سرکوب به عنوان یک مکانیسم دفاعی
در روان شناسی تعاریف متفاوتی وجود دارد. برخی از این تعاریف را ممکن است بشانسید. برخی از آن ها هم برای شما تازگی دارند. تعریف ها در روان شناسی توسط اشخاص مختلفی گفته شده است. اما برخی از آن ها به صورت رسمی تا سالیان گذشته تأیید نشده اند. مکانیسم های دفاعی در روان شناسی وجود دارند. این مکانیزم های دفاعی می تواند به افراد برای مقابله با اختلالات روانی کمک کند. اختلالات روانی انواع مختلفی دارند. در مقاله های قبل برخی از این اختلالات را برای شما معرفی کردیم. ما گفتیم که این اختلالات اگر درمان نشوند چه تاثیری بر افراد خواهند گذاشت.
اختلالات می توانند آسیب های جسمی و روانی زیادی داشته باشند. بهتر است برای درمان این اختلالات از مکانیسم دفاعی استفاده کنید. این مکانیزم ها از طریق متخصصان ممکن است به روش های مختلف آموزش داده شوند. در ادامه می خواهیم ببینیم که سرکوب به عنوان یک مکانیسم دفاعی چگونه است؟
یکی از نکاتی که روان شناسان به آن اشاره دارند این است که هر فردی بتواند قبل از این که آیا علائم در او تشدید پیدا کنند خود را درمان کند. برای همین امر شما باید در نظر داشته باشید که منظور از حالت تدافعی در زمانی است که شما یا یک اختلال را واقعا داشته باشید یا آن که دچار ترس یا عصبانیت باشید. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با سرکوب به عنوان یک مکانیسم دفاعی صحبت کنیم.
سرکوب چیست؟
سرکوب عبارت است از انسداد ناخودآگاه احساسات ناخوشایند، تکانه ها، خاطرات و افکار از ذهن خودآگاه شما. هدف از این مکانیسم دفاعی تلاش برای به حداقل رساندن احساس گناه و اضطراب است. این که که توسط زیگموند فروید معرفی شده است. با این حال، در حالی که سرکوب ممکن است در ابتدا موثر باشد، می تواند منجر به اضطراب بیشتر در مسیر شود. فروید معتقد بود که سرکوب می تواند منجر به ناراحتی روانی شود.
سرکوب در مقابل مکانیسم دفاعی
سرکوب اغلب با سرکوب، نوعی دیگر از مکانیسم های دفاعی اشتباه گرفته می شود. در جایی که سرکوب شامل مسدود کردن ناخودآگاه افکار یا تکانه های ناخواسته است، سرکوب کاملاً داوطلبانه است. به طور خاص، سرکوب عمداً سعی می کند افکار دردناک یا ناخواسته را فراموش کند یا به آن ها فکر نکند.
تاریخچه سرکوب
برای درک نحوه عملکرد سرکوب، مهم است که چگونه زیگموند فروید به ذهن نگاه می کند. فروید ذهن انسان را شبیه کوه یخ می دانست. اگر در بالای کوه یخی بتوانید در بالای آب مشاهده کنید این نشان دهنده ذهن آگاه است. قسمتی از کوه یخ که در زیر آب غوطه ور است، اما هنوز قابل مشاهده است، ناخودآگاه است. قسمت عمده کوه یخ که در زیر خط آب دیده نمی شود نشان دهنده ناخودآگاه است.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
به اعتقاد فروید، این ذهن ناخودآگاه بود که چنین تأثیر قوی بر شخصیت داشت و می تواند به طور بالقوه منجر به ناراحتی روانی شود. ممکن است ما از آن چه در ناخودآگاه نهفته است آگاه نباشیم، اما محتویات آن همچنان می تواند به طرق مختلف بر رفتار تأثیر بگذارد. همان طور که فروید برای کمک به بیماران در کشف احساسات ناخودآگاه خود تلاش می کرد. او به این باور رسید که مکانیزمی در کار وجود دارد که به طور فعال افکار غیرقابل قبول را پنهان می کند. این منجر به توسعه مفهوم سرکوب توسط وی شد.
سرکوب اولین مکانیزم دفاعی
سرکوب اولین مکانیزم دفاعی بود که فروید شناسایی کرد و معتقد بود که مهمترین آن است. در واقع، کل فرایند روانکاوی فرویدی متمرکز بر مسائل خاصی بود. تمرکز بر روی احساسات و ذهن ناخود آگاه یک امر ویژه است. این کار باعث می شود تا مکانیزم دفاعی قوی تر باشد.
تأثیر سرکوب
تحقیقات از این ایده پشتیبانی می کند که فراموشی انتخابی یکی از راه هایی است که مردم آگاهی از افکار یا خاطرات ناخواسته را مسدود می کنند. فراموشی ناشی از بازیابی زمانی رخ می دهد که یادآوری برخی خاطرات باعث می شود. سایر اطلاعات مرتبط فراموش شوند. بنابراین فراخوانی مکرر برخی از خاطرات ممکن است باعث شود که دیگر خاطرات کمتر قابل دسترسی شوند. به عنوان مثال، ممکن است با بازیابی مکرر خاطرات مثبت، خاطرات آسیب زا یا ناخواسته فراموش شوند.
رویاها و سرکوب
فروید معتقد بود که رویا یکی از راه های تماشای ذهن ناخودآگاه است. او با تجزیه و تحلیل محتوای آشکار (یا رویدادهای تحت اللفظی که در یک رویا اتفاق می افتد) اعتقاداتی داشت. بهتر است در ارتباط با ذهن ناخودآگاه و ارتباط آن با رویاها مطالعاتی داشته باشید. احساسات سرکوب ممکن است در ترس، اضطراب و خواسته هایی که در این رویاها تجربه می کنیم ظاهر شود
لغزش های زبان و سرکوب
یک مسئله دیگر در این فرآیند لغزش های زبانی است که ویژگی های ان می تواند جالب توجه باشد. فروید معتقد بود که لغزش اشتباه زبان می تواند بسیار آشکار باشد. و اغلب نشان می دهد که ما واقعاً در مورد چیزی در سطح ناخودآگاه چه فکر می کنیم یا احساس می کنیم. در حالی که این احساسات ممکن است سرکوب شوند. اما راهی دارند که در مواقعی که انتظارش را نداریم دزدکی حرکت کنیم. این که ما شریک خود را همکار خطاب کنیم درست نیست. اما فروید نشان می دهد که ممکن است نشانه این باشد که شما تمایلات جنسی را برای آن همکار سرکوب کرده اید.
فرآیند مجتمع ادیپوس
او در مراحل رشد جنسی فروید، پیشنهاد کرد که کودکان در مرحله تناسلی فرایندی را طی کنند. که در ابتدا والدین همجنس خود را رقیبی برای محبت های والدین جنس مخالف می دانند. به منظور حل این تعارض، آن ها این احساسات پرخاشگری را از بین می برند. و در عوض با والدین همجنس خود شروع به شناسایی می کنند برای پسران، این احساسات به عنوان مجموعه ادیپ شناخته می شوند. این فرآیند برای خیلی از افراد خصوصا دختر ها مااند یک ویژگی مثبت است.
فوبیا و سرکوب
فوبیاها گاهی اوقات می توانند نمونه ای از این باشند که چگونه یک حافظه با این فرآیند می تواند همچنان بر رفتار خود تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، یک کودک خردسال هنگام بازی در پارک توسط یک سگ گاز آسیب می بیند. او بعداً دچار یک فوبیای شدید از سگ ها می شود.اما هیچ خاطره ای از زمان شروع این ترس ندارد. او خاطره دردناک تجربه ترسناک با سگ را پاک کرده است. حتی در ذهن خودش نیز این خاطرات را دیگر مرور نخواهد کرد یا به عبارتی آن ها به طور کلی پاک شده اند.
جدیدترین تفکر
تصور خاطرات در این فرآیند یا وجود خاطرات دردناک یا آسیب زا هستند. این ها از آگاهی ذهنی فرد آگاهانه دور نگه داشته می شوند، موضوعی بحث برانگیز در دهه های اخیر بوده است.
سرکوب و روانکاوی
واژه ای است که اغلب در روانشناسی استفاده می شود. این عبارت معمولاً یک مفهوم بارز و بحث برانگیز تلقی می شود. این مدت طولانی به عنوان یک ایده اصلی در روانکاوی عمل کرده است. همیشه اشخاصی وجود دارند که نظریات مختلف را زیر سوال می برند یا آن ها را غیر منطقی می دانند. روانکاوی همچنین نشان می دهد که سرکوب در تحریف واقعیت افراد نقش دارد. این باعث می شود که منجر به روان رنجوری و اختلال عملکرد شود.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
همچنین لازم به ذکر است که حتی اگر سرکوب وجود داشته باشد و موارد خاصی از آگاهی پنهان بماند. این بدان معنا نیست که این روند لزوماً منجر به اختلالات روانی می شود. با این حال، یک بررسی از تحقیقات به این نتیجه رسید که تحریف واقعیت از این طریق اغلب به بهبود عملکرد روانی و اجتماعی افراد کمک می کند. تحقیقات نشان داده است افرادی که از شیوه مقابله سرکوبگرانه برخوردارند، افسردگی کمتری را تجربه کرده اند. و با درد بهتر کنار می آیند.
روانکاوی با ظاهر کردن خاطرات
در دنیای ما تصور می شد روانکاوی با خاطرات مختلف به مردم کمک می کند. در حال حاضر اعتقاد بر این است که بسیاری از اقدامات درمانی دیگر که به موفقیت هر نوع درمان روانشناختی، روانکاوی و غیره کمک می کند، وجود دارد.
سرکوب و حافظه
خاطرات در طول دهه های 1980 و 1990 مورد توجه قرار گرفت. زمانی که تعدادی از پرونده های برجسته مربوط به بازیابی خاطرات سوء استفاده از دوران کودکی توجه رسانه ها را به خود جلب کرد. محققانی مانند الیزابت لوفتوس بارها و بارها این موضوع را ثابت کرده اند. که خاطرات نادرست از رویدادهایی که واقعاً رخ نداده اند به آسانی شکل می گیرد. ممکن است مردم کاملاً باور کنند که دارای چنین خاطرات دقیقی هستند. ممکن است همه چیرز آن طور که ما می خواهیم برایمان پیش نرود.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
خود فروید موضوعی را خاطرنشان کرد. این که مردم گاهی اوقات “بهبود” خاطرات دوران کودکی را در طول دوره درمان روانکاوی تجربه می کنند. وی در کتاب خود “سخنرانی های مقدماتی در روانکاوی” به نتایجی رسید. این که “سرکوب ها از دوران کودکی همیشه درست نیستند. در واقع، در اکثر موارد غلط هستند و برخی از آن ها دقیقاً برعکس موارد و موضوعات گفته شده هستند.
https://www.verywellmind.com/repression-as-a-defense-mechanism-4586642