اضطراب پیوست و اثر آن بر ازدواج
انسان ها و حیوانات اجتماعی هستند و این گرایش طبیعی ما به ایجاد دلبستگی به دیگران است. این وابستگی ها احساس امنیت، دوست داشتن و مراقبت را در ما حفظ می کند. با این حال، برخی از افراد ممکن است به دلایل مختلف هنگام ایجاد و حفظ روابط، یک استراتژی دلبستگی مضطرب ایجاد کنند. این اضطراب می تواند دقیقاً به همان چیزی منجر شود که فرد مضطرب ممکن است از آن بترسد: پایان زودرس رابطه. از این رو می خواهیم ببینیم که اضطراب پیوست چیست و چگونه بر روابط شما تأثیر می گذارد؟
نظریه پیوست
برای درک اضطراب پیوست و اثر آن بر ازدواج، دانستن تئوری پشت دلبستگی مفید است. نظریه دلبستگی از جان بولبی، روانشناس بریتانیایی مطرح می شود و اظهار می دارد که انسان در اوایل زندگی خود یک نیاز ذاتی برای ایجاد دلبستگی به یک مراقب دارد. این مراقب به عنوان یک شکل دلبستگی عمل می کند، و این دلبستگی اولیه به شدت بر رشد کودک تأثیر می گذارد. سبک های مختلف دلبستگی در دوران نوزادی شکل می گیرد و بر تجربه، بیان و تنظیم احساسات تأثیر می گذارد. همانطور که بولبی و همکارانش آن را صدا زدند، سیستم دلبستگی در درجه اول دو کارکرد را انجام می دهد: جلوگیری از تهدیدهای احتمالی و مدیریت احساسات منفی پس از بروز چنین خطری. بولبی با مشاهده رفتار نوزادان هنگام جدا شدن از مراقبان، به تئوری دلبستگی رسید.
آنها در تلاش برای جلوگیری از جدایی یا یافتن یک سرپرست گمشده، عصبانی شدند، گریه کردند، یا با عصبانیت جستجو کردند. به گفته بولبی، این استراتژی ها نمونه ای از رفتار سازگارانه برای برقراری مجدد امنیت و مراقبت است. در هر حال، نوزادان از نظر غذا و ایمنی به دیگران بسیار وابسته هستند. به طور خلاصه، سیستم دلبستگی این حلقه بازخورد انگیزشی است که در آن نوزادان هنگام نزدیک بودن یک مراقب، رضایت خود را ابراز می کنند و هنگامی که یک مراقب در هیچ کجا دیده نمی شود، اضطراب نشان می دهند.
سبک های پیوست
نظریه پیوست همچنین تعدادی از سبک های دلبستگی را ترسیم می کند. مری آینسورث، همکار Bowlby’s، تئوری دلبستگی را بیشتر برای تعریف سبکهای مختلف دلبستگی توسعه داد. آزمایش “وضعیت عجیب” او، که در آن کودکان در محیط آزمایشگاه از چهره های دلبستگی جدا شدند، منجر به شناسایی سه نوع دلبستگی شد.
سبک پیوست ایمن متداول ترین شکل پیوست است. کودکانی که دلبستگی ایمن دارند وقتی از مراقب خود جدا می شوند احساسات منفی را ابراز می کنند اما هنگام پیوستن به او به راحتی راحت می شوند. مطالعه آینسورث نشان داد که تقریباً 60٪ کودکان سبک دلبستگی ایمن را ابراز می کنند.
سبک دلبستگی اجتنابی نیز در گسترش نظریه دلبستگی Ainsworth مشخص شد. کودکان اجتنابی هنگام جدا شدن از مراقبان، ناراحتی خود را ابراز نمی داشتند و حتی وقتی دوباره به اتاق بازمی گشتند، از آنها اجتناب می کردند و توجه آنها را به جای دیگری معطوف می کردند. این مطالعه نشان داد که حدود 20٪ کودکان این سبک دلبستگی را از خود نشان می دهند.
سومین اضطراب پیوست و اثر آن بر ازدواج در نظریه دلبستگی مقاوم در برابر اضطراب است. در شرایط عجیب و غریب، کودکان با این سبک دلبستگی با جدایی از سرپرست خود با آسودگی خاطر شروع به ناراحتی شدید می کردند. وقتی سرپرست به اتاق بازگشت، آنها آرامش ندارند، ظاهراً آرزو دارند که دلداری دهند و در عین حال می خواهند مراقب را برای ترک مجازات کنند. مشابه دلبستگی اجتنابی، حدود 20٪ کودکان دلبستگی مضطرب را ابراز می کنند.
سبک های دلبستگی بزرگسالان
در حالی که نظریه دلبستگی در ابتدا برای توضیح رفتارهای بین نوزادان و مراقبان ارائه شده بود، برخی از محققان سبک های دلبستگی یکسانی را در روابط بزرگسالان، به ویژه روابط عاشقانه پیدا کرده اند. رفتارها ممکن است تا حدی متفاوت باشد، اما دلبستگی بزرگسالان تقریباً به همان شیوه عمل می کند. بزرگسالان در روابط عاشقانه غالباً به عنوان چهره های دلبستگی به یکدیگر اعتماد می كنند و در هنگام جدا شدن برای راحتی به دور از آنها می روند و پریشان می شوند. کسانی که با مشکلات روابط مکرر روبرو هستند می توانند سبک های دلبستگی اجتنابی یا مقاوم در برابر اضطراب را به نمایش بگذارند.
وقتی صحبت از سبک دلبستگی و جنسیت می شود، شواهدی وجود دارد که ممکن است ارتباطی وجود داشته باشد. در حال حاضر، مطالعات کمی در مورد این موضوع انجام شده است. گرچه ممکن است با این باور گسترده که مردان تمایل به اجتناب بیشتری دارند و زنان مضطرب در روابط عاشقانه همسو هستند، اما شواهد کمی این را تأیید می کند. علاوه بر این، تعمیمات گسترده موارد فردی را حل نمی کند، که بدون توجه به جنسیت شریک زندگی، می تواند بسیار متفاوت باشد. آنچه بیشترین اهمیت را دارد احساس شما در روابط شماست.
سبک دلبستگی شما به گونه ای بر روابط شما تأثیر می گذارد که ممکن است متوجه نشوید، زیرا افراد استراتژی های دلبستگی خود را نسبتاً در اوایل زندگی شکل می دهند. واریانس سبک های دلبستگی در کودکان خردسال در بزرگسالان تقریباً یکسان است. با این حال، این به هیچ وجه برابر با یک الگوی پیوستگی ایستا نیست.
چیستی اضطراب پیوست و اثر آن بر ازدواج
در اوایل رابطه، افراد هنگام ایجاد دلبستگی ممکن است احساس اضطراب کنند. انتظار ملاقات و ایجاد صمیمیت بیشتر و همچنین ترسهای زیادی در رابطه با نزدیکتر شدن با کسی وجود دارد. با این وجود اضطراب دلبستگی معمولاً از هیجان اضطراب آور معمول فراتر می رود و حتی با پیشرفت رابطه می تواند ادامه یابد. اضطراب دلبستگی ناشی از سبک دلبستگی مقاوم در برابر اضطراب است. در بزرگسالان، اضطراب دلبستگی ممکن است از طریق تلاش های مکرر برای جلب عشق و اطمینان از دیگران ابراز شود.
افراد مبتلا به اضطراب دلبستگی معمولاً باور ندارند که شریک زندگی آنها در مواقع ضروری برای آنها مناسب خواهد بود، صرف نظر از رفتارهای مخالف شریک زندگی. این اضطراب می تواند در انواع دیگر روابط، نه فقط بین شریک زندگی یا والدین، ظاهر شود. سبک دلبستگی مضطرب به طور کلی بسیاری از ویژگی های مشخص اضطراب را دارد اما معطوف به روابط است. اضطراب دلبستگی اغلب، اما نه همیشه، همزمان با بسیاری از اختلالات اضطرابی، به ویژه اضطراب اجتماعی است. با این حال، بسیاری از افراد با سبک دلبستگی مضطرب لزوماً یک اختلال روانی را تجربه نمی کنند. تفاوت در تعداد دفعات، شدت و درجه اختلال در زندگی روزمره است.
چگونه بر روابط تأثیر می گذارد؟
افراد وابسته به اضطراب ممکن است اغلب مشکلات روابط را تجربه کنند. آنها ممکن است فقدان دلبستگی را از طرف یک شریک غیر واکنش پذیر احساس کنند، حتی اگر شریک زندگی فقط مشغول کار باشد و اجتناب نکند. اگر شریک زندگی در عرض چند ساعت به متنی پاسخ ندهد و بطور مکرر با وی تماس بگیرد یا برای اینکه در تماس نباشد، شریک زندگی خود را فوراً ناامن می کند. در حالی که برخی از اضطراب های جدایی در روابط نزدیک طبیعی است، اما انواع اضطراب ممکن است در صورت غایب بودن شریک زندگی، شکلی شدید از اضطراب جدایی را تجربه کنند و بر توانایی عملکرد آنها تأثیر بگذارد. یک فرد مضطرب نیز ممکن است کنترل کننده و پرخاشگرانه عمل کند، از همسر خود سوالات بیش از حد خاصی بپرسد یا آنها را از تماس با دیگران تهدید کند.
نکته قابل توجه درباره اضطراب پیوست و اثر آن بر ازدواج
تأثیر اضطراب دلبستگی در روابط اغلب به سبک شریک زندگی دیگر بستگی دارد. رابطه بین نوع مضطرب و اجتناب کننده می تواند به ویژه فاجعه بار باشد. افراد مضطرب که با انواع اجتنابی رابطه برقرار می کنند، اضطراب آنها بارها و بارها تأیید می شود، زیرا شریک زندگی آنها دائماً آنها را از خود دور می کند، مهم نیست که چقدر به آنها چسبیده باشند. با این تجربه، انواع مضطرب ممکن است از رفتار فرد با دلبستگی ایمن تعجب کنند، حتی اگر از همان الگوهای دلبستگی که همیشه دارند پیروی می کنند. نیاز مداوم به اطمینان خاطر حتی ممکن است افرادی را که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند، به خصوص در صورت تداوم، کنار بگذارد.
در صورت رفع نشدن، رفتارهای دلبستگی مضطرب اغلب منجر به پایان مخرب یک رابطه می شود. در مورد جدایی، کسانی که اضطراب دلبستگی دارند ممکن است اضطراب پس از آن حتی بدتر شود. آنها ممکن است مشغول شریک قبلی باشند، با عصبانیت نسبت به جدایی اعتراض کنند یا برای مقابله با آن به مواد مخدر و الکل روی آورند. این می تواند منجر به انبوهی از مسائل دیگر شود که فراتر از اضطراب است.
شکست رابطه؟
با این حال، انواع دلبستگی مضطرب محکوم به شکست رابطه نیستند. افرادی که سبک های دلبستگی ناایمن دارند قسمت عمده ای از جمعیت را تشکیل می دهند، بنابراین استراتژی های دلبستگی مضطرب یا اجتنابی لزوما نشانه این اختلال نیستند. هیچ کس واقعاً مطمئن نیست که چرا این استراتژی های دلبستگی ناامن تا این حد رواج دارد. با این حال، واقعیت این است که بسیاری از افراد بدون در نظر گرفتن نوع دلبستگی هنوز قادر به برقراری روابط سالم و طولانی مدت هستند. در حقیقت، فارغ از اینکه شریک زندگی از سبک دلبستگی ایمن یا ناامن برخوردار باشد،
بسیاری از آنها در روابط امن طولانی مدت قرار می گیرند. یک رابطه تحقق پذیر حتی بین انواع مضطرب و اجتناب پذیر امکان پذیر است، به شرطی که هر دو تمایلات خود را تصدیق کنند و در بهبود آنها با هم کار کنند. و این به این دلیل نیست که آنها به طور جادویی “یکی” را ملاقات می کنند، بلکه به این دلیل است که اتفاقاً کسی را پیدا می کنند که مایل است با آنها در زمینه کنترل اضطراب آنها کار کند. یا آنها تصمیم گرفته اند که خودشان روی آن کار کنند و بعداً امکان ورود به یک رابطه امن و پایدار را فراهم کنند.
غلبه بر اضطراب پیوست و اثر آن بر ازدواج
با توجه به اینکه محققان ابتدا سبک های دلبستگی را در بین نوزادان شناسایی کردند، آیا می توان سبک دلبستگی شما را تغییر داد؟ هیئت علمی هنوز پاسخ قطعی ندارد، اما برخی دریافتند که تغییر سبک دلبستگی شما امکان پذیر است. یک مطالعه که طی چهار سال انجام شد نشان داد که از هر چهار نفر یک نفر در حقیقت سبک دلبستگی خود را با موفقیت تغییر می دهد. صرف نظر از سبک دلبستگی فرد در دوران نوزادی، اگر انتظارات الگوی دلبستگی متناسب با تجربه او نباشد، این استراتژی ممکن است تغییر کند.