تاثیر اپیدمی بر تیپ شخصیتی کنترل کننده
افراد کنترل کننده در مواجهه با موارد غیرمنتظره مشکل دارند که منجر به ناامیدی بی مورد می شود. تلاش برای کنترل دیگران منجر به احساس رنجش و مقاومت در افراد دیگر می شود. یادگیری پذیرش این واقعیت که بسیاری از زندگی خارج از کنترل ما است می تواند رهایی بخش باشد. در این مقاله از وب سایت همکده ما به بررسی تاثیر اپیدمی بر تیپ شخصیتی کنترل کننده می پردازیم. کرونا ویروسی که جهان را دگرگون کرد. اگر شما هم در این مسیر با مشکل مواجه شدید می توانید با متخصصان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره در ایران یعنی مرکز مشاوره همکده در ارتباط باشید. این مرکز علاوه بر خدمات حضوری مشاوره تلفنی روان شناسی را هم ارائه می دهد.
تاثیر اپیدمی بر تیپ شخصیتی کنترل کننده
با همهگیری، جهان در مقابل چشمان همه تغییر کرد و هیچکس کنترلی بر آنچه در حال وقوع بود نداشت. رستورانها و تئاترها بسته بودند، خیابانها خلوت بودند، دستمال توالت کم بود، و دنیای بیرون شبیه صحنهای از یک فیلم آخرالزمانی بود. با اخبار افزایش عفونت ها و مرگ و میرها در سراسر جهان، همه از ترس بیرون رفتن از خانه غرق شدند. جهان عجیب و پر هرج و مرج به نظر می رسید، با کنترل کمی که در همه جا ظاهر می شد.
برای افرادی که نیاز شدیدی به کنترل زندگی خود داشتند، این بیماری همه گیر به ویژه استرس زا بود. راه های معمولی آنها برای کاهش استرس با بسته شدن سالن های ورزشی، محیط های کاری، رستوران ها و مدارس بسته شد. با افزایش ناامیدی، برخی از شرکا، کارمندان و فرزندان آنها موضوع اضطراب و خشم مداوم آنها شدند. افزایش نرخ سوء مصرف الکل، اختلالات اضطرابی، افسردگی، طلاق و خشونت خانگی نشان می دهد که این بیماری همه گیر منبع بزرگی از ناراحتی روانی برای بسیاری است.
در میان گروه هایی که بیشتر تحت تأثیر این بیماری همه گیر قرار گرفتند، گروه هایی بودند که نیاز به کنترل دیگران داشتند. این شامل آزاردهندههای خانگی میشود که حس شکننده عزتنفسشان ناشی از تواناییشان در تسلط و دستکاری بر دیگران است، خودشیفتههای خشمگین جادهای که ناراحتیهای خود را در بزرگراه برطرف میکنند، و حتی افراد وسواسی که تلاش میکنند تا در اضطراب خود با دستورات حکومت کنند.
تاثیر کرونا ویروس بر اشکال خفیف تر کنترل کننده ها
تاثیر اپیدمی بر تیپ شخصیتی کنترل کننده برای اشکال مختلف آن بوده است. در حقیقت این بیماری همه گیر بر اشکال خفیف تر اختلال کنترل نیز تأثیر گذاشت. بسیاری از زوج هایی که کنترل در آنها مهم است اما برای هویت آنها حیاتی نیست، قربانیان روانی این همه گیری شدند. عدم کنترل اثرات این بیماری همه گیر به سطوح استرس بالا آنها اضافه شده است. یا درخواست طلاق دادند یا یکی از شریکهای زندگی دچار اختلال اضطراب یا افسردگی شد. اتفاقاً درخواست های طلاق در طول همه گیری یک سوم افزایش یافت.
خشونت خانگی، نیاز به کنترل از بین رفته است
به طور معمول، شریک خشونت آمیز با قرارها، شرکا، همسران و فرزندان کاملاً کنترل کننده است. وقتی آزارگر مرد باشد، اغلب قربانی و مشترک جنبههای فرهنگی جوامع هم می شود. جایی که مردان قرار است قوی، جسور و قاطع باشند. در حالی که او اغلب در زندگی کاری خود احساس راحتی می کند، مشکلات معمولاً زمانی در خانواده او ایجاد می شود که شریک یا فرزندانش می خواهند فعالیت های مغایر با خواسته های او را دنبال کنند. در این درگیریها، او معمولاً نمیتواند سازگار باشد، وقتی این کار را میکند احساس ضعف و بی قدرتی می کند.
او در عوض اصرار می کند که آنها به سمت دستورات او تسلیم شوند. لجبازی او که گاهی توسط الکل یا مواد مخدر دیگر تقویت می شود، اغلب به اجبار فیزیکی یا حمله می رسد. تسلط بر خانوادهاش یکی از راههای او برای احساس قدرت و کنترل است، راهی برای پنهان کردن احساس بیکفایتیاش. تاثیر اپیدمی بر تیپ شخصیتی کنترل کننده ها در خشونت های خانگی هم خود را بسیار نشان می دهد.
در طول همهگیری، آزارگر خانگی، که اغلب برای روزها در داخل خانه با همسری مضطرب و فرزندان ناامیدی که به دنبال یادگیری از راه دور در خانه هستند گیر میافتد. زمانی که مکانیسمهای مقابلهای معمولش شکست خورد، منابع داخلی کمی برای بازگشت به آنها دارد. پایان شیفت کاری خود (اگر هنوز شغلی داشت)، نمیتواند با دوستانش در کافه ای بنشیند یا در باشگاه ورزش کند، زیرا این مکانها بسته بودند. در نتیجه، ناامیدی او غیرقابل کنترل شد و الگوی آزار کلامی یا فیزیکی او بیشتر و گسترده تر شد. اگر خانواده اش به اندازه کافی خوش شانس بودند که فرار کنند، او تنها، رها شده و بدون گزینه های زیادی رها می شد.
خودمختاری و کنترل در روابط عاشقانه
تاثیر اپیدمی بر تیپ شخصیتی کنترل کننده در روابط عاشقانه خود را بسیار نشان می دهد. در عین حالی که می تواند منجر به اضطراب و افسردگی بسیاری هم شود. در بیشتر روابط صمیمانه، یکی از پویایی های اصلی، قدرت و کنترل است. ترس از دست دادن استقلال خود در صمیمیت – صرف انرژی بیش از حد برای جلب رضایت شریک زندگی و زمان کافی برای پیگیری علایق خود – می تواند بر چشم انداز مسلط باشد. به همین دلیل، مردم اغلب به شدت اصرار میکنند که راه خود را در اتحادیههای عاشقانه بیابند.
بیشتر بزرگسالان از اینکه کسی از جمله شرکای خود به آنها می گوید چه کاری انجام دهند، خشمگین هستند. زیرا استقلال آنها را در بزرگسالی تضعیف می کند. بنابراین مردم در این مواقع از اراده خود استفاده می کنند. هر گاه یکی از طرفین احساس کند که شخص دیگر از قدرت بیشتری برخوردار است، بخشی از قدرت کمتری برخوردار است سهم منصفانه خود را مطالبه خواهد کرد.
مثالی مهم در این باره
به طور مثال می توان به رابطه جنسی اشاره کرد. ممکن است یکی از شرکا در این مسیر به بهانه های مختلفی مانند سردرد از ارتباط جنسی خودداری کند. هر چه او بیشتر نق بزند و او بیشتر اصرار کند، احتمال کمتری دارد که هر یک از طرفین به آنچه میخواهند دست یابد. نق و اصرار منجر به ناشنوایی روانی می شود و مقاومت سر زشت خود را بالا می برد. درگیری آشکار یا تاکتیکهای منفعل-تهاجمی، مانند فراموش کردن مکرر انجام کار مورد توافق یا خرابکاری در انجام وظایف به نحوی، رخ میدهد و بر عرصه داخلی تسلط پیدا میکند.
در رأس این پویایی قدرت، همه گیر آمد، جایی که کنترل کمی بر هر چیزی وجود داشت. اگر این زوج علایق زیادی نداشتند، روزها را با کسالت و ناامیدی با هم سپری می کردند. برای بسیاری، پایان دادن به این رابطه جایگزین مناسبی برای پوچی تلخ در خانواده بود.
آنچه را نمی توان کنترل کرد
تاثیر اپیدمی بر تیپ شخصیتی کنترل کننده طبق بررسی های ما بسیار چالش برانگیز است. علاوه بر آب و هوا و بسیاری از رویدادهای محیطی دیگر، هیچ بزرگسال سالمی را نمی توان به طور کامل کنترل کرد، حتی با تنبیه شدید، بدون خشم زمینه ای. و کنترل بیش از حد کودکان می تواند منجر به نتایج فاجعه بار در آینده شود. در یک بیانیه سیاستی در سال 2018، آکادمی اطفال آمریکا نشان داد که کتک زدن را تحت هیچ شرایطی تایید نمی کند، زیرا شواهد فزاینده ای مبنی بر اینکه کتک زدن کودکان احتمالاً منجر به افزایش پرخاشگری و فریبکاری در سال های بعد می شود. حتی تحقیقات در مورد شکنجه در ارتش در مورد اثربخشی آن متفاوت است.
همه بزرگسالان سالم دارای حسی از خود هستند که می توانند در برابر بیشتر تلاش ها برای نفوذ مقاومت کنند. از دو سالگی یا نزدیک به آن، خودمختاری فرد – توانایی خودگردانی – همراه با هویت و اعتماد به نفس فرد شروع به رشد می کند. از آنجایی که استقلال برای هویت حیاتی است، رنجش زمانی رخ می دهد که کنترل شدید باشد. در حالی که رفتار بیرونی را می توان تا حدی کنترل کرد، بخش های مستقل افراد، ذهن و روح آنها را نمی توان با موفقیت زیادی کنترل کرد.
اهمیت خودمختاری
تاثیر اپیدمی بر تیپ شخصیتی کنترل کننده با اهمیت خودمختاری هم خود را نشان می دهد. کج خلقی و سرسختی کودکان نوپا گواهی بر اهمیت خودمختاری است. «نه» مکرر که با شدت زیاد فریاد میزند، نشاندهنده قدرت عزم نفس برای انجام آنچه میخواهد است. در حالی که کج خلقی معمولاً با گذشت زمان و بلوغ از بین می رود، لجبازی می تواند یک ویژگی شخصیتی یا ذاتی باقی بماند. هرچه کنترل والدین در دوران کودکی بیشتر باشد، احتمال اینکه رنجش سرسختانه در دوران کودکی ادامه داشته باشد بیشتر خواهد بود و می تواند تا سنین پیری ادامه یابد.
آموزش تابآوری به کودکان، یا توانایی باز بودن در برابر شرایط متغیر، مستلزم برنامهریزی کمتر، فرصتهای بیشتری برای کودکان برای کشف دنیای خود و تصمیمگیری در برخی مواقع و اقدامات کنترلی شدید کمتر است. توسل به ماهیت بهتر آنها و از دست دادن پاداش های معنادار، رفتار نامطلوب را بیشتر از تنبیه بدنی تغییر می دهد، و تقویت مثبت برای رفتار خوب معجزه می کند.
همهگیری عدم کنترل ما بر بسیاری از جنبههای زندگی را تقویت کرد. اگر میتوانستیم این واقعیت را بپذیریم و یاد بگیریم که با جریان پیش برویم، درک لحظات غیرمنتظره بهعنوان چالش بهجای فاجعه، به ما امکان میدهد لذت بیشتری در زندگی و حس بهتری از رفاه را تجربه کنیم.