احساس تنها بودن در رابطه
برای بسیاری از افراد، داشتن یک رابطه پایدار به این معنی است که آن ها تا پایان عمر از همراهی بهره مند خواهند شد. از ایده های تندرست با یک شخص خاص گرفته تا حضور فیزیکی، انتظار داریم رابطه ای به ما حس نزدیکی، محبت متقابل و روابط عمیق را بدهد. آنچه انتظار نداریم این است که احساس تنها بودن در رابطه داشته باشیم. با این حال برخی زوجین در روابط خود احساس تنهایی عمیقی می کنند. اما در همین راستا برخی از زوج های درگیر از درک مسئله خارج هستند. این کار برای زوج های با چالش بیشتر حتی سخت تر هم می شود. برای این که بتوانید تنهایی خود را در رابطه از بین ببرید، می توانید به مرکز مشاوره همکده مراجعه نمایید.
معنای احساس تنها بودن در رابطه
هر فردی می تواند تنهایی را برای خود به معنای خاصی تجربه نمایید. در واقع تنهایی می تواند برای افراد مختلف معنای مختلفی داشته باشد. با این حال ، به طور کلی برخی از موارد زیر را شامل می شود:
- احساس عدم شنیدن یا گوش ندادن توسط شریک زندگی خود
- احساس بی مهری یا بی توجهی
- عدم اشتراک اخبار (خوب یا بد) با عزیز خود
- احساس قطع ارتباط
- احساس اضطراب در طرح مسائل
- نادیده گرفتن احساسات مختلف
- عدم اطمینان نسبت به آینده، رابطه یا خودتان
- احساس غم ، پوچی یا ناامیدی
عوامل ایجاد احساس تنها بودن در رابطه
اگر در رابطه هستید و هنوز احساس تنهایی می کنید، ممکن است از خود بپرسید که چه عواملی باعث آن شده است و چگونه آن را برطرف کنید. مفهوم تنهایی بسیار پیچیده است. این مسئله می تواند شامل فاکتور های داخلی باشد و به شما مرتبط گردد یا این که تا حدی متعلق به رابطه شما و حضور شریک زندگی تان مرتبط باشد. درک هر دوی این موارد به شما کمک می کند تا بهتر به آنها بپردازید.
احساس تنهایی درونی
شما ممکن است به این مسئله توجه داشته باشید و از خود بپرسید که چگونه عوامل درونی باعث می شود در یک رابطه احساس تنهایی کنید. عوامل درونی می تواند شامل خصوصیات شخصی، خلق و خو یا رفتار ها باشد. این در حالی اتفاق می افتد که شما در رابطه با شخصی هستید که دوستش دارید. این احساس تنهایی درونی به گزینه های بسیار زیادی بستگی دارد.
سبک ها و روابط دلبستگی در احساس تنها بودن در رابطه
همه ما در مورد “دلبستگی” که مربوط به کودکان است، شنیده ایم. اما چگونه می توان با دلبستگی در بزرگسالان و نقشی که در رابطه با روابط دارند، ارتباط برقرار کرد؟ به طور خلاصه چهار سبک پیوست و دلبستگی در بزرگسالان وجود دارد که آن ها می توانند نشان دهند.
امنیت
بزرگسالان با ایمنی نسبت به همتایان خود به توجه کمتری نیاز دارند. آن ها تمایل دارند که از روابط خود رضایت بیشتری داشته باشند، اعتماد بیشتری به شریک زندگی خود داشته باشند و در مخلوط نیاز به حمایت در مقابل نیاز به استقلال تعادل برقرار کنند (و البته همین ارزش را در شریک زندگی خود قائل هستند). بزرگسالان با الگوی دلبستگی ایمن معمولاً از احساس تنها بودن در روابط خود شکایت نمی کنند و رفتار “آسان تری” نشان می دهند.
رد کردن یا اجتناب
شرکایی که دارای دلبستگی منفی و اجتنابی هستند، تمایل دارند بین دیگران و عزیزشان فاصله بگذارند. آنها ممکن است “مدیر” یا “والدین” را منزوی یا نقش خود را بر عهده بگیرند. آن ها سعی دارند خود را متقاعد کنند که مستقل هستند و دیگر نیازی به ارتباط با شخصی ندارند. با این حال این رفتار منجر به تنهایی و دفاع بیهوده می شود.
اضطراب و دلمشغولی
همسران دارای سبک دلبستگی مضطرب گاهی اوقات در معرض خطر واقعاً آزار دهنده بودن شریک زندگی خود قرار دارند. این افراد را معمولا گرسنه های احساسی می نامند. آن ها ممکن است در مورد نیاز به شریک زندگی خود برای تکمیل خود یا “نجات خود” صحبت کنند. از آن بدتر، آن ها ممکن است احساس کنند که بدون داشتن یک رابطه رضایت بخش، اهمیتی ندارند یا فقط “نیمی” از خودشان هستند. خطر بسیار زیاد در این مدل روابط ناشی از وابستگی بیش از حد است.
ترسناک و اجتناب کننده
سرانجام ، یک شریک در یک الگوی دلبستگی نابسامان ممکن است در حالت ترس و / یا گیجی دائمی زندگی کند و سعی کند تعادل را از نزدیک یا بسیار دور از شریک زندگی خود حفظ کند. در این افراد یک دوگانگی واقعی وجود دارد. متأسفانه بزرگسالان با این سبک دلبستگی اغلب سابقه تربیت دشوار دارند. این به معنای احساس آسیب مداوم (بعضی اوقات به طور ذهنی) توسط شخصی است که برای احساس امنیت نیاز دارند. بدتر اینکه، آن ها به طور کلی در رفع نیازهای خود تلاش می کنند.
آیا سلامت روان ارتباطی با تنهایی ما در رابطه دارد؟
افکار ما بر احساسات و متعاقباً بر رفتارهایمان تأثیر می گذارند. تصور کنید که یک فرد افسرده با احساسات متناقض بسیار زیاد در یک رابطه حضور دارد. او چه احساسی می تواند در ارتباط با رابطه خود داشته باشد؟ آن ها احتمالاً احساس تنهایی می کنند زیرا افسردگی باعث می شود ما چنین احساسی داشته باشیم. اضطراب نیز همین است. اگر احساس اضطراب می کنیم، ممکن است احساس ترس کنیم، به بدترین حالت بپردازیم، یا به سادگی همه این احساسات را درونی کنیم و با همان رمز، نفوذ شریک زندگی خود را مسدود کنیم. با یک قدم فراتر بردن، ضربه های احساسی ممکن است بر نحوه مدیریت روابط، اعتماد به دیگران و فرض بدترین شرایط تأثیر بگذارد.
وقتی افراد در طول زندگی خود واقعاً حوادث ناگوار را تجربه کرده اند، ممکن است انتظار تنهایی بیش از حدی داشته باشند. کار بر روی سلامت روان بسیار مهم است. این برای یک رابطه سالم حیاتی است. به این دلیل است که شما اهمیت دارید. خوشبختی شما مهم است. رابطه شما نیز مهم است. بسته به اینکه چگونه سلامت روانی شما به خطر بیفتد، می توانید خودتان از طریق پادکست / نقل قول های انگیزشی، کمک به خود، مراقبت از خود و سایر روش های ساده برای غلبه بر افسردگی روی آن کار کنید.
ارتباطات ضعیف و تاثیر آن در تنهایی
واضح است که ارتباطات ستون فقرات هر رابطه ای است. به زوجین این امکان را می دهد که یکدیگر را بشنوند، از اطلاعات به اشتراک گذاشته شده معنایی ایجاد کنند و به صورت مثبت یا منفی پاسخ دهند. نیازی به گفتن نیست که وقتی صحبت از ارتباطات می شود راهی درست و غلط وجود دارد. ارتباط پرخاشگرانه، انکارآمیز، بی احتیاطی و / یا بحث برانگیز بین دو شریک زندگی منجر به احساس ناشناخته ، دوست نداشتن و در نتیجه تنهایی در روابط می شود.
اولویت بندی و زمان بندی
صرف نظر از اینكه زوجین چقدر ممكن است یكدیگر را دوست داشته باشند، بدون تربیت و اولویت بندی زمان برای دیدن همدیگریا وقت گذاشتن برای هم نمی توانند رابطه خود را رشد دهند. اختصاص زمان برای با هم بودن از اهمیت بالایی برخوردار است. برنامه ریزی های مختلف برای با هم بودن یک راه خود برای جلوگیری از تنهایی است. از این رو سعی کنید که برای این مسئله برنامه ریزی نمایید تا بتوانید زمان های مناسبی را در کنار هم داشته باشید.
کیفیت زمان با هم بودن
همانطور که در بالا بحث کردیم ، یافتن وقت برای کنار هم بودن مهم است اگر نمی خواهیم در روابط خود تنها باشیم. اما آنچه به همان اندازه مهم است اطمینان از خوب بودن زمان با کیفیت صرف شده است. پس سعی کنید از زمان با هم بودن نهایت استفاده را ببرید. به کیفیت اوقات خود با هم توجه کنید و آن را سرگرم کننده ، لذت بخش و / یا متنوع کنید. برای برنامه ریزی فعالیت های خود برای طیف وسیعی از سرگرمی، به نوبت برنامه ریزی کنید!
اهداف و انتظارات با احساس تنهایی در رابطه چه ارتباطی دارند؟
همانطور که آستین بولینگر هنگام تأکید بر اهمیت تعیین اهداف توضیح داد، اهداف مانند نقشه راه هر رابطه است. آن ها ما را در جهتی خاص سوق می دهند تا به چیزی برسیم که هر دو – و امیدوارم به طور مساوی – بخواهیم به آن دست یابیم. حال ، چه اتفاقی می افتد که شرکا اهداف متفاوتی داشته باشند؟ وقتی آنها انتظار رویكردها و یا نتایج كاملاً متفاوت را دارند، چه می شود؟ در این حالت است که قطع ارتباط ها شکل می گیرد.
احساس گیجی و نا امیدی بر فرد مستولی می شود. نیازی به گفتن نیست، این کافی است تا شرکا تنها بر اساس این واقعیت احساس کنند که آنچه برای آنها مهم است و اهدافی که برای آنها مهم است با اهداف شریک زندگی آن ها مطابقت ندارد. از این نظر سازگاری در یک رابطه مهم است. احساس تنهایی در روابط خود می تواند به معنای تغییر جدید در مسیرهای شما باشد و یا باید هر دو هدف خود را مجدداً بررسی کرده و آنها را به یک جهت مشترک هدایت کنید یا اینکه بپذیرید که این سفر دیگر مسیر مشترکی را دنبال نمی کند.
نیاز های برآورده نشده
انسانها نیازهایی دارند – نیازهای جسمی، عاطفی، معنوی و نیازهای جنسی و غیره. زمانی که در رابطه نیاز های ما برطرف نمی شود، ما احساس طرد شدن، دوست نداشتن، عدم اولویت و سختی می کنیم. متأسفانه، آنچه پس از این اتفاق می افتد این است که ما به دنبال تأمین این نیازها در جاهای دیگر هستیم. این طبیعت انسانی است و جهانی است. شاید از طریق شخص ثالث باشد. شاید از طریق حواس پرتی مانند کار، دوستان و سرگرمی ها باشد.هر کس راهی می یابد. ما احساس تنهایی می کنیم و مغز انسان ما به هر حال ممکن است به دنبال پر کردن آن خلا باشد. ای کار برای افزایش احساس امنیت می باشد. از این رو لازم است تا به دقت تمام این مسائل و نیاز ها بررسی شوند.