلاش برای حل مشکلات می تواند با کمک درمانگران بهبود یابد.
چرخ های چرخان در یک گودال
وقتی شرکای رابطه به گونهای رفتار می کنند که دیگران دوست ندارند، حلقههای بازخورد اغلب فرآیند تشدید متقابل را ایجاد می کنند. تلاشهای شرکا برای تأثیرگذاری بر یکدیگر نه تنها با شکست مواجه می شوند، بلکه نتیجه معکوس نیز می دهند: تلاش هر فرد برای کاهش رفتار ناخواسته دیگری تأثیر ناخواسته افزایش آن رفتار را دارد. این مانند یک طناب کشی است که در آن هر چه یک نفر سختتر بکشد، دیگری در جهت مخالف بیشتر می کشد.
در مثال ما، ممکن است یک زن فقط با نیاز کمی قوی تر به فضا شروع کرده باشد، و یک شوهر ممکن است با نیاز کمی قوی تر به نزدیکی شروع کرده باشد. اما مراقب باشید که چه اتفاقی می افتد وقتی یک حلقه بازخورد به دست می آید: وقتی شوهر می خواست ارتباط بیشتری برقرار کند، به سمت همسرش حرکت می کرد و وقتی همسرش مشغول فعالیتهای خودش بود حرفش را قطع می کرد و زن او را کنار گذاشت.
این باعث شد که او احساس تنهایی بیشتری کند، بنابراین تلاشهایش برای گذراندن وقت با او را تشدید کرد – که باعث شد او احساس خفگی کند، بنابراین اصرار بیشتری برای گذراندن وقت به طور جداگانه پیدا کرد – که بیشتر به او آسیب می رساند و اضطراب او به لابی کردن مداوم برای زمان بیشتر با هم تبدیل شد. یک تفاوت کوچک بزرگ شد و یک رابطه شاد به یک رابطه ناخوشایند تبدیل شد.
ویژگی متناقض حلقه های بازخورد
بد شدن رابطه با تلاش برای حل مشکلات همان طور که در بخش های قبل هم گفتیم، نیاز به تلاش زیادی برای بهبود دارد. در عین حال ویژگی متناقض حلقه های بازخورد این است که افراد در واقع رفتارهایی را که دوست ندارند در یکدیگر ایجاد می کنند. البته، بدون اینکه متوجه باشند. هر فرد معتقد است که دیگری چرخه را شروع کرده است و خود آنها فقط واکنش نشان می دهند. هر کدام بر این باورند که رفتار شخص دیگر علت و رفتار آنها معلول است. ممکن است به نظر برسد که کسی اشتباه می کند، اما تناقض را می توان با مفهوم حلقه بازخورد نظریه سیستمی حل کرد، که از مفاهیم ساده و خطی علت و معلول با ایده علیت دایره ای و پشت سر هم فراتر می رود.
اینکه یک رفتار خاص یک مشکل باشد یا یک راه حل تلاش شده، از این دو دیدگاه متفاوت به نظر می رسد. در واقع، راه حلی که هر فرد تلاش می کند، مشکل از نقطه نظر شخص دیگر است. پاسخ مقابله ای یک فرد استرس زا است که توسط شخص دیگر تجربه می شود و بالعکس.
در حلقههای بازخورد، افراد به شکست تلاشهایشان پاسخ نمی دهند، نه با تجدید نظر در استراتژیشان، بلکه با تشدید همان نوع رفتاری که قبلاً انجام می دادند. این امر باعث می شود طرف مقابل با «رفتاری بیشتر مشابه» خودش پاسخ دهد. تلاش برای راه حل ها خود می تواند پیچیده باشد. تلاش هر دو نفر با موفقیت کمتر، شدیدتر می شود، اما به جای تلاش برای چیزی متفاوت، فکر می کنند شکست خورده اند. زیرا رفتارهای خود را به اندازه کافی قوی انجام نداده اند. بنابراین پایشان را روی پدال گاز می گیرند و ماشینشان را بیشتر در گودال فرو می کنند.
برای رفع بد شدن رابطه با تلاش برای حل مشکلات چه باید کرد؟
از نظر قیاس طناب کشی، کلید این است که «طناب را رها کنید». به عبارت دیگر، استراتژی این است که از تلاش برای کشاندن شرکای خود به سمت خود دست برداریم، بلکه در عوض حرکت به سمت آنها را آغاز کنیم. وقتی این کار را انجام میدهیم، شرکای ما معمولاً با این احساس پاسخ میدهند که مجبور نیستند آنقدر سخت بکشند و حتی میتوانند به سمت روش مورد نظر ما برای انجام کارها حرکت کنند.
نوع متفاوتی از حلقه بازخورد میتواند ایجاد شود، حلقهای که در آن هر چه بیشتر به گونهای رفتار کنیم که شرکای خود میخواهند، آنها بیشتر آنگونه رفتار میکنند که ما میخواهیم. ما خودمان نمی توانیم مشکل خود را حل کنیم، اما می توانیم مشکل شریکمان را حل کنیم و آنها می توانند مشکل ما را حل کنند. به این ترتیب، شرکا می توانند راه حل ها را مبادله کنند.
از نظر مثال ما، این بدان معناست که شوهر به همسرش فضای کافی می دهد تا حداقل تا حدی نیاز او به خودمختاری را برآورده کند و دلتنگ او شود، و به این معنی است که زن به اندازه کافی صمیمیت دارد، بنابراین شوهرش به اندازه کافی در رابطه احساس امنیت می کند. تا کمی فضا به او بدهم حرکات کوچک به سمت یکدیگر احتمالاً متقابل هستند و سپس حلقه بازخورد می تواند حرکت خود را در جهت مثبت ایجاد کند.