شهریور و مهر؛ دو ماهی که گذر از تابستان پرهیجان به پاییز آرام را رقم میزنند، همیشه با تغییرات عجیب و غریب در انرژی و احساسات همراه هستند. بعضی طالعبینها معتقدند که این تغییر فصل نه فقط بر روی خلق و خو، بلکه حتی روی روابط عاشقانه و تصمیمات جدایی هم اثر مستقیم دارند.
اعتقاد به خرافاتی مانند نحسی ماه صفر یا تأثیر چشم زخم و طلسم در تغییر فصل، روایتهایی اسرارآمیز درباره جداییها ساختهاند که سالها است که فرهنگ ما را تحت تاثیر خود قرار دادهاند.
این خرافات حتی اگر پشتوانه علمی نداشته باشند، جذابیت روانشناختی و فرهنگی در این باورها باعث شده که مردم هنوز با کنجکاوی به آنها نگاه کنند و پاییز برای برخی افراد، نه فقط فصل برگ ریزان، بلکه فصلی با تغییرات عاطفی و پایان روابط باشد.
ما در اینجا به دنیای اسرارآمیز نگاه خرافی و طالعبینی به جدایی در شهریور و مهر سفر میکنیم و خواهیم دید که چرا قلبهای ما گاهی بیشتر از عقل، تحت تأثیر این باورها قرار میگیرند. برای دریافت مشاوره تخصصی درباره ریشههای روانی این مسائل با مشاوران همکده در ارتباط باشید.
مطالعه بیشتر: از چشم زخم تا طلسم؛ ریشه های روانی گرایش به خرافات
نگاه خرافی و طالع بینی به جدایی در شهریور و مهر
حال به بررسی این نگاه خرافی و طالعبینی میپردازیم تا ببینیم چرا مردم این ماهها را با تغییرات جدی در روابط و جدایی پیوند میدهند.
1. پایان تابستان و تغییر انرژی سیارات
با تغییر فصل از تابستان به پاییز، انرژیهای گرم و پرهیجان تابستان فروکش میکنند و سردی پاییز روی احساسات تأثیر میگذارد. طالعبینها معتقد هستند که این تغییر، زمینهساز تحول یا حتی جدایی در روابط است.
2. برجهای زودیاک: شهریور و مهر
- سنبله (شهریور): نماد وسواس و تحلیلگری بوده و افراد بیشتر به جزئیات روابط گیر میدهند.
- میزان (مهر): نماد عدالت و تعادل بوده و کسانی که تعادل را احساس نکنند، راحتتر تصمیم به جدایی میگیرند.
3. ماه صفر و خرافات نحسی
در باورهای قدیمی، ماه صفر که معمولاً با مهر همزمان میشود، برای شروع یا ادامه رابطه نحس و نامناسب دانسته شده است. این باور فرهنگی، روی ذهن مردم اثر گذاشته و آنها را به سمت جدایی سوق میدهد.
4. طلسم و چشم زخم در پاییز
باورهای سنتی میگویند که پاییز، زمان ضعف بدن و روح است و افراد بیشتر در معرض «چشم زخم» و «طلسم» قرار میگیرند. این ذهنیت باعث شده که جداییها در این فصل پررنگتر به نظر برسند.
توجه: همه این موارد، خرافی و بدون پشتوانه علمی هستند؛ اما جذابیت فرهنگی و روانشناختی آنها همچنان ادامه دارد.