چند رفتاری که رها شدگی از دوران کودکی را آشکار می کند
رها شدگی از دوران کودکی باعث آسیب به آینده این افراد می شود. کودکان ممکن است در دوران ابتدایی زندگی خود دچار سوء استفاده های زیادی از طرف والدین شوند. روابط برای همه دارای فراز و نشیب های زیادی هستند. همان طور که می دانید تروما آسیب های ناشی از اتفاقات در دوران مختلف زندگی است. اختلالات مختلف در دنیا شایع است. دوران کودکی حساسیت های بسیار زیادی دارد. امروز در ارتباط با رها شدگی در کودکی صحبت می کنیم. این آسیب که به اسم ترومای بزرگسالی هم گفته می شود معمولا با علائم مختلف ظاهر می شود. اگر این علائم در ابتدا درمان نشوند می توانند آسیب های روانی شدیدی برسانند. بحث تروما درمانی را در مقاله های قبل مورد بررسی قرار دادیم و تاثیرات آن را بر رفتار افراد توضیح دادیم.
ترومای دوران کودکی در بزرگسالان به نوعی یکی از جدید ترین انواع تروما است. یکی از مواردی که همیشه مورد بررسی قرار می گیرد بحث ضربه های جسمی است. در واقع این ضربه های جسمی به گونه ای است که باعث اختلالات روانی بسیاری می شود. یکی از این موارد آسیب های دوران کودکی است. تروما یک نوع اختلال است که در افراد مختلف متفاوت است. علائم تروما می تواند شامل موارد و ویژگی های منحصر به فردی باشد. نحوه درمان آن اما می تواند به افراد کمک های بسیاری کند. در ادامه می خواهیم ببینیم که چند رفتاری که رها شدگی از دوران کودکی را آشکار می کند چگونه است؟
اختلالات مختلف در کودکان و رها شدگی از دوران کودکی
یک سری از اختلالات هم هستند که بیشتر برای کودکان یا به صورت اختصاصی برای بزرگسالان است. اختلالات در کودکان اگر به طور کامل درمان نشود می تواند به آینده کودک ضربه بزند و در واقع پیامد های آن افسردگی را به همراه داشته باشد. این بدان دلیلی است که کودک در دوران مدرسه احساس کند با بقیه فرق دارد و مورد تمسخر قرار می گیرد که این باعث آسیب روحی به او می شود. در ادامه این مقاله که در وبسایت همکده به عنوان اولین و بزرگ ترین مرکز مشاوره تلفنی روان شناسی در ایران و ارائه دهنده خدمات مشاوره و روان شناسی نوشته شده است می خواهیم در ارتباط با چند رفتاری که رها شدگی از دوران کودکی را آشکار می کند، صحبت کنیم.
رها شدگی از دوران کودکی چگونه بر روابط بزرگسالان تأثیر می گذارد
رها شدگی از دوران کودکی به خوبی پشت سال های جوان تر می ماند. بسیاری از مردم وقتی بعد از دوران بلوغ هنوز در تلاش جلوگیری از آسیب ها هستند دچار شگفت زدگی می شوند. این باعث ایجاد مشکلاتی در طول زندگی فرد می شود و بر روابط بزرگسالان آنها تأثیر می گذارد. خاطرات دوران کودکی باید شامل معصومیت، شادی، امید، خوش بینی و شگفتی باشد. کودکان باید احساس امنیت، محافظت و محبت توسط مراقبین خود داشته باشند و به آنها این امکان را می دهد که روابط محکمی ایجاد کنند. با این حال، بسیاری از افراد این تجربه را ندارند و اثرات خود به خود از بین نمی روند.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
تروما باعث ایجاد اثرات زیادی می شود که بلافاصله پس از تجربه شروع می شود و برای مدت طولانی ادامه می یابد. ممکن است برخی از تأثیرات مورد بحث در زیر را به عنوان مسائلی در زندگی یا رابطه خود بشناسید و به شما اجازه دهد بدانید که تنها نیستید.
آنچه کارشناسان در مورد تأثیرات رها شدگی از دوران کودکی بر روابط بزرگسالان می گویند
تروما مانع از رشد و تکامل فرد می شود و بر فردی که تبدیل می شود تأثیر می گذارد. کودکانی که ضربه روحی را تجربه میکنند یا در خانهای ناکارآمد زندگی میکنند، نحوه رفتار در یک رابطه بزرگسالان را درک نمیکنند. آنها برای درک مرزها تلاش می کنند و به طور بالقوه به اتصال آسیب می رسانند. وقتی کودک در خانه ای ناکارآمد بزرگ می شود، راه های نامناسبی برای تعامل با اطرافیان خود می آموزد. آنها تعامل مراقبین خود را تماشا می کنند، بنابراین اگر بزرگسالان در زندگی آنها به شیوه های ناسالم رفتار کنند، کودک نیز چنین خواهد کرد.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
نحوه تعامل مراقبین با کودک و سایر بزرگسالان دیدگاه کودک را نسبت به جهان شکل می دهد. این بر احساس آنها از خود، نحوه تعامل آنها با دیگران و نحوه ایجاد و حفظ روابط بزرگسالان تأثیر می گذارد. برای این که کودک یاد بگیرد چگونه دلبستگی های سالم داشته باشد، باید رفتار مناسب مراقبین خود را ببیند. آنها همچنین به احساس عشق و امنیت در خانه خود نیاز دارند تا اعتماد به نفس رشد را به آنها بدهد. کودکان باید با مراقبان خود رابطه سالمی داشته باشند تا حمایت لازم را برای جلوگیری از رها شدگی از دوران کودکی دریافت کنند.
چگونه رها شدگی از دوران کودکی بر روابط بزرگسالان تأثیر می گذارد
ترومای دوران کودکی به طور دائمی بر فرد تأثیر می گذارد و در نهایت بر روابط بزرگسالان او تأثیر می گذارد. منجر به موقعیت های ناسالم و بسیاری از مسائل دیگر می شود که باید به آنها رسیدگی کنید.
ترس از رها شدگی
کودکی که توسط فردی که باید از آنها مراقبت می کرد رها می شود در طول زندگی خود با ترس از رها شدن دست و پنجه نرم می کنند. وقتی وارد یک رابطه بزرگسالی می شوند، ممکن است با ترس از ترک شریک زندگی خود زندگی کنند، زیرا اعتماد به دیگران برایشان سخت است. آنها اغلب حتی متوجه آسیب های دوران کودکی نمی شوند.
چند رفتاری که رها شدگی از دوران کودکی را آشکار می کند
آیا تا به حال یکی از نزدیکان خود را از دست دادید؟ آیا خود را “شادی بخش مردم” توصیف می کنید؟ دائما نگران این هستید که کسی شما را ترک کند یا به شما خیانت کند؟ اگر بتوانید با عبارات بالا ارتباط برقرار کنید، ممکن است با رها شدگی از دوران کودکی مواجه باشید. بسته به شدت، این مسائل زمانی اتفاق میافتد که افراد ترس ناسالم و شدید مرگ افراد، مکانها یا چیزهایی را در زندگی خود تجربه میکنند. آنها همیشه می ترسند که دوباره رها شدگی را تجربه کنند. ممکن است آنها در هر مقطعی از زندگی شما ظاهر شوند. اما معمولاً در دوران کودکی شروع می شوند.
تفکر به آسیب های کودکی بیشتر شامل چه چیزهایی است؟
ما معمولاً وقتی به آسیب های دوران کودکی فکر می کنیم، سوء استفاده را از سوی والدین یا مراقبان تصور می کنیم. رها شدگی از دوران کودکی می توانند از آن نشات بگیرند. اما هر رابطه ای می تواند علت اصلی مسائل رها شدگی باشد. دلایل متعددی وجود دارد که چرا ممکن است کسی از رها شدگی از دوران کودکی و اجتناب از طرد شدگی یا صدمه بترسد. این فقط به یک رویداد خاص اشاره نمی کند؛ می تواند از الگوی رویدادها زاده شود. کودکانی که یکی از نزدیکان خود را از دست می دهند ممکن است از ترس از مرگ افرادی که از آنها مراقبت می کنند بزرگ شوند.
نکته ای در ارتباط با این زمینه
این مسائل در درجه اول بر اساس آسیب های دوران کودکی و غفلت ایجاد می شود. هنگامی که والدین یا مراقب کودک خود آزادی بیان را از خود سلب می کنند، استرس و فشار را بر زندگی روزمره خود وارد می کنند. همچنین احساسات خود را نادیده می گیرند، آنها را نادیده می گیرند و حتی با آنها مانند یک دوست یا همسال به جای یک کودک رفتار می کنند که می تواند در بروز مشکلات احتمالی رها شدگی نقش داشته باشد.
چند رفتاری که می تواند رها شدگی از دوران کودکی را آشکار کند
هنگامی که نیازهای جسمی، ذهنی و عاطفی کودک برآورده نمی شود، سبک دلبستگی ناایمن ایجاد می کند. جان باولبی برای اولین بار در سال 1969 این موضوع را پیشنهاد کرد. مری آینزورث این کار را در دهه 1970 گسترش داد. آنها پیشنهاد کردند که سبک های دلبستگی اغلب در مراحل اولیه رشد کودکی از روابط با والدین یا مراقبان اولیه خود پدیدار می شوند.
والدین یا مراقبان می توانند با کمک از متخصص سلامت روان کارهای زیادی انجام دهند. با اطمینان به عشق آنها، ارائه اعتبار، برقراری ارتباط، روشنفکری، همدلی و اطمینان از اینکه آنها می توانند احساسات خود را ابراز کنند، بهتر از فرزندان خود حمایت کنند.
نکته
افرادی که مشکل رها شدگی از دوران کودکی دارند می توانند این رفتارهای متفاوت را داشته باشند. آنها ممکن است روابط خود را به خاطر چیزی بیهوده به پایان برسانند، مردم را از خود دور کنند، همچنین همیشه احساس کنند نیاز دارند دیگران را راضی کنند، مراقب احساسات خود باشند، در هر رابطه ای آسیب پذیر نباشند. همچنین به قصد دیگران بی اعتماد شوند و تصور کنند انگیزه منفی دارند و برای یافتن یک سیستم حمایتی تلاش می کنند. برای آمادگی و اجتناب از طرد شدگی به طور کامل از روابط جدا شوید و در موارد شدید به خشونت و دستکاری متوسل شوید.
رفتارهای مختلف در تجربیات کودکی
در حالی که چندین رفتار وجود دارد که افرادی که تجربه رها شدگی در دوران کودکی را داشتند ممکن است نشان دهند، ما چند مورد برتر را با جزئیات شرح می دهیم.
مردمی بودن که از آنها لذت می برند، رها شدگی از دوران کودکی را آشکار می کند
آیا تا به حال در مورد “رفتار اجتماعی شنیدید؟ اخیراً این اصطلاح برای افرادی که به طور خستگی ناپذیر وقت خود را صرف دیگران می کنند به یک اصطلاح رایج است. آنها همیشه به هر درخواستی “بله” می گویند، حتی زمانی که به نفع آنها نباشد. بسیار قابل اعتماد و مفید هستند و همیشه مایلند که وقت خود را به صورت داوطلبانه برای کسی اختصاص دهند. آنها تمایل دارند خود را بسیار فداکار کنند زیرا بیش از حد مشغول حمایت از دیگران هستند. هیچ اشکالی ندارد که بخواهیم به مردم کمک کنیم. اما اگر نتوانید نیازهای خود را برآورده کنید یا از رفاه خود غافل شوید، این یک مشکل می شود.
خشنودی و رها شدگی از دوران کودکی
افراد خشنود تمایل دارند با هر کسی که در نزدیکی آنها است به توافق برسند تا از درگیری اجتناب کنند. آن ها دائماً برای چیزهایی که با آن ها ارتباطی ندارند عذرخواهی می کنند و برای گفتن “نه” به مردم مشکل دارند. ارزش آنها به این بستگی دارد که چقدر می توانند از مردم حمایت کنند و چگونه آنها را درک می کنند. این به رها شدگی از دوران کودکی برمی گردد. زیرا این افراد می خواهند دیگران را نزدیک خود نگه دارند تا از طرد شدگی یا رها شدگی مجدد جلوگیری کنند. اگر آنها همیشه اطرافیان خود را راضی می کنند، دلیلی برای ترکشان وجود ندارد. متأسفانه، ممکن است از آنها برای طبیعت خوبشان سوء استفاده شود و افکار کینه توزانه ایجاد کنند. هیچ اشکالی ندارد که از خود مراقبت کنید و با “نه” گفتن مرز تعیین کنید.
احساس ناامنی و اعتماد به نفس پایین زمانی ایجاد می شود که شخصی شما را رها می کند
افرادی که احساس رها شدگی از دوران کودکی دارند معمولاً احساس کم ارزشی و ناامنی را تجربه می کنند.